وزیر خارجه آمریکا از یک قاتل که از روی نیرو‌های پلیس در خیابان‌های تهران رد شد، تقدیر کرد

10:11 - 25 آبان 1397
کد خبر: ۴۶۷۹۰۸
دسته بندی: سیاست
نماینده ایران در سازمان ملل با اشاره به اظهارات وزیر خارجه آمریکا که بی‌شرمانه همه ایرانیان را به گرسنگی تهدید کرد، گفت: استفاده از غذا و دارو به عنوان اسلحه علیه غیرنظامیان فقط یک نام دارد؛ جنایت علیه بشریت.

آل حبیب: تهدید ایرانیان به گرسنگی جنایت علیه بشریت استبه گزارش گروه سیاسی ،متن سخنان اسحاق آل حبیب سفیر و معاون نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در کمیته سوم قبل از رای‌گیری درباره قطعنامه پیشنهادی حقوق بشر ایران به شرح زیر است:

آقای رئیس

در یکصد سالی که از مجاهدت ایرانی‌ها برای حقوق بشر و دموکراسی می‌گذرد دقیقا همان نیرو‌های مخربی که پشت این قطعنامه هستند تمام توان خود را به کار بسته اند تا آن را ناکام گذاشته یا از مسیر خود منحرف سازند. برپا کردن کودتای نظامی در ۱۹۵۳ علیه دولت دموکراتیک ایران، حمایت بی قیدوشرط برای دو دهه و نیم از دیکتاتوری که جانشین آن دولت کردند، حمایت از جنگ نظامی علیه ایرانیان در دهه ۱۹۸۰، تامین تسلیحات شیمیایی برای صدام جهت هدف قرار دادن ایرانیان، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل همه ۲۹۰ سرنشین آن، همدستی با گروهک‌های تروریستی شناخته شده و برقراری یک جنگ تمام عیار اقتصادی علیه ایرانیان در تعارض با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و حکم الزام آور دیوان بین المللی دادگستری تنها نمونه‌هایی اندک از این سیاست‌ها بوده اند. بواقع از سال ۱۹۵۳ حتی یک روز سپری نشده است که در آن همین کشور‌ها ایرانیان را آزار و شکنجه نداده باشند.

بزرگترین دشمنان حقوق بشر و دموکراسی کسانی هستند که از آن به عنوان ابزار‌های سیاست خارجی خود علیه ملت‌ها و دولت‌هایی که دوستشان ندارند سوءاستفاده می‌کنند. برای این کشور‌ها یک دوگانگی اساسی در موضوعات مربوط به حقوق بشر وجود دارد.

برای آن‌ها قربانیان برابر نیستند. آن‌ها یا خوبند یا بد. در حالی که به قتل مخالفان صلح جوی سیاسی رضایت می‌دهند، یک قاتل که عامدا با اتوبوس از روی نیرو‌های پلیس در خیابان‌های تهران رد می‌شود و آن‌ها را می‌کشد علنا از سوی وزیر خارجه آمریکا تقدیر شده و بزرگ داشته می‌شود. تصور کنید اگر همین شخص جرات می‌کرد در خاک آمریکا چنین جنایتی را مرتکب شود با وی چه برخوردی می‌کردند. در حقیقت مردمانی که توسط این کشور‌ها و متحدین آن‌ها قربانی می‌شوند شایسته توجه نیستند. این قربانیان بی اهمیت از منظر سیاسی را می‌توان به فراموشی سپرد. در عین حال هر کسی که به مقابله با دولت‌های دشمن برخیزد شایسته بزرگداشت به عنوان فعال حقوق بشر است. حتی یک فرقه تروریست (در مورد ایران گروهک مجاهدین خلق) را می‌توان در عالیترین سطوح سیاسی در واشنگتن برای فشار بر ایران مورد پذیرایی گرم قرار داد.

در عین حال، همین دولت‌های منافق غیرنظامیان را در حد ژنوساید به کشتن می‌دهند. تحریم‌های کشتارجمعی یک جانبه سبب مرگ تعداد بیشتری از غیرنظامیان در سراسر جهان در مقایسه با همه تسلیحات کشتار جمعی در طول تاریخ شده اند. بخش اعظمی از قربانیان کودکان بوده اند. از انجا که این کشتار‌ها نتیجه سیاست‌های این دولت‌ها است قربانیان شایسته توجه نیستند. وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه‌ای که در تاریخ ۷ نوامبر انجام داد بی شرمانه همه ایرانیان را تهدید به گرسنگی کرد وی گفت: "خوب بخاطر داشته باشید، خیلی خوب، رهبران ایران باید تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند مردم کشورشان غذا بخورند". استفاده از غذا و دارو به عنوان اسلحه علیه غیرنظامیان فقط یک نام دارد جنایت علیه بشریت. بله جنایت علیه بشریت. آشکارا برای مدعیان حقوق بشر حتی کل یک ملت را می‌توان برای رسیدن به اهداف سیاسی به قتل رساند.

حمله بزدلانه تروریستی به شهر اهواز در ۲۲ سپتامبر یک مورد مرتبط و پندآموز است. در این حمله شهروندان بیگناه متعددی از جمله کودکان به قتل رسیدند. یک گروه جدایی طلب که بیرون از ایران اقامت دارد بلافاصله مسئولیت حمله را که از شورای امنیت بعنوان حمله تروریستی محکوم شد برعهده گرفت. عکس العمل بانیان این قطعنامه چه بود؟ در اقدامی تهوع آور اسم شهر اهواز و بعدا اسم گروه تروریستی را بعنوان یک اقلیت به قطعنامه اضافه کردند! چنین حرکتی فقط به معنای حفاظت و شناسایی گروه‌های تروریستی در پوشش قطعنامه حقوق بشر است. هرچند اقدام مذکور تنفر برانگیز بود، ولی ما از این نحوه برخورد با قربانیان تروریسم در خیابان‌های اهواز متعجب نشدیم. چراکه بانیان قطعنامه آن‌ها را شایسته توجه نمی‌دانند، ولی تروریست‌هایی که آن‌ها را به قتل رسانده اند مستوجب حمایت و شناسایی بعنوان فعال حقوق بشر یا اقلیت قومی هستند. شرم آور است!

دوگانگی مذکور دموکراسی را هم شامل می‌شود: دموکراسی قابل قبول در مقابل دموکراسی غیرقابل قبول. انتخابات با توجه به نیاز سیاست خارجی این دولت‌ها می‌تواند واقعی یا تقلبی باشد. وقتی مردم در کشور‌هایی که مشتری آن‌ها هستند برای همیشه با صندوق رای و دموکراسی بیگانه نگهداشته می‌شوند انتخابات در کشور‌های دشمن نامشروع و تقلبی خوانده می‌شوند چرا که رای مردم علائق و اولویت‌های سیاست خارجی ایشان را منعکس نمی‌کند.

همچنین صدا‌هایی هست که باید شنیده شود و صدا‌هایی که ارزش شنیده شدن ندارند. صدای معدود افرادی که در خیابان‌های ایران مشغول خرابکاری و حمله به مراکز پلیس بودند شایسته شنیده شدن و حتی طرح در شورای امنیت بود در حالیکه خفه کردن صدای مخالفین در دولت‌های مشتری هیچ نگرانی را سبب نمی‌شود. حتی بدتر اینکه این مدعیان منافق کاملا در مقابل صدای شکستن میلیون‌ها نفر که برای هفت دهه در فلسطین تحت اشغال خارجی زندگی می‌کنند کاملا کر می‌شوند. صدا‌هایی برای آن‌ها مرجح است که برای سیاست خارجی ایشان مفید باشد. بهرحال اشتهای اندکی در شنیدن صدای کودکان مهاجری دارند که در قفس زندانی شده اند یا قربانیانی که در حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس جان خود را از دست دادند. قربانیان آن حمله وحشیانه که در حمایت از متحد آن روز آن‌ها صدام بعمل آمد از جمله ده‌ها کودک هرگز فرصت نیافتند تا از حقوق بشر خود از مقامات آمریکایی یا فرمانده ناوی بپرسند که بی شرمانه توسط واشنگتن بخاطر ارتکاب این جنایات مدال افتخار گرفت.

برای این مدعیان ازخود راضی استقلال و حاکمیت نیز فقط برای قدرتمندان معتبر است. برای آن‌ها دخالت در دیگر کشور‌ها اگر توسط ایشان یا نوکرانشان صورت پذیرد بلامانع است. آمریکا برای مدت طولانی در پروسه‌های دموکراتیک در ایران دخالت کرده است نه برای حمایت از آن بلکه برای تخریب آن و برای بازگرداندن دیکتاتوری. حتی امروز هم بزرگترین متحد آمریکا علیه دموکراسی در ایران یک فرقه شناخته شده تروریست است. حتی امروز هم آمریکا بزرگترین دشمن دموکراسی و حقوق بشر در تمام خاورمیانه از جمله ایران است.

در همین راستا صدای جامعه مدنی باید تشویق و شنیده شود مشروط بر آنکه علیه دولت‌هایی کار بکنند که ایشان دوستشان ندارند. آن‌ها به خود حق می‌دهند از جامعه مدنی سوء استفاده کنند از جمله اینکه آن‌ها را ایجاد کرده و بی دریغ تامین مالی نمایند تا در خدمت نهاد‌های جاسوسی و اهداف سیاست خارجی ایشان باشد. درغیراینصورت باید این صدا‌ها را ساکت کرد. آمریکا مرتبا مانع مقام مشورتی سازمان‌های مردم نهاد ایرانی در سازمان ملل می‌شود در حالیکه برای یک نهاد ضدایرانی که وزارت خارجه آمریکا آنرا ایجاد کرده و هنوز تامین مالی می‌کند حتی به رای گیری در اکوسوک متوسل شد. نکته‌ای درس آموز!

آزادی بیان تا زمانی که منافع امریکا و همپیمانانش را تضمین می‌کند مورد حمایت قرار می‌گیرد. در غیر این صورت، تحت عنوان تهدید برای امنیت ملی تعریف شده و خفه می‌شود. در ماه اوت ۲۰۱۸، صد‌ها حساب رسمی متعلق به ایرانیان توسط شبکه‌های اجتماعی تحت فشار آمریکا مسدود شد. چرا؟ چون آن‌ها جرأت کرده بودند در مورد اسرائیل افشاگری کنند. در حالیکه هزاران حساب و روبات ضد ایرانی، آزادانه در حال پمپاژ کردن اخبار نفرت افکنانه و غلط بودند، آن‌ها به بحث در خصوص جنایت‌های اسرائیل در فلسطین مبادرت می‌کردند. چه جرم نابخشودنی!

بر همین اساس، دولت‌های غربی کشف رمز توسط شرکت‌های اینترنتی را یک حرکت مشروع و قانونی برای حفاظت از امنیت ملی خود تعریف میکنند، در حالی که اقدام دولت‌های مستقل برای جلوگیری از سوء استفاده از شبکه‌های رسانه‌های اجتماعی از سوی تروریست‌ها و خرابکاران توسط همان کشور‌ها به عنوان نقض حق حریم خصوصی تلقی می‌گردد!

عدم پیوستگی مواضع و استاندارد‌های دوگانه در رفتار بانیان اصلی این قطعنامه به آنچه که اشاره گردید محدود نمی‌شود. سیاست خارجی آن‌ها به طور پیش فرض بر اساس ریاکاری بنیاد نهاده شده و اجرا می‌شود.

کانادا نمونه روشنی است که در آن دموکراسی از سوی طرفداران نژادپرستی و آپارتاید به یغما رفته است. بر اساس ارزیابی سال ۲۰۱۸ گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در خصوص خشونت علیه زنان، خشونت علیه زنان در کانادا همچنان "مشکلی جدی، فراگیر و سیستماتیک است". او مشخصا اظهار می‌دارد "زنان بومی در جوامع خود و در سطح ملی، آشکارا از تبعیض رنج می‌برند". گزارشگر ویژه خشونت نسبت به زنان اضافه می‌کند که "زنان بومی بطور نظام مند، چندگانه و سیستماتیک با اشکال مختلف تبعیض مواجه اند و به واسطه ناکارآمدی دولت به حاشیه رانده شده و یا دچار فقر می‌شوند. " همچنین نحوه رای دادن کانادا در سازمان ملل متحد وقتی به سیاست‌های اسراییل -که ذاتا ناقض اصول اولیه حقوق بشر است- مربوط می‌شود بسیار روشنگر و افشا کننده است. قطعنامه در پی قطعنامه، سال در پی سال، یکی بعد دیگری در نیویورک و در ژنو نتایج آرا حکایت از حمایت بی قید و شرط کانادا از اسرائیل در نقض فاحش حقوق بشر دارند. ظاهرا، برای کانادا سرنوشت میلیون‌ها نفر از قربانیان تجاوز اسرائیل اهمیتی ندارد و اسرائیل بعنوان ناقض حقوق بشر مستحق حفاظت، مصونیت و حمایت بی حد و حصر است. کانادا همچنان بر ارائه قطعنامه ایران اصرار بیهوده می‌ورزد، با در نظر داشتن این واقعیت که اسرائیل، آخرین رژیم آپارتاید جهان، یکی از حامیان اصلی آن است.

کانادا جائیکه که بر اساس یک مثل معروف زن و بومی بودن در آن یک خطر محسوب می‌شود، کانادا جائی که سرنوشت هزاران زن بومی ناپدید شده همچنان بعنوان یک راز باقی مانده است، کانادا کشوری که در آن قربانیان عقیم سازی اجباری معلولین همچنان عذاب می‌کشند، کانادا کشوری که اخیرا پناهگاه و محل امنی برای مفسدین و دارایی‌های ناشی از فساد و اختلاس از کشورهایی، چون ایران شده است، کانادا کشوری که صادرات اسلحه آن مسئول مرگ و تخریب در مناطق بحرانی در سراسر جهان است و کانادا کشوری که تا سرحد امحای کامل جمعیت بومی خود رفته است برای ایرانی سخنوری می‌کند که در تاریخ طولانی خود هرگز اقدام به برده داری، استعمار دیگر ملت‌ها و از میان بردن جوامع بومی نکرده و هرگز از برتری نژادی حمایت نکرده است. مضحک است که کانادا و برخی دیگر که همه این جنایات تاریک را در تاریخ بسیار کوتاه خود ثبت کرده اند، با گستاخی به موعظه ایران می‌پردازند.

جمهوری اسلامی ایران مفتخر است که بر مردم خود بعنوان تنها ضامن امنیت و توسعه اش تکیه دارد. مشروعیت و امنیت جمهوری اسلامی ایران از صدای مردم و رای مردم گرفته می‌شود. تعهد ایران به ترویج و حمایت از حقوق بشر، ذاتی، واقعی و عمیقا ریشه در زمینه‌های فرهنگی و تاریخی کشور دارد.

با وجود خصومت بی سابقه قدرتمندترین کشور‌های جهان طی چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران با موفقیت استوار باقیمانده است. دولت جمهوری اسلامی ایران افتخار دارد که ارتقاء حقوق بشر شهروندانش را صرفا یک مسئولیت قانونی و اخلاقی نمی‌بیند بلکه آنرا بخشی از امنیت ملی کشور می‌داند. در چهار دهه گذشته، صدای مردم، از طریق صندوق‌های رای، تعیین کننده سیاست‌های کلی کشور در امور داخلی و خارجی بوده است. صرف نظر از چالش ها، هرگز از شور ایرانی‌ها برای دستیابی به حقوق بشر و اشتیاق ایرانی‌ها برای دموکراسی کاسته نخواهند شد و البته هرگز در خصوص شأن و منزلت خود معامله نخواهند کرد. ما ثابت کرده ایم که حقوق بشر اولویت ما است، این بخشی از اولویت امنیت ملی ما است. همانند دیگر کشورها، کمبود‌ها ممکن است وجود داشته باشد و ما مصمم به حل آن‌ها هستیم، با این حال، این در حد کسانی که به طور سنتی و به لحاظ تاریخی و عملی از استعمار، بردگی، نژادپرستی و آپارتاید حمایت می‌کنند نیست که برای ایران در خصوص حقوق بشر سخنوری نمایند.

این قطعنامه و این نمایش سیاسی بیانگر سیاسی کاری و عدم صداقت بانیان آن است و همچنین آشکار می‌سازد که گاهی تصمیمات سازمان ملل می‌توانند چقدر نسبت به واقعیت‌های روی زمین نامربوط باشند. جمع کردن رای از سوی بانیان اصلی قطعنامه با توسل به فشار و ارعاب نسبت به دیگر کشور‌ها توهینی دیگر به موضوع حقوق بشر است. جمع کردن رأی با توسل به تهدید به کاهش کمک‌های توسعه ای، هیچ کمکی به ارتقاء حقوق بشر نمی‌نماید، بلکه عدم صداقت مدافعان خودخوانده حقوق بشر را بیش از پیش به نمایش می‌گذارد.

شما ممکن است قبلا در مورد رای خود تصمیم گرفته باشید، اما لطفا بخاطر بسپارید که عدم پذیرش قطعنامه و رای خیر به آن یک گام صحیح در جهت حمایت و ارتقاء حقوق بشر تلقی خواهد شد. لطفا به خاطر داشته باشید که بر خلاف کسانی که بصورت تاریخی از حقوق بشر به عنوان ابزار سیاست خارجی خود سوء استفاده کرده اند، ایران به شدت به گفتگو بر اساس درک متقابل، همکاری و احترام اعتقاد دارد.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *