اهمیت روابط آشکار کشورهای حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی
محمد بن سلمان با تسریع روند عادی سازی روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با رژیم صهیونیستی میخواهد بر تمایل خود برای مشارکت در طرح رژیم صهیونیستی و نیل به اهداف دولت آمریکا برای ایجاد اتحاد عربی- صهیونیستی تاکید کند.
خبرگزاری میزان -
این امر در اواسط دهه ۶۰ میلادی رخ داد؛ نه به دلیل شکل گیری رژیم اسرائیل که بسیاری از کسانی که به رابطه استراتژیک خاص آمریکا و اسرائیل باور دارند، آن را مطرح میکنند. آنها نمیدانند که رابطه نزدیکی که میان این دو شاهد هستیم، ۲۰ سال پس از تاسیس رژیم مجعول اسرائیل شکل گرفت. اسرائیل در ۲۰ سال نخست تاسیس، برای تامین مالی و تسلیحاتی خود بیش از آمریکا به آلمان غربی و فرانسه متکی بود.
واشنگتن پس از اعلان ملی شدن کانال سوئز در سال ۱۹۵۶، حمله سه کشور رژیم صهیونیستی، انگلیس و فرانسه به مصر را محکوم کرده و از این کشورها خواست از خاک مصر خارج شوند. با این حال، با افزایش نفوذ افکار ناصر و ریشه کردن عمیق جنبش ملی گرایی عربی در دهه ۱۹۶۰، علیرغم جدایی مصر و سوریه در آغاز این دوره، حضور منطقهای آمریکا به شدت کاهش یافت.
این امر واشنگتن را مجبور به خروج از پایگاه هوایی خود در الظهران کرد. به همین دلیل توانایی واشنگتن برای محافظت از منافعش در منطقه به ویژه حمایت از رژیمهایی مانند عربستان سعودی که منافع آن را در بالاترین سطح تامین میکردند، تضعیف شد. بنابراین، اسرائیل متحد ارزشمند واشنگتن در منطقه بود که آمریکا به آن به عنوان "سگ نگهبان" برای تامین منافع منطقهای خود تکیه داشت (این عبارت در دوران ناصری معمولا تکرار میشد). جنگ ۱۹۶۷ اولین جنگی اسرائیل با حمایت آمریکا بود که دشمنان بزرگ آمریکا و عربستان یعنی مصرِ جمال عبدالناصر و سوریهِ صلاح الدین را هدف گرفته بود. حمله اسرائیل سه سال بعد در سال ۱۹۷۰ زمانی که عبدالناصر درگذشت و انور سادات به قدرت دست یافت و نیز حافظ اسد، صلاح الدین را از کار برکنار کرد، به پیروزی رسید.
رابطه مخفی پادشاهی عربستان و اسرائیل از اواسط دهه ۱۹۶۰ برقرار شد. از سوی عربستان، کمال ادهم بنیانگذار سازمان اطلاعات عربستان و اولین رئیس آن و مشاور ویژه فیصل بن عبدالعزیز، سنگ بنای این رابطه را گذاشت. هیچ یک از مردانی که پس از آن در عربستان به تخت نشستند، جرات نکردند روابط خود را با رژیم صهیونیستی به دلیل ترس از عواقب اعلان عمومی این ماجرا مانند خصومت شدید با این پادشاهی که پیشتر به دلیل وابستگیاش به واشنگتن مورد خشم قرار گرفته بود، اعلام کنند. این وضعیت در همین حالت باقی ماند تا زمانی که محمد بن سلمان رسما به جای پدرش به تخت نشست و عملا امور کشور را در دست گرفت. بی پروایی و اعتقاد وی مبنی بر این که همه چیز از لحاظ سیاسی مصون و ایمن است به او اجازه داد تا بیش از هر پادشاه دیگر سعودی در رابطه با رژیم صهیونیستی پیش برود. علاوه بر این، او آماده میشود تا به زودی این رابطه را به صورت عمومی اعلام کند. بن سلمان قصد دارد این اقدام را به محض آن که جرد کوشنر داماد صهیونیست دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برنامهاش علیه مردم فلسطین را تکمیل و اجرایی کرد، انجام دهد.
افزایش روابط آشکار بین متحدان خلیج فارسی عربستان از جمله امارات و عمان با اسرائیل مطمئنا تصادفی نیست. زمان این اتفاق آن هم به ویژه هنگامی که محمد بن سلمان تحت فشار شدید کمپین تحت هدایت رسانههای آمریکایی با هدف عزل وی از قدرت به دلیل مسئولیت در قتل خاشقجی قرار دارد، نیز تصادفی نیست.
سرنوشت محمد بن سلمان در حال حاضر به موفقیت تلاشهای کوشنر برای نجات او بستگی دارد. بنیامین نتانیاهو از این تلاش قویا حمایت میکند. در واقع شاهزاده سعودی با تسریع پروسه عادی شدن روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با رژیم اسرائیل میخواهد، بر تمایل خود برای مشارکت در طرح صهیونیستها تاکید کند و به هدف دولت آمریکا در ایجاد اتحاد اعراب و اسرائیل برای مقابله با ایران، جامه عمل بپوشاند. او تصور میکند هر چه بیشتر تمایل خود را به این سیاستها نشان بدهد، ارزشش در چشم کوشنر و نتانیاهو بالاتر و منحصر به فردتر خواهد بود و فشار آنان بر ترامپ برای حفظ وی در مسند قدرت را افزایش خواهد داد.
محمد بن سلمان با تسریع روند عادی سازی روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل میخواهد بر تمایل خود برای مشارکت در طرح صهیونیستها و نیل به اهداف دولت ترامپ برای ایجاد اتحاد عربی- صهیونیستی تاکید کند.
به گزارش گروه بین الملل ، پایگاه میدل ایست مانیتور در گزارشی نوشت: منطق حکم میکند که رژیمهای عربی که با آمریکا در ارتباط هستند به دلیل ارتباط نزدیک واشنگتن با اسرائیل، اتحادی هدفمند با این رژیم داشته باشند. انور سادات این واقعیت آشکار را درک کرده و تصمیم گرفت برای تکمیل تصمیمش مبنی بر توقف روابط مصر و اتحاد جماهیر شوروی و سوق یافتن کشور به اردوگاه آمریکا، رابطهای مستقیم و آزاد با اسرائیل برقرار کند. دلیل این اقدام سادات این بود که وی میدانست تلاش برای ایجاد روابط محرمانه میان قاهره و تل آویو و حفظ آن در لفافه و بی سرو صدا غیر ممکن است؛ زیرا مصر کشوری بود که دریافت برقراری چنین روابطی بدون نشت اخبار مربوط به آن که سبب شرمساری سیاسی میشود، ممکن نیست.
اما در مورد عربستان سعودی، ماهیت حکومت بر اساس ریاکاری در تمام اشکال آن است. این امر باعث شد که این کشور بتواند رابطه چندین ده ساله خود را با اسرائیل به آسانی از همه مخفی کرده و به شکلی محرمانه حفظ کند. این رابطه در نتیجه منطق ساده یاد شده در ابتدای یادداشت و زمانی رخ داد که آمریکا تصمیم گرفت به اسرائیل به عنوان متحدی اصلی در مقابل ظهور جنبش ملی گرایی عربی و تاسیس آن در مصر توسط جمال عبدالناصر، تکیه کند.
اما در مورد عربستان سعودی، ماهیت حکومت بر اساس ریاکاری در تمام اشکال آن است. این امر باعث شد که این کشور بتواند رابطه چندین ده ساله خود را با اسرائیل به آسانی از همه مخفی کرده و به شکلی محرمانه حفظ کند. این رابطه در نتیجه منطق ساده یاد شده در ابتدای یادداشت و زمانی رخ داد که آمریکا تصمیم گرفت به اسرائیل به عنوان متحدی اصلی در مقابل ظهور جنبش ملی گرایی عربی و تاسیس آن در مصر توسط جمال عبدالناصر، تکیه کند.
این امر در اواسط دهه ۶۰ میلادی رخ داد؛ نه به دلیل شکل گیری رژیم اسرائیل که بسیاری از کسانی که به رابطه استراتژیک خاص آمریکا و اسرائیل باور دارند، آن را مطرح میکنند. آنها نمیدانند که رابطه نزدیکی که میان این دو شاهد هستیم، ۲۰ سال پس از تاسیس رژیم مجعول اسرائیل شکل گرفت. اسرائیل در ۲۰ سال نخست تاسیس، برای تامین مالی و تسلیحاتی خود بیش از آمریکا به آلمان غربی و فرانسه متکی بود.
واشنگتن پس از اعلان ملی شدن کانال سوئز در سال ۱۹۵۶، حمله سه کشور رژیم صهیونیستی، انگلیس و فرانسه به مصر را محکوم کرده و از این کشورها خواست از خاک مصر خارج شوند. با این حال، با افزایش نفوذ افکار ناصر و ریشه کردن عمیق جنبش ملی گرایی عربی در دهه ۱۹۶۰، علیرغم جدایی مصر و سوریه در آغاز این دوره، حضور منطقهای آمریکا به شدت کاهش یافت.
این امر واشنگتن را مجبور به خروج از پایگاه هوایی خود در الظهران کرد. به همین دلیل توانایی واشنگتن برای محافظت از منافعش در منطقه به ویژه حمایت از رژیمهایی مانند عربستان سعودی که منافع آن را در بالاترین سطح تامین میکردند، تضعیف شد. بنابراین، اسرائیل متحد ارزشمند واشنگتن در منطقه بود که آمریکا به آن به عنوان "سگ نگهبان" برای تامین منافع منطقهای خود تکیه داشت (این عبارت در دوران ناصری معمولا تکرار میشد). جنگ ۱۹۶۷ اولین جنگی اسرائیل با حمایت آمریکا بود که دشمنان بزرگ آمریکا و عربستان یعنی مصرِ جمال عبدالناصر و سوریهِ صلاح الدین را هدف گرفته بود. حمله اسرائیل سه سال بعد در سال ۱۹۷۰ زمانی که عبدالناصر درگذشت و انور سادات به قدرت دست یافت و نیز حافظ اسد، صلاح الدین را از کار برکنار کرد، به پیروزی رسید.
رابطه مخفی پادشاهی عربستان و اسرائیل از اواسط دهه ۱۹۶۰ برقرار شد. از سوی عربستان، کمال ادهم بنیانگذار سازمان اطلاعات عربستان و اولین رئیس آن و مشاور ویژه فیصل بن عبدالعزیز، سنگ بنای این رابطه را گذاشت. هیچ یک از مردانی که پس از آن در عربستان به تخت نشستند، جرات نکردند روابط خود را با رژیم صهیونیستی به دلیل ترس از عواقب اعلان عمومی این ماجرا مانند خصومت شدید با این پادشاهی که پیشتر به دلیل وابستگیاش به واشنگتن مورد خشم قرار گرفته بود، اعلام کنند. این وضعیت در همین حالت باقی ماند تا زمانی که محمد بن سلمان رسما به جای پدرش به تخت نشست و عملا امور کشور را در دست گرفت. بی پروایی و اعتقاد وی مبنی بر این که همه چیز از لحاظ سیاسی مصون و ایمن است به او اجازه داد تا بیش از هر پادشاه دیگر سعودی در رابطه با رژیم صهیونیستی پیش برود. علاوه بر این، او آماده میشود تا به زودی این رابطه را به صورت عمومی اعلام کند. بن سلمان قصد دارد این اقدام را به محض آن که جرد کوشنر داماد صهیونیست دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برنامهاش علیه مردم فلسطین را تکمیل و اجرایی کرد، انجام دهد.
افزایش روابط آشکار بین متحدان خلیج فارسی عربستان از جمله امارات و عمان با اسرائیل مطمئنا تصادفی نیست. زمان این اتفاق آن هم به ویژه هنگامی که محمد بن سلمان تحت فشار شدید کمپین تحت هدایت رسانههای آمریکایی با هدف عزل وی از قدرت به دلیل مسئولیت در قتل خاشقجی قرار دارد، نیز تصادفی نیست.
سرنوشت محمد بن سلمان در حال حاضر به موفقیت تلاشهای کوشنر برای نجات او بستگی دارد. بنیامین نتانیاهو از این تلاش قویا حمایت میکند. در واقع شاهزاده سعودی با تسریع پروسه عادی شدن روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با رژیم اسرائیل میخواهد، بر تمایل خود برای مشارکت در طرح صهیونیستها تاکید کند و به هدف دولت آمریکا در ایجاد اتحاد اعراب و اسرائیل برای مقابله با ایران، جامه عمل بپوشاند. او تصور میکند هر چه بیشتر تمایل خود را به این سیاستها نشان بدهد، ارزشش در چشم کوشنر و نتانیاهو بالاتر و منحصر به فردتر خواهد بود و فشار آنان بر ترامپ برای حفظ وی در مسند قدرت را افزایش خواهد داد.
محمد بن سلمان با تسریع روند عادی سازی روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل میخواهد بر تمایل خود برای مشارکت در طرح صهیونیستها و نیل به اهداف دولت ترامپ برای ایجاد اتحاد عربی- صهیونیستی تاکید کند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *