گروهک منافقین و سیاست شکست خورده آمریکا علیه ایران
به گزارش گروه بین الملل ، آرون مرات، روزنامه نگار باتجربه در زمینه ایران که پیشتر خبرنگار اکونومیست بود، اخیرا مقالهای درباره گروهک منافقین در گاردین منتشر کرده است. این مقاله بسیار ارزشمند است، زیرا پرترهای دقیق از جزییات و تاریخ و ماهیت این گروهک ارائه میدهد. ضمن این که استفاده از این گروهک به عنوان ابزاری در سیاست خارجی آمریکا در منطقه غرب آسیا را بسیار هولناک میداند.
این مقاله دستمایه یادداشتهای متفاوتی درباره ماهیت این گروهک تروریستی و نیز اتکا آمریکا به آن به عنوان ابزاری برای مقابله با ایران قرار گرفته است. پاول پیلار تحلیلگر پیشین مسائل خاورمیانه در سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) نیز یادداشتی در این مورد نوشته است.
در این یادداشت که در نشنال اینترست منتشر شد، آمده است: این واقعیت که گروه مرموزی مانند گروهک مجاهدین(منافقین) به عنوان بخش برجستهای از سیاست دولت آمریکا در رابطه با ایران در نظر گرفته شده، آشکار میکند که آن سیاست و مشی شکست خورده و ناکارآمد است.
از میان خطاهای بسیاری که در مشی دولت ترامپ در رابطه با ایران وجود دارد، واضحترین مورد تمایل و نزدیکی با گروهی تروریستی به نام گروهک مجاهدین(منافقین) است. جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید و رودی جولیانی وکیل ترامپ از برجستهترین حامیان ابن گروهک هستند که در گردهماییهای آنان سخنرانیهای ویژهای ارائه دادند. آنها و دیگر حامیان در تلاشاند چهرهای از این گروهک ارائه کنند که قطعا وجود خارجی ندارد: جایگزین دموکراتیکی برای سیستم سیاسی فعلی ایران!
منافقین در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران با صدام همکاری کردند. دیکتاتور عراق به این گروه در ازای تداوم حملاتش در داخل ایران و کمک به صدام در سرکوب اعتراضات داخلی، سلاح، پول نقد و اردوگاهی به نام کمپ اشرف را داد. ایرانیان به وضوح دریافتند که این مرحله از تاریخ گروهک منافقین، خیانتی غیرقابل اغماض است.
پیلار در ادامه با اشاره به مقاله مرآت به جزئیات فرقهای گروهک شامل نحوه عملکرد آنان در کمپ اشرف و اخیرا پس از ترک عراق در اردوگاهی در آلبانی مینویسد: سرکردگان اصلی این فرقه یادآور جیم جونز (رئیس فرقهای کمونیستی در آمریکا) و شوکو آساهارا (رئیس فرقه تروریستی اوم شینیریکو در ژاپن) هستند. خانوادههای از هم پاشیده، طلاق اجباری همسران، تهدید زنان به مجازات در صورت مخالفت با ازدواج با سرکرده این گروهک و سوءاستفاده جنسی وی نتیجه عملکرد این فرقه بوده است.
سرکرده منافقین پس از حمله آمریکا به عراق دیگر دیده نشد و اکنون دقیقا مشخص نیست که مُرده است یا زنده. از آن زمان مریم رجوی به عنوان چهره اصلی این گروهک در مجامع عمومی حضور مییابد. اطلاعات دقیق درباره این گروهک از محل فعلی این گروهک در آلبانی از جمله روایتهای افرادی که از این اردوگاه فرار کردهاند، به دست آمد. رئیس سابق اطلاعات نظامی آلبانی میگوید که اعضای گروهک منافقین در حال حاضر گروگانهایی هستند که تحت خشونتهای فوق العاده روانی و تهدید به مرگ در این اردوگاه زندگی میکنند.
تلاشهای گروهک منافقین در ۲ دهه گذشته برای ساختن تصویری مثبت از خود در مجامع عمومی برای از بین بردن واقعیت داخلی خود و دیده شدن به عنوان نیرویی دموکراتیک، بستگی تام و تمامی به کار گرفتن شخصیتهای مشهور عمومی با پرداخت مبالغی داشته است. این اقدام به مبالغ هنگفتی پول نیاز دارد. فرمهای افشا شده مربوط به هزینههای دریافتی سخنرانان نشان میدهد که جان بولتون برای سخنرانی در گردهمایی سال گذشته گروهک منافقین در پاریس ۴۰ هزار دلار دریافت کرده است. مرآت بر این اساس تخمین میزند که جان بولتون برای حضور حامیانه متعددش، از این گروه ۱۸۰ هزار دلار گرفته باشد.
گروهک منافقین علاوه بر هزینههای کلان مالی، ظاهرا از لابیهای تکنیکی تامین شدهای نیز برخوردار است. برای مثال، در گردهمایی پاریس گروهک برای شلوغ جلوه دادن گردهمایی، جوانان اروپای شرقی را با ارائه تعطیلات آخر هفته رایگان پاریس با اتوبوس به این شهر آورد. این گروه از تکنیک جمعیت اجارهای مشابهی برای برگزاری اعتراض بیرون وزارت خارجه نیز استفاده کرده بود. در آن زمان گروهک منافقین در تلاش بود ضمن لابیهای متعدد، نام خود را از فهرست گروههای تروریستی خارجی حذف کند. برخی از شرکت کنندگان این اعتراضات از پناهگاه بی خانمانها در نیویورک به آن مکان انتقال داده شده بودند. آنان اعتراف کردند که چیز زیادی درباره گروهک نمیدانند، اما برای غذای رایگانی که به دلیل حضور در این اعتراضات به آنان داده شد به گروهک پیوستند.
محل تامین این هزینهها تا حدودی رمزآلود است. اما سرنخهایی از جریان این پولها از سوی دولتهای رقیب منطقه ایران به دست آمده است. احتمالا این رقبای منطقهای منابع مالی گروهک هستند.
به زعم پیلار ۲ مورد غیرقابل درک در حمایت از این گروهک وجود دارد که مایه شگفتی است: نخست این که چگونه افراد معروف و شاید تا حدی جنجالی در عرصه سیاست بین الملل خود را فریب میدهند تا به ازای دریافت پول سخنرانی کنند. طیف وسیعی از چهرههای سیاسی در این زمین بازی کردهاند. از هوارد دین چپگرا تا جان بولتون راستگرا. بعضی از این بازیکنان احتمالا اطلاعات بیشتری نسبت به دوستان بی خانمان نیویورکی درباره گروهک منافقین داشتهاند. اد رندل، فرماندار سابق دموکرات پنسیلوانیا آزادانه پذیرفت زمانی که سخنرانی در گردهمایی این گروه در هتلی در مرکز شهر واشنگتن را قبول کرد، اطلاعات اندکی درباره آنها داشت. او ادامه داد نام و اعتبار دیگر سخنرانان وی را متقاعد کرده بود که احتمالا این گردهمایی به دلایلی ارزشمندی برگزار شده باشد.
دوم این که، مستنداتی دال بر هزینههای بسیار زیاد برای این گروهک، این واقعیت را بیش از پیش آشکار میکند که اتکا به گروهک منافقین به عنوان ابزار برجستهای در سیاستهای دولت آمریکا در رابطه با خاورمیانه، بیهودگی و ناکارآمدی این سیاست را نشان میدهد. دستکم بولتون و برخی از افرادی که از این گروه حمایت کردهاند مطمئنا آن قدر هوشمند هستند که این موضوع را درک کنند و از ماهیت واقعی گروه مطلع باشند. به نظر میرسد که آنها بیش از ایران به امکان خرابکاری، تخریب و ترور علاقه مندند.
در پایان آمده است: ارتقا این توانایی گروهک احتمالا اهداف رقبای منطقهای ایران که اقدامات خرابکارانه، تخریب و ترور خاص خود را علیه ایران انجام میدهند، تامین خواهد کرد. این امر قطعا منافع آمریکا را تامین نمیکند و اعتبار آمریکا را به دلیل همکاری با چنین گروهکی زیر سوال میبرد.