به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «هردو بدعهد!» منتشر شده و در آن چنین آمده است:آژانس بینالمللی انرژی اتمی ۱۲ بار بر پایبندی ایران به برجام تأکید کرد، اما در عمل، نهتنها تحریمهای ظالمانه که هدف اصلی گفتگوهای هستهای بود، رفع نشدند، بلکه در روز اول اجرای برجام و پسازآن، بارها لیست تحریم افراد حقیقی و حقوقی از سوی وزارت خزانهداری آمریکا بهروزرسانی شد؛ ضمن اینکه اروپا نیز نقش تماشاچی و حتی تشویقکننده تحریمها را بازی کرد!
تکرار بدون کموکاست سیاستهای اوباما توسط ترامپ آیا عجیب و عبرتانگیز نیست؟! رئیسجمهور فعلی و هتاک آمریکا بارها ایران را به توافقی جدید و مذاکرهای تازه دعوت کرد و تحریمهای سلفش را وقتی بازگرداند که جمهوری اسلامی زیر بار تهدیدات و زیادهخواهی واشنگتن نرفت. بنابراین، پیشنهاد گفتگو و مذاکره از سوی آمریکاییها، به مفهوم یک گپ و گعده ساده نیست، بلکه مقدمهای برای اخذ تعهدات «نقد» و ارائه وعدههای بهظاهر متقن و محکم است که هیچگاه عملی نخواهند شد. این هشدار رهبر بصیر انقلاب خواندنی است: «بعد که قضیه تمام شد و کارش گذشت، زیر همین وعده هم میزند، این وعده قرصومحکم را هم مثل باد هوا فراموش میکند! روش مذاکره آمریکاییها این است. حالا با این دولت، با این رژیم زورگوی متقلب، باید نشست مذاکره کرد؟ چرا مذاکره کنیم؟ برجام نمونه واضح این است... مذاکره دشمنی را کم نمیکند، مذاکره یک وسیلهای به او میدهد تا اعمال دشمنی بیشتری بکند. لذاست که مذاکره نمیکنیم و ممنوع است؛ همه هم بدانند.» (دیدار با اقشار مختلف مردم - ۲۲ مرداد ۹۷)
بنابراین، اصل غیرقابل تغییر «عدم مذاکره با آمریکا» بر اصولی کاملاً منطقی و مستدل استوار است و نمیتوان و نباید با طرح موضوعات حاشیهای، از این راهبرد کلان غفلت کرد و با کلید زدن گفتگوهای مجدد، ظرفیتهای کشور را معطل وعدهای پوچ و غیرقابل تحقق آمریکا و متحدانش کرد.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «سه هفته حساسِ جنگ یمن» منتشر شده و در آن آمده است:توقع آمریکا و رژیم سعودی این بود که هرجومرج عملاً گروههای داخلی در یمن را بهشدت با یکدیگر درگیر میکند به گونهای که مردم خود از آمریکا و عربستان بخواهند به این وضع خاتمه دهند. آمریکا و عربستان گمان میکردند درگیری میان انصارالله و نیروهای وابسته به صالح از یک سو و انصار با نیروهای حزب اصلاح از سوی دیگر سبب شعلهور شدن جنگ در همه جای یمن شده و میتوان دامنه این درگیری را به درگیری حراک جنوب با انصارالله کشاند. از این رو آنان با بهرهگیری از سادگی و طماعی«حسن باووم» با او وارد مذاکره شده و وعده استقلال جنوب در مقابل شرکت در عملیات ائتلاف در حدیده به او دادند حالا به گمان سعودیها و اماراتیها هرجومرج در یمن به اوج میرسد و از سوی دیگر بمباران حدیده سبب میشود جمعیت کثیری از مردم به سمت مناطق شمالی و بخصوص صنعا مهاجرت کرده و عملاً اوضاع را از دست انصارالله و کمیتههای مردمی آن که اینک در هر شهر و روستای مناطق شمالی یمن به یک نهاد مهم تبدیل شدهاند، خارج نمایند.
هرج و مرج عملاً شکل نگرفت، جنگ بین انصارالله و موتمر علیرغم خیانت علی عبدالله صالح و فریب خوردن از ناحیه امارات شکل نگرفت. درگیریهای میان انصار و حزب اصلاح تشدید نشد و حتی به موازات تند شدن مواضع سعودی علیه اخوانیهای منطقه، زمزمه آغاز همکاریهای این دو با هم به گوش رسید. بخشی از حراک جنوب به سرپرستی حسن باووم چند روز پس از آغاز عملیات حدیده در پایان ماه رمضان، نیروهای خود را که به دو تیپ رزمی میرسید، از حدیده عقب کشید و اقرار کرد که فریب مقامات امارات را خورده است.پس هرج و مرج عملاً اتفاق نیفتاد و بهخصوص مناطق شمالی که سه چهارم جمعیت یمن را در خود جای داده است، دوران نسبتاً آرامی را سپری کرد و دائماً به دایره محبوبیت انصارالله افزوده شد.پس در واقع جنگ یمن دو تئوری محوری آمریکا که تئوری اداره تحولات منطقه بود را با بن بست مواجه کرد، اما نباید گمان کرد که این شکست، آنان را از توسل به جنایات کور باز میدارد از این رو باید گفت، یمن سه هفته حساس را پیشرو دارد و این احتمال جدی مطرح است که جنگ با وقوع مواردی سنگین جنایت به پایان برسد به گونهای که مردم یمن تا سالها نتوانند از تبعات آن رها شوند.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:خوب بود آقای روحانی در یک رسانه اروپایی به صورتی دقیق شرح میداد چگونه بانکها و مؤسسات اعتباری اروپا برخلاف تعهدات خود در برجام، از عادیسازی روابط بانکی با ایران [تحت تاثیر فشارهای خزانهداری دولت اوباما]اجتناب کردند! همچنین زمان آن بود تا آقای روحانی اتحادیه اروپایی و خصوصا ۳ کشور آلمان، انگلیس و فرانسه را بابت همراهی با دولت ترامپ بر سر تغییر برجام و گنجاندن موضوعات چهارگانه [تحدید توان موشکی ایران، کاهش قدرت منطقهای تهران، بازرسی از اماکن نظامی و اعمال محدودیتهای فرازمانی در خصوص برنامه هستهای]مورد عتاب قرار میداد!
هر چند شواهد موجود نشان میدهد دولت محترم علاقهای به پرداختن به این موضوعات ندارد، اما هر مخاطب منصفی بخوبی میداند اتحادیه اروپایی از سال ۲۰۱۵ میلادی تاکنون ۳ بار در آزمون صیانت از برجام مردود شده؛ یک بار در دوران اوباما، یک بار در یکسال نخست حضور ترامپ در کاخ سفید و یکبار نیز همین الان! تاخیر اتحادیه اروپایی در ارائه و عملیاتی کردن راهکار خود برای حفظ توافق هستهای، برای سومین بار عملکرد برجامی قاره سبز را طی ۳ سال اخیر به چالش کشیده است، این در حالی است که عهدشکنیها و خیانتهای هستهای اروپا به ایران از سال ۲۰۰۳ میلادی / ۱۳۸۲ خورشیدی تا زمان انعقاد برجام نیز داستان خاص خود را دارد.در نهایت اینکه تصویر اروپا نزد افکار عمومی کشورمان مدتهاست دفرمه شده و تلاش دولتمردان ما برای تغییر و حتی اصلاح این تصویر نیز راه به جایی نبرده و نمیبرد! تجربه برجام بخوبی نشان داد اروپای واحد نمیتواند گرانیگاه و نقطه ثقل محکم و قابل اعتمادی برای حفظ این توافق باشد. آیا تجربیات ۱۵ سال اخیر و خصوصا ۳ سالی که از امضای برجام گذشته، برای اثبات این موضوع کافی نبوده است؟
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «رودربایستی دولت با اصلاحات ضدتحریمی» چنین نوشته است:در حوزه رفاهی به رغم این که سال هاست تخصیص یارانههای نقدی به همه مردم و حتی تخصیص یارانههای پنهان بیشتر به قشرهای برخوردارتر، به مسئولان برای سیاستهای اصلاحی علامت میدهد، اما مسئولان کشور حتی در اوج تحریمهای فعلی، حاضر نیستند قدم مشخصی برای سامان دادن به آن و نیز طبقه بندی و شفافیت دهکهای درآمدی بردارند. در این شرایط بسته حمایتی دولت هم صرفاً به غذا محدود شده که آن هم با تاخیر فراوان قرار است اجرایی شود.
با این شرایط وقتی دولت نقاط توجه در داخل کشور را تنها به قبل از تحریمها باز میگرداند و این تضمین را میدهد که اوضاع به شرایط به ظاهر عادی قبل از تحریمها (با همه کاستی هایش) بر میگردد، اساساً چه دلیلی دارد مردم از تحریمها نگران باشند. غافل از این که تضمینهای دولت بدون اصلاح ساختارهای تحریم پذیر، اگر هم به واقعیت منتهی شود، با فشار و درد و تبعات بعضاً جبران ناپذیر بر قشرهای مردم همراه خواهد بود.باید گفت: «تعلل رودربایستی گونه» دولت در پرداختن به اصلاح ساختارهای اقتصادی حتی در شرایط تحریمی کنونی، برخلاف واقعیات خارجی اقتصاد ایران است که بر ذهن و روان مردم، بدون تعارف مینشیند. انتظار پنهان و ناگفته مردم در این وضعیت، دمیدن روح امید، با برنامههای مشخص است. در غیر این صورت مقابله با تحریم ها، به نحو ساده انگارانهای صرفاً به حوزه بین الملل وزارت نفت و حوزه ارزی بانک مرکزی محدود خواهد شد و حتی با گذر از تحریم ها، رنج مضاعف بی تدبیریهای داخلی، بر چهره مردم باقی خواهد ماند.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «مدیریت حلقه ضعیف» منتشر و در آن چنین آمده است:تیم پرسپولیس به دلیل خطایی که در اداره آن صورت گرفته است، برای مدتی از حق گرفتن بازیکن از تیمهای دیگر محروم شده است. اکنون که با زحمت نیروی انسانی (بازیکنان) به مرحله نهایی رسیده در هیچ یک از عوامل تیمداری قابل مقایسه، نه با حریف ژاپنی که با حریفهای قبلی خود نیز نیست. این تیم اکنون با نیمکت ضعیف مواجه است که دست مربی را برای اتخاذ تاکتیکهای مناسب و تعویض بسته است. با مصدوم شدن برخی از بازیکنان این دستها بستهتر نیز شده است. ولی مسأله مهم این است که از نوع اشتباهات مدیریت مذکور در داخل کشور و در همه زمینهها به وفور یافت میشود، فقط در ورزش است که به دلیل وجود یک نهاد بالاسری مثل فدراسیونهای جهانی، عوارض این تخلفات و اشتباهات برملا میشود. در حالی که در سایر زمینههای جامعه شاهد چنین اشتباهاتی هستیم بدون آنکه کسی مورد سؤال واقع شود.
آیا مجموعه عوامل تولید در ایران ضعیف هستند؟ پاسخ، خیر است. به لحاظ تجهیزات و امکانات مالی و نیروی انسانی کم و کسری جدی نداریم. هنوز هم ورزشگاه آزادی بزرگترین است، فوتبالیستهای ایرانی در ردههای بالای فوتبال آسیا هستند. سرمایه که اصلاً کم نداشتهایم. تنها عاملی که هماهنگ با بقیه عوامل تولید نیست، طبعاً عامل مدیریت است. حتی در همین ورزش فوتبال فقط به دلیل حضور مدیریت و مربی تیم ملی خارج از چارچوبهای مدیریتی مرسوم، توانستهایم موفقیتهای بیشتری از گذشته به دست آوریم.چرا وضع مدیریت چنین است؟ چون ضابطههای انتخاب مدیریت با سایر نیروی انسانی فرق میکند. انتخاب فوتبالیست در میدان مسابقه صورت میگیرد. چند نفر کارشناس خبره میتوانند روی هر بازیکن قیمتگذاری منصفانه کنند. ولی آیا مدیران نیز چنین جایگاهی دارند. در تیمهای اروپایی مدیران یا به انتخاب سهامداران و اعضا هستند یا آنان نیز مثل بازیکنان قیمت دارند و در بازار مدیریت شناخته شده هستند.عدم توازن میان کیفیت مدیران که براساس رابطه و سیاست انتخاب میشوند با بازیکنان و امکانات مادی و پولی یک تیم، موجب میشود که نیروی انسانی و امکانات نیز به دست این نوع مدیران اتلاف شوند.
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود چنین نوشته:مذاکره با آمریکا همان طور که انتظار میرفت هیچ نتیجه پایدار و مؤثری بر وضعیت تحریمها و اقتصاد و معیشت مردم ایران نگذاشت، در واقع از ابتدا اساسا قرار نبود این مذاکرات تأثیر مثبتی بگذارد؟ اما چرا؟ جواب روشن است. آمریکا، فشار و تحریم و فشردن گلوی ایران را باعث کوتاه آمدن و نشستن بر میز مذاکره میداند و بنابراین هیچ دلیلی نمیبیند با کاهش فشار، دستش را از روی گلوی ایران بردارد. اگرچه در جنگ روانی و احساسی، گاهی فشار را کوتاه مدت کم میکنند و سپس به یکباره فشار بیشتری اعمال میکنند که آن هم برای شکستن مقاومت حریف است و در فاصله سالهای ۹۳ تا ۹۶، نشانههایی از اجرای این سیاست علیه ایران وجود دارد.
ترکیب افزایش تحریم، تشدید فشار در عرصه بین الملل و مذاکرات دو جانبه و چند جانبه، در نگاه دولتمردان آمریکایی، یک ترکیب برنده است و کسی به ترکیب تیم برنده دست نمیزند. دقیقا با همین استدلال است که رئیس جمهور فعلی آمریکا، از یک سو مدعی است فشار را تا سرحد قطع کلی صادرات نفت ایران تشدید خواهد کرد و از سوی دیگر، اعلام میکند میخواهد با رهبر و رئیس جمهور ایران مستقیما مذاکره کند. او باور دارد که ترکیب تحریم و فشار و مذاکره جواب داده و بعد از این هم جواب خواهد داد.
۶. آن چه در سطور پیشین آمد، به طور خلاصه، پیچیدهترین و مدرنترین جنگ در دنیای امروز یعنی جنگ ادراکی است. این فن آمریکایی، البته بدل دارد. باید این گزاره که ترکیب تحریم و فشار و مذاکره جواب میدهد بشکند. باید از تحریم نترسید، در برابر فشار مقاومت کرد و تن به مذاکرات بی حاصل نداد. خلاصه این راهبرد همان است که رهبری معظم انقلاب فرمود: «جنگ نمیشود، مذاکره نمیکنیم».
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:ماکرون دامنه تهدید را به فراسوی روسیه برده و چین و حتی خود امریکا را به عنوان یک تهدید ارزیابی کرده که اروپا برای دفاع از خود دیگر نمیتواند متکی به امریکا باشد و باید برای مقابله با این تهدیدها ارتشی مستقل برای خود دست و پا کند.نکته کلیدی دوم پیمان موشکی بین روسیه و امریکا است که ترامپ در اواخر اکتبر و به بهانه نقض آن توسط روسیه از این پیمان خارج شد.
این پیمان مشهور به پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد(INF TREATY) در دسامبر ۱۹۸۷ و به امضای رونالد ریگان و میخائیل گورباچف، رهبران وقت امریکا و شوروی، رسید و بنابر این پیمان، تولید و آزمایش موشکهای کوتاهبرد ۵۰۰ کیلومتر تا میانبرد ۵ هزار و ۵۰۰ کیلومتر ممنوع شد. اروپا تحت سایه این پیمان میتوانست تضمینی برای امنیت خود در مقابل روسیه و امریکا داشته باشد، اما حالا که ترامپ از این پیمان خارج شده، اروپا دیگر چنین تضمینی ندارد و دوباره زیر سایه موشکهای روسی و امریکایی رفته است. شکی نیست که هر دو موضوع برای امنیت اروپا کلیدی هستند و به همین جهت هم سخنان او بلافاصله از سوی ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا، تأیید شد و وزرای دفاع ۹ کشور اروپایی روز چهار شنبه گذشته و در اولین نشست طرح واکنش اروپایی خبر از عضویت فنلاند دادند که این خبر به عنوان برداشتن گام عملی در جهت تشکیل ارتش اروپایی ارزیابی شده است. دونالد تاسک، رئیس شورای اتحادیه اروپا، بعد از خروج ترامپ از پیمان اقلیمی پاریس و برجام گفته: «باید سپاسگزار ترامپ بود، چون ما به لطف او از توهمات خلاص شدهایم.» منظور او توهم امنیت اروپا با اتکا به امریکا است که باید گفت: ترامپ با این دست لفاظیها بیشتر اروپاییها را به سمت رهایی از این توهم سوق میدهد.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:بازار سرمایه در دو هفته اخیر روزهای آرامی را سپری کرده است، آنهم با وجود سروصدای ترامپیستهای خارجی و داخلی؛ این را بگذارید کنار برگزاری گسترده راهپیمایی ۱۳آبان در محیطی کاملاً امن و بیحاشیه، بازهم برخلاف القائات دشمن. از سوی دیگر دیروز دولت وعده داد که در هفتههای آتی بستههایی را برای تقویت طبقات فرودست ارائه خواهد کرد (که حتماً باید مراقبت شود که به سرنوشت بستههای اهدایی سال۹۲ مبدل نشود) تا آنها را در تورم شدید یاری دهد. این نکته، اتفاق مهمی است، اما نباید بدان بسنده کرد؛ دولت مسوول کنترل نرخهاست و برای این کار از مکانیزمها و اهرمهای مختلفی نیز برخوردار است که باید آنها را با جدیت بهکار گیرد و بخشی از ماجرا، نظارت رسانهها برای افزایش مسوولیتپذیری دستگاههای مسوول در این عرصههاست. تا اینجای کار، شعار صفرشدن فروش نفت آمریکاییها باطل شده و آنها در عمل دیدهاند که نمیتوانند آنچه را که میخواهند عملی کنند؛ این به معنای افزایش قدرت بازدارندگی ایران است که البته هنوز چشمههای محدودی از آن را ارائه کرده. اگر بخش اجرایی کشور از اعماق جان بپذیرد که کشور در شرایط جنگ اقتصادی است و نیمی از توان خود را مصروف این بحث کند که در آن مقابله با تحریمها، توسعه بازارها، برخورد با محتکران و... نهفته است، زمان برای عبور از این مخاطرات بسیار کوتاه خواهد شد.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.