یک کیسه زباله یک بلال رایگان /ایده ای جالب برای فروش بلال و پاکسازی محیط زیست

13:00 - 05 آبان 1397
کد خبر: ۴۶۲۵۰۰
ایده‌ جالبی بود، خیلی زودتر از آن چیزی که فکرش را می‌کرد ایده اش مورد استقبال همشهری‌ها و مسافرانی قرار گرفت که برای فرار از زندگی روزمره اشان به آبشار ویسادار رضوانشهر پناه آورده بودند. حالا پس از گذشت چند سال منصور بلالی و ایده یک کیسه زباله، یک بلال رایگان او آنقدر معروف شده که هرکس پایش به رضوانشهر می‌رسد سری به بند وبساط عجیب و غریب بلال پزی منصور می‌زند.

یک کیسه زباله یک بلا رایگان  /اختراعی جالب برای پخت بلالگروه جامعه - سی وسه ساله، اهل پره سر رضوانشهر، متأهل و عاشق زن و دختر شش ساله اش (هستی). جوان کارآفرینی که با ایده یک کیسه زباله بدهید یک بلال رایگان بگیرید معروف شد. این جمله‌ها شاید برای معرفی اولیه منصور غلامی کافی باشد، اما وقتی پای صحبت‌هایش بنشینی تازه متوجه شوی او چه زندگی پرپیچ و خمی داشته و فعالیت‌هایش فقط به ایده یک کیسه زباله، یک بلال رایگان ختم نمی‌شود.

همیشه لبخند به لب دارد و پر انرژی است، شاید او جزو افرادی است که عطای زندگی در شهری مثل تهران را به لقایش بخشیده و با کارآفرینی در شهر و دیار خودش روزگارش را به خوشی سپری می‌کند.

وقتی به سراغش می‌رویم در کنار دستگاه عجیب وغریب بلال پزی اش ایستاده، دستگاهی که اختراع خودش است و حتی آن را ثبت اختراع کرده است. آغاز سخنش از اینجاست. همیشه دوست داشتم روی پای خودم بایستم، به همین خاطر از همان ابتدای جوانی، همان موقع که دیپلمم را گرفتم و خدمت سربازی ام تمام شد وارد بازار کار شدم. البته این را هم بگویم پدرم آدم نسبتا پولداری است و زمین‌های کشاوزی زیادی دارد با این حال همیشه دوست داشتم روی پای خودم بایستم و خودم خرجم را در بیاورم.

از کار در رستوران تا ایده‌های جالب در کارخانه بلورسازی

وقتی از او می‌خواهم از گذشته اش برایمان بگوید، مکثی می‌کند، آهی می‌کشد و می‌گوید: مرا به یاد دوران جوانی انداختید. می‌خندد و می‌گوید: بعد از خدمتم از شهرمان به تهران آمدم و ابتدا در یک تالار مشغول شدم. خیلی زود پیشرفت کردم و از کارگر ساده آشپز و سپس سرکارگر شدم. بعد از دوسال به عنوان کارگر ساده به یک کارخانه تولید بلور که اتقاقا خیلی هم معروف است رفتم. در این کارخانه اتفاق‌های جالی برایم افتاد. سه ماه از آغاز به کارم گذشته بود که متوجه شدم دستگاهی که آجر‌های شیشه‌ای را رنگ می‌زد دارای نقص است، دستگاهی که فقط اپراتور‌های کانادایی بالای سرش می‌ایستادند. نمی‌خواهم زیاد تخصصی صحبت کنم، اما فقط تا این حد بدانید که این دستگاه چهار نازل داشت که به لبه‌های آجر‌های شیشه‌ای گیر می‌کرد و کار رنگ کردن ابعاد مختلف آجر صورت می‌گرفت. اما این کار خیلی زمان بر بود و وقت زیادی می‌گرفت. یک روز زمان ناهار به دور از چشم همه به سراغ نازل‌ها رفتم و آن‌ها را با کمی تغییر به دو نازل کاهش دادم. وقتی دستگاه دوباره شروع به کار کرد در کم‌ترین زمان ممکن و با دقت بیشتری کار رنگ آمیزی آجر‌های شیشه‌ای که اتفاقا صادراتی هم بود، انجام شد. بعد از ناهار وقتی مهندسان کانادایی آمدند و دستگاه را دیدند واقعا از تعجب شاخ درآورده بودند.

بازگشت به شهر و دیار

یک کیسه زباله یک بلا رایگان  /اختراعی جالب برای پخت بلال

هر چند حل مشکل دستگاه رنگ آمیزی در کارخانه برای منصور گران تمام شد و به گفته خودش این کارش حسادت بعضی از همکارانش را برانگیخت و زیرآبش را زدند، اما همه این موارد دست به دست هم داد تا جوان گیلکی داستان ما بهترین تصمیم زندگی اش را بگیرد و عطای زندگی در شهر پر زرق و برق تهران را به لقایش ببخشد و به شهر و دیار خودش باز گردد.
 

من عاشق طبیعت هستم

من عاشق طبیعت هستم و به عنوان یک نفر از اهالی شمال ایران تعهد دارم طبیعت را حفظ کنم. این‌ها را منصور می‌گوید و ادامه می‌دهد: سال دوم در آبشار که بودم متوجه شدم تمام محیط آنجا پر از زباله است و متاسفانه نه مسافران رعایت می‌کنند و نه ارگانی برای جمع آوری زباله‌ها اقدام می‌کند. چند بار مسافرانی که آمده بودند به من گفتند شما اهل اینجا هستید چرا برای پاکسازی محل زندگی خود هیچ اقدامی نمی‌کنید؛ ما شاید بتوانیم فقط یک کیسه زباله جمع کنیم، اما بیشتر از دست شما کار برمی آید.

او ادامه می‌دهد:همین موضوع باعث شد به فکر فرو بروم و با خودم گفتم باید یک کار جدید را شروع کنم. همان موقع بود که این ایده به ذهنم رسید، هر کسیه زباله یک بلال را پیشنهاد دادم تا هر کدام از گردشگران یک کیسه زباله از آبشار جمع کنند و به من تحویل بدهند در ازای آن به آن‌ها یک بلال رایگاه می‌دهم.

این جوان خلاق شمالی ادامه می‌دهد: ابتدا که این کار را آغاز کردم فکر نمی‌کردم استقبال خوبی شود، اما در مدت کوتاهی خبر این کار مثل بمب ترکید و عکس هایش در همه سایت‌ها و خبرگزاری‌ها منتشر شد. حتی یک بار یکی از اقواممان که در انگلیس زندگی می‌کند تماس گرفت و گفت: در یکی از روزنامه‌های اینجا عکس تو را به عنوان جوانی که به فکر طبیعت است، منتشر کرده اند.

یک کیسه زباله یک بلا رایگان  /اختراعی جالب برای پخت بلال

آبشاری که دیگر زباله ندارد

با همین طرح منصور این روز‌ها آبشار ویسادار رضوانشهر در گیلان نفس تازه‌ای می‌کشد و دیگر خبری از زباله‌هایی که سوغاتی مسافران بود، نیست.

منصور می‌گوید: اوایل که این طرح را به مرحله اجرا درآوردم شاید روزی بیست تا سی بلال به صورت رایگان به افرادی که یک کیسه زباله را جمع کرده بودند می‌دادم. حتی یک بار یک اتوبوس پر از گردشگر که زباله جمع کرده بودند بلال دادم. اما باور کنید برای اینکه طبیعت پاک بماند حاضرم نصف درآمدم از راه بلال فروشی را خرج کنم.

تا اینکه فکر اختراع دستگاه پخت بلال به ذهنم رسید

اما طرح یک کیسه زباله یک بلال رایگان تنها کاری نیست که این جوان گیلانی انجام داده است. اختراع دستگاه عجیب و غریبی برای پخت بلال هم به نوبه خود کار جالبی است که او انجام داده. اختراع این دستگاه هم برای خودش خواندنی است.

منصور غلامی می‌گوید: بعد از مدتی که کار بلال فروشی را آغاز کردم شکر خدا مشتری هایم زیاد شدند و کار به جای رسید که وقت نمی‌کردم به همه سفارش‌ها برسم و مشتری‌ها را از دست می‌دادم. همیشه هم دست هایم سیاه بود و لباس هایم از ذغال داغ سوراخ سوراخ. از طرفی بلال‌هایی را که می‌پختم گاهی اوقات سیاه می‌شد و برخی از مشتری‌ها نمی‌خوردند. به همین خاطر به فکر افتادم تا راه چاره‌ای برای حل همه این موارد پیدا کنم.

او ادامه می‌دهد:کلی تحقیق کردم و در جریان همین تحقیقاتم بود که متوجه شدم بلال وقتی بدون پوست پخته می‌شود احتمال سرطان زا بودنش زیاد است. همه این موارد باعث شد عزمم را جزم کنم تا راه حلی پیدا کنم. دو روز و دوشب نشستم و فکرکردم تا اینکه بعد از کلی طراحی، توانستم دستگاهی را اختراع کنم.

یک کیسه زباله یک بلا رایگان  /اختراعی جالب برای پخت بلال

وقتی با بشکه اختراع انجام می‌دهی



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *