ضیایی به من بیاعتماد بود/ هیچ بازیکن و مربی با لابی من به تیم ملی نرسید/ به ریاست فدراسیون والیبال علاقهمند هستم
به گزارش خبرنگار گروه ورزشی ، کنار گذاشتن امیر خوشخبر از سرپرستی تیم ملی والیبال حاشیههای زیادی به دنبال داشت. مخالفان خوشخبر که بیشتر از پیشکسوتان والیبال ایران هستند از برکناری وی خوشحال شدند، هر چند برخی از بازیکنان تیم ملی از او حمایت کردند. با خوشخبر در خصوص اتفاقات و حاشیههای والیبال ایران، اختلافاتش با رئیس فدراسیون والیبال و همین طور دلایل برکناریاش گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
استعفای شما از سرپرستی تیم ملی والیبال بازتاب زیادی داشت، در این مورد صحبت کنید.
خیلی از دوستان لطف داشتند و من را شرمنده کردند. البته رفتن من از تیم ملی حاشیههایی داشت و خودم با این حاشیهها موافق نیستم، چون به ضرر والیبال ایران است. هر چند برکناری من باعث شد شوکه بشوم، چون خیلی سریع رخ داد.
شما استعفا کردید یا برکنار شدید؟
من یک بار استعفا کرده بودم که به پس از لیگ جهانی برمیگشت، چون آن زمان سرپرست تیم ملی بودم. حکم من تا آخر شهریور بود و من دیگر سرپرست تیم ملی نبودم که بخواهم استعفا کنم، اما من نامهای به آقای ضیایی نوشتم که نسبت به لغو ماموریت من اقدام کند. با توجه به این که کارمند وزارت ورزش هستم باید منتظر باشم تا جایگاه جدیدم در این فدراسیون مشخص شود.
شما قبل از نوشتن این نامه با آقای ضیایی جلسهای داشتید.
جلسه خوبی با آقای ضیایی داشتم او از من تشکر کرد. بعد هم که میخواستم بروم از من خواست که نامهای بنویسم که دیگر سرپرست تیم ملی نیستم.
مشخص بود که از همان ابتدای ریاست آقای ضیایی در فدراسیون والیبال، وی با شما اختلاف نظر زیادی داشت. دلیل این اختلاف نظرها چه چیزی بود؟
در بعضی مسائل ما اختلاف نظر داشتیم. نگاه من به مسائل تیم ملی با نگاه آقای ضیایی متفاوت بود. بر اساس تجربیاتی که داشتم کار خودم را میکردم و از او خواهش میکردم که از ما حمایت کند، اما بعضی جاها این حمایت وجود نداشت.
انتقادهای زیادی در مورد مدیریت آقای ضیایی در فدراسیون والیبال وجود دارد. چه اتفاقاتی افتاده که نسبت به وی این انتقادها انجام شده است؟
در فدراسیون والیبال مشکل زمانسنجی وجود دارد. تیم ملی والیبال در حال حاضر مسابقاتی ندارد و من هم سرپرست تیم ملی نیستم، چون حکم من به پایان رسیده دلیلی نداشت با این همه عجله من را برکنار کنند. الان زمان برنامه ریزی برای سال آینده، انجام کارهای ویزا و هماهنگی بازیهای دوستانه است. باید اجازه میدادند این کارها را انجام میدادم و وقتی مسابقات در حال آغاز بود فرد دیگری را به عنوان سرپرست انتخاب میکردند.
آقای ضیایی از همان ابتدا اعتقادی به شما نداشت و چون فرد مناسبی را برای سرپرستی تیم ملی در نظر نداشت مجبور به ادامه همکاری با شما شد.
آقای ضیایی همان ابتدا به من گفته بود که اگر جانشین مناسبی پیدا کند من را تغییر میدهد. در آن زمان هر کسی جای من بود با این صحبتها میرفت، اما چون زمان بدی برای کنارهگیری بود من ماندم تا تیم ملی متضرر نشود.
در مسابقات جهانی اتفاقات حاشیهای پیرامون تیم ملی وجود داشت؟
یکی از مسائلی که وجود دارد این است که تا الان هیچ جلسهای برگزار نشد تا درباره حواشی و اتفاقات مسابقات جهانی صحبت کنیم. حتی از کادر فنی هم نخواستند در مورد مسائل فنی توضیح دهند اما در کل هیچ حاشیه خاصی در بلغارتسنا وجود نداشت.
سعید معروف در پستی اینستاگرامی از شما حمایت و از رئیس فدراسیون والیبال به شدت انتقاد کرد. شما موافق صحبتهای معروف بودید؟
سعید معروف به رکگویی معروف است و بارها هم این کار را انجام داده است. من هم پست اینستاگرامی او را خواندم. معروف دلسوز والیبال است و میداند که سال آینده در مسابقات انتخابی المپیک چقدر کار مشکلی داریم. من هنوز صحبتی با معروف نکردم و باید از او یپرسم که چرا این متن را به این شکل نوشته است. البته چون معروف در صحبتهایش همیشه این گونه بوده از این پست تعجب نکردم و انتقادی هم به پست او ندارم، اما اگر کس دیگری بود میشد به وی انتقاد وارد کرد.
اگر انتخابات فدراسیون والیبال برگزار شود کاندیدا میشوید؟
من کارمند وزارت ورزش هستم و به صورت مستقل نمیتوانم کاندیدا شوم. البته ریاست فدراسیون به لحاظ کاری برای من پیشرفت محسوب میشود و همه هم پیشرفت را دوست دارند و من هم به این موضوع علاقه دارم.
گفته میشد شما در کارهایی دخالت میکردید که ارتباطی نداشته است.
اگر رئیس فدراسیون والیبال انتقادی به عملکردم داشت باید من را صدا میکرد و با هم صحبت میکردیم. من هیچ وقت در مسائل فنی یا کارهای فدراسیون دخالت نکردم. آنقدر سرم شلوغ بوده که کاری به حوزههایی که به من ارتباطی ندارد نداشته باشم.
شما حکم جعبه سیاه والیبال ایران را دارید.
من ۱۳ سال است که در والیبال هستم و اتفاقات زیادی را در والیبال ایران دیدم و روزهای تلخ و شیرین زیادی هم تجربه کردم. شاید این تعبیر جعبه سیاه برای من صدق کند.
قبول دارید شما یکی از عوامل ایجاد بازیکنسالاری در تیم ملی والیبال بودید؟
این موضوع را قبول ندارم. بازیکنان تیم ملی همیشه به طور کامل در اختیار ما بودند. من در کل رشتهها تنها سرپرستی بودم که آییننامه انضباطی مینوشتیم. بازیکنان هم ملزم به انجام آن بودند.
اما گفته میشد برخی از بازیکنان و مربیان از طریق شما به تیم ملی رسیدند.
هیچ وقت چنین کاری انجام ندادم. در انتخاب بازیکن حتی با من مشورت هم نشد. به عنوان مثال معروف در مقاطعی در تیم ملی حضور نداشت. با توجه به این که من ارتباط عاطفی با معروف دارم آیا برای بازگشت این بازیکن لابی انجام دادم؟ تنها کاری که کردم ابلاغی بود که به معروف کردم. حضور پیمان اکبری در کادر فنی تیم ملی هم نشان میدهد دنبال لابیگری نیستم. چون اکبری منتقد من بود و میتوانستم از کولاکوویچ بخواهم مربی دیگری را انتخاب کند.
در نشست خبری آقای ضیایی، وی عنوان کرد دستیاران کولاکوویچ به خوبی به این مربی کمک نمیکردند و اختلافنظرهایی وجود داشت.
کولاکوویچ فرد باشخصیتی است و اگر مخالف صحبتهای دستیارانش باشد به طور واضح میگفت. دستیاران او هم نظراتشان را میگفتند و کولاکوویچ برخی از آنها را قبول و با برخی دیگر از نظرات مخالفت میکرد.
تیم ملی والیبال میتواند به روزهای اوج خود برگردد؟
کولاکوویچ جوانگرایی خوبی در تیم ملی انجام داده و پوستاندازی خوبی در این تیم انجام داده است. او چهره تیم را تغییر داد و این اتفاقات خیلی ارزشمند است. به نظر من الان زمان تغییر سرمربی تیم ملی نیست.
این که گفته می شود در تیم ملی باندبازی و بازیکنسالاری است را چقدر قبول دارید؟
واقعا از این خبرها نیست و هیچ باندبازی در تیم ملی وجود ندارد. بازیکنان باتجربهای مثل معروف و موسوی در تیم ملی حضور دارند و اجازه بازیکن سالاری به هیچ کسی نمیدهند. همه بازیکنان مطیع کولاکوویچ هستند.
اما سعید معروف یکی از کسانی است که در تیم ملی از بازیکنان خاصی حمایت میکند!
اگر این گونه بود سالافزون باید در بازی های آسیایی و مسابقات جهانی عضو تیم ملی بود. وقتی پازلها را کنار هم میگذاریم میبینیم این مسئله واقعیت ندارد.
رفتن آقای ضیایی به سود والیبال ایران است؟
من از والیبال کنار گذاشته شدم و الان اگر چیزی در این مورد بگویم این تصور به وجود میآید که به خاطر کنار گذاشته شدن من است. البته اگر قرار بود بمانم شروطی را تعیین میکردم. با توجه به این که سالها با آقای داورزنی کار کرده بودم میتوانستم وظایفم را به درستی انجام بدهم اما در دوره آقای ضیایی این امکان وجود نداشت. طبیعی است که دوست داشته باشم با مدیری کار کنم که به من اعتماد داشته باشد. آقای ضیایی به من بیاعتماد بود و این بیاعتمادی باعث بیانگیزگی شده بود. امیدوارم اگر آقای ضیایی ماندنی شد تغییر رویه داشته باشد و به مدیران خود اعتماد کند.
گفتوگو از آرش عبدی