به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «دلارهای آمیخته به خون و باروت» منتشر شده و در آن چنین آمده است:ترکیه برای فشار آوردن به عربستان از انگیزه لازم برخوردار است. خاشقجی دارای تفکرات اخوانی بود و سخنرانیها، دوئیتها، یادداشتها و مقالات وی بهصراحت در حمایت از جنبش اخوان المسلمین ایراد میشد و به رشته تحریر درمیآمد. آنکارا در جریان کودتای نظامی علیه «محمد مرسی»، نخستوزیر معزول مصر توسط ارتش این کشور، انتقادات شدیدی به ریاض وارد کرد، چراکه عربستان، مخالف ایدئولوژی اخوانی مرسی بود و از «عبدالفتاح السیسی»، رئیسجمهور فعلی این کشور حمایت کرده بود؛ لذا ترکیه به دنبال نوعی تلافی در ماجرای خاشقجی است و اینکه اردوغان پس از اذعان سعودیها به قتل خاشقجی، صراحتاً اعلام کرده که این مسئله را نیمهکاره رها نمیکند، مهر تأییدی بر این انگاره به شمار میآید.
علاوه بر این، خاشقجی در اصل، اهل ترکیه بود و در زمان حکومت عثمانیان بر حجاز و کوچ خانوادهاش به مدینه، تابعیت سعودی گرفت. پس، ازنظر مقامهای ترکیه، وی اصالتاً ترک است و با توجه به اینکه نامزد وی هم ترک بود، پیگیری این موضوع برای مقامات آنکارا به مسئلهای هویتی و حیثیتی تبدیلشده است و اگر آن را به سرانجام نرسانند، مورد اعتراض و شماتت افکار عمومی قرار خواهند گرفت. افزون بر این، ترکیه، عربستان را عامل فشار بر متحد منطقهای خود، یعنی قطر میداند و ریاض را مقصر تحمیل هزینههای نظامی برای استقرار نیروهایش در دوحه قلمداد میکند. بنابراین، این فرصت را برای تحتفشار قرار دادن ریاض و کاهش فشار بر قطر، مغتنم خواهد شمرد؛ و بالاخره اینکه، خوابی که عربستان برای ایران و جبهه مقاومت در منطقه دیده بود و قصد داشت از این طریق، نفوذ خود را با دلارهای آمیخته به خون و باروت گسترش دهد، تعبیر نشد و مهمتر اینکه، کوس رسوایی آمریکا در حمایت از این رژیم قاتل و قرونوسطایی را بلندتر از هر زمان دیگر، به صدا درآورد.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «اربعین، مشق حضور» منتشر شده و در آن آمده است:اربعین رزمایش بزرگ منتظران موعود و مصلح است که به خونخواهی عدل ستمدیده بر ستمگران شوریدهاند و کربلا را میقات خود کردهاند. زمین کوفه و کربلا باید با قدمهای استوار و مخلصانه بندگان خوبِ خدا، کوبیده شود تا مهیای حضور مهدی فاطمه شود. این قوم خستهتن که به اصلاح جهان امیدوارند، با هر قدم خود، لرزهای به کاخ و کبر مستکبران انداخته و پتکی به ستونهایش کوفتهاند. گره کور دنیا را مگر حسین باز کند و ظهور فرزند منتقمش را مهیا کند. مؤمنین حسینی با هر دین و مذهبی که هستند فهمیدهاند که تنها راه رهایی، مقاومت است و مبارزه. مبارزه با دشمن مشترک انسانها و وحدت حول محور حسین. راهپیمایی بازگشت فلسطینیان را بنگرید که چگونه الگو گرفتهاند. اینها همه از نفحات صبح است و پیروزیِ نزدیک. روح اماممان شاد که گفت: این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است؛ و البته انقلاب ما را نیز. دنیای امروز پیام انقلاب اسلامی شما را شنیده است مردم؛ و دیگر کاری از شیطان و اذنابش ساخته نیست. همین ۲۵ میلیون زائر حسین که کابوس صهیون شده است اگر روزی مسیرِ مستقیم خود را ادامه دهند و بعد از زیارت حسین، هوای قبله اول مسلمین کنند، عیدی به اعیاد ربیعالاولمان اضافه میکنند و تا ۲۲ سال دیگر که وعده داده شده، معطلمان نمیگذارند. إنشاءالله.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:ترکیه نیز برای فشار آوردن به عربستان از انگیزه لازم برخوردار است. خاشقجی دارای تفکرات اخوانی بود و سخنرانیها، دوئیتها، یادداشتها و مقالات وی بهصراحت در حمایت از جنبش اخوان المسلمین ایراد میشد و به رشته تحریر درمیآمد. آنکارا در جریان کودتای نظامی علیه «محمد مرسی»، نخستوزیر معزول مصر توسط ارتش این کشور، انتقادات شدیدی به ریاض وارد کرد، چراکه عربستان، مخالف ایدئولوژی اخوانی مرسی بود و از «عبدالفتاح السیسی»، رئیسجمهور فعلی این کشور حمایت کرده بود؛ لذا ترکیه به دنبال نوعی تلافی در ماجرای خاشقجی است و اینکه اردوغان پس از اذعان سعودیها به قتل خاشقجی، صراحتاً اعلام کرده که این مسئله را نیمهکاره رها نمیکند، مهر تأییدی بر این انگاره به شمار میآید. علاوه بر این، خاشقجی در اصل، اهل ترکیه بود و در زمان حکومت عثمانیان بر حجاز و کوچ خانوادهاش به مدینه، تابعیت سعودی گرفت. پس، ازنظر مقامهای ترکیه، وی اصالتاً ترک است و با توجه به اینکه نامزد وی هم ترک بود، پیگیری این موضوع برای مقامات آنکارا به مسئلهای هویتی و حیثیتی تبدیلشده است و اگر آن را به سرانجام نرسانند، مورد اعتراض و شماتت افکار عمومی قرار خواهند گرفت.
افزون بر این، ترکیه، عربستان را عامل فشار بر متحد منطقهای خود، یعنی قطر میداند و ریاض را مقصر تحمیل هزینههای نظامی برای استقرار نیروهایش در دوحه قلمداد میکند. بنابراین، این فرصت را برای تحتفشار قرار دادن ریاض و کاهش فشار بر قطر، مغتنم خواهد شمرد؛ و بالاخره اینکه، خوابی که عربستان برای ایران و جبهه مقاومت در منطقه دیده بود و قصد داشت از این طریق، نفوذ خود را با دلارهای آمیخته به خون و باروت گسترش دهد، تعبیر نشد و مهمتر اینکه، کوس رسوایی آمریکا در حمایت از این رژیم قاتل و قرونوسطایی را بلندتر از هر زمان دیگر، به صدا درآورد.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «تغییر کابینه به سبک دولت دوازدهم!» چنین نوشته است:نامه استعفای آقای عباس آخوندی از سمت وزارت راه و شهرسازی حاوی نکات جالب توجه دیگری نیز هست. اگرچه طیف اقتصاددانان طرفدار بازار آزاد که آقای آخوندی نیز در همان طیف قرار دارند، نقش مهمی در عملکرد دولت داشته اند و اکنون باید پاسخ گو باشند، این استعفا با این ادبیات به نوعی فرار از پاسخ گویی محسوب میشود. آقای آخوندی در شرایطی از نقض سه اصل «پایبندی به قانون، احترام به حقوق مالکیت و اقتصاد بازار رقابتی» توسط دولت گلایه میکند که به ویژه در شرایط ارزی و تورمی فعلی اقتصاد ایران، سپردن بازار به رقابت کاملا خلاف منطق اقتصادی است. اساسا در شرایط فعلی بازار رقابتی وجود ندارد. به عنوان نمونه ۸۰ درصد ارز صادرات غیرنفتی توسط صادرکنندگان خصولتی پتروشیمی و فلزات تامین میشود که از رانتهای گستردهای برخوردار هستند. در چنین شرایطی انتقادهای گسترده آقای آخوندی از نظارت بر قیمتها توسط سازمان حمایت و تعزیرات، در حالی مطرح شده است که افسار رانت خواران ارزی رهاست و خود ایشان با مخالفت با دریافت مالیات از سوداگری در بخش مسکن، شرایط رقابت در این بازار را به نفع سوداگران تغییر داده است. در چنین شرایطی بخشی از این انتقادها را میتوان به نوعی فرار به جلو توصیف کرد. فرار به جلو از کارنامه خالی در بخش مسکن، با وجود انبوه انتقادهای تند وی از مسکن مهر.
در هر صورت روند تغییرات کابینه با پذیرش استعفای دو وزیر و معرفی چهار وزیر برای وزارتخانههای اقتصادی به پیش میرود. کاش این تغییرات زودتر، با پشتوانهای کارشناسیتر و معرفی جانشینانی قویتر انجام میشد، نه این که وزیری ناموفق از وزارت صمت به وزارت کار رود و افرادی با کارنامههایی محدود و نه چندان روشن برای وزارتخانههای دیگر معرفی شوند. به نظر میرسد مجلس باید در روند تغییر کابینه، با جدیت ورود کند و سرانجامی بهتر برای این تغییرات رقم زند.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «سناریوی تنبیه کوچکترها» منتشر و در آن چنین آمده است: امریکاییها تاکنون از زبان ترامپ تلاش کردهاند مدیریت بحران قتل خاشقجی را در دست گرفته و ضمن ایجاد یک فرصت تنفس سیاسی برای حاکمیت در عربستان به نوعی آنها را از این نقض آشکار حقوق بشر مبرا سازند. اما به نظر میرسد با اعتراض رسانهها، چهرههای مشهور و مخالفین حزبی در آستانه انتخابات کنگره تحت فشار قرار گیرند.
نکته دیگر در رابطه با نحوه مدیریت این بحران از سوی ترکیه است که با توجه به اختلافات و چالشهای چند ماه گذشته بین آنکارا و ریاض اینک اردوغان و دولتمردانش فرصت مناسبی دارند تا ضمن فشار سیاسی به حکومت عربستان از این بحران برای کسب امتیازات بزرگ اقتصادی و سیاسی سود جویند.به هر صورت اعتراف عربستان به دست داشتن در این قتل اگر چه به جایگاه این کشور آسیب جدی میرساند، اما به نظر میرسد در حال حاضر توافقاتی در حال شکلگیری است که در آن امریکا و عربستان در یک سناریوسازی با تنبیه نفرات دست دوم به نوعی این بحران را مدیریت کرده و از آسیب رساندن به خاندان سعودی جلوگیری کنند که این موضوع بیدار باش افکار عمومی جهانی را میطلبد.سخن پایانی اینکه عربستان در سایه یکه تازی محمد بن سلمان و زیاده خواهی این شاهزاده جوان در ماههای گذشته تلاش زیادی برای حضور پررنگ در بحرانهای مختلف سوریه، عراق، قیمت نفت، مسائل هستهای ایران، جنگ یمن و تشکیل دولت در لبنان و دیگر مسائل داشته که از میان همه این مسائل میخواست از خود یک چهره مدرن جهانی بروز دهد، ولی موضوع قتل خاشقجی همه رؤیاهایش را نقش بر آب کرد.
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود چینن نوشته:این نخستین بار نیست که ترامپ به صورت عامدانه جنایات سعودیها را نادیده میانگارد و حتی از آن حمایت میکند. چندی پیش و در جریان بمباران اتوبوس دانش آموزان بی گناه یمنی، که به شهادت دهها تن از آنها انجامید، افکار عمومی آمریکا خواستار موضع گیری ظاهری ترامپ بودند، اما ترامپ که خود نیز در کشتار تک تک شهروندان یمنی گناهکار و مسئول قلمداد میشود، در این خصوص سکوت کرد. مروری بر سخنان "کریس مورفی" سناتور آمریکایی در این خصوص میتواند قابل توجه باشد:
" آمریکا بمباران میکند. آمریکا هدف قرار میدهد. آمریکا از حملات هوایی حمایت میکند و ما یک اتوبوس مدرسه را بمباران کردیم. عملیات بمباران یمن از سوی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ایالات متحده آمریکا بیش از پیش عاری از حس مسئولیت پذیری شده است، غیرنظامیان بیشتری را به کشتن میدهد و تروریستها را در داخل یمن تقویت میکند. ما باید به این کار خاتمه دهیم – همین حالا".هم اکنون ترامپ با حمایت از مثله کردن جسد خاشقجی توسط سعودیها، ننگ ابدی دیگری بر پیشانی کاخ سفید ایجاد کرده است. اقدام وقیحانه اخیر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، به مثابه پرده برداری از چهره شیطانی است که این بار ابایی از ترسیم چهره واقعی خود در برابر افکار عمومی دنیا ندارد. بی دلیل نیست که برخی تحلیلگران مسائل امنیتی، از دست داشتن برخی نزدیکان ترامپ در مرگ خاشقجی خبر میدهند. موضوعی که اسناد و مدارک آن در آیندهای نزدیک منتشر خواهد شد.
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:در حالی که عملکرد ترامپ یا محمد بن سلمان در این ۱۸ روز گذشته بسیار ساده بوده، رفتار مقامات ترکیه پیچیدگی خاصی داشته است. باید توجه کرد که هیچ کدام از مقامات ترکیه و حتی اردوغان به صورت رسمی مدعی چیزی نشدهاند و رسانههای ترکیه هم فقط به نقل از منابع معتبر اخباری را منتشر کردهاند، بدون اینکه نامی از مقامهای رسمی ترکیه برده باشند. دولت ترکیه با این نحو رفتار از یک سو تنور ماجرا را گرم نگه داشته و از طرف دیگر، خود را از این تنور آن اندازه دور نگه داشته که مسئولیت چیزی بهگردنش نیفتد. برخی به این رفتار ترکیه سوءظن دارند و آن را در جهت منفعتطلبی آنکارا ارزیابی میکنند چنان که علی مقصود، سرهنگ بازنشسته ارتش سوریه، معتقد است آنکارا با این رفتار حل مشکل منبج و دور کردن حمایت سعودیها و اماراتیها از گروههای کرد را دنبال میکند. برخی نیز منافع اقتصادی و نوعی باجخواهی ترکیه از سعودیها را مطرح کردهاند، به خصوص اینکه اردوغان بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن به این سو دچار مشکلات ارزی و اقتصادی عدیده شده است. در این میان، نباید رابطه راهبردی ترکیه و قطر را نادیده گرفت که حالا پرونده خاشقجی میتواند وسیلهای برای رسیدن هر دو کشور به هدف استراتژیکی مثل سقوط محمد بن سلمان باشد. بنابراین، اگر ترکیه روش فعلی را دنبال کند و حاضر باشد مستندات خود را در مورد نحوه قتل خاشقجی رو کند، آن گاه است که شبح خاشقجی به راستی ترامپ و محمد بنسلمان را دچار دردسر اساسی میکند و بعید نیست که در این حالت، ترامپ و بنسلمان را قربانی خود کرده و تغییر ولیعهدی آلسعود از بن سلمان به کس دیگری را تأیید کند.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:دیروز معاون اول رییسجمهوری گفته «دو بار در شورای عالی اقتصادی که تدبیر رهبر معظم انقلاب بود، سران سه قوه تصویب کردند که پذیرش چهار لایحه FATF در این مقطع ضروری است» بدون ورود به محتوای بحث (یعنی درستی یا نادرستی تصویب لایحه مذکور که بعضیها قولش را به دولتهای غربی دادهاند و در باب مزایا و معایبش به طور مفصل بحث شده است) این نحوه اطلاعرسانی نفر دوم دولت از مصوبات یک شورای عالی و ویژه، جای تأمل و پرسش دارد. شورای هماهنگی اقتصادی که به دستور رهبری انقلاب تأسیس شده و دولت برای ایجاد آن چند هفته تعلل داشت، مصوباتی دارد که بعضاً ممکن است خلاف قانون بوده یا قانونی را تعطیل کند، اما مصوبات آن مانند آنچه در اصل۱۷۶ قانون اساسی درباره شورای عالی امنیت ملی آمده «پس از تایید مقام رهبری قابل اجراست» پس اگر بخواهیم خبر آقای جهانگیری را بهطور دقیق تحلیل کنیم، باید بگوییم که ایشان راست گفتهاند، اما همه حقیقت را خیر. درست است که در شورای مذکور مصوبهای در این موارد وجود داشته (و اگر ایشان آن را رسانهای نمیکرد، احتمالاً مورد این بحثها نیز قرار نمیگرفت)، اما چون باید به تنفیذ نیز میرسید و احتمالاً چنین نیز نشده، طبعاً اجرایی نمیتواند بشود و سؤال همچنان باقی است که چرا معاون اول رییسجمهوری، آن را رسانهای کرده است.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.