جشن طاغوتی ۳۵۰ میلیون دلاری با محرومیت مطلق روستاییان و وضعیت بغرنج شهرنشینان
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، در دوران سیاه پهلوی دوم، با وجود فقر و مشکلات حاد ایران و محرومیت شدید اقشار مختلف مردم بویژه روستاییان، سردمداران رژیم ستمشاهی غرق در اسراف و تبذیر و عیاشی بودند.
فقر مطلق مردم و جشنهای طاغوتی
یکی از مظاهر عیاشی و ولخرجی لجام گسیخته سردمداران رژیم ستمشاهی، برگزاری مراسمی نکبتبار و طاغوتی موسوم به جشنهای ۲۵۰۰ ساله بود. مراسمی که هدف از آن چیزی جزء مانور تجمل و تفرعن بواسطه پولهای نفتی نبود؛ و این همه در حالی بود که در همان مقطع اکثریت مردم ایران بویژه روستاییان کشور در فقر مطلق به سر میبردند و از حداقل امکانان زیستی محروم بودند.
اهداف رژیم ستمشاهی از برگزاری مراسم پرهزینه
محمدرضا پهلوی با مشاوره صهیونیستها و بهاییان، درصدد بود تا با برگزاری جشنهای موسوم به ۲۵۰۰ ساله و دعوت از سران سایر کشورها، برای خود مشروعیت ایجاد کند؛ لذا در مهر ۱۳۵۰ پس از چندین بار تعویق، این مراسم در مرودشت استان فارس با هزینهای بالغ بر ۳۵۰ میلیون دلار برگزار شد.
رژیم ستمشاهی به سرکردگی محمدرضا پهلوی، در صدد بود تا با برپایی جشنهای ۲۵۰۰ ساله و سفارش اجناس و اشیاء پر زرق و برق و گران قیمت از جیب ملت ایران، ضعف مفرط خود و رژیمش را بپوشاند.
به گفته نزدیکان دربار، بعد از این جشنها که با حیف و میل و تشریفات بسیار پرهزینه همراه بود، محمدرضا پهلوی در توهم و جنون داشتن قدرت لایزال فرو رفت و بر قساوت و استبداد خود و رژیم تحت امرش افزود.
برای برگزاری این مراسم، سازمانی عریض و طویل موسوم به «شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی» تأسیس شد و «اسدالله علم» وزیر وقت دربار هم به عنوان رئیس شورای مرکزی جشنها، تعیین شد.
تجهیزات خارجی و گران قیمت مراسم طاغوتی رژیم ستمشاهی
دستاندرکاران این مراسم، به دستور پهلوی دوم، تمام امکانات و تجهیزات آن را با گرانترین قیمت ممکن از خارج تهیه کردند؛ دکور خیمههای محل جلوس مهمانان این مراسم، توسط یک شرکت فرانسوی طراحی شد، موسیقی آن را یک آهنگساز اهل اروپای شرقی نواخت و غذاهای اعیانی این مراسم را هم یک رستوران فرانسوی با بیش از ۱۳۰ خدمه طبخ کرد.
هزینه گزاف ۳۵۰ میلیون دلاری
اما هزینههای گزاف جشنهای ۲۵۰۰ ساله که به گفته دستاندرکاران آن، شانزده میلیون و هشتصد هزار دلار، اما در واقع تا ۳۵۰ میلیون دلار خرج بر روی دست ملت ایران گذاشت، یکی از موارد قابل تامل این مراسم فوق تجملاتی بود.
در اواخر دهه ۴۰، قیمت نفت نهایتا ۲ دلار در هربشکه بود؛ بنابراین علیرغم افزایش تولیدات ایران، درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت کشور، کمتر از یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار در سال بود. این امر بدان معناست که رژیم ستمشاهی برای برگزاری مراسم موسوم به ۲۵۰۰ ساله، حدود یک چهارم درآمدهای نفتی کشور را هدر داد.
این همه در حالی بود که در آن مقطع، بواسطه فساد لجام گسیخته و ناکارآمدی رژیم وابسته پهلوی، بسیاری از مردم ایران با مشکلات عمده معیشتی مواجه بودند و تقریبا همه روستاییان کشور در محرومیت مطلق به سر میبردند.
اعتراف یکی از عناصر رژیم پهلوی؛حتی پول آسفالت نداشتیم!
خاطرات و نوشتههای عناصر رژیم پهلوی در مقطع برگزاری مراسم مزبور، بیانگر فقر شدید مردم و حتی خزانه خالی دولت وقت است. اسدالله علم در یکی از روزنوشتهای خود در مقطع منتهی به برگزار جشنهای ۲۵۰۰ ساله، از نبود پول برای آسفالت معابر اصلی شهرهای بزرگ کشور، ورشکستگی اکثر شرکتها و بحران مالی دانشگاهها خبر میدهد؛ با این وجود، اینها موضوعاتی نبود که برای محمدرضا پهلوی اهمیت داشته باشد، این فرد جاه طلب در آن مقطع تنهایی به برگزاری هر چه تجملاتیتر جشنهای ۲۵۰۰ ساله فکر میکرد.
محرومیت مطلق روستاییان کشور در عصر سیاه پهلوی دوم به روایت آمار
برای آگاهی از محرومیت مطلق روستاییان کشور در مقطع منتهی به برگزاری این جشنها کافی است بدانیم در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰، جمعیت روستایی کشور، ۶۸ درصد و غالب بر جمعیت شهری بود؛ نرخ سواد این روستاییان زیر ۱۰ درصد و روستاهای دارای برق به یک درصد نیز نمیرسید. همچنین تعداد روستاهای دارای جاده آسفالته در آن دوران به تعداد انگشتان دست میرسید. کمتر از ۵ روستا دارای آب لوله کشی بودند. فضای آموزشی این روستاها زیر ۱۰ درصد و خانه بهداشتی هم در هیچ روستایی وجود نداشت. همچنین در آن دوران سیاه، حتی غالب شهرهای کشور نیز گازکشی نشده بود چه برسد به روستاهایی که از اولیهترین امکانات زیستی محروم بودند.
وضعیت بغرنج شهرنشینان در روزهایی که جشنهای طاغوتی تدارک دیده میشد
اما وضعیت بغرنج مردم در آن دوران، تنها منحصر به روستاییان ما نبود؛ بلکه در شهرهای کشور نیز محرومیت و آسیبهای اجتماعی موج میزد.
در آن مقطع که رژیم طاغوت در پی ولخرجی برای برگزاری مراسم موسوم به ۲۵۰۰ بود، ایران یکی از بدترین کشورها در بخش مرگ و میر کودکان و نسبت پزشک به بیمار در غرب آسیا بود. یکی از پایینترین نرخهای آموزش عالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، ۶۸ درصد از جمعیت بزرگسال بیسواد بودند، ۶۰ درصد از کودکان نمیتوانستند دوره دبستان را به صورت کامل طی کنند و تنها ۳۰ درصد از داوطلبان کنکور میتوانستند وارد دانشگاهها شوند.
مطابق آمار موجود در جراید آن زمان، ۶۴ درصد شهرنشینان در سال ۱۳۵۱ (یک سال بعد از جشنهای ۲۵۰۰ ساله) دچار سوء تغذیه بودند.
با این همه مصائب و محرومیتها در آن دوران، محمدرضا پهلوی در رأس رژیم ستمشاهی تنها به ولخرجی برای برگزاری هر چه تجملاتیتر جشنهای ۲۵۰۰ ساله فکر میکرد و دغدغه دیگری جزء چپاول ثروت ملی ایرانیان برای ارضای جنون تفرعنآمیز خود نداشت.