به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «معرکه عملیات روانی دشمن» منتشر شده و در آن چنین آمده است:حماقت آمریکاییها و ارتجاع منطقه در انعکاس قدرت ایران اسلامی در حل مشکلات و معضلاتی که تنها یکی از آنها برای ساقط کردن بسیاری از حکومتهای دنیا کافی است، بینظیر و شگفتآور است. توطئهگران آمریکایی بارها توهم پراکنی کردهاند که هدف آنها از تحریک گروههای تروریستی و اخلال در اقتصاد کشورمان، تغییر حکومت و رویارویی مردم با انقلاب اسلامی است و، اما چندی بعد، به زبان آمدهاند که قدرت شگرف ایران، غیرقابلانکار و تقابل است. افزون بر این، از طریق تشکیل «گروه اقدام علیه ایران» به ریاست «برایان هوک» با زبان بیزبانی اقرار کردهاند که همه راهحلهایی که تاکنون بکار بستهاند، به بنبست رسیده است. برخی از آنها حتی پا را فراتر از این گذاشته و تصریح کردهاند که رؤیای تغییر حکومت ایران، تعبیر شدنی نیست و پایانی جز ناکامی نخواهد داشت. از این گذشته، اینکه شیر کاغذی آمریکا با آن یال و کوپال پوشالی به لابی با کوتولههای منطقه برای غلبه با ایران اسلامی روی آورده، نشاندهنده اوج عجز و استیصال کاخ سفید است.
بر اساس مبانی فکری، دینی و اعتقادی ما بنبستی در کشور وجود ندارد و تفکر دینی - انقلابی اجازه نمیدهد که جامعه به بنبست برسد. به فرموده رهبر حکیم انقلاب، «هرگاه مدیریت انقلابی، فعال و پرتحرک داشتیم، کارها پیش رفته است و هر جا مدیریتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیرانقلابی و بیتحرک داشتیم، کارها متوقف یا منحرفشده است، بنابراین باید مدیران، افرادی باانگیزهتر و کارآمدتر باشند و تلاش بیشتری انجام دهند و بحولوقوه الهی اینگونه نیز خواهد شد.» (۱ فروردین ۹۶). در مقابل، پیادهنظام دشمن خائنانه میکوشد که کشور را از منظر اقتصادی در بنبست نشان دهد، آدرسهای غلط برای حل مشکلات به معاندان قسمخورده مخابره کند و بار دیگر کشور را برای حل مشکلات به آنسوی مرزها ارجاع دهد و از داخل نیز درصددند، معضلاتی که از ناحیه مدیریتهای ناکارآمد و غیرانقلابی سر باز کرده را بزرگنمایی کرده و مشکلات را غیرقابلحل جلوه دهند که این بازی رسوا نیز راه بهجایی نبرده و نخواهد برد.از نکات پیشگفته برداشتی جز این نمیتوان داشت که حنای بدخواهان این مرز و بوم در سیاه نمایی علیه جمهوری اسلامی، نه اکنون، بلکه از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون رنگی نداشته و عاری از واقعیت است. انقلاب اسلامی با برخورداری از دو مؤلفه «پشتوانه مردمی» و «عمق استراتژیک» در هر نبرد و معرکهای پیروز خواهد بود و جنگ روانی و تبلیغاتی دشمن، سرانجامی جز جنگهای مغلوبه نظامی و اقتصادی نخواهد داشت. انشاءالله.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «امید درمانی؛ حرف درست روحانی» منتشر شده و در آن آمده است:مهر ۹۲ وبسایت رادیو فرانسه نوشت «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد»! ۳ سال بعد وزیر خارجه فرانسه در سفارت کشور متبوعش مورد اعتراض تجار فرانسوی قرار گرفت که آیا مانور نظامی مشترک شما با آمریکا و انگلیس و سعودی در خلیجفارس، موجب از دست رفتن منافع ما نمیشود؟ ژان مارک آیرو پاسخ داد «خیر، هیچ نگرانی ندارم. مقامات آنها در هیچ یک از جلسات برنامهریزی برای سفر در تهران و پاریس، به مانور معترض نشدند. دولت آنها به این سفرها احتیاج دارد و مطمئنم که هیچ اعتراضی در جلسات فردا نخواهیم شنید»! ما محتاج بودیم یا فرانسه بحران زده و غرق در رکود اقتصادی؟ اگر آن روز آقای عراقچی یا آقای ظریف به دهان این فرانسوی بیسر و پا میزدند، شاهد وقاحتهای امروز دولت فرانسه بودیم؟ (در آستانه سفر وزیر خارجه بعدی فرانسه به تهران، ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران، تیتر «ماموریت اوبامای فرانسوی» را بر صفحه اول خود نشاند و آرمان، دیگرروزنامه نزدیک به کارگزاران تیتر زد؛ «لودریان، میزبان ظریف در تهران»! این همان فرانسهای بود که بیشتر از آمریکا، در مذاکرات هستهای بهانهجویی میکرد).
آقای روحانی در دانشگاه تهران گفت: «برخی میگویند گفتار درمانی نکنید، ما هم قبول داریم که گفتار درمانی مفید نیست، اما امید درمانی لازم و مفید است، ما در جامعه نیاز به امید داریم». واقعیت این است که امید درمانی اولا و اصالتا، نیاز برخی دولتمردان است. امید درمانی، بخش مهمی از توان بخشی است. اما بدون یاس از شیاطین، امید راستین حاصل نمیشود. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهًْالْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَالله سَمِیعٌ عَلِیمٌ». شیاطین و عوامل آنها هستند که روح ترس و یأس و فشلی را تزریق میکنند تا مجبور به گشودن مشت خود نشوند. «اِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ».
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:طی ۴۰ سال گذشته تمام جبهه استکبار با تمام سرمایهگذاریهای رسانهای، هیچیک نتوانستهاند اینقدر علیه ملت ایران جنگ روانی کرده، ما را از تحریم و قدرت دشمن بترسانند! در همین حال که آقای رئیسجمهور به جای عذرخواهی، شاید ناخواسته (!) دوست دارد باز هم ما را بیشتر از دشمن بترساند و ابدا از وعدهها و راه غلط خود یاد نمیکند، عجیب این است که فرمودهاند: «مشکل اصلی یکی فشار تحریم است، دوم فشار روانی است. این دو تا وارد شده و تأثیرگذار شده است». سوال اینکه کدام جنگ روانی موثرتر از اینکه رئیسجمهور یک کشور «آب خوردن» مردم خود را هم به رضایت دشمن گره بزند؟
روشن است وقتی فردی در سطح رئیسجمهور چند سال مکرر افکار عمومی را از قدرت دشمن بترساند، حالا کسی به صحبتهای صددرصد متناقض او درباره اینکه «تحریمها برای ما فرصت است» یحتمل گوش نخواهد داد و مردم عادی را هم اگر قفسه فروشگاهها را خالی میکنند (که در دانشگاه تهران مورد انتقاد آقای رئیسجمهور واقع شد)، نمیتوان چندان سرزنش کرد! جالب اینکه آقای روحانی هنوز هم نمیخواهد از راه اشتباه خود دست بردارد و همچنان اصرار دارد به ایرانیان بقبولاند زندگی بهتر تنها در صورت تمکین کردن به خواستههای ولو نامشروع غرب میسر خواهد بود. یادمان نمیرود هدف مشخص و اعلامی باراک اوباما هم همین بود: تغییر ذهنیت ملت ایران! آقای روحانی! حالا که علی برکتالله، خبری از دوچرخه و سهچرخه نیست، لطفا به جای توجیه و ترساندن دوباره ملت از دشمن، عذرخواهی و کار کنید؛ ۱۴۰۰ آمد!
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به مقابله با یکجانبهگرایی امریکا اشاره کرده است و نوشته:در شرایط کنونی حتی اگر سیاستهای کاهش فشار تحریمهای امریکا علیه ایران همگی اجرایی شود و بعد از اجرایی شدن دور دوم تحریمها آثار آن به شکل ملموسی نمایان نباشد، باز هم به نظر نمیرسد تغییری در سیاستهای امریکا ایجاد شود. زیرا با دیدگاهی که در ایالات متحده و کاخ سفید، شخص رییسجمهور امریکا و تیمی که به هر حال دست اندرکار تقابل با جمهوری اسلامی ایران هستند بعید به نظر میرسد که آنها اگر متوجه شوند برنامهشان بهطور کامل اجرایی و محقق نمیشود دست از ادامه این سیاستهای خصمانه بردارند و آن را مورد بازبینی و بازنگری قرار دهند. باید گفت که با شروع دور دوم تحریمها تا حدودی جمهوری اسلامی ایران خواهد توانست از فشارها رهایی پیدا کند. البته بازهم باید تاکید کرد که نه به خاطر اینکه منافع ایران تامین شود بلکه به دلیل تقابلی است که این کشورها با ایالات متحده پیدا کردهاند. از همین رو جمهوری اسلامی میتواند از فشار تحریمها خارج شود و حداقلی از منابع درآمدی خود را تامین کند. البته طرف مقابل نیز قطعا راضی نخواهد شد و اقدامات دیگری را در پیش خواهد گرفت تا بتواند به هر شکل ممکن خواستههای خود را به جمهوری اسلامی تحمیل کند. اما این موضوع تا چه حد ادامه پیدا کند مشخص نیست. به نظر میرسد مسوولان جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیدهاند که خواهند توانست بخشی از درآمدها را کسب کنند و حداکثر نیز اگر بتوانند این دوره دوساله را پشت سر بگذارند حداقل این امیدواری وجود دارد که ترامپ برای دور دوم ریاستجمهوری دچار مشکل شود، البته تا چه حد این برداشت واقعبینانه باشد یک مقدار قابل تامل است.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «خریداران حریص فروشندگان طماع» چنین نوشته است:محصولی که در نبود مشابه خارجی باید با افزایش کیفیت، خود را برای همیشه در سبد مصرف کنندهها قراردهد، روز به روز گران تر، بی کیفیتتر و کم حجمتر میشود وخرید آن احترام گذاشتن به تولیدکننده اش نیست، بلکه نشان از چاره نداشتن خریدار دارد که اگر دستش به محصول باکیفیت میرسید و گزینههای انتخابی بیشتری داشت و توانایی مالی اش محدود نبود، مطمئنا به آن محصول تحمیلی حتی نگاه هم نمیکرد.
گذشته از مسئولان و تولیدکنندگان، ضلع سوم این شرایط بحرانی خود ما خریداران و مصرف کنندگان هستیم. وقتی بدون رعایت حال یکدیگر و فقط برای سود خودمان قدم برمی داریم، توقع مراعات کردن حال مان توسط دیگران، خیال گزافی است. کافی است به ولع هموطنان در خرید اجناس مصرفی یا حتی مدت دار و سبدهای پر از روغن و رب و پوشک در مراکز خرید نگاه کنیم تا بفهمیم وقتی خودمان به خودمان رحم نمیکنیم، نباید انتظار داشته باشیم کسی برایمان دل بسوزاند. وقتی خرید مایحتاج روزانه مان تبدیل میشود به احتکار کالای سالانه، چشم دوختن به انصاف و مروت دیگران کار بیهودهای است. دکتر داروسازی تعریف میکرد بیمارانی داریم که از هر داروخانه شهر که ببینند دارویشان را بسته بسته میخرند و در خانه انبار میکنند، غافل از این که حتی تا قبل از پایان دوره مصرف، تاریخ شان منقضی خواهد شد و شاید یک ورق از آن جان هموطنی را نجات بدهد. از آن طرف، دوستی خارج نشین میگفت که با همسایهها قرار گذاشته اند هر روز یکی از پدر و مادرها بچههای محل را به مدرسه برسانند تا هم نیازی به گرفتن سرویس نباشد، هم بقیه به کارهایشان برسند و در مصرف سوخت هم صرفه جویی کنند. اگر در چنین پیچهای تاریخی، به جای سبقت گرفتن و چراغ دادن و بوق زدن برای دیگران، با سرعت مطمئنه برانیم و هوای در راه ماندگان را هم داشته باشیم، حتما وقتی پنچر کنیم یا به خاکی بزنیم، دیگران هم برای کمک کردن به ما توقف خواهند کرد.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «امیدی به گوش شنوای دولت برای تدبیر اقتصاد» منتشر و در آن چنین آمده است:اگر میخواهیم از همکاری دولت با اقتصاددانان به دستاورد روشن و ثمربخشتری برسیم، لازمه آن ابتدا تعیین و دستهبندی مسائل و چالشهای اساسی اقتصادی کشور و تشکیل کمیتههای تخصصی برای آنها است. پس از آن به فراخور موضوع میتوان از صاحبنظران و افراد متخصص در هر حوزه اقتصادی برای عضویت در هر کمیته دعوت به عمل آورد و جلسات حضوری تشکیل داد یا حتی از طریق مکاتبه و فضای مجازی این همکاری تداوم یابد.
همچنین با اینکه مشاهده میشود مسائل اقتصادی معمولاً در ردیف مهمترین وعدههایی هستند که دولتها برای حل آنها به مردم میدهند، اما دولتها در عمل نگاه مثبتی به اقتصاددانان ندارند. یکی از دلایل این شکاف و بیگانگی بین سیاستمداران و تصمیمگیران در دولت با اقتصاددانان آکادمیک ناشی از این است که دسته اول با فشارهای عاجل و محدودیتهای متعدد و ضرورت تأمین مطالبات گروههای سیاسی و لابیهای پیدا و پنهانی مواجه هستند که دسته دوم به احتمال زیاد از آنها بیخبرند. در نتیجه نظرها و پیشنهادهای علمی و اصطلاحاً کتاب درسی که این اقتصاددانان مطرح میکنند با واقعیت بیرونی مطابقت لازم و کافی را پیدا نمیکند. پس برای اینکه استفاده دولت از دانشکدههای اقتصاد به نتایج مفیدتری منجر شود، انتظار این است که دولت از اقتصاددانان توانمند و علاقهمند دعوت کند تا به مدت مثلاً چهار سال وارد دولت شوند و از نزدیک و با عنایت به همه محدودیتهایی که دولتها روبهرو هستند، مشاورههایی شدنی و راهگشا به قوه مجریه بدهند.در پایان میخواهم بر نکتهای تأکید کنم که برخی اقتصاددان حاضر در جلسه هم به زبان و بیان گوناگون به آن اشاره کردند و آقای رئیس جمهوری هم علت کنارهگیری دکتر مسعود نیلی دستیار ویژه اقتصادی خود از خدمت در دولت را همین ذکر کردند. مسأله مهم ایناست که چه دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، سنگینی و سلطه سنگین عوامل سیاسی بر اقتصاد ایران توان فعالیت و نفس کشیدن را از فعالان اقتصادی گرفته است.لازم است در تعامل سیاسی با کشورها بویژه قدرتهای خارجی و همچنین افزایش توان دفاعی و نظامی به گونهای مدبرانه و با ظرافت عمل شود که ثبات اقتصادی که زمینه ساز شکوفایی و رونق اقتصادی کشور است، حفظ شود. توجه به این معضل اساسی و رفع آن به شکلی مناسب، شاه کلید حل مشکلات اقتصادی کشور است.
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود چینن نوشته:اگرچه ناتوانی سران اروپایی در مدیریت بحران مهاجرت و از همه مهم تر، استمرار بحران اقتصادی در برخی کشورهای حوزه یورو در رقم خوردن وضعیت فعلی تاثیرگذار بوده است، اما نباید فراموش کرد که رشد تصاعدی آرای احزاب افراطی و ملی گرا در اروپا، تا حدود زیادی معلول عدم اقناع شهروندان اروپایی نسبت به سیاستهای کلان جاری در اروپاست. در این خصوص افرادی مانند آنگلا مرکل و ماکرون نیز عملا احساس وظیفهای نکرده و همچنان نمیکنند.
بدون شک در صورتی که چنین روندی متوقف نشود یا تجدید نظر اساسی در آن صورت نگیرد، تمایل به ناسیونالیسم و به عبارت بهتر، تمایل نسبت به بازگشت به گذشتهای نه چندان دور، سرتاسر اتحادیه اروپا و به ویژه منطقه یورو را در بر خواهد گرفت. هم اکنون مقامات اروپایی به شدت نگران انتخابات پارلمانی سال آینده در اروپای واحد هستند. اگر این بار احزاب راست افراطی بتوانند میزان آرای عمومی خود را افزایش داده و از این طریق کرسیهای بیشتری را در پارلمان اروپا کسب کنند، با وضعیتی بحرانی در قاره سبز مواجهه خواهیم شود. از سال ۲۰۱۴ میلادی تا کنون احزاب راست افراطی در کشورهایی مانند فرانسه، سوئد، اتریش، آلمان و. توانسته اند آرای خود را افزایش داده و ضمن تقویت موقعیت خود در معادلات سیاسی کشورشان، در حوزه اجتماعی دست به یارگیری گسترده تری بزنند. در نهایت اینکه اظهارات صدر اعظم آلمان، به جای آنکه به مثابه نوعی خودانتقادی تلقی گردد، یک فرافکنی جدید از سوی سران اروپایی محسوب میشود. مرکل، ماکرون و دیگر مقامات اروپایی که امروز نسبت به وقوع ملی گرایی در اروپا هشدار میدهند، باید سهم و نقش پررنگ خود را در این معادله بپذیرند. این موضوع اصلیترین پیش شرط نسبت به اصلاح بنیانهای موجود در اروپای واحد محسوب میشود. در غیر این صورت حرکت اروپای واحد در مسیر نزولی و در نهایت، فروپاشی اتحادیه اروپا و منطقه یورو موضوعی اجتناب ناپذیر خواهد بود. مسئلهای که مرکل و ماکرون نیز در خفا نسبت به آن آگاه هستند.
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:آنچه باید موردتوجه قرار بگیرد این نکته است که «تغییر محاسبات امریکایی» مشروط به «تغییر نگرش دولتمردان» و پس از آن «تغییر لحن و ادبیات» نسبت به اثرات تحریم در داخل کشور است. برای آنکه درک صحیحی از تاثیرگذاری مستقیم «تفکرات، باورها و ادبیات» سیاستمداران داخلی بر «کیفیت تصمیمات ضدایرانی» امریکاییها داشته باشیم، باید بخش کوتاهی از گفتههای جان کری را که در کتاب جدیدش (هر روز موهبتی دیگر است) رامرور کنیم، وی در بخشی از این کتاب میگوید: «حسن روحانی پیروز شد ما شگفتزده و دلگرم شدیم. روحانی محور مبارزات انتخاباتیاش را ترمیم روابط ایران با جامعه بینالملل قرار داده بود... روحانی جواد ظریف را به عنوان وزیر خارجه و مسئول پرونده هستهای منصوب کرد، تا حدی خیالمان آسوده شد... ضمن آنکه محتاطانه خوشبین بودم گفتوگوهایمان احیا خواهند شد. وقتی از سالم شنیدم که تیم روحانی بدون فوت وقت با عمانیها تماس گرفته و این پیام را به آنها رسانده اند که مایل به پیشبرد کار هستند این باورم تأیید شد.»
اینکه وزیرمحترم خارجه هفته گذشته در مجلس تأکید میکند: «میتوانیم تضمین بدهیم که با نپیوستن به این لایحه [CFT]امریکا بهانه مهمی را برای افزایش مشکلات ما پیدا خواهد کرد» این تصمیم را در امریکاییها تقویت میکند که محور فشارهای خود را این بار بر پایه «اتهامات پولشویی و مبارزه با تأمین مالی تروریسم» قراردهند.بنابراین اینکه تصور شود با عضویت در کنوانسیونهای بینالمللی یا ایجاد توافقات جدید، رفتار کشور را استانداردسازی کرد تا رشته بهانههای امریکا پاره شود نه تنها کمکی به بهبود اوضاع ایران در عرصه جهانی نمیکند، بلکه وظایف حقوقی جدیدی را برای کشور ایجاد کرده که امریکاییها بر اساس وظایف جدید ایران، مسئولیتهای تازه تراشیده و در صورتی که حتی بخشی از این مسئولیتها اجرایی نشود، تحریمهای جدید (و البته این بار قانونی) وضع میکنند.
در یادداشت روزنامه
صبح نو نیز چنین آمده است:ایرانیها و عراقیها، طولانیترین جنگ یک قرن اخیر را داشتهاند، اما حضرت حسین؟ ع؟ توانسته تمامی این شکافها و اختلافها را برطرف کند و این تهدید بزرگ، مبدل به بزرگترین راهپیمایی بشریت در طول تاریخ شده است. این جنبه معرفتی اربعین، بر همه سطوح و وجوه دیگر آن سایه افکنده، چه اینکه حذف مرزهای جغرافیایی، گردهمایی اربعین را به یک قدرتنمایی مذهبی تمامعیار مبدل ساخته است، آن هم در عصری که دینزدایی و به حاشیه راندن دینداری، از مقومات حکومتداری مدرن در ساحات حقیقی و مجازی است. شاید وقتی آن پادشاه برکشیده اردنی از شکلگیری هلال شیعی خبر میداد و آمریکا را تحریک میکرد تا زودتر پروژه خاورمیانه بزرگش را به اجرا برساند، چنین روزهایی در مخیلهاش جا نمیگرفت؛ از شبهقاره هند تا دریای مدیترانه، این موج پربسامد بهوجود آید. با فروتر رفتن از این لایه ایمانافزا، میتوان جهات دیگری از پدیده را شناسایی کرد که موجب قوت قلبها خواهد شد. اکنون مرز ایران بعد از سالها اختلاف و فاصله از عصر تجدد تاکنون، مبدل به یکی از امنترین مرزها شده، مذهب فاصله فرهنگی بین دو کشور را کم کرده و مبادلات گردشگری مذهبی و سیاحتی و افزایش مبادلات صنعتی، پیوندهای اقتصادیشان را تقویت کرده است. روشن است که در این زمانه، نظام سلطه هر روز ترفندی خواهد زد تا به رابطه ایران با بزرگترین شریک تجاریاش (بعد از چین) ضربه بزند، چه با ابزار سیاسی، چه مذهبی و چه فرهنگی که همه اینها هوشیاری بیشتر حاکمیت، مردم و نخبگان را میطلبد که مانع از ضعیف شدن این پیوستگیها شوند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.