به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «الگوی پیشرفت الزامات و راهکارها » منتشر شده و در آن چنین آمده است:مهمترین اقدام حال حاضر، تغییر سیستم اقتصادی به سمتی است که منافع کشور را تأمین کند و از ساختار سرمایهداری بهسوی اقتصاد مقاومتی حرکت کنیم. تا زمانی که اشتهای سرمایهداری در برخی لایههای کلان مدیریتی وجود داشته باشد، وابستگی کشور به ساختار اقتصاد سرمایهداری جهانی باقی خواهد ماند. از سوی دیگر، اینکه بتوانیم با تکیهبر مدل مینیاتوری سرمایهداری وطنی یا ملی از وابستگی به اقتصاد امپریالیستی رها شویم، توهمی باطل است. این بدین معنا نیست که ما با هر نوع ثروتاندوزی و سرمایهداری در تمام مراحل مبارزه کنیم؛ بلکه نکته اینجاست که با طراحی راهکارهایی بهمنظور ممانعت از متمرکز شدن سرمایههای هنگفت درید طبقهای نوکیسه و سرمایهدار، میتوان به سرمایههای کوچک و متوسطه، امکان جولان در ساختار تولید را داد.
یکی دیگر از چالشهای اجرایی این الگو، نحوه تعامل با فناوریهای مدرن چه در فضای مجازی و چه در سطح عملی و پیشرفته آن است. تکنولوژیهای جدید، بهنوعی بنیان سیستم سرمایهداری و سرمایه سالاری به شمار میروند و باید به سمتی برویم که پیوندی «حسابشده» و «بدون ولنگاری» با تکنیکهای مدرن غرب برقرار کنیم. به بیان گویاتر، لازم است درعینحال که فناوریهای جدید را در شکل کلان خود میپذیریم، نگاه «منتقدانه» و «خلاقانه» به آن داشته باشیم و آن را در راستای اهداف خود بکار گیریم و اجازه ندهیم که استیلای تکنیک و فناوری بر ارزشهای انسانی – انقلابی محقق شود. بهعنوانمثال، آنچه این روزها در فضای سایبری در حال رخ دادن است، مخالف سیاستهای الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت است و عاقبتی جز پسرفت ندارد، چون نگاهی در پس آن وجود دارد که همراه شدن با نئولیبرالیسم را امری طبیعی قلمداد میکند.شرط توفیق الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت آن است که بیش از آنکه کارشناسان غرب مدرن و تکنوکراتها، قدرت و جنگ فرهنگی را شناخته و درک کردهاند، نهادهای حاکمیتی با یاری نخبگان و خواص جامعه، با قدرت و شناختی بیش از آنها وارد میدان شده و یکبار برای همیشه ایران اسلامی را از زیر سایه سنگین غرب خارج کرده و به سمت تمدن اسلامی رهنمون شوند.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «راز گستاخی دشمن را کجا جست و جو کنیم؟» منتشر شده و در آن آمده است: تردید نداشته باشید اگر سپاه آن چند موشک را به مقر قاتلان هموطنان مظلوم اهوازیمان نزند، و همین رویهای که دولت محترم در پیش گرفته ادامه یابد، دشمن از این واکنش «ضعف» و «ترس» برداشت کرده هر سال و هر ماه و هر هفته یک حمله مسلحانه تروریستی در کشور انجام خواهد داد.
شاید از نگاه این جماعت، خیانت کردن، تحریم کردن، بدعهدی کردن، آتشزدن مراکز دیپلماتیک، دستگیری و محاکمه دیپلماتها، شکنجه آنها، گسیل داشتن تروریستهای تکفیری به ایران، حملات بیسابقه به سفارتخانههای ایران در کشورهای اروپایی و غیراروپایی اشکال زیادی ندارد، چون آنها (دشمن) هر چند ماه یک بار تایید میکنند، ایران به تعهداتش در برجام پایبند بوده است! یا نخستوزیر فلان کشور اروپایی (احتمالا انگلیس) در حاشیه اجلاس سازمان ملل درِگوشی گفته: «یک نخستوزیر کشور مهم اروپایی به من گفت: اگر ۵ سال پیش به من میگفتند روزی پیش میآید که در دعوا بین ایران و آمریکا، اتحادیه اروپا به طرف ایران میآید، میگفتم از محالات تاریخ است چراکه ما متحد آمریکا هستیم و امنیت و اقتصاد ما با آمریکا گره خورده و امکان ندارد اگر روزی ایران و آمریکا رو در روی هم قرار بگیرند پشت سر ایران برویم.»نمیگوییم مذاکره نباشد. نمیگوییم اولین واکنش حمله نظامی باشد. میگوییم وقتی مذاکره جواب نداد، حریف شمشیر را از رو بست، شمشیر را از رو ببندید. تهدیدها و ضربات دشمن را بیپاسخ نگذارید. دشمن را هم در محافل بینالمللی به محاکمه بکشید و از امتیازات سیاسی آن بهره ببرید و به دنیا نشان دهید حق با شماست، هم پاسخ گستاخیها را بدهید تا تکرار نشود وگرنه باید شاهد تکرار حوادث تاسفباری باشیم که سال ۹۵ و در ضیافت شام فرانسه گذشت.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:ما روی گنج هستیم و تنها باید اقدام به استخراج آن کنیم. چند مثال کوتاه: در حال حاضر، ۴۱ درصد اراضی قابل کشت کشور بلااستفاده است. بیشتر از نیمی از ظرفیت معدنی کشور خالی است. این در حالی است که فقط ۲۵ درصد از مساحت کشور مورد اکتشاف تخصصی قرار گرفته است. ایران پنجمین دارنده جاذبه گردشگری در دنیاست، ولی در رتبه ۹۴ جذب گردشگر قرار دارد. از این مثالها میتوان صدها مورد برشمرد. واقعیاتی که نشان میدهد کلید حل مشکلات کشور بیش از آنکه دست آقای ظریف و خارج از مرزها باشد، در داخل همین خاک است. ما بیش از آنکه محتاج شعبدهبازیهای انحرافی، چون برجام، FATF و شوخیهای تلخی مثل رفع بهانههای آمریکا باشیم، نیازمند کار متراکم، ضربتی، پردامنه، جهادی و بیمنت در روی خاک همین ملک هستیم. رهبر انقلاب چند سال قبل فرمودند: کلید حل مشکلات کشور در لوزان، ژنو و نیویورک نیست.
کسانی که حال کار کردن ندارند، اما مدام به افکار عمومی آدرس اشتباه میدهند. مدیر نجومیبگیر حتما مرد این میدان نیست، دولت، اما نجومیبگیر معروف را وقتی با فشار افکار عمومی از صندوق توسعه ملی برمیدارد، دوباره در صندوق محیطزیست منصوب میکند. سیف و معاونانش را هم با وجود صدور حکم انفصال از خدمت در ۶ ماه پیش از این، نهتنها از بانک مرکزی برنمیدارد که پس از برداشتن هم مشاور پولی و بانکی رئیسجمهور میکند! در این شرایط باید به آقای ظریف گفت: لطفا بهانههای آمریکا را رها کنید و به رفع بهانههای خودتان بپردازید. اینکه دولت چگونه میتواند معضلات موجود را به صورت ضربتی از پیشروی مردم بردارد و الگوی مناسب برای این کار چیست، در این مقال نمیگنجد و فرصت دیگری میخواهد!
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به سیاست های آمریکا در افغانستان اشاره کرده است و نوشته:بر خلاف ترامپ بسیاری از نظامیان و مقامهای ارشد امریکا چه به دلیل نگاه استراتژیک و چه به انگیزههای شخصی و مالی، به خروج نظامیان امریکایی از افغانستان علاقهمند نیستند. شخص ترامپ هم استراتژی واحد و منسجمی در پرونده افغانستان در پیش نگرفته و هر بار حرفهای خود را تغییر میدهد. بازگشت زلمای خلیلزاد به تیم سیاست خارجی امریکا در پرونده افغانستان، ممکن است اندکی به واقعگرایی در سیاستهای امریکا کمک کند، اما در شرایط سردرگم داخلی واشنگتن، باز هم مشخص نیست که شخص خلیلزاد در این مقام از اختیار کافی و ثبات برخوردار باشد و بسیار محتمل است که در آینده شامل جابهجاییهای دیگر، انتصابهای جدید، برکناری خلیلزاد و تغییر سیاستها باشیم.
پرونده افغانستان، یک پرونده پیچیده با قطعات موثر متنوع چه در داخل، چه در منطقه است که بازیگران زیادی در آن نقش دارند و تغییر یک فرد یا آغاز یک دور گفتگو میان دو بازیگر نمیتواند اثر قطعی و نهایی بر شرایط داشتهباشد. آنچه میتواند باعث صلح نهایی در افغانستان شود، یک اراده جمعی و تلاش مشترک میان همه بازیگران داخلی، منطقهای و بینالمللی است. درون امریکا هم نمایندگان دموکرات کنگره این انتقاد را به سیاست ترامپ وارد کردهاند که تمام تمرکز خود را بر کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات و قطر و گروه طالبان قرار داده است، در شرایطی که دیدگاهی وسیعتر و جامعتر برای حل و فصل مسائل افغانستان مورد نیاز است. عاقبت این راهبرد، صلح در افغانستان نخواهد بود، بلکه باید راهکاری با مشارکت همه بازیگران فعال در افغانستان، همسایگان و قدرتهای موثر در این کشور در پیش گرفته شود.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «الگویی مانع اغیار برای نخستین بار در تاریخ ایران» چنین نوشته است:با وجود تلاشهای دولتهای پس از انقلاب، برنامههای توسعه در بعضی بخش ها، گاه با شدت و گاه با ضعف به تقابل با جنبههای نرم افزاری تمدن سازی اسلامی میانجامیدند. انتقادهایی که از دهه ۷۰ شمسی راجع به طیفی از مسائل، از سبک معماری تا علوم انسانی رایج مطرح میشد، عموما از این بن مایه نشئت میگرفت.
با این وصف، جای خالی سندی جامع و در عین حال مانع از اغیار غربی، حتی در چند دهه پس از انقلاب اسلامی محسوس و ملموس بود. بر این مبنا، الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت را میتوان پاسخی به این نیاز تاریخی به شمار آورد؛ نیازی که اگر به رفع آن همت گماشته نمیشد، چون مانعی بزرگ در برابر تحقق آرمانهای مادی و معنوی انقلاب اسلامی قد بر میافراشت.با این همه، تجربه تاریخی ایجاب میکند که برای گام نهادن مفاد این سند در ساحت عینی زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان، هم بستر فرهنگی تحقق آن، مهیا و هم، ساز و کار اجرایی متناسب با الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت، ترسیم شود. تشکیکی نمیتوان روا داشت که دست یابی به نسخه ارتقا یافته این الگو و سپس اجرای آن، عزمهای خلل ناپذیر میطلبد تا غبار مرور زمان بر دامان آن ننشیند. به موازات این روند، رسالت نخبگان در این برهه، آگاه کردن عموم مردم و اقشار مختلف راجع به حیاتی بودن تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «معجزه امید ملی در مقابله با تحریم» منتشر و در آن چنین آمده است:به درازا کشیدن تحریمها، احتمال برخورد اقتصادی میان چین و ایالات متحده که بالقوه حامل زیانهای مالی سنگین به روابط عمیقاً به هم وابسته دو کشور است، افزایش خواهد یافت. در نهایت، اگر ایران آنقدر مقاومت کند که ترجیح اول و دوم امریکا به واقعیت تبدیل نشود، برای امریکا بهتر است که به ترجیح سوم رضایت دهد که اگرچه به حیثیت دولت ترامپ آسیب میزند، اما به مراتب بهتر از فقدان توافق، تحمل طولانی مدت بهای بالای نفت و رها کردن پرونده ایران به دولت بعدی در امریکاست. به همین ترتیب، واشنگتن احتمالاً نمیتواند از خطرات ناشی از تشدید تنشهای منطقهای میان ایران و امریکا و نتایج ناخواسته آن در شرایطی که مجاری گفتگو میان دو کشور بسته شده، چشمپوشی کند. حرکت ایران به سوی برچیدن برخی از محدودیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم که در برجام پذیرفته بود، یک نگرانی عمده دیگر است.
اگر تحریم نتواند ایران را متقاعد به مذاکره کند، فراتر رفتن فعالیتهای هستهای ایران از محدودههای تعیین شده در برجام، دولت ترامپ را در داخل امریکا تحت فشار مضاعفی قرار خواهد داد. برای امریکا، دلهره آزار دهنده دیگر این است که تحقیقات مربوط به روابط دونالد ترامپ با عاملان روسی در انتخابات ۲۰۱۶، امیدواری ایران به تضعیف دولت امریکا را بالا برده و انگیزهای برای شکیبایی و مقاومت ایجاد کند که به نوبه خود طولانیتر شدن زمان تحریمها را موجب شود. نمیتوانیم حدس بزنیم که آستانه تحمل امریکا در برابر این مخاطرات چه مدت است، اما میتوانیم مطمئن باشیم که امریکای ترامپ نه مایل است و نه میتواند برای مدت زمانی نامحدود، تحریمهای موثر اقتصادی را یک تنه و بدون حمایت سایر کشورها حفظ کند. بدون تردید جمهوری اسلامی ایران ترجیح میدهد که به هر نحو قابل قبول و شرافتمندانهای از زیر بار تحریمها رهایی یابد، اما دولت دونالد ترامپ هم به دلایل متفاوتی به خاتمه تحریمهای بی فایده، پرهزینه و مخاطره آمیز علیه ایران نیاز دارد. هرچقدر که ایالات متحده امید خود را زودتر به اثرگذاری تحریمها در به آشوب کشیدن و به زانو درآوردن ایران از دست دهد، بیشتر محتمل است که از این تلاشهای بی ثمر دست بردارد و برای رسیدن به توافق با ایران، راههای سازندهتری را امتحان کند. این موضوع به تنهایی نشان میدهد که چرا ما باید با حمایت تمام قد از دولت و نظام و نقش بر آب کردن آرزوهای ایران ستیزانه دولت امریکا، راه را به سوی یک دیپلماسی محترمانه و شرافتمندانه برای ایران باز کنیم.
روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود چینن نوشته:همچنان با حجم بالایی نقدینگی مواجه هستیم و هیچ ارادهای برای کنترل آن در دولت محترم وجود ندارد بنابراین هجوم و تلاطم بازارهایی که خاصیت نقدشوندگی دارند همچنان در معرض سونامی آن قرار دارند. در صورت ادامه بیتحرکی دولت در اجرای مالیات بر ارزش دارایی و جذابیت نقدینگی در بازارهای تولید؛ در آینده، اتفاقات ناگوارتری را در بازار ارز و سکه شاهد خواهیم بود.
مالکیت و مدیریت اکثر پتروشیمیها در اختیار نهادهای دولتی، شبه دولتی و.. قرار دارد. همچنان با دلارهای دراختیار خود بازی میکنند. در مقطعی از زمان، مقدارکمی از آن را وارد بازار میکنند تا فشار افکار عمومی و رسانهها را کم کنند و در مقطعی از زمان با همدستی دولتیها، خزانه خود را سه قفله میکنند و عرضه ارز را دستخوش سودجویی خود مینمایند.همچنان دولت محترم به برخورد امنیتی برای کنترل بازار ارز باور دارد بر همین اساس معاملات فیزیکی دلار، سکه و طلا مقداری کاهش یافته است. این موضوع در کوتاه مدت موجب حتی کاهش قیمتها میشود، اما به دلایل مختلف امکان استمرار ندارد.دولت محترم در مقاطعی از زمان، صرفا سامانه نیما را برای پاسخگویی به تقاضاهای ارز به رسمیت میشناخت که منجر به هجوم تقاضا به بازار غیررسمی ارز شده و نرخ ارز افزایش مییافت اکنون با تزریق ارز کاغذی تعادلبخشی و نزدیک شدن بازار نیما و بازار غیر رسمی نیز در دستور کار دولت قرار گرفته است.با وجود آنکه ذخایر ارزی کشور در حال حاضر بیش از نیاز است لیکن با نزدیک شدن به ۱۳ آبان و بازگشت تحریمهای ثانویه در حوزه ارزی و بانکی، عملا جوسنگین رسانهای نیز بر آتش نرخ ارز خواهد افزود. از روز خروج برجام تا ۱۳ آبان فرصت چهارماههای در اختیار دولت قرار داشت تا به وضعیت ارزی خود سامانی دهد، اما هر روز که میگذرد با ارائه بخشنامههای متعدد نه تنها قدرت تصمیم گیری را از سرمایه گذاران داخلی گرفته است بلکه با ازدست دادن فرصت ۴ ماهه برای حل این مشکلات عملا زمینه را برای التهاب بیشتر بازار فراهم کرده است.
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:کم و کاستیهای موجود در شهر به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی شهری شهروندان تأثیر نامطلوب برجای میگذارد؛ به عنوان مثال چند دقیقه بیشتر ایستادن در صف سوار شدن به وسایل حمل و نقل عمومی یا ترافیک شهری، علاوه بر هدر دادن میلیونها دقیقه وقت باارزش شهروندان ضررهای اقتصادی بالایی را هم به شهر و شهروندان وارد میکند. هزینههایی که میتوان با مدیریت صحیح و کارآمد برای ارتقای زندگی شهری شهروندان و آسایش و آرامش آنان صرف کرد، متأسفانه با تغییر یک مدیر در حوزه سیستم درهمتنیده مدیریت شهری عملاً کارها و برنامهها نیز متوقف شده و با آمدن مدیر جدید باز هم کار از ابتدا آغاز میشود. تکرار این روند در مجموعه مدیریت شهری که بعضاً در مدیریت کشور نیز شاهد آن هستیم هزینههای اضافی و بیهوده را به تکتک شهروندان تحمیل میکند.
اینکه مدیران شهری بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمانی در حوزه مدیریت شهری از افراد و بخشهای مختلف استفاده کنند بحثی است که باید با اتکا به تجربیات مدیریتی در حوزه شهری و حتی کلان کشور صورت بگیرد تا لطمات و ضررها به حداقل ممکن برسد. همواره باید توجه داشت که هر گونه تغییر و تحول در مجموعه مدیریتی باید گامها را برای رسیدن به اهداف سازمانی تسهیل کند و از حاشیه به وجود آمده بکاهد، نه اینکه در هر تغییر و تحولی خود عامل بازدارنده واقع شود و جلوی سرعت حرکت سیستم را بگیرد. شهروندان به عنوان دریافتکنندگان اصلی خدمات شهری در حوزه مدیریت شهری عملکردها را ارزیابی خواهند کرد و مطالبه آنان از مدیریت شهری نشان از عملکرد مدیران شهری اعم از شورا و شهرداری دارد.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت، بالاترین سند مشرف بر سیاستگذاریها و نقشه راه تحول فراگیر اجتماعی و اقتصادی ایران به سوی تمدنی بزرگ است. اما فارغ از ماهیت این الگو و اثرآفرینی آن بر پیشرفت کشور، فراخوانی است که رهبر معظم انقلاب در این برهه از زمان مطرح کردند. ایشان از نخبگان و صاحبنظران خواستهاند که با بررسی عمیق ابعاد مختلف سند تدوینشده و ارائه نظرات مشورتی این سند بالادستی را تکمیل کنند؛ سندی که چشم انداز هزاره جدید بوده و افق پیش روی نظام را ترسیم خواهد کرد. آنچه اهمیت این فراخوان را بیشتر میکند شرایط کنونی کشور است؛ در این روزها که وضعیت بازار ارز و تحریمهای آمریکا نقل محافل خبری و مسوولان است، رهبری انقلاب به آینده مینگرند، آیندهای که قرار است بهدست نخبگان و جوانان این کشور ساخته شود. در ایامی که دشمنان خارجی و ایادی داخلیشان در تلاش برای ضربه به نظام و تحقق آرزوی خامشان یعنی براندازی هستند، توجه و ترسیم الگوی پیشرفت نشان از آن دارد که نظام بنبست ندارد و رهبری هوشمند انقلاب برای ادامه حیات پرقدرت نظام دستورکاری برای مسوولان مبتنی بر انعکاس آرمانها و اهداف نظام با اتکا به پشتوانههای حقوقی و شرعی ترسیم کردهاند. نقشه راهی که باید نظام تصمیمگیر کشور با التزام به این الگو، پیش برود.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.