به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «خط خیانت!» منتشر شده و در آن چنین آمده است:کاخ سفید نشان داده است که نهتنها به توافقاتش با ایران، بلکه به معاهدات خود با دوستان و متحدان خود نیز پایبند نیست و جای تعجب اینجاست که در چنین شرایطی، خائنانی که دل در گرو غرب دارند، به صرافت افتادهاند که جمهوری اسلامی را به یک تجربه شکستخورده دیگر مبتلا کنند.
سؤال ما این است که با وجود آنکه در برجام، ایران اسلامی به همه تعهدات خود عمل کرد و حتی به الزاماتی فراتر ازآنچه باید، تن داد، به کدام دلیل محکمهپسند زیر شدیدترین و وحشیانهترین تحریمها قرار گرفتیم و هر از گاهی تروریستها به امنیت و آرامش کشور نگاه چپ میکنند؟! اگر بنا بود که مشکلات با مذاکره و گفتگو با آمریکا حل شود، چرا در قالب گفتگوهای هستهای این اتفاق نیفتاد و با کدام منطق باید آزموده را دوباره بیازماییم؟! چرا واشنگتن پسازاینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یازده بار مهر تائید بر فعالیتهای هستهای ایران زده است، هنوز به تحریمها و تهدیدات خود ادامه میدهد؟! آیا این امر نشان از این واقعیت ندارد که آمریکا خواهان گفتگو و مذاکره است تا وقتیکه جمهوری اسلامی از همه اهداف و آرمانهای خود دست بردارد؟اگر سیاست آمریکا و متحدانش اینچنین است – که هست – چطور برخی به خود حق میدهند که انقلاب را وارد سیکلی تکراری و خطرناک کنند که انتهای آن چیزی جز بنبست نیست؟ تیترها و تحلیلهای جناح سازشپذیر و ذلتپذیر هم گویای این حقیقت است که آنها در حال ترغیب و تهییج افکار عمومی برای واردکردن کشور به چرخه معیوب هستند. ازاینرو میتوان با قاطعیت گفت که رویکرد نظام سلطه بر این اساس بناشده است که نظام اسلامی را برای واردکردن به پروسه مذاکره و امتیاز گیری، در بنبست ساختگی و تبلیغی و نه واقعی، قرار دهد. این در حالی است که تنها رویکردی که میتواند راه برونرفت از شرایط موجود را مهیا کند و درهای خیر و صلاح و آرامش و رفاه را به روی کشور بگشاید، عبارت است از مقاومت، اتکا به درون و قطع امید از بیگانگانی که بارها خباثت و سبعیت خود را به اثبات رساندهاند.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «اول صف و انتهای دو اردوگاه» منتشر شده و در آن آمده است:در شرایطی که میان منتقدان و حامیان دولت، ارزیابی روشنی نسبت به توانمندی دولت و خطاهای راهبردی آن وجود دارد - خطاهایی که دشمن را گستاخ کرد- در سایه تدابیر دوراندیشانه مقتدای انقلاب و موقعیتشناسی صدها هزار جوان پاکباخته و پای کار انقلاب اسلامی، پیروزیهای بیسابقهای در چهار گوشه منطقه (از عراق تا سوریه و لبنان و یمن) رقم خورده است؛ تا آنجا که تحلیلگران جهانی، با اشاره به تحولات چند ماه اخیر عراق میگویند آمریکا سه گل از ایران خورد.
این رویکرد، عمل به رهنمود امیر مومنان (ع) است که فرمود: «اِرمِ ببصرک اقصی القوم». در جنگ فقط پیادهنظام را نبین، بلکه نگاهت را تا عمق اتاق فرماندهی دشمن و نقشه آن بیفکن. در همین شرایط دوگانه «خطر- خطشکنی» است که مقتدای انقلاب با وجود همه کژتابیها و بدفهمیها، با ایمان به صدق وعدههای الهی در جمع بسیجیان میفرمایند «این جلسه بزرگ در موقعیت بسیار حسّاسی تشکیل شده... حساسیت از این جهت که از یک طرف عربدهکشیهای سران استکبار و سیاستمداران آمریکای جهانخوار، از یک طرف قدرتنمایی جوانان مؤمن و پیروزیهای پیاپی در میدانهای مختلف، از یک طرف مشکلات اقتصادی کشور و تنگیِ معیشتِ بخش بزرگی از مردم ضعیف کشور و از طرفی حسّاس شدن و به تکاپو افتادن نخبگان کشور که این وضعیّت آنها را حسّاس کرده و به تکاپو و تلاش فکری و عملی وادار کرده است... نوک پیکانِ این حرکت عظیم ملّی، شما جوانها هستید؛ شما هستید که راه را باز میکنید... اگر دشمن در ما وحدت را مشاهده کند، در ما احساسِ قدرت را ببیند، در ما عزم راسخ را ببیند، عقب مینشیند».
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:پس از امضای نخستین پیمان پولی دوجانبه در قالب سوآپ ریال و لیر در سال ۹۶ با ترکیه، انعقاد پیمان جدید با یکی دیگر از شرکای تجاری ایران یعنی روسیه خبر امیدوارکنندهای میتواند باشد. با وجود این، فاصله با ظرفیت موجود و نقطه مطلوب بسیار زیاد است. به عنوان مثال شاخص، بهرغم اینکه رئیس اتاق بازرگانی پیش از این از حذف دلار از مبادلات ایران و عراق و جایگزینی ریال، دینار و یورو خبر داده بود، مشخص نیست چرا مبلغ روادید برای زائران اربعین با دلار محاسبه شده است.
ضمن اینکه اهمیت پیمانهای پولی با توجه به شرایط مهم اقتصادی و سیاسی کشور و شدیدتر شدن تحریمهای بانکی از آبانماه آینده، بیش از پیش میشود. در حالی که چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر ارزی و همچنین دارنده ششمین ارز متداول جهانی با حدود ۴۰ کشور پیمان پولی دوجانبه و چندجانبه امضا کرده و ژاپن و کره نیز به عنوان شرکای سیاسی و اقتصادی ایالات متحده در شرق آسیا به همراه چندین کشور دیگر از مزایای پیمانهای پولی بهرهمند میشوند، ایران نیز باید به این امر اهتمام بیشتری بورزد. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، ایران با ۱۶ کشور از جمله چین، هند، کرهجنوبی، ترکیه، امارات، تایوان، پاکستان، روسیه و عراق مبادلات بیش از ۵۰۰ میلیون دلاری دارد که مجموع میزان واردات از این کشورها حدود ۴۰ میلیارد دلار در سال است و انعقاد پیمان پولی دوجانبه با این کشورها، ایران را تا ۸۰ درصد از مبادلات دلاری بینیاز میکند. اگر برخلاف روند جهانی برای رهایی از سازوکار پولی- ارزی نظام سلطه، دولت در چند سال گذشته با امضای فتحالفتوح برجام و اصرار بر تصویب لوایح زیانبار FAFT جهت دسترسی به چرخه دلار سعی میکرده و از این بابت ظرفیتهای فراوانی را نادیده گرفته اینک فرصت مغتنمی است جهت استقلال هر چه بیشتر از نظام پولی رایج بینالمللی و مقاومسازی اقتصاد از گزند دلار.
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به شکاف در دموکراسی برزیل اشاره کرده است و نوشته:در خصوص رقیب آقای بولسانارو یعنی آقای فرناندو حداد که مورد حمایت رییسجمهور سابق برزیل بود باید گفت، زمانی که آقای داسیلوا دستگیر شد به هر حال سوالهای متعددی برای مردم ایجاد شد. هر چند آقای داسیلوا در حوزههای مختلفی موفق بوده و توانسته به اقتصاد کشور رونق دهد هرچند کماکان فرد محبوبی است، اما برای بسیاری در خصوص پروندههای فساد، سوال ایجاد شد و افشاگریها نیز همگی بر رای مردم تاثیرگذار بود. آقای حداد هم هرچند شهردار سائوپائولو بوده، اما شخصیت چندان شناخته شدهای در برزیل نیست. از همین رو مردم به سمت یک تغییر نگرش روانی سوق پیدا کردند، زیرا افکار عمومی وقتی به سیاستمداران نگاه میکنند تمایل بیشتری به افرادی دارند که به سمت تغییرات جدید پیش میروند. از همین رو یکی از اصلیترین دلایل عدم اقبال به سمت آقای حداد تغییر نگرش میان مردم برزیل بوده است. حتی در شرایط کنونی با جسارتی که آقای بولسانارو وارد عرصه رقابت انتخاباتی برزیل شد و پس از سوءقصدی که به ایشان صورت گرفت، محبوبیت وی را افزایش داد و شاید حتی اگر آقای داسیلوا به عرصه میآمد نیز توان رویارویی با او را نداشت، چرا که آقای داسیلوا حرفها و کارهایی را که میتوانسته در این سالها انجام دهد، انجام داده و شاید حرف جدیدی نداشته باشد. به هر حال حوزه چپ و راست طرفداران خاص خود را دارد. اکنون جامعه برزیل بیشتر نیاز به یک تحول دارد و مردم اکنون این تحول را در آقای بولسانارو میبینند.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «رمزگشایی از داستان جنایی «خاشقجی»» چنین نوشته است:به راستی چرا سعودیها یکی از منتقدان بسیار معتدل دربار را که البته بارها در برابر انتقادهایی که از پادشاهی عربستان مطرح میشد، از این حکومت دفاع کرده بود، سربه نیست کردند؟ پاسخ آن را شاید جورج مالبرونو، محقق مشهور فرانسوی داده باشد، آن جا که مینویسد: «بن سلمان آیا همانی است که امید میرفت عربستان سنتی و بسته را به کشوری پیشرفته و باز تبدیل کند؟ یا این که وی پادشاهی است مستبدتر از پادشاهان پیشین این کشور؟»اگر چه مقامات ترکیه واکنشهای اولیه تندی به ناپدید شدن این روزنامه نگار سعودی از خود نشان داده اند امابا توجه به رویه قبلی اردوغان و مناسبات اقتصادی گسترده ترکیه با سعودی و به ویژه نگاه آنکارا به درآمد حاصل از توریستهای عربستانی احتمال معامله پشت پرده آنکارا با ریاض برای سرپوش گذاشتن بر این مسئله چندان بعید به نظر نمیرسد کما این که برخلاف انتظار بسیاری از طرفداران خاشقجی واکنش روز یک شنبه اردوغان به این ماجرا بسیار سرد و مختصر بود. این مسئله البته تنها معطوف به اردوغان نیست و سکوت معنادار بسیاری از رسانههای جهانی به ویژه رسانههای مهم انگلستان به خوبی نشان دهنده کارکرد دلارهای نفتی حاکمان سعودی است. به نظر میرسد ماجرای جمال خاشقجی اگر چه ممکن است داستانی دنباله دار نباشد، اما آن را میتوان به وضوح مهر پایانی بر نمایش جعلی و ساختگی اصلاحات بن سلمان در عربستان دانست. مهر پایانی که میتواند آغاز روندی باشد که به پایان این شاهزاده جاه طلب در ساختار پرتنش دربار و رقابتهای قدرت طلبانه شاهزادگان آل سعود منجر شود.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «جاده دوطرفه تجارت ایران و اروپا» منتشر و در آن چنین آمده است:بیشترین میزان کالاهای صادراتی ایران به اروپا، به مقصد ایتالیا بوده است. این کشور در ۴ ماهه ابتدایی امسال، ۱۶۲ میلیون و ۱۲۴ هزار دلار از ایران کالا وارد کرده است. عمده صادرات ایران به ایتالیا، آهن و فولاد و محصولات نیمه تمام از آهن بوده است. پوست حیوانات، مصنوعات ریخته گری شده، حنا، زیره و رازیانه، فرش دستباف و... از جمله محصولات صادراتی به ایتالیا از گمرکات مختلف کشور از عسلویه گرفته تا تبریز و سمنان بوده است.فرانسه نیز از ایران ۱۵ میلیون دلار کالا وارد کرده است که بیش از ۹ میلیون دلار آن محصولات پتروشیمی از عسلویه بوده است. فدراسیون روسیه نیز که جزو کشورهای اتحادیه اروپا جای میگیرد، واردات ۹۴ میلیون دلاری از ایران داشته است. بیش از ۵۵ میلیون دلار از این میزان، انواع میوهها و محصولات کشاورزی شامل سیب، هندوانه، خرما، سیر و... از آستارا بوده است.در ۴ ماه ابتدایی امسال، هلند نیز بیش از ۱۸ میلیون دلار کالا از ایران وارد کرده است. عمده آن نیز محصولات آهن یا فولاد از بندر امام خمینی و یزد بوده است.در این مدت از ایران به انگلستان نیز ۱۵ میلیون و ۳۱۱ هزار دلار کالا صادر شده است که ۶ میلیون دلار آن را محصولات آهنی و فولادی تشکیل میدهد.
پس از آنها نیز انواع مختلف خرما، زعفران، فرش و... نیز در دسته محصولات صادراتی به انگلستان است. کشور بلژیک نیز ۳۱ میلیون و ۷۱۵ هزار دلار کالا از ایران وارد کرده که ۲۷ میلیون دلار از این مقدار از بندرشهید رجایی صادر شده است.صادرات ایران به اسپانیا هم در ۴ ماه ابتدایی امسال، ۴۲ میلیون یورو بوده است. بیش از ۱۷ میلیون یورو از این میزان از گمرک مشهد شامل زعفران، گل سرخ، قند و شکر و... بوده است. همچنین سوئد از صادرات ایران به اروپا، ۳ میلیون و ۷۳۲ هزار دلار سهم دارد. این کشور بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلار زعفران و محصولات مشابه از مشهد وارد کرده است. اما سوئیس از تمام کشورهای اروپایی سهم کمتری دارد و حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار دلار کالا از ایران وارد کرده است. حدود ۸۰۰ هزار دلار آن نیز انواع محصولات غذایی و کشاورزی و انواع کفپوشها از گمرک غرب تهران بوده است.
روزنامه
رسالت در یادداشت امروز خود چینن نوشته:برنامههای توسعه فرجام قرن بیستم، چیزهایی را نابود کرده است: احساس طبیعی، هویت، تاریخ و جامعهای امن را که از زندگی اجتماعی مستقل و فرهنگی و صمیمی و توأم با عشق پایدار در روابط برادرانه و اخلاقی به دست میآید. نحوی احساس تعلق، شاید یک نوع برادری یا "حس برادرانه" برای رفاه ملتها ضروری است، که با تحقیر وابستگی به برنامههای فراملی تعیین نسب شده با آمریکا نمیخواند. تحلیلگران توسعه باید برای این وضع و حال فکری بکنند.
آنچه در جریان رشد اقتصادی در برنامههای توسعه وابسته توصیه شده از جانب بانک جهانی، به عنوان دلالت ضمنی افزایش مییابد، ماهیت شکگرایانه ارتباطات اجتماعی در موقعیتهای فرهنگی محلی است. روندهای اجتماعی بیگانه کننده در جوامع امروز نشان میدهند که مردم هر چه بیشتر و بیشتر، به تنهایی زندگی میکنند. ما شاهد شواهدی از این "خلأ صمیمیت" در شهرهای توسعهیافته هستیم. تنهایی، انزوا و خجالت اجتماعی در اطراف ما غوغا میکند. مردم، استقلال، حریم خصوصی، خودمختاری و آزادی را ترجیح میدهند، اما "هویت"، "حس برادری" و "حریت درونی" با کنارهگیری از گروههای صمیمی و سنتی از دست میروند و افراد مجبور میشوند که به خرید کالا پناه ببرند تا موقتاً برای خود هویت کالایی تدارک ببینند. اینجا با وجه خودمحدودگر توسعه اقتصادی ناپایدار کلاسیک نمایان میشود؛ این توسعه، خودش را میخورد؛ هر چه توسعه مادی فراهم میشود، خلأ هویتی که باید با خرید کالا تشفی یابد آشکارتر میگردد، و افراد را متلاطمتر و ناآرامتر میسازد. فقدان افزایش رفاه و رضایت از زندگی در دهههای اخیر در کشورهای ثروتمند غربی با وجود افزایش سلطه بر طبیعت، نشان میدهد که ما از طریق صرف پیشرفتهای مادی، به رفاه و "خوبزیستن" نخواهیم رسید. در اینجا با فستیوالی از اسامی متفکران رشد فردی و توسعه اجتماعی مواجهیم که باید در جریان بازنگری نظریه توسعه مورد بازبینی قرار گیرند: آلفرد شوتس، پیتر برگر، توماس لوکمان، زیگموند فروید، کارل گوستاو یونگ، آبراهام مزلو، کارل راجرز، یورگن هابرماس، السدر مکاینتایر، چارلز تیلور، اکسل هونت، آمارتیا سن و ...؛ دیدگاههای این متفکران استخوانبندی "جامعهشناسی خوبزیستن" را میسازند.
روزنامه جوان نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته:این یک منطق ساده و روشن دارد و امریکاییها به نظرم مطابق منافع، البته نامشروع خودشان، عمل کردند، اما به نظر میرسد قضیه از بس ساده است، مورد توجه اذهان و افکار پیچیدهاندیش دولتمردان ما قرار نمیگیرد! به این خاطر است که معتقدم فهم منطقی در دولت ما بسیار ضعیف است و این کج فهمیها پایه دیوار سازندگی کشور را کج میکند.
نکته دیگری هم دیروز از دکتر واعظی شنیدم که آن را ذکر میکنم، از آن باب که برای روزنامه نگاران و دانشکدههای روزنامه نگاری مهم است و میتواند بحثهای زیادی را برانگیزاند. دکتر واعظی در میان سخنان خود به کنایه و به شکلی که نشان دهد منظورش از اشاره به تیراژ روزنامهها تحقیر آنان نیست، یادآور شد که در سر میز صبحانه از معاون مطبوعاتی وزارتخانه شنیده است که به جز برخی تیراژهای متوسط حدود ۷۰ هزار، بسیاری از روزنامهها با تیراژ ۱۵۰۰ نسخه و با ۳۵ درصد برگشتی منتشر میشود! این البته حرف درستی است و سخن گفتن درباره اینکه آیا میتوان با این وضع به روزنامهها و انعکاس اخبار و تحلیلهای آنان اهمیت داد یا نداد، وقت دیگری میطلبد، ولی ما خوب میدانیم روزنامهای که تحریریه ندارد، اتاق فکر ندارد، تیراژ ندارد و فقط یک مدیر فرصتطلب مالی و سیاسی دارد، نباید هم مورد توجه حکومت و دولت قرار بگیرد، اما به اختصار میگوییم که اگرچه جسم روزنامه نگاری به دلایل مختلف تضعیف شده است، اما روح آن هنوز زنده است و مهمترین حجت برای این ادعا همین است که رئیس دفتر رئیسجمهور با مدیران روزنامهها جلسه میگذارد، نه برای اینکه به آنها بگوید: «چطورید هزارتاییها!» بلکه میدانیم هنوز روزنامههایی هستند که این روح و جسم را زنده نگه داشتهاند، اگرچه شمارشان در کشور کمتر از انگشتان دو دست است. روزی که رئیسجمهور کشورمان یکی از به یادماندنیترین توصیفات و تکریمهای خود از برجام را در واکنش به تیتر روزنامه جوان که صبح همان روز «برجام سایه» را تیتر کرده بود، بهکار برد و برجام را «آفتاب تابان» نامید، یعنی رئیس «رئیس دفتر»، هنوز روزنامه میخواند و از نقد آنها برمیآشوبد و این یعنی روزنامهنگاری هنوز زنده است، هرچند شما دلخوش باشید که برخی از زنجیرهایها که حالا خودشان را از شراکت دولت خارج کرده و برای ۱۴۰۰ آماده میشوند، هزارتایی شدهاند.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:آنچه در حین و پس از تصویب لایحه تنظیم رابطه ایران با CFT گذشت، از جهت انحراف افکار عمومی به جهات غیرواقعی و کاذب، پروژه موفقی برای اتاق فکر رسانهای جریان حامی تصویب FATF بود. آنها توانستند به طرزی مضحک و بهرغم تکذیبهای مقامات رسمی، پیوستن به این توافقنامه را به معنای حل مشکلات اقتصادی تعبیر کنند و وعدههایی نظیر کاهش شدید نرخ ارز بدهند که از قضا، دیروز بازار سرمایه در جهت عکس آن حرکت کرد. علاوهبر این در یک رخداد کمنظیر (قبلاً در اتفاقات برجام هم منتقدان به همپیمانی با اسرائیل متهم شدند) این بار رسانهها و نمایندگان حامی دولت، منتقدان را همپیمان با تروریستها و داعش معرفی کردند و بیمحابا بر این طبل کوبیدند؛ اینکه جریانی سیاستباز، تا بدینپایه منافع ملی را زیرپا میگذارد و در هنگام تلاش برای تصویب خود همگان را به وحدت فرامیخواند و به مجرد آن که نظرش تأمین شد، باب اتهامزنی، آنهم از نوع پشتیبانی تروریسم (که دقیقاً موضوع محل نزاع این مصوبه بوده) را میگشاید، بیش از آنکه نشانگر فقدان صبر و حلم است، طراحیهای خطرناک کمپینسازان را هویدا میکند. کمپینهایی که برای تحقق منافع کوتاهمدت خود، ریشه بر تیشه نظام میکوبند و حواسشان نیست که خودشان هم بر سر همین شاخه نشستهاند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.