به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «دومینوی شکستهای واشنگتن – ریاض» منتشر شده و در آن چنین آمده است:فروپاشی سیاستهای عربستان در کسوت پدرخوانده تکفیریها بیش از دیگر بازیگران منطقهای به چشم میآید. دلایل گوناگونی مبنی بر اثبات این واقعیت وجود دارد که قارونهای عربستان یک قدرت شکستخورده در غرب آسیا به شمار میآیند. حمایت از رژیم سفاک و دیکتاتوری صدام، پشتیبانی از وهابیها در افغانستان، ایفای نقش کلیدی در حادثه ۱۱ سپتامبر که در گزارش ۲۸ صفحهای مقامات آمریکایی منعکس شد، فشار این کشور بر آمریکا برای مقابله با قدرت ایران بهویژه در بحث هستهای، حمایت از حکام فاسد عرب، شکست در سوریه و استمرار حضور رئیسجمهور این کشور در رأس قدرت، ازجمله سیاستهایی بود که مسیری جز شکست در مقابل ریاض باز نکرد. به نوشته پایگاه خبری «میدل ایست آی»، «بهطورکلی عربستان سعودی با یک بحران منطقهای روبرو است. شاید به همین دلیل و افزایش تدریجی میزان احساس ناامنی است که ریاض دست به خرید سلاحهای جدید میزند. تاکنون این سیاستها باعث انزوای ریاض شده است و اگر این روند ادامه پیدا کند موجب تنهایی بیشتر این کشور میشود.» روزنامه آمریکایی «هافینگتون پست» نیز طی گزارشی تحلیلی در خصوص واکاوی سیاستهای غلط سردمداران متوهم ریاض نوشت: «مجموعهای از این سیاستهای اشتباه در کنار فساد داخلی و خدمات اجتماعی اندک، از ریاض یک کشور شکستخورده به جهانیان معرفی کرده است. اما بااینوجود، ریاض با خریدهای چند صد میلیارد دلاری سلاح از آمریکا، انگلیس و فرانسه از یکسو موجب زنده نگاهداشتن صنایع در این کشورهای غربی شد و از طرف دیگر غرب را به حفظ ریاض در عرصه بینالمللی متقاعد ساخت.»
همزمان با ناکامی کاخ سفید و عربستان در غلبه بر تحولات و معادلات غرب آسیا که نقطه ثقل آن در اقتدار و نفوذ منطقهای ایران اسلامی نهفته است، کوتولههای مرتجع به همراه پدرخوانده سعودی – آمریکایی خود، فاز تقابل اقتصادی و حملات کور تروریستی را در دستور کار خود قرار دادند تا از رهگذر ایجاد مشکلات اقتصادی – امنیتی، مردم را به خیال خود در مقابل حاکمیت قرار دهند. این در حالی است که بسیاری از ناظران و کارشناسان بینالمللی، سیاستهای تحریمی آمریکا را از پیش، شکستخورده توصیف کرده و با ارجاع واشنگتن به عبرتآموزی از راهکارهای به بنبست رسیده گذشته در این بخش، راهبردهای کاخ سفید را محکوم به ناکامی دانستهاند. تحریمهایی وحشیانه آمریکا، برخلاف آنچه ادعا میکند، مردم کوچه و بازار را هدف قرار داده و بیشترین لطمات را به مردمی وارد کرده است که ادعای حمایت از آنها را در بوق و کرنا کرده است. افزون بر این، جمهوری اسلامی، کشوری است که روزهایی بهمراتب سختتر را پشت سر گذاشته و حملات تروریستی نظیر آنچه در جنوب و غرب کشور روی داد، در مقابل چالشها و خطرات امنیتی در دهههای گذشته، بسیار ناچیز به شمار میآید. از مجموع نکات پیشگفته باید نتیجه گرفت که اولاً آمریکا و عربستان در ضعیفترین شرایط خود قرار دارند و دیگر نمیتوانند مثل گذشته فعالانه به ایفای نقش بپردازند، چه رسد به اینکه دست برتر را در غرب آسیا داشته باشند؛ ثانیاً وزنه معادلات منطقهای به نفع ایران اسلامی و جبهه مقاومت سنگین شده و ثالثاً جمهوری اسلامی با کوله باری از تجربیات گذشته، بدون هیچ تردیدی از گردنه مشکلات فعلی عبور خواهد کرد و بساط توطئهچینی و نفوذ ایادی آمریکا را بر خواهد چید.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «این دستهای نامرئی دیدنی است!» منتشر شده و در آن آمده است: افزایش قیمتها با نگاه به نرخ ارز در همین بازار آزاد ۳ درصدی صورت میپذیرد و دستهای بیرون آمده از آستین دشمن و یا کلان سودجویان حرامخوار که آنها نیز خواسته یا ناخواسته -و در بسیاری از موارد، آگاهانه- در خدمت دشمن هستند، با دستکاری نرخ ارز در همین بازار، امواج سهمگین گرانی را پدید میآورند و معیشت مردم مظلوم را به تنگی و سختی دچار میکنند. آقایان اگر به آنچه در این عرصه میگذرد نگاهی گذرا داشته باشند به وضوح میبینند که تقریبا هیچکس از نرخ ۸ هزار و چند صد تومانی دلار در سامانه نیما خبر ندارد و یا چنانچه با خبر باشد به آن توجهی ندارد، چرا که همه جا سخن از افزایش نرخ دلار به ۱۶ هزار و چند صد تومان است و افزایش سرسامآور قیمت کالا و خدمات در مقایسه با همین نرخِ بازار آزاد صورت میپذیرد. به بیان دیگر، فاجعه در همین بخش به قول آقایان ۳ درصدی شکل میگیرد و با سرعتی باور نکردنی به تمامی بازارها سرایت میکند و فضای کسب و کار و معیشت مردم را به سختی و تنگی میکشاند.
مقابله با این پدیده فاجعهآمیز و خسارتآفرین نه فقط دشوار نیست بلکه دستهایی که از آستین حرامیان به این عرصه دراز شدهاند به آسانی قابل شناسایی و قطع کردن است. آیا تاسفآور نیست که سرنوشت اقتصاد و معیشت مردم، در دستهای آلوده یک مشت حرامی حرامخوار باشد که بعضا از آن سوی آبها به اینسو دراز شدهاند؟!خدای مهربان بر درجات شهید چمران بیفزاید، آن شهید بزرگوار میفرمود؛ «میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آنرا میپذیرم، اما میگویم؛ آنکس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست». از رئیسجمهور محترم انتظار نیست که یک کارشناس برجسته اقتصادی باشد، ولی این انتظار منطقی و قانونی وجود دارد که اقتصاددانان برجسته و متعهد را به کار گیرد و از نگاه و تخصص آنان برای مقابله با مشکلات استفاده کند. این فقره، اما در دولت کمتر دیده میشود که خود حدیث مفصل دیگری است و فرصت جداگانهای میطلبد.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:انصاف نیست، اما اگر نگوییم اروپا هم در این میان کلاً بیکار ننشسته و اقدامات مثبتی هم داشته است! مثلا فرانسه به جای آنکه توضیح دهد چرا اردوگاه گروهک تروریستی منافقین شده است، چنانکه رویترز میگوید، خواستار ادای توضیحات ایران درباره حمله چند نفر ناشناس به گردهمایی سالانه این تروریستها در پاریس شده است. بر مبنای گزارش رویترز: «تا زمانی که ایران درباره طرح ادعایی بمب گذاری در گردهمایی منافقین در پاریس اطلاعاتی در اختیار فرانسه نگذارد، این کشور از معرفی سفیر خود در تهران خودداری میکند!»
دولتیها و مجلسیها، اما با نادیده گرفتن تمام این واقعیات تلخ، سعی بلیغی در تحمیل خواستههای نامشروع و ضدملی اربابان تروریستها در قالب لوایح استعماری FATF دارند. چرا؟! چون هنوز هم معتقدند راهحل تمام مشکلات کشور، ولو آب خوردن مردم هم از مسیر گوش کردن به حرف غرب میگذرد.حالا اگر آمریکا نشد، اروپا که هست! ولو اینکه دیروز خودمان گفته باشیم: «مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، چرا که اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است!» تا ۱۴۰۰ کم راهی نمانده است، پیروی از راهبردهایی که شکست آنها واضح است و پیش از این چندین و چند بار تجربه شده اند، این راه را، اما طولانیتر و طاقتسوزتر خواهد کرد. آقای ظریف، آقای روحانی، آقای مجلس، بس کنید و دست از دامن غرب بردارید! قدرمسلم اگر در FATF خیری برای این ملت بود، دشمنان پیشانیسفیدمان اعم از اسرائیل، آمریکا و اروپا اینقدر مشتاق پیوستن ما به آن نبودند. واقعا درک چنین امر واضحی اینقدر دشوار است؟ شما را چه میشود؟!
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به سخنراني ديشب دونالد ترامپ رييسجمهور امريكا اشاره کرده است و نوشته:جمهوری اسلامی ایران با وجود همه تلاشها، سرمایهگذاریها و پیگیریها، همچنان در برخی زمینهها در عرصه بینالمللی آسیبپذیر باقی مانده است. همانگونه که بالاتر اشاره کردم، ایران در تبلیغ و تبیین اقدامات خود در مبارزه با تروریسم برای جهانیان کمتوان و کماثر ظاهر شده است.
سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی ایران با وجود همه درایتها و اقدامات صحیح از یک مزیت و نقطه قوت غیرقابل نفوذ، به دلیل فقدان استراتژی منسجم تبیینی و تشریحی به شکافی آسیبپذیر در برابر دشمنان تبدیل شده است. ایران باید الگوی خود برای امنیت منطقهای را به شکلی عرضه کند که خریدار بیشتری پیدا کند و قدرتهای جهانی پشت پرچم ایران جمع شوند، ایران باید با استفاده از شرایط موجود و حمایت اروپاییها از برجام، بتواند ساز و کار مستقل مالی بدون وابستگی برای ارتباط مالی با جهان ایجاد کند، سازوکاری که اگر ایجاد شود، دیگر کشورهای جهان هم در آینده میتوانند از آن بهرهبرداری کنند، در عین حال در داخل هم باید با ساختارسازیهای بلندمدت، از جمله ترمیم نقطهضعفهایی مانند اقتصاد تکمحصولی و شکافهای اجتماعی و سیاستگذاریهای کلی برای تسهیل روابط مالی بینالمللی، در بلندمدت از آسیبپذیری شدید در برابر فشارهای خارجی محافظت کرد. نتایجی که روز دوشنبه در دیدار ایران و ۱+۴ به دست آمد، امیدواریهایی ایجاد کرده است و رویکرد ایران، اروپا، روسیه و چین برای ادامه همکاری در برجام، میتواند سنگبنایی برای سنگرسازی و مصونسازی کشور در برابر فشارهای آینده باشد.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «ترامپ علیه جهان ، جهان علیه ترامپ» چنین نوشته است:برای آمریکای ترامپ یا به عبارت بهتر، برای آمریکای ملی گرا، نظم کنونی بر گرفته از تحولات دوران پس از جنگ جهانی دوم، تضمین کننده برتری و سروری بر جهان نیست و باید هرچه سریعتر تغییر کند. آمریکایی که روزگاری مبتکر ایجاد سازمانهای جهانی و شتاب دهنده به جهانی شدن در جهان بود، اکنون رو در روی جهان قرار گرفته است.
«اول آمریکا»، آمریکای تنها را به همراه آورده است. در مدت زمان دو سال گذشته که ضد جهان گرایان بر کاخ سفید حاکم شده اند، فاصله بین جامعه جهانی و آمریکا رو به افزایش گذاشته است. اگر در اواخر دهه ۱۹۹۰ آمریکا از پیمان آب و هوایی کیوتو خارج میشد، این توافق بر هم میخورد؛ اکنون جهان بدون آمریکا توافقات پیمان آب و هوایی پاریس را پیش میبرد. انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس نیز جز از سوی چند کشور کوچک و غیر تاثیرگذار دنبال نشد. تاکید و اصرار طرفهای مذاکراتی در توافق هستهای با ایران بر حفظ برجام با وجود خروج آمریکا از این توافق، نمونه آشکاری از ایستادگی جامعه جهانی در برابر رویکرد یک جانبه گرایانه، خودمحورانه و منفعت طلبانه جریان ملی گرای حاکم بر آمریکاست. به نظر میرسد در آغاز دهه سوم قرن بیست و یکم، جهان بر سر یک دوراهی سرنوشت ساز قرار گرفته است. به عبارت دیگر یا جهان باید به تحقق شعار «اول آمریکا» تن دهد که در آن صورت، حکم رئیس جمهوری آمریکا حکم لازم الاجرا برای جهان را خواهد داشت یا این که در جهان در برابر نابودی ساختارهای مشارکت جویانه مقاومت کند و بهای آن را نیز بپردازد. به نظر میرسد جهانیان تصمیم گرفته اند راه دوم را برگزینند.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «مودریچ پادشاه جدید فوتبال» منتشر و در آن چنین آمده است:شب متفاوت برای فوتبال به واسطه انتخابی متفاوت. شبی که یک ستاره ریزنقش، گوی سبقت را از رونالدو و صلاح ربود. مراسم انتخاب برترین بازیکن فوتبال جهان در سال ۲۰۱۸ در حالی دوشنبه شب توسط فیفا در لندن برگزار شد که لوکا مودریچ ستاره تیم ملی کرواسی و باشگاه رئال مادرید موفق شد با بیشترین رأی به عنوان مرد سال فوتبال جهان انتخاب شود تا به این ترتیب و پس از ۱۱ سال، سلطه کریس رونالدو و لیونل مسی در راه کسب این عنوان خاتمه پیدا کند.
کاکای برزیلی آخرین صاحب توپ طلا پیش از حکمرانی دو ستاره پرتغالی و آرژانتینی بر فوتبال جهان بود که در سال ۲۰۰۷ این عنوان را به خود اختصاص داد. طبق آمار منتشر شده، مودریچ با کسب ۵/۲۹ درصد از آرا، عنوان برترین بازیکن جهان را به خود اختصاص داد، رونالدو مهاجم پرتغالی یوونتوس با ۰۸/۱۹ درصد در رتبه دوم قرار گرفت و صلاح مهاجم مصری لیورپول هم ۲۳/۱۱ درصد آرا را از آن خود کرد. مودریچ مرد سال فوتبال دنیا شد، اما به نظر میرسد برای تصاحب ارزشمندترین جایزه فرانس فوتبال، کاری به مراتب دشوارتر پیش رو دارد. چرا که سیستم رأی دهی در فرانس فوتبال کاملاً متفاوت است. آنجا همه چیز به سود فوتبالیستهای فرانسوی خواهد بود و بعید است دو ماه دیگر، مودریچ را با توپ طلا کنار برج ایفل ببینیم. برای توپ طلا، این خبرنگاران هستند که حق رأی دادن دارند و معمولا در سال جام جهانی، این عنوان به یکی از بازیکنان فاتح جام جهانی میرسد. برای مثال سالهای ۱۹۹۸، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ توپ طلا به ترتیب به زیدان، رونالدوی برزیلی و نیز کاناوارو رسید. هر سه بازیکن همراه تیم هایشان قهرمان جهان شده بودند، اما در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ که توپ طلا با مشارکت فرانس فوتبال و فیفا اهدا میشد، همه چیز تغییر کرد و توپ طلا به مسی و رونالدو رسید در حالی که بسیاری معتقد بودند که مثلا سال ۲۰۱۰، توپ طلا باید به اینیستا و حتی اشنایدر میرسید. حالا هم به نظر میرسد که امسال شانس یک ستاره فرانسوی مانند گریزمان، امباپه و واران برای دریافت توپ طلا بیشتر از رقبا باشد. ۸ اکتبر (۱۳ روز دیگر) قرار است اسامی نامزدهای نهایی توپ طلای ۲۰۱۸ توسط فرانس فوتبال اعلام شود و از آن پس همه منتظر نقش بستن تصویر برنده نهایی در شماره ماه دسامبر فرانس فوتبال خواهند ماند.
در یادداشت روزنامه
صبح نو نیز چنین آمده است:سخنرانی رییس رژیم آمریکا در مجمع عمومی سازمانمللمتحد، رکورد اتفاقات خندهدار در این سازمان را جابهجا کرد و ترامپ را به رتبهای بالاتر از نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی رساند. او که در حال سخنپراکنیدرباره توانمندیهای کشورش بود، در جملاتی گفت که وضع آمریکا را در دو سال گذشته به نحوی ارتقا داده که در تاریخ بیسابقه است؛ این جمله با خنده دیپلماتها و مقامات حاضر در سالن مواجه شد، طوری که او لحظهای سخنانش را قطع کرد و با حیرت گفت: توقع چنین واکنشی را نداشته است. اتفاقی که در مجمع عمومی سازمانمللمتحد افتاد، مظهری از شرایط کنونی ابرقدرت تنهایی است که حالا هیچکس نمیخواهد با آن عکس یادگاری بگیرد و مضاف بر آن، حرفها و وعدهها و ادعاهایش برای همگان مضحک و غیرواقعی است. این واقعه، نتیجه رفتارها و اعمال ترامپ در دو سال اخیر است که برای همگان، سیاست قلدرمآبانه و زورگویانه آمریکا را واضح ساخته و برخلاف همه روسایجمهوری قبلی که میخواستند چهره این کشور را بزک کنند، او تصویری حقیقی از ایالاتمتحده بهدست میدهد. این را میتوان آغازی بر پایان هژمونی و اقتدار آمریکا دانست، چه اینکه با همه دستاندازیهای این کشور به اقصینقاط دنیا، ترامپ میداند که باید بهسرعت به مرزهای سرزمینی خود بازگردد و عقبه سستشدهاش را ترمیم کند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.