به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «بدهکارید نه طلبکار !» منتشر شده و در آن چنین آمده است:ازجمله فضاحتهای سازمانهای بینالمللی که این روزها برای تروریستهای الاحوازیه بالوپر بازکردهاند این است که یکبار هم که در اتفاقی نادر، علیه کودک کشی قارونهای عربستان در یمن گزارش منتشر میشود، دبیر کل سازمان ملل اعلام میکند که به دلیل تنگناهای مالی و ارتزاق این سازمان از پولهای کثیف آل سعود، مجبور است که نام ریاض را از لیست جانیان بینالمللی حذف کند و اگر چنین نکنند، جیره و مواجب آنها از سوی عربستان قطع میشود!
بدتر از آن، قبیله قرونوسطایی سعودی را بر کرسی یکی از پنلهای حقوق بشر سازمان ملل مینشانند و اعجاب جهانیان را برمیانگیزند. نکته طنز ماجرا این است که گزارشگران ویژهای که از طرف شورای حقوق بشر سازمان ملل برای ایران تعیین میشوند، از بین کسانی دستچین میشوند که جهتگیری گزارش آنها در خصوص ایران، متناسب با دریافتی آنها از رژیمهای مرتجع منطقه و آمریکا است، ولی حتی یکبار هم برای عربستان گزارشگر ویژه تعیین نشده است، چراکه اساساً از اعدامهای وحشیانه، شکنجهها و بازداشتهای غیرقانونی نگرانی ندارند. با این پیشینه و سوءنیت بارز، از عدم همکاری ایران با گزارشگران بهاصطلاح ویژه سازمان ملل گلهدارند و مدعیاند که چرا جاسوسها و عناصر نفوذی دستگیر و زندانی میشوند! تعجبی ندارد که از کودک کشی پدرجد تروریستها احساس ناراحتی نکرده و بهطریقاولی، قدمی برای ممانعت از تداوم جنایتهای این رژیم برندارند. این در حالی است که گروههای برانداز و تروریستهای نشاندار در مجامع عمومی و رسمی اروپا و آمریکا آزادانه رفتوآمد میکنند، جلسه ترتیب میدهند و مثل فرقه رجوی شوی تبلیغاتی به راه میاندازند، اما زمانی که جمهوری اسلامی برای حراست از امنیت ملی خود، قطعنامههای ضد ایرانی در حوزه حقوق بشر سازمان ملل را رد میکند، هیاهو و جنجال به پا میکنند؛ و بالاخره اینکه از دریچه حمله تروریستی اهواز که داعش و الاحوازیه مدعی آن شدند، بر همه دنیا روشن شد که ایران اسلامی، یکی از اصلیترین کشورهای قربانی تروریسم است و درنتیجه، کشورها و سازمانهای مدعی حقوق بشر، افزون بر قطع فوری حمایت از آنها، باید از جمهوری اسلامی بابت همه پشتیبانیها و جانبداریهای مغرضانه خود از سازمانهای تروریستی و برانداز علیه ایران در طول قریب به ۴ دهه، عذرخواه و بدهکار باشند.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «نقشه راهِ میشود و میتوانیم» منتشر شده و در آن آمده است:مدیران طلبکار و مغرور، اما ناکارآمد، سنگ بسته به پای دولت هستند. ریشه این ناکارآمدی کجاست؟ سید رضا اکرمی (رئیسشورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری) ۱۶ مرداد ۹۵ در گفتگو با ایرنا، ضمن انتقاد از مشی برخی دولتمردان، گفت: «سوئیسی حرف میزنیم، آفریقایی عمل میکنیم».]در ماجرای حقوقهای نجومی خداوند انشاءالله نوبخت و صفدر حسینی را به موزه بسپارد. اگر صفدر حسینی آن گونه که نوبخت میگوید ذخیره و امانتدار کشور بود، پس چرا او را از ریاست صندوق توسعه ملی برداشتید؟!». بُعد دیگر ماجرا، عقبگردی است که عباس عبدی ۲۴ خرداد ۹۵ در مجله صدا نوشت؛ «باید قبول کرد بخشی از اصلاحطلبان، توجه گذشته به طبقات ضعیف را فراموش کردند یا کنار گذاشتند.
علت اول، شکستی بود که در دفاع از سوسیالیسم دولتی متحمل شدند. علت دوم، زندگی شخصی آنان است که به طور ملموس با گذشته فاصله گرفته بود و بسیاری از مدیران آن، زندگی متفاوتی را تجربه میکردند. یک بار به دوستان گفتم اگر آدرس محل سکونت کسانی که در رویدادهای ۸۸ به زندان رفتهاند را بنویسید، معلوم میشود بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی شهر هستند». در این آسیبشناسی، گمانه دیگری هم وجود دارد؛ که تاج گردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس (معاون سازمان مدیریت و برنامهریزی در دولت اصلاحات) میگوید «شک ندارم بانک مرکزی و سیستم بانکی و برخی ارکان دولت تعمدا ماموریت خرابتر شدن اوضاع و اذیت کردن مردم را دارند». با چنین عناصری که برخی از آنها در تراز رئیس حراست و معاون بانک مرکزی و... تحت تعقیب قرار گرفتهاند، چه معاملهای باید کرد؟ خرابکاران و تروریستهای اقتصادی-رسانهای هماهنگ با آمریکا که پای آقای روحانی به نیویورک نرسیده، بیهیچ بهانهای دو هزار تومان روی قیمت دلار کشیدند، اولویت مبارزه با تروریسم هستند.یک درس مهم دفاع مقدس این است که هرگاه در موقعیت تهاجم قرار گرفتیم، دشمن - ولو منافقانه- خواستار آتشبس شد، اما آنگاه که با پیشنهاد آتشبس موافقت کردیم، حملات گستردهای را در مرداد ۶۷ ترتیب داد. در حوزه دیپلماسی نیز همین است. در دورهای که قرار بود مثلا ماه عسل برخی طیفهای خوشخیال با غرب باشد، تهدیدهای تروریستی از مبدأ پایتختهای اروپایی (لندن، پاریس، آمستردام، کپنهاگ و...) چند برابر شده است. وقاحت به حدی رسیده که دولت فرانسه با دستاویز قرار دادن سازمان تروریستی منافقین میگوید سفیر جدید به تهران معرفی نمیکند و سفارت در سطح کاردار اداره خواهد شد. به یاد بیاورید امتیازاتی را که با وجود کارشکنی فرانسه در مذاکرات برجام، به آنها داده شد. وقتی موازنه به هم بخورد و منطق قدرتمند شدن و عزتمندی، جای خود را به انفعال بدهد، باید منتظر گستاخی بیسرو پاها بود. خاطرات تنشزدایی یکطرفه در دولتهای سازندگی و اصلاحات - از جمله صدور حکم جلب برای مرحوم هاشمی رئیسجمهور وقت در سال ۱۳۷۵ توسط دادگاه میکونوس- عبرتهایی خارج از مجال این یادداشت است.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:دبیر ستاد حقوق بشر کشورمان میگوید در اسناد سازمان ملل از گروهکهای تروریستی دفاع شده و دبیرکل این سازمان باید بلافاصله از ملت ایران به خاطر گزارشهای جدید و قدیمش عذرخواهی کند و یکی از خبطها و فضاحتهای بزرگ سازمان ملل این است که پوششی برای فعالیتهای تروریستی با عنوان مدافعان حقوق بشر درست کرده است. محمدجواد لاریجانی در گفتگو با میزان، اظهار داشت: امروز کشورهای اروپایی لانه فساد تروریستها هستند و این دامن آنها را خواهد گرفت. امروز منافقین، گروهکهای پژاک و کومله و امثال اینها از کوچک و بزرگ در کشورها و پایتختهای اروپایی براحتی زندگی میکنند، در آنجا پول جمعآوری میکنند و شبکههای اطلاعاتی سیا و دیگران به اینها پول میدهند و نیروهای مختلفی را به کار میگیرند و توطئه میکنند و همه اینها خلاف مقررات بینالمللی است. وی خاطرنشان کرد: کشورهای اروپایی در این قضیه تخلفات عمیقی انجام میدهند و نهتنها حمایتهای عملی دارند، بلکه در اسناد سازمان ملل به طور رسمی از اینها حمایت کردهاند. این فضاحت بزرگی برای کشورهای غربی است. لاریجانی افزود: امروز باید دولت فرانسه در اینکه آنجا را محل امنی برای تروریستها و منافقان کرده پاسخگو باشد. ژستهای انساندوستانه و لیبرته و ایگالیته و... اینها به جایی نمیرسد. فرانسه لانه فساد تروریستهای آدمکش آدمخوار است؛ داعش هستند، اینها داعشهای بدون ریش هستند. همچنین کشورهایی مانند انگلیس، آمریکا و بقیه کشورهای اروپایی که سرزمینهایشان را در اختیار اینها قرار دادهاند، شریک این جرمها هستند و امروز تمام کشورهایی که از اینها حمایت میکنند شریک این جنایت هستند و از لحاظ جهانی باید مورد پیگرد قرار بگیرند.
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به حمایتمتحدانامریکا از ایران اشاره کرده است و نوشته: درحالی که بخشی از تحریمهای پیشین امریکا علیه ایران و کشورهایی که با ایران معامله میکنند برگشته و تحریمهای نفتی، بیمه و بانکی تا ۵ هفته دیگر اجرایی میشود، همچنان ایران به تعهدات برجامی خود پایبند مانده است. واکنش به این پایبندی، قطعا رویه مثبتی خواهد بود که نسبت به ایران نهتنها بین کشورهای درحالتوسعه و جنبش عدم تعهد، بلکه از سوی عمدهترین متحدین امریکا وجود خواهد داشت.
به گمان من صحبتها و مواضعی بیان میشود که کشورهای مختلف رفتار ایران را منطبق با نرمها و تعهدات بینالمللی توصیف کنند و در برابر ایالات متحده امریکا را که از توافق چندجانبه مورد تایید شورای امنیت بهصورت یکجانبه خارج شد و از طریق برگرداندن تحریمها قطعنامه شورای امنیت را نادیده گرفت، محکوم کنند. در این دور از نشست مجمع عمومی سازمان ملل انتقادات علیه امریکا نهتنها در مورد برجام بلکه در مورد رویکرد یکجانبه و منفعتطلبانه امریکا نسبت به دیگر نهادهای بینالمللی است. بیشک شاهد ابراز همدلی و حمایت از مواضع ایران از سوی سران و نمایندگان کشورهای دیگر در سخنرانی و دیدارهای دوجانبه با ایران خواهیم بود. همچنین در حاشیه مجمع عمومی نشست ۶ کشور یعنی جمهوری اسلامی ایران و پنج کشور باقیمانده در برجام با حضور فدریکا موگرینی، رییس سیاست خارجی اروپا، برگزار خواهد شد. در این نشست قابلانتظار است که از ایران حمایت شود و تلاشهایی صورت گیرد که خسارتهای خروج امریکا کاهش پیدا کند.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «صلح کسالت آور است!» چنین نوشته است:«یرواند آبراهامیان» در کتاب «کودتا» (۲۸ مرداد، سازمان سیا و ریشههای روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن) که سال ۱۳۹۴ در ایران ترجمه و منتشر شد، به بخشهایی از اقدامات بازوی رسانهای کودتای ۲۸ مرداد پرداخته است: «به محض فوران بحران، سفارت بریتانیا در تهران از بی بی سی در لندن خواست تا مدت برنامه فارسی خود را دو برابر کند و خبرنگار تهرانش را هم که گرایشی به همکاری نداشت، با فردی دیگر جایگزین کند.» به نوشته «آبراهامیان»، «بی بی سی با راه انداختن جنگی تبلیغاتی با اشتیاق به طرح این مسئله پرداخت که چگونه ملی شدن نفت به شکل گریزناپذیری باعث فقیر شدن کشور میشود». البته رسانههای دیگر نیز در آن دوران نقش به سزایی در اقدام علیه دکتر مصدق داشتند و به تصریح «آبراهامیان» در نقشه کودتا آمده بود که «رسانهها به ویژه روزنامههای غربی باید بر خطر کمونیسم تاکید واز بابت «تساهل مصدق در خصوص حزب توده» اعلام نگرانی کنند.»
حرف و مستند در این باره بسیار است؛ بله! میتوان گوشهای نشست و پا روی پا انداخت و زمزمه کرد که این ها، حرفهای تکراری و کلیشهای درباره ریشههای ناامنی و اتفاقات تروریستی در ایران است، اما چه پا روی پا بیندازیم و ساده انگارانه از کنار این گامهای ایجاد ناامنی در ایران بگذریم و چه آن را باور کنیم، از واقعیت چیزی کم نخواهد شد؛ بازهم «مریم معمارصادقی» یا کسی شبیه او پشت تریبون خواهد ایستاد و خواهد گفت: «صلح کسالت آور است و ... جنگ ضروری است و آزادی به همراه دارد» و بازهم یک وزیر خارجه آمریکا پس از یک جنایت دیگر، مانند «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه اسبق این کشور که درباره کشتار کودکان عراقی و آمار بالاتر آن نسبت به جنایت اتمی آمریکا در هیروشیما ابراز عقیده میکرد، با خونسردی خواهد گفت: «انتخاب سختی بود، ولی ارزش اش را داشت». آنها راه خود را میروند، این ماییم که باید مقتدرانه روی پای خود بایستیم چرا که از هیچ اتاق فکر غربی و عربی برای مردم ایران شاخه زیتون نخواهد رویید.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «همبستگی ملی رمز عبور از بحرانها» منتشر و در آن چنین آمده است: بدون تردید عامل اصلی حفظ نظام و مقاومتها در برابر اعمال فشارهای خارجی اتحاد مردم ایران بوده است. مردمی که از فرهنگها و قومهای مختلفی تشکیل شدهاند و گرایشهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی متفاوتی هم دارند، اما در بزنگاهها اختلافات را کنار نهاده و یکصدا از تمامیت ارضی ایران و نظام خود دفاع کردهاند. اگر نبود این روشن بینی و آگاهی ملی در جامعه ایران چه بسا امروز نهضت مبتنی بر مردمسالاری دینی هم به جمع ناکامیهای تاریخی ایران پیوسته بود. این البته به معنای نادیده گرفتن برخی مشکلات بخصوص در حوزه اقتصادی نیست، اما همان آگاهی ملی، مردم را به این رهنمون کرده که در برابر تجاوز و اعمال فشارهای خارجی که کلیت ایران را نیز هدف قرار داده، باید در کنار یکدیگر بوده و مقاومت و ایستادگی خود را به رخ بدخواهان ایران اسلامی بکشانند.
تجربه تاریخی ما در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حکایت از آن دارد که به واسطه همین همبستگی از بحرانهای سخت و از جمله جنگ تحمیلی ۸ ساله با سربلندی عبور کردیم. در این میان البته بر احزاب و گروههای سیاسی هم واجب است که در کنار مردم این همبستگی ملی را پاس بدارند و در جهت تقویت آن تلاش کنند. حال که جبهه بدخواهان به رهبری امریکا، اسرائیل و برخی کشورهای منطقه به مصاف ما آمدهاند و ابایی از علنی کردن برنامههای شوم خود ندارند، بر ما ایرانیان اعم از مردم، مسئولان، گروههای سیاسی و رسانههاست که بر طبل اختلافات نکوبیم و بدانیم که انشقاق دروازه بدبختیها و تشدید گرفتاریهاست. بیراه نیست که انتخاب اهواز برای انجام عملیات تروریستی چه بسا به خاطر تنوع قومی در خوزستان باشد که به خیال خام تروریستها در صفوف متحد مردم این دیار زرخیز و مقاوم در برابر تجاوز بعثیها شکاف بیندازند و همزمان امنیت موجود در کشور را زیر سؤال ببرند. بسی خیال باطل، چرا که مردم ایران با این ترفندها آشنا هستند و مکر آنها را به مدد نصرت الهی به خودشان برمیگردانند؛ بنابراین ضمن محکوم کردن هر گونه اقدام تروریستی باید هوشیار باشیم که اتحاد رمز اصلی خنثی کردن توطئههای شوم است و دشمنانی که خیال تعرض به امنیت ایران عزیز را در سر میپرورانند، مطمئن باشند که انتقامی بسیار شدیدتر از خونهای پاکی که بر زمین ریخته شد، در انتظار آنان است.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:ایران در چین و هند سفیر ندارد؛ دولت هم سه وزیر اقتصادی ندارد: اقتصاد، کار و صنعت. نرخ روانی دلار به شکل سرسامآوری افزایش یافته و تراز تضعیف پول ملی را بالاتر برده است؛ رییس پیشین بانک مرکزی ممنوعالخروج شده و رییس جدید هم در پاسخ به نگرانیها میگوید که دعا کنید؛ و البته که مردم و مسوولان همه باید دعا کنند، اما مسوولان بنا به وعدههایی که دادهاند باید پاسخگو باشند. اینکه معاون اول رییسجمهوری و رییس برنامه و بودجه و... اطمینان میدهند که کشور دچار مشکلی در تأمین کالاهای اساسی و دارو نیست، حرف مناسب و البته ناقصی است؛ چه اینکه گویا در شرایط ماقبل قحطی قرار داریم و این گفتار، در ضمیر ناخودآگاه مخاطب، بذر بدگمانی را بارورتر میکند (سربسته بماند که وزرایی مانند بهداشت هم با رفتارهای نادرست خویش، زمینههای بیاعتمادی عمومی را تقویت میکنند). در یک سطح بالاتر و آن هم عمل سیاسی، گویا دولت کنونی بنای پذیرش ضعفها و کاستیهای خود و ترمیم کابینه و بهبود نظام تصمیمگیری خود را ندارد و آشکارا و پنهان، باز حلوفصل مشکلات اقتصادی را متوجه افزایش ارتباطات با ینگه دنیا کرده و میکند؛ این اتفاق جز ندیدن مشکل، فرار از راهحل و نداشتن توان مدیریتی، میتواند علل دیگری نیز داشته باشد که باز هم خاستگاه سیاسی دارد، ولی حلال مسائل نیست. گویا اکنون مصداق ما تفاوت بین آدم خوابیده با فردی است که خود را به خواب زده؛ دومی را چگونه میبایست بیدار کرد؟
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.