تاثیر بورس نفت بر کاهش اثرات تحریم
برای بی اثرکردن تحریمهای نفتی باید فروش سنتی نفت و استفاده از نظام بانکی بین المللی را کنار گذاشته و درآمد حاصل از فروش را به صورت ریالی تسویه کرد.
به گزارش گروه اقتصاد ، درحالیکه کمتر از ۸۰ روز به آغاز اجرای تحریمهای نفتی آمریکا علیه فروش نفت ایران باقی مانده، برخی کارشناسان پیگیر اجرای بورس نفت هستند و ان را بهترین راهکار برای کاهش آسیبپذیری کشور در این حوزه معرفی میکنند. در همین ارتباط، مقدسه فلاحزاده، کارشناس حوزه انرژی طی یادداشتی به بررسی ابعاد مختلف فروش نفت در بورس پرداخته است که در ادامه میخوانید:
با کلید خوردن دور جدید تحریمهای نفتی ایران در آبانماه امسال، مسئله فروش نفت و دریافت درآمدهای حاصل از آن، در شرایطی متفاوت از سال ۹۱ تکرار خواهد شد. زیرا پس از گذراندن یک دور از اجرای تحریمها، شرایط برای هر دو طرف تغییر کرده و پیچیدهتر شده است. بر اساس برخی گمانهزنیها، آمریکا در دور جدید، با حذف برخی دستورات اجرایی ۲۰۱۲ NDAA، اجازه خرید نفت مشروط به شش کشور خریدار دور قبلی را حذف خواهد کرد و ضمن شناسایی تمامی راههای برونرفت از تحریم، برای تنگتر کردن حصار تحریم چارهاندیشی نموده است. از طرفی، تجربه گذرانده شده علاوه بر مقاومتر کردن کشور، بر لزوم چابکی بیشتر، تیزبینی و اخذ تدابیر اصولی تأکید دارد.
برای بی اثرکردن تحریمهای پیش رو باید روی دو محور ضربهپذیر شناختهشده متمرکز شد. یکی اینکه مدل سنتی فروش نفت کنار گذاشته شود تا با فروش محمولههای کوچک به بخشهای خصوصی، فرایند شناسایی و پیگیری آن مختل شود. دیگری عدم استفاده از نظام بانکی بینالمللی و تسویه ریالی فروش نفت است؛ نتایج فوق تنها از فروش نفت در دو کانال بورس و یا مذاکره مستقیم حاصل میشود که با دلایل زیر، بورس نفت بر روش مذاکره ترجیح دارد:
الف- کسب بیشترین درآمد با رسیدن به قیمت بهینه: در روش مذاکره در دورههای زمانی مختلف، قیمت نفت کشور تعیین و در شرایط خاص، کمی تخفیف هم در نظر گرفته میشود؛ اما اینکه در شرایط مختلف بهخصوص شرایط تحریم، بیشینه قیمت پیشنهادی چقدر باشد که هم برای مشتری جذابیت داشته باشد و هم شرکت ملی نفت ایران ضرر نکند، مشخص نیست و از روی حدس و گمان و مصلحت، عددی در نظر گرفته میشود. چهبسا که فروش نفت حتی یک سنت کمتر از قیمت بهینه در هر بشکه، ارقام بزرگی در میلیونها بشکه نفت ساخته و به منافع ملی ضربه وارد کرده است؛ اما در بورس نفت این مشکل حل خواهد شد و به دلیل وجود مزیت رقابتی، بیشینه قیمت ممکن محقق میشود.
ب- جلوگیری از ایجاد فساد و رانت: ساختار فروش نفت از طریق مذاکره به خاطر غیرشفاف بودن، زمینه مساعدی برای رانت و فساد فراهم میکند. درحالیکه در اتاقهای شیشهای بورس، قراردادها، قیمتها و سایر پارامترها شفاف است. البته این مسئله تعارضی با منتشر نشدن اسم خریداران از طرف بورس برای جلوگیری از ردیابی بعد از فروش ندارد.
ج- امکان فروش ریالی و نقدشوندگی معاملات: با توجه به سوابق مشکلات فروش نفت به دلار و امکان نقدشوندگی و ردیابی آن در روش مذاکره، فروش ریالی نفت در بورس از این حیث رجحان دارد. از طرف دیگر، فروش ریالی در بورس با افزایش تقاضا باعث افزایش ارزش پول ملی میشود و نقدینگی سرگردان موجود در کشور را بهجای بازارهایی مثل ارز و سکه و مسکن، به سمت خرید نفت و در جهت منافع ملی هدایت میکند.
هرچند شکلگیری کامل بورس نفت و رونق معاملات آن، یکشبه حاصل نخواهد شد، ولی نادیده گرفتن مزایای فوق از دید وزارت نفت و سکوت این وزارتخانه در این زمینه، آنهم در فاصله چند قدمی تا تحریم سؤالبرانگیز است. چنین رویکردی با توجه به تأکید معاون اول رییس جمهور در اوایل تیرماه، احتمالاً ریشه در عدم تمایل امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران برای از بین رفتن انحصارش در فروش نفت کشور دارد.
با کلید خوردن دور جدید تحریمهای نفتی ایران در آبانماه امسال، مسئله فروش نفت و دریافت درآمدهای حاصل از آن، در شرایطی متفاوت از سال ۹۱ تکرار خواهد شد. زیرا پس از گذراندن یک دور از اجرای تحریمها، شرایط برای هر دو طرف تغییر کرده و پیچیدهتر شده است. بر اساس برخی گمانهزنیها، آمریکا در دور جدید، با حذف برخی دستورات اجرایی ۲۰۱۲ NDAA، اجازه خرید نفت مشروط به شش کشور خریدار دور قبلی را حذف خواهد کرد و ضمن شناسایی تمامی راههای برونرفت از تحریم، برای تنگتر کردن حصار تحریم چارهاندیشی نموده است. از طرفی، تجربه گذرانده شده علاوه بر مقاومتر کردن کشور، بر لزوم چابکی بیشتر، تیزبینی و اخذ تدابیر اصولی تأکید دارد.
برای بی اثرکردن تحریمهای پیش رو باید روی دو محور ضربهپذیر شناختهشده متمرکز شد. یکی اینکه مدل سنتی فروش نفت کنار گذاشته شود تا با فروش محمولههای کوچک به بخشهای خصوصی، فرایند شناسایی و پیگیری آن مختل شود. دیگری عدم استفاده از نظام بانکی بینالمللی و تسویه ریالی فروش نفت است؛ نتایج فوق تنها از فروش نفت در دو کانال بورس و یا مذاکره مستقیم حاصل میشود که با دلایل زیر، بورس نفت بر روش مذاکره ترجیح دارد:
الف- کسب بیشترین درآمد با رسیدن به قیمت بهینه: در روش مذاکره در دورههای زمانی مختلف، قیمت نفت کشور تعیین و در شرایط خاص، کمی تخفیف هم در نظر گرفته میشود؛ اما اینکه در شرایط مختلف بهخصوص شرایط تحریم، بیشینه قیمت پیشنهادی چقدر باشد که هم برای مشتری جذابیت داشته باشد و هم شرکت ملی نفت ایران ضرر نکند، مشخص نیست و از روی حدس و گمان و مصلحت، عددی در نظر گرفته میشود. چهبسا که فروش نفت حتی یک سنت کمتر از قیمت بهینه در هر بشکه، ارقام بزرگی در میلیونها بشکه نفت ساخته و به منافع ملی ضربه وارد کرده است؛ اما در بورس نفت این مشکل حل خواهد شد و به دلیل وجود مزیت رقابتی، بیشینه قیمت ممکن محقق میشود.
ب- جلوگیری از ایجاد فساد و رانت: ساختار فروش نفت از طریق مذاکره به خاطر غیرشفاف بودن، زمینه مساعدی برای رانت و فساد فراهم میکند. درحالیکه در اتاقهای شیشهای بورس، قراردادها، قیمتها و سایر پارامترها شفاف است. البته این مسئله تعارضی با منتشر نشدن اسم خریداران از طرف بورس برای جلوگیری از ردیابی بعد از فروش ندارد.
ج- امکان فروش ریالی و نقدشوندگی معاملات: با توجه به سوابق مشکلات فروش نفت به دلار و امکان نقدشوندگی و ردیابی آن در روش مذاکره، فروش ریالی نفت در بورس از این حیث رجحان دارد. از طرف دیگر، فروش ریالی در بورس با افزایش تقاضا باعث افزایش ارزش پول ملی میشود و نقدینگی سرگردان موجود در کشور را بهجای بازارهایی مثل ارز و سکه و مسکن، به سمت خرید نفت و در جهت منافع ملی هدایت میکند.
هرچند شکلگیری کامل بورس نفت و رونق معاملات آن، یکشبه حاصل نخواهد شد، ولی نادیده گرفتن مزایای فوق از دید وزارت نفت و سکوت این وزارتخانه در این زمینه، آنهم در فاصله چند قدمی تا تحریم سؤالبرانگیز است. چنین رویکردی با توجه به تأکید معاون اول رییس جمهور در اوایل تیرماه، احتمالاً ریشه در عدم تمایل امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران برای از بین رفتن انحصارش در فروش نفت کشور دارد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *