گزینهای که از روی میز برداشته شد/ پشت پرده پیچیـده یک عزل در عـراق/ رنج، سهم پیادههای این شطرنج!
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «گزینهای که از روی میز برداشته شد » منتشر شده و در آن چنین آمده است:راهبرد حضور در جنگ مستقیم نظامی کنار گذاشته شد و چشماندازی که آمریکا برای سال ۲۰۳۰ و پسازآن تدوین کرده، حاکی از بیمیلی آنها در خصوص حمله به ایران اسلامی است و به دنبال اجرای سیاست «جنگ نیابتی»، مانند جنگ سوریه هستند. به این مفهوم که بجای ورود بیواسطه به معرکه، گروههای تروریستی و کشورهای تروریست پرور را برای هجمه به نقاط موردنظرشان گسیل میکنند.
چرتکهای که آمریکا برای محاسبه هزینه – فایده تهاجم نظامی به ایران انداخته است، آنها را با ارقام سنگین و سرسامآور مواجه کرده و به این نتیجه رسانده که در کنار پیگیری جنگهای نیابتی، راههای کمهزینهتری مثل جنگ اقتصادی، روانی، تبلیغاتی، فرهنگی را به جنگ پرهزینه نظامی ترجیح بدهند. همین موارد موجب شده که اتکای آمریکا و قدرتهای جهانی به جنگ سخت کاهش یابد و جنگ نرم را در اولویت قرار دهند، چراکه اثربخشی این عرصه را بیش از گزینه اول میدانند و بر این مبنا، نیازی نمیبینند که خود را در مخمصهای با سرنوشت نامعلوم بیندازند. بااینحال، برخی این برداشت را دارند که «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا، سیاست حمله به ایران را در دستور کار قرار داده که مطابق حقایق پیشگفته این تلقی، اشتباه و مردود است، چراکه تهدید به حمله نظامی، ابزاری برای باجخواهی است، کما اینکه وی همین سیاست را درباره کره شمالی بکار برد و حالا در توهم اجرای آن در مورد ایران مقتدر است. از سوی دیگر، کنگره آمریکا اختیار صدور دستور هجمه به ایران را طی متممی به لایحه بودجه دفاعی سال ۲۰۱۹ از شخص رئیسجمهور سلب کرد و با این اقدام نشان داد که حمله به جمهوری اسلامی در راستای منافع آمریکا نیست و حذف این گزینه از روی میز، به مصالح واشنگتن نزدیکتر است.طرفه آنکه ایران اسلامی در جایگاهی است که مجموعهای از عوامل را با تکیهبر توان داخلی و به مدد نیروهای انقلابی برای ایجاد بازدارندگی دشمنان فراهم آورده و چنان غلطی از سوی آنان سر بزند، بدخواهان را با پاسخی پشیمان کننده و سخت مواجه خواهد کرد.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «رنج، سهم پیادههای این شطرنج!» منتشر شده و در آن آمده است:در فیلمهای تبلیغاتی آقای روحانی برای انتخابات ۹۶ آمده بود که اگر کاندیدای رقیب ایشان پیروز شود، قیمت دلار به ۸۵۰۰ تومان میرسد! شرکتهای خارجی یکی پس از دیگری ایران را ترک میکنند! کشورهای خریدار نفت ایران به طور یکجانبه قراردادهای نفتی خود را لغو خواهند کرد! و... این همه و دهها نمونه دیگر از این دست در دولت خود ایشان اتفاق افتاده و سؤال این است که چه کسانی این پیشبینیهای عوامفریبانه را به جناب ایشان ارائه کرده بودند و آنان امروزه کجا هستند؟! و آیا برای عبور از مشکلات اقتصادی پیش روی نباید از مسئولیتهای پنهان و آشکاری که دارند کنار گذاشته شوند؟!
این نکته نیز گفتنی است که روند امور در عرصه اقتصادی کشور طبیعی نیست و شواهد و قرائن موجود از حضور یک جریان مرموز در این عرصه حکایت میکند که نقش ستون پنجم دشمن را در جنگ اقتصادی حریف علیه ایران اسلامی برعهده دارد. این احتمال از آنجا قوت میگیرد که بسیاری از مشکلات اقتصادی پیشروی، راهحلهای مشخصی دارند، ولی نه فقط به این راهکارها توجهی نمیشود بلکه اقداماتی صورت میپذیرد که به وضوح از تلاش برای تخریب عمدی عرصه اقتصادی کشور و ایجاد تنگی در معیشت مردم حکایت میکند. نکته درخور توجه اینکه جریان یاد شده از یکسو، دست به تخریب اقتصادی کشور میزند و در همان حال تنها راه خروج از شرایط سخت اقتصادی را در سازش با آمریکا، دست کشیدن از صنایع موشکی و پایان دادن به حضور ایران در منطقه معرفی میکند!و بالاخره، دیروز از قول هیئت رئیسه مجلس اعلام شد که پرسشهای بیپاسخ مانده نمایندگان از رئیسجمهور به دستگاه قضایی فرستاده نمیشود. این تصمیم هرچه هست و با هر انگیزهای اتخاذ شده است نباید به مفهوم توقف پیگیری مطالبات مطرح شده نمایندگان مردم در چهار سؤال بیپاسخ مانده از رئیسجمهور محترم باشد!
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:سیاستورزی پدرانه و بزرگوارانه رهبر انقلاب، اما با رفتار این جماعت، تومنی صدهزار توفیر دارد. آیتالله خامنهای همانطور که دیروز محض منافع ملی و بر اساس تکلیفشان، مهمترین منتقد رفتارهای دولت در حوزه سیاست خارجی بودند، حالا هم محض منافع ملی و تکلیف امروزشان، از دولت حسن روحانی حمایت میکنند. رهبر انقلاب اتفاقا همان چند کار محدود دولت طی یک سال گذشته را که ما شاید تاثیرش را چندان در متن زندگی خود نمیبینیم، میبینند، نه بیتوجهی مدام و ۵ ساله دولت به تذکرات رهبری را! لذا میگویند: «در این یکسال کارهای خوبی در زمینه رشد اقتصادی، انرژی، افزایش صادرات غیرنفتی و کاهش واردات انجام شده است که باید روند افزایش صادرات و کاهش واردات با شتاب بیشتر ادامه یابد و در ضمن اینگونه خدمات با بیان هنرمندانه به مردم گفته شود».
رهبری، دولت و مردم را برای هم میخواهند، چرا که این دولت، برآمده از رای خود مردم و از خودشان است و البته پدرانه سعی دارند به دولتیها به طرق مختلف بگویند حالا که مسؤولیت قبول کردید، با جان و دل برای مردم کار کنید! لذا شاید برای هزارمین بار است که با یک مضمون ثابت، جملاتی امیدبخش و پدرانه را خطاب به دولتیها میفرمایند: «در زمینه اقتصادی باید قوی و پرحجم کار کرد و تمام خلأها را پر کرد که همه این موارد امکانپذیر و شدنی است و ما در اداره اقتصاد کشور بنبست نداریم». راستش را، اما بخواهید من- بیدروغ- هرگز اندازه آقای خامنهای آنقدر کریم نیستم که بخواهم ولو فارسی با کسانی که ۵ سال به آمریکا و حالا به انگلیسی جماعت امید بستهاند، حرف بزنم، لذا به زبان مورد علاقه دولت، به آنها میگویم: آقای دولت! محض رضای خدا، Shake Yourself!
ثبت اعداد و ارقام هر روز ارزی و تغییرات هر روز و رکودهای غیرقابل پیشبینی و تحلیل این بازار خبر از وجود اشکالی در مدیریت ارزی کشور میدهد که اگر هر چه سریعتر اقدامی عاجل برای آن نکنیم میتواند شرایط وحشتناکتری را به اقتصاد کشور تحمیل کند.تحولات بازار ارز طی ماههای گذشته هر چند نشان میدهد که بعضا مدیریت و تصمیمگیریهای صحیحی هم اتخاذ شده، اما به جهت اینکه آن تصمیمگیری بنا به شرایط خاص ایجاد، اتخاذ و اجرا شده است، تنها در کوتاهمدت پاسخ داده و بازار با تغییر جدیدی که روی داده است مجددا شاهد واکنشهای جدید بوده و افزایش قیمت روی داده است.به همین جهت اگر میخواهیم یک بار برای همیشه بازار ارز را از ریشه مدیریت کنیم باید تصمیم خاص بگیریم و فکر میکنم در این شرایط دولت و بانک مرکزی نیازمند استفاده از علم و تجربه اقتصاددانانی هستند که در این زمینه میتوانند با تحلیل شرایط راهکار صحیح را ارایه کرده و به کمک اقتصاد بیایند.