به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «میخ آخر بر تابوت تروریستها» منتشر شده و در آن چنین آمده است:به دلیل جنگ تجاری شدید آمریکا با ترکیه، اوضاع متفاوت شده و روسیه با استفاده از این فرصت، پیشنهاداتی در خصوص استان ادلب به ترکیه داده است. هرچند جزئیات این پیشنهادات فاش نشده، اما حسب شواهد و قرائن، گمان میرود که روسیه و ترکیه بر سر تنگتر کردن حلقه محاصره نظامیان آمریکایی بهواسطه تصرف استان ادلب به دست ارتش سوریه به توافق رسیدهاند تا از این طریق، برگ برندهای در جنگ تجاری علیه واشنگتن و وادار کردن کاخ سفید به عقبنشینی در این نبرد داشته باشند.
نکته دیگری که از عقیم ماندن موشک پراکنی احتمالی آمریکا و متحدانش در سوریه به بهانه حمله شیمیایی نشان دارد، نزدیکی کردها به دولت سوریه به دلیل خیانت آمریکا به آنها و اتخاذ موضع مشترک با دمشق در خصوص اخراج ترکیه و آمریکاست. کردها مذاکراتی را با دولت برای حلوفصل برخی مسائل فیمابین آغاز کردهاند که چشمانداز آن مثبت است. افزون بر این، آمریکاییها مثل عربدهکشانی که پول میگیرند و جار و جنجال به راه میاندازند، فقط به فکر تلکه کردن سعودیها و مرتجعین منطقه برای جبران خسارتهای خود در غرب آسیا هستند و برای خالی نبودن عریضه چند موشک هم شلیک میکنند. ضمن اینکه ترامپ هفته گذشته اذعان کرده بود که اساساً سیاست حضور نظامی آمریکا در غرب آسیا از اول اشتباه بوده است! از این گذشته، حملاتی که پیش از این، آمریکا و غرب بهتلافی حمله بهاصطلاح شیمیایی دولت سوریه انجام دادهاند، نهفقط به تغییر موازنه کمکی نکرد، بلکه از این منظر که هیچ سودی به حال تروریستها نداشته، آنها را عصبانی کرده است. از طرفی، به فاصله کوتاهی از حمله ائتلاف غربی و آمریکا به غوطه شرقی و پایگاه الشعیرات، ارتش سوریه و نیروهای همپیمانش از چند جبهه به تروریستها حمله کرده و تصرفات قابلتوجهی به دست آوردند. این مسئله در خصوص حمله شیمیایی ساختگی در ادلب برای هموار کردن تجاوز هوایی حامیان تروریستها نیز صادق است و قطعاً کاری از پیش نخواهد برد؛ لذا به عقیده اکثر ناظران بینالمللی، ترقهبازی غرب به بهانه حمایت از تروریسم، منتج به فایده نخواهد شد، چراکه از هماکنون، سوریه خود را برنده بلامنازع معرکه ادلب میداند و طرفهای خارجی خود را برای بازسازی شهرها و روستاها پس از منکوب کردن تروریستها مشخص کرده است.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «نیازی به سؤال نمایندگان نیست!» منتشر شده و در آن آمده است:ممکن است برخی دولتمردان یا حامیانشان از باب فرافکنی و رفع مسئولیت، قصور و تقصیرهای دولت را متوجه جناحها و یا سایر قوا و مراکز سیاسی کنند، اما اغلب ناظران منصف (اعم از حامی یا مخالف) متفقالقولند که؛ دولت در این ۴-۵ سال زیاده ازحد معطل مساعدت غرب بود، به جای تدبیر اقتصادی و پای کارآوردن ظرفیتهای داخلی، عمده بار خود را بر دوش وزارت خارجه گذاشت که آن وزارت نیزغالبا از سیطره نگاه انحصاری به چند کشورغربی خارج نشد، و بدتر اینکه با همه تجارب تلخ اعتماد به آن دولتهای بدعهد، هنوز هم هیچ اراده قاطعی برای تغییر مسیر مشاهده نمیشود. حقیقتا نیازی به سؤال نمایندگان از رئیسجمهور نیست، وقتی کارشناسان سابقا حامی دولت، معترض شدهاند.
آقای روحانی و تیم اقتصادی وی کافی است به پرسشهای فزاینده دهها کارشناس پاسخ دهند که بیانیه حمایت از او را در انتخابات ۹۶ امضا کردند، اما اکنون منتقدند. شهید رجایی ۲۴ مرداد ۱۳۶۰ سخنانی به غایت حکمتآمیز گفت که همچنان تازه و درس آموز است؛ به ویژه عبارات مهمی که از زبان آیتالله طالقانی درباره امام بیان میکند و میتواند سرلوحه امروز باشد؛ «سازمان مجاهدین [خلق]به فکر بودند نبردی را با نیروهای مومن شروع کنند. در آن جریانی که پسر مرحوم طالقانی دستگیر شده بود، گفتند همه نیروهای نظامی ما در اختیار مرحوم طالقانی! چرا اجازه دادند روزنامههای منفور آن روز با حروف بزرگ در نیم صفحه بالایش بنویسند مجاهدین خلق همه نیروهای نظامیاش را در اختیار طالقانی میگذارد، طالقانی با این نیروها چه کاری میخواست انجام بدهد؟ میخواستند آن روز جنگ را شروع کنند منتها میدانستند هیچ حیثیتی ندارند، میخواستند مرحوم طالقانی را سپر قرار دهند و پشت عَلَمی که ایشان به خیال آنها برمیافراشت، جنگ را شروع کنند که دیدند مرحوم طالقانی رفت خدمت امام حرفی زد که اگر بین مجاهدین یک نفر مسلمان واقعی وجود داشت که میخواست تفکر اسلامی بکند و آقای طالقانی را به عنوان یک روحانی انقلابی قبول داشت، باید همان جا تغییر موضع بدهد. مرحوم طالقانی به خدمت امام رفت و دو زانو زد و گفت که من هر وقت مایوس میشوم از حرکت این انقلاب، به خدمت امام میآیم و دوباره نیرو میگیرم».
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است: رهبری با این حال بهخاطر آنکه دولت منتخب مردم است، مانند همیشه صادقانه از آن حمایت میکنند. بازی غیرصادقانه دولتیها با افکار عمومی، اما یک بخش دیگر هم دارد. آنها طی ۵ سال گذشته، همواره حمایتهای کلی رهبری از دولت را پشتیبانی آیتالله خامنهای از راهبردهای غلط و خانمانسوز خود در سیاست خارجی و اقتصاد جا زدهاند! تعابیری مانند اینکه «برجام حاصل هدایتهای رهبری بود!» یا اینکه: «رهبری در جریان ریز مذاکرات قرار داشتند» بخشی از همین بازی ناجوانمردانه بوده و هست. در خبر است که «اشعث کندی» پس از تحمیل قرارداد خسارتبار حکمیت در صفین، به سمت امیرالمومنین (ع) خیز برداشت که مالک زیر بار قراردادی که شما قبول کردهاید، نمیرود!
پاسخ امام شنیدنی و البته دردناک است. علی میگویند: «والله من هم این قرارداد را قبول ندارم، دوست میداشتم که شما هم قبول نکنید، ولی شما مرا مجبور کردید!» امام در ادامه خطاب به اشعث میفرمایند: «من از ناحیه مالک برای آنکه نافرمانی من کند، نگرانی ندارم. کاش دو تا مثل مالک در میان شما بود، یا حداقل یکی!» دولت و لشکر رسانهایاش حالا پس از آشکار شدن سیاستهای اقتصادی غلط خود هم، اما ظاهرا دستور کاری جز ادامه همان سیاستها و حمله به منتقدان قرارداد برجام ندارند. تیم مشاوران رئیسجمهور، اما خوب است بدانند اینجا جمهوری اسلامی است و مردم در انتخاباتها نشان دادهاند جز با اصل این جمهوری، با هیچ فرد و جریانی برای همیشه عقد اخوت نبستهاند و سوال آخر اینکه: وقتی راهبردهای اقتصادی رهبر معظم انقلاب در نامه کارشناسان اقتصادی حامی دولت هم دیده میشود، دولتیها چرا باز هم بر ادامه مسیر اشتباه قبلی اصرار دارند؟!
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به فقر مدیریت خودرویی دولت اشاره کرده است و نوشته: دولت برای اینکه بتواند در شرایط بحرانی که با شروع تحریمها به سراغ بازارهای داخلی میآمد، رفتار مردم را کنترل کند باید شفافسازیهای لازم را انجام میداد، اما از آنجا که شفافیت در اقتصادمان اعمال نمیشود این رفتار هیجانی مردم از بازار ارز به سکه و بعد به خودرو و مسکن و حتی کالای اساسی وارد شد. در همین حال اگر بخواهیم در مورد گپ نبود وارداتیها صحبت کنیم باید این حضور را کمرنگ بدانیم چرا که وارداتیها جزو خودروهای لوکس هستند که در حال حاضر خریداری ندارند و بازارشان در سکون است پس نمیتوان امروز با تغییر مجوز واردات انتظار معجزه در این بازار را داشته باشیم.
در حال حاضر در بازار مصرفکننده واقعی وجود ندارد. اینکه جلوی واردات گرفته شد یک تصمیم غلط است، اما دلیل آن را باید در نبود ارز برای واردات دید چرا که در شرایط فعلی که در جنگ اقتصادی به سر میبریم دولت مجبور است میزان مصرف ارز را کنترل کند. باید بپذیریم که مدیریت درماههای گذشته خوب نبوده است و به جای کنترل وضعیت موجب دامن زدن به وضعیت آشفته بازار شده است. خلاصه کلام اینکه اگر میخواهیم شرایط را مدیریت کنیم باید به خودروسازان اجازه بدهیم خود تعیینکننده قیمت باشند که این به معنای آزادسازی قیمتها نیست. خودروسازان باید در شرایط فعلی بتوانند با محاسبه قیمت تمام شده منهای سود خود، خودروعرضه کنند تا به جای دلالان، تولیدکننده و مصرفکننده نهایی سود کند. از این طریق میتوانیم با واقعیتهای بازار مواجه شویم و جلوی زیان بیشتر را بگیریم.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «گام لرزان ارزی استوار می شود؟» چنین نوشته است: با قطع اختصاص ارز مسافرتی و هدایت این تقاضا به سمت صرافیها و بازار خیابانی و خرده فروشی ارز، اگرچه رانت و یارانه عظیمی که به ناحق بابت سفر خارجی به اقشار پردرآمد تعلق میگرفت، قطع شد، اما بازار ارز را با معضلی دیگر مواجه کرد. تقاضای ارز مسافرتی و دیگر تقاضاهای خرد از جمله ارز درمانی و دانشجویی، اگرچه در مجموع رقم قابل توجهی را در مصارف ارزی شامل نمیشود، اما در عمل، چون تقاضای افراد زیادی را پوشش میدهد، بار روانی زیادی را در بازار ارز ایجاد میکند. پیش از این با تخصیص ارز مسافرتی در باجههای فرودگاهی پس از گیت خروجی، عملا، این تقاضا از بازار خیابانی ارز دور شده بود، اما اکنون هجوم این تقاضا به بازار خیابانی ارز، به لحاظ روانی این بازار را با ترافیک، شلوغی و هرج و مرج همراه و تصور هجوم خرید ارز را ایجاد کرده است که تاثیر روانی بدی بر بازار دارد. شاید لازم باشد با اختصاص ارز مسافرتی با نرخی نزدیک به نرخ بازار آزاد ارز، ولی کمتر از آن بتوان این هجوم تقاضای خرد را از بازار خیابانی ارز جمع آوری کرد.
اما مهمترین نکته در مدیریت بازار ارز، توجه به منابع تامین و ورود ارز است. تردیدی نیست که با فشارهای تحریمی آمریکا، منابع دسترسی و ورود ارز به کشور با تنگناهایی مواجه شده است و این تنگناها تشدید میشود. برای رفع این تنگناها باید در گشایش مسیرهای ورود ارز تدابیر جدی تری اندیشیده شود. خوشبختانه در گفتمان رئیس کل فعلی بانک مرکزی برخلاف رئیس کل سابق، توجه جدیتر به پیمانهای پولی دیده میشود. لازم است که بانک مرکزی در مسیر مدیریت بازار ارز به روشهایی که بتواند تحریمهای بانکی و چرخه دلاری را کم اثر کند، توجه جدی تری داشته باشد و این اطمینان را به شرکای اصلی تجاری بدهد که مراودات مالی با ایران بدون تنگنا ادامه مییابد.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «تدبیر ویژه روحانی در مجلس» منتشر و در آن چنین آمده است: اگر امروز رئیس جمهوری به پرسشهای نمایندگان سؤال کننده پاسخهای معمولی بدهد و با این مسأله عادی برخورد کند، طبعاً وضعیت او در افکار عمومی دچار چالش خواهد شد، زیرا فضای هیجانی موجود در جامعه به همراه فضاسازیهای برخی جریانهای سیاسی و عملکرد برخی نمایندگان، مطالبات جامعه را بالا برده و اتفاقاً بخش عمده این مطالبات را متوجه دولت و رئیس جمهوری کرده است. در چنین وضعیتی، اگر رئیس جمهوری بخواهد حقایقی را بیان کند و عوامل اصلی و پشت صحنه بروز چالشهای کشور را برملا کند، طبعاً به التهاب جامعه دامن زده میشود و این همان پارادوکسی است که روحانی به آن مبتلا است. از این رو از شخصی مانند روحانی که سابقه فعالیت طولانی در عرصههای مختلف سیاسی و اجرایی کشور دارد و سالها خود نماینده مردم در مجلس هم بوده است، انتظار میرود ضمن توجه به نحوه مواجهه طیفهایی از نمایندگان با وی، صحبتهای خود را به گونهای تنظیم کند که با رعایت ملاحظات فضای هیجانی کشور، مسائل ناگفته کشور را واگو کند.
به عبارت دیگر، از رئیس جمهوری انتظار میرود دستکم امروز به مردم بگوید چه کسانی هستند که از رانتها، مزیتها و منافع کشور استفاده میکنند، اما این استفاده به قیمت بروز چالشهای سیاسی و تضعیف منافع ملی و وضعیت رفاهی ملت تمام شده است. روحانی باید دقیق و شفاف برای مردم تبیین کند که مکانیزمهای عملکرد این گروهها و جریانها چگونه است و آنان چگونه درحالی که خود از عوامل اصلی بروز مشکلات فعلی هستند، با دادن آدرس غلط پشت سر و صداها پنهان میشوند؟ از این رو، دشواری مهم پیش روی رئیس جمهوری این است که هم این ملاحظات را مطرح کند و هم متناسب با نحوه مواجهه نمایندگان با آنان سخن بگوید.البته برملاکردن دستهای پشت پرده به تنهایی کافی نیست و چه بسا سبب اعتمادزدایی بیشتر در افکار عمومی هم شود. بر همین اساس، از رئیس جمهوری انتظار میرود همراه واگویه کردن ناگفتهها و پس از صحبت از عوامل بروز بحرانها، به خطاها و اشتباهاتی که دولت مرتکب شده هم اشاره کند و به وضوح به مردم بگوید که کاستیهای دولت چه بوده است. رئیس جمهوری باید ضمن پذیرش این کاستیها، صادقانه به مردم قول بدهد که دولت درصدد جبران کاستیها برخواهد آمد.
در یادداشت روزنامه
صبح نو نیز چنین آمده است:دلار مانند نفت، بلای جان اقتصاد ایران شده، آنهم در زمانی که کرانههای تهدیدآمیز رکود اقتصادی آمریکا، اقتصاد دولتهای مختلف را تحتتأثیر خود قرار داده است. از دیدگاه آمریکا، نرخ دلار یک ابزار جنگی است؛ از آن جنگی که جوزف نای میگوید: جنگ نرم؛ و به دفعات و در اشکال مختلف آن را در برابر رقبا و حتی شرکایش بهکار بسته است. اینکه دلار چگونه در چنین جایگاهی قرار گرفته و الان زبان ترجمه پولها به یکدیگر است، تاریخ مفصلی دارد، اما آنچه روشن است شکنندگی این واحد پولی است که جدالها و تضعیف شدنش با یورو و یوان در سالهای دور و نزدیک نمونهای از چنین واقعیتی است. حالا ایران، ترکیه، روسیه و چین بهعلاوه برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی در نبرد دلاری با ترامپ قرار دارند و گرچه با هم همگراییهای سیاسی دارند، به لحاظ اقتصادی هم، اکنون در موقعیت مشابهی قرار گرفتهاند. یک راهکار میانمدت برای فائق آمدن بر دشواریهای بازار سرمایه، معرفی ارز جایگزین و تغییر نحوه محاسبه آن (دلار-پایه بودن) است و راهحل کوتاهمدت، انجام مبادلات دوجانبه براساس پول ملی. ایران از حدود یک دهه قبل، چنین سیاستی را در دستورکار خود قرار داد، اما متاسفانه وابستگیهای اجباری به دلار و مضاف بر آن تمایلات غربگرایانه پارهای مدیران موجب شد این امر با جدیت پیگیری نشود. حالا همه جوانب چنین اقدامی فراهم آمده و دولت باید آن را بهطور گستردهتری از گذشته، عملیاتی کند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.