تنگه «ابوقریب» فیلمی پرمغز و پرمحتوا
فیلم سینمایی تنگه «ابوقریب» از آغاز تا پایان برای بیننده و مخاطب پیام دارد، پیامهای ملموس، پرمغز و پرمحتوا، اما...
خبرگزاری میزان -
۳۰ سال است که از پایان جنگ میگذرد، جنگی که ۸ سال را به خود اختصاص داد، اما آیا توانستیم، دستاوردهای این دوران دفاعمقدس را برای آیندگان این سرزمین حفظ کنیم؟یقیناً ضعفهای زیادی برای ماندگاری آن دوران پرشکوه در این ۳۰ سال گذشته وجود داشته است، بیمهریهای فراوان باعث مظلومیت هر چه بیشتر آن ۸ سال بوده است. ۸ سال دفاعمقدس دورانی است که مظلومانه سپری شد و ناجوانمردانه نیز به آن نگریسته شد.
تنگه ابوقریب را به تماشا نشستم و به یاد آن دوران بغض کردم. بغضی سنگین و سرشار از حسرت آن دوران تکرار نشدنی! شاید تصور تکرار نشدن آن دوران به خاطر این است که هیچگاه در اندیشه جنگی دیگر نیستم! جنگ خانمانسوز است و ویرانگر، هیچ فردی را نمیتوان در ایران یافت که خواهان جنگ باشد، اما اگر بار دیگر تجاوز دیگری به ایران اسلامی شکل بگیرد، یقیناً جوانان این سرزمین در دفاع از کیان آن به مانند «علی» آن نوجوانان پرشور که در پایان عملیات برای خود «مرد»ی شده است، به پا میخیزند و دشمن را پشیمان خواهند کرد. علی در تنگه «ابوقریب» مرد شد، مردی که آینده این کشور را بیمه کرد. اما آیا از این مردان نامدار سرزمین ایران به خوبی حراست شد؟ آیا آنها که ماندند درپیچ و خم سیستم در میان شرایط حاکم به میدان فرا خوانده شدند تا بار دیگر ایران را در تنگه «ابوقریب» نجات دهند؟
داستان «ابوقریب» که حتی بعضیها تلفظ آن را نمیدانستند و اشتباه بیان میکردند، واقعی و حقیقی است. گوشهای از تاریخ دفاعمقدس دلاورمردان این سرزمین از خاک و آیین و ناموس ایران اسلامی است. مخاطب آن همه هستند، از مردم عادی کوچه و بازار گرفته تا آن مسئولی که در جایگاه خود خدمت میکند یا خیانت! که اگر خیانت میکند، باید این فیلم را دهها بار برای او به نمایش گذاشت تا ببینند که چه بر سر این کشور آمده و چگونه برای ماندگاری آن خون ریخته شده است.تنگه ابوقریب، تکهای از خاک این سرزمین نیست، همه وجود ایران است، اگر باورپذیر نیست برای برخی، سهلانگاری متولیانی است که بیوفایی کردند به این تاریخ پرافتخار که هر چه درباره آن دوران ۸ سال دفاعمقدس گفته شود و فیلم ساخته شود کم است و ادای دین نشده است.
نیروهای گردان عمار برای نجات تنگه ابوقریب که همه ایران است، از مرخصی چشمپوشی میکنند، همه باز میگردند و تجهیز میشوند، آتش دشمن سنگین است، چشم امید همه تنها به این گردان از لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) دوخته شده، در میان راه، مردمی که آواره حملات سنگین دشمن شدهاند، گوشه دیگری از آن همه ایثار و فداکاری را به نمایش میگذارد. رزمندگان گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) هر آنچه که توشه برای خود همراه دارند، به مردم جنگزده میدهند و بیآب و غذا راهی منطقه عملیاتی میشوند. از آتش توپخانه خودی برای حمایت، هم خبری نیست. یکه و تنها یک گردان با حداقل امکانات پا به میدان میگذارد. تشنگی، بچهها را در آن گرمای سوزان میآزارد، با جان تشنه، اما به نبرد ادامه میدهند، نبردی که برای دفاع از ایران است. نه نبود آب و نه نبود غذا آنها را از اراده خود بر نمیگرداند. جنگ است و حیثیتی که باید از آن دفاع کرد. اعتراض که نمیکنند و از آنچه که دارند و ندارند به دیگران میدهند، به مردمی که برای وجود آنها میجنگند و مقابل ارابههای جنگی دشمن دلاورانه مقاومت میکنند، رسم آزادگی و عاشقی به وطن و آیین و مرام مردانگی همین است؛ و اکنون ما که بازماندهایم از آن قافله شهدا، که بد سرنوشتی است! چه باید بکنیم؟ تن به ذلت مذاکره و تسلیم بدهیم یا بمانیم و بجنگیم؟!
روی سخن با آنهایی است که این روزها فتنه میکنند، آشوب برپا میکنند و یا حتی آنهایی که معترض هستند؛ روی سخن با آنهایی است که در جایگاه مسئولیت خود، کمکاری و کمفروشی میکنند، بیتوجهی میکنند به آنچه که قصد دارند بر سرمان بیاورند. آیا مسئولین کنونی میتوانند همه دارایی خود را به پای این مردم و انقلاب بریزند و فدای ایران اسلامی کنند؟ بچههای گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، این کار را کردند، آنها در آن زمان و مکان مسئول بودند. مسئولیتی دشوار که جان را باید میدادند. یقین داشتند که این راه را اگر بروند، بازگشتی نیست و اکنون نیز جنگی دیگر در میان است، این راه را باید رفت، باید پذیرفت، باید تحمل کرد، ذلت یا عزت! کدام را میخواهیم؟ برای عزت باید هزینه بدهیم، برای ذلت هر آنچه که داریم؛ و شهید آوینی، سید شهیدان اهل قلم چه خوب گفته است که «یاران! پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی...»
به گزارش گروه فضای مجازی ، محمد صفری در یادداشتی در روزنامه سیاست روز نوشت: فیلم سینمایی تنگه «ابوقریب» از آغاز تا پایان برای بیننده و مخاطب پیام دارد، پیامهای ملموس، پرمغز و پرمحتوا، اما آیا درک این پیامها برای امروز آسان است یا دشوار؟!
۳۰ سال است که از پایان جنگ میگذرد، جنگی که ۸ سال را به خود اختصاص داد، اما آیا توانستیم، دستاوردهای این دوران دفاعمقدس را برای آیندگان این سرزمین حفظ کنیم؟یقیناً ضعفهای زیادی برای ماندگاری آن دوران پرشکوه در این ۳۰ سال گذشته وجود داشته است، بیمهریهای فراوان باعث مظلومیت هر چه بیشتر آن ۸ سال بوده است. ۸ سال دفاعمقدس دورانی است که مظلومانه سپری شد و ناجوانمردانه نیز به آن نگریسته شد.
تنگه ابوقریب را به تماشا نشستم و به یاد آن دوران بغض کردم. بغضی سنگین و سرشار از حسرت آن دوران تکرار نشدنی! شاید تصور تکرار نشدن آن دوران به خاطر این است که هیچگاه در اندیشه جنگی دیگر نیستم! جنگ خانمانسوز است و ویرانگر، هیچ فردی را نمیتوان در ایران یافت که خواهان جنگ باشد، اما اگر بار دیگر تجاوز دیگری به ایران اسلامی شکل بگیرد، یقیناً جوانان این سرزمین در دفاع از کیان آن به مانند «علی» آن نوجوانان پرشور که در پایان عملیات برای خود «مرد»ی شده است، به پا میخیزند و دشمن را پشیمان خواهند کرد. علی در تنگه «ابوقریب» مرد شد، مردی که آینده این کشور را بیمه کرد. اما آیا از این مردان نامدار سرزمین ایران به خوبی حراست شد؟ آیا آنها که ماندند درپیچ و خم سیستم در میان شرایط حاکم به میدان فرا خوانده شدند تا بار دیگر ایران را در تنگه «ابوقریب» نجات دهند؟
داستان «ابوقریب» که حتی بعضیها تلفظ آن را نمیدانستند و اشتباه بیان میکردند، واقعی و حقیقی است. گوشهای از تاریخ دفاعمقدس دلاورمردان این سرزمین از خاک و آیین و ناموس ایران اسلامی است. مخاطب آن همه هستند، از مردم عادی کوچه و بازار گرفته تا آن مسئولی که در جایگاه خود خدمت میکند یا خیانت! که اگر خیانت میکند، باید این فیلم را دهها بار برای او به نمایش گذاشت تا ببینند که چه بر سر این کشور آمده و چگونه برای ماندگاری آن خون ریخته شده است.تنگه ابوقریب، تکهای از خاک این سرزمین نیست، همه وجود ایران است، اگر باورپذیر نیست برای برخی، سهلانگاری متولیانی است که بیوفایی کردند به این تاریخ پرافتخار که هر چه درباره آن دوران ۸ سال دفاعمقدس گفته شود و فیلم ساخته شود کم است و ادای دین نشده است.
نیروهای گردان عمار برای نجات تنگه ابوقریب که همه ایران است، از مرخصی چشمپوشی میکنند، همه باز میگردند و تجهیز میشوند، آتش دشمن سنگین است، چشم امید همه تنها به این گردان از لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) دوخته شده، در میان راه، مردمی که آواره حملات سنگین دشمن شدهاند، گوشه دیگری از آن همه ایثار و فداکاری را به نمایش میگذارد. رزمندگان گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) هر آنچه که توشه برای خود همراه دارند، به مردم جنگزده میدهند و بیآب و غذا راهی منطقه عملیاتی میشوند. از آتش توپخانه خودی برای حمایت، هم خبری نیست. یکه و تنها یک گردان با حداقل امکانات پا به میدان میگذارد. تشنگی، بچهها را در آن گرمای سوزان میآزارد، با جان تشنه، اما به نبرد ادامه میدهند، نبردی که برای دفاع از ایران است. نه نبود آب و نه نبود غذا آنها را از اراده خود بر نمیگرداند. جنگ است و حیثیتی که باید از آن دفاع کرد. اعتراض که نمیکنند و از آنچه که دارند و ندارند به دیگران میدهند، به مردمی که برای وجود آنها میجنگند و مقابل ارابههای جنگی دشمن دلاورانه مقاومت میکنند، رسم آزادگی و عاشقی به وطن و آیین و مرام مردانگی همین است؛ و اکنون ما که بازماندهایم از آن قافله شهدا، که بد سرنوشتی است! چه باید بکنیم؟ تن به ذلت مذاکره و تسلیم بدهیم یا بمانیم و بجنگیم؟!
روی سخن با آنهایی است که این روزها فتنه میکنند، آشوب برپا میکنند و یا حتی آنهایی که معترض هستند؛ روی سخن با آنهایی است که در جایگاه مسئولیت خود، کمکاری و کمفروشی میکنند، بیتوجهی میکنند به آنچه که قصد دارند بر سرمان بیاورند. آیا مسئولین کنونی میتوانند همه دارایی خود را به پای این مردم و انقلاب بریزند و فدای ایران اسلامی کنند؟ بچههای گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، این کار را کردند، آنها در آن زمان و مکان مسئول بودند. مسئولیتی دشوار که جان را باید میدادند. یقین داشتند که این راه را اگر بروند، بازگشتی نیست و اکنون نیز جنگی دیگر در میان است، این راه را باید رفت، باید پذیرفت، باید تحمل کرد، ذلت یا عزت! کدام را میخواهیم؟ برای عزت باید هزینه بدهیم، برای ذلت هر آنچه که داریم؛ و شهید آوینی، سید شهیدان اهل قلم چه خوب گفته است که «یاران! پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی...»
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *