کودتای ۲۸ مرداد؛ جنایتی که در لندن و واشنگتن طراحی شد
پایگاه راشاتودی در گزارشی به مناسبت کودتای ۲۸ مرداد نوشته است که کودتای سیا و MI۶ برای سرنگونی دولت مصدق به ما یادآوری میکند که هیچ منطقه دیگری به اندازه خاورمیانه برای آمریکا و گسترش هژمونیاش اهمیت ندارد.
خبرگزاری میزان -
در ۱۹ آگوست ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) دولت محمد مصدق، نخست وزیر وقت ایران توسط واشنگتن و لندن سرنگون شد. این اقدام با هر معیاری، هرج و مرجی بین المللی بود که با نام عملیات آژاکس توسط سازمان سیا و با همکاری ام. آی. سیکس در واکنش به تصمیم مصدق و حمایت مجلس برای ملی کردن صنعت نفت و استفاده از عواید آن در راستای منافع ملی ایران برنامه ریزی و سازماندهی شد.
تا آن زمان سهم عمده درآمدهای نفتی ایران به شرکت نفت ایران و انگلیس میرسید که در سال ۱۹۰۸ آغاز به کار کرده بود. اما مصدق با تصویب ملی شدن صنعت نفت در مجلس قرارداد با شرکت فوق را ملغی اعلام کرد.
اقدامات استعمارگرایانه لندن درباره منابع طبیعی ایران زمانی رخ داد که سوخت موتور نیروی دریایی سلطنتی از ذغال سنگ به نفت تغییر کرد. این کشور یک چهارم جهان را زیر سلطه داشت و دسترسی جهانی برای نیروی دریایی سلطنتی ضروری به شمار میآمد؛ بنابراین سلطه و بهره برداری از نفت ایران برای لندن یکی از اولویتهای مهم استراتژیک بود.
هیچکس جز وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس اهمیت نفت ایران برای لندن را به این خوبی فاش نساخت: «شانسی برای ما که هدیهای از سرزمینهای افسانهای برایمان به ارمغان آورد.»
در طول سالهای کنترل انگلیس بر نفت ایران، این کشور سهم تحقیرآمیزی از این درآمدها داشت. این قرارداد یک طرفه استعماری سبب افزایش آگاهی ملی شد و در سایه این آگاهی ملی بود که نخست وزیر و مجلس به ملی شدن صنعت نفت اقدام کردند.
مصدق با اعلام طرح ملی کردن نفت و کنترل ذخایر نفتی کشور تاسیسات نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس را مصادره و اعلام کرد: «از مذاکرات طولانی سالهای اخیر با قدرتهای خارجی نتیجهای حاصل نشد. ما با درآمد نفت میتوانیم بودجه را تامین کرده و با فقر و بیماری و عقب افتادگی مبارزه کنیم. با از بین بردن قدرت شرکت انگلیسی فساد و فتنه ناشی از آنان که امور داخلی کشورمان را تحت تاثیر قرارداده، ریشه کن میکنیم و به استقلال سیاسی و اقتصادی دست مییابیم.»
اگرچه انگلیس با اقدامات مختلف موجب تزلزل در بازار نفت ایران شد، اما با کاهش قدرت خود نیز مواجه شده بود. این ضعف سبب شد تا برای نخستین بار لندن، نگاهی به واشنگتن داشته باشد. استدلال لندن برای جلب حمایت واشنگتن دشمنی مشترک با نخست وزیر ایران بود که به زعم آنان کشور را به سوی کمونیسم سوق میداد. این استدلال ناشی از رشد روزافزون حزب توده در ایران در آن مقطع زمانی بود. واشنگتن نیز که دچار هیستری ضد شوروی و ضد کمونیسم بود با ارائه طرح عملیات آژاکس وارد معرکه شد. البته نباید نقش سیا را نادیده گرفت.
کلید موفقیت این عملیات پرداخت رشوه به مقامات ارشد ارتش و پلیس و برخی از اعضای مجلس بود. آنان مسئولیت برانگیختن احساسات ضد دولت را بر عهده داشتند.
براساس اسناد سیا، کودتا در ۱۵ آگوست با شکست مواجه شد و نیروهای امنیتی موفق به دستگیری مصدق نشده و محمدرضا پهلوی از ایران به ایتالیا گریخت. با این وجود با استفاده از برگزاری تظاهراتهایی در ۱۹ آگوست که با پول سازمان سیا افراد به خیابانها آورده شدند، مصدق و هوادارانش دستگیر شدند. شاه مخلوع ایران از تبعید بازگشت و به عنوان سرسپرده واشنگتن با خشونت و فساد بی سابقهای تا زمان انقلاب به حکمرانی ادامه داد.
بازخوانی این مقطع تاریخی، مضحک بودن ادعای واشنگتن در مورد حمایت ایران از تروریسم را ثابت میکند؛ بهانهای که ترامپ برای خروج یکجانبه از توافق هستهای با ایران و تشدید تحریمها علیه این کشور اعلام کرد.
حقیقت دقیقا برعکس این است؛ حضور ایران در مبارزه با تروریسم تحت حمایت غرب در منطقه بسیار ضروری است و این کشور به عنوان ستونی در مقابل جاه طلبیهای استراتژیک آمریکا و متحدانش مانند اسرائیل و عربستان سعودی ایستادگی میکند.
کودتای سیا و ام. آی. سیکس برای سرنگونی دولت ایران به ما یادآوری میکند که هیچ منطقه دیگری به اندازه خاورمیانه برای آمریکا و گسترش هژمونیاش اهمیت ندارد و البته این واقعه تاریخی شجاعت مقابله با غرب را نیز خاطرنشان میسازد.
طنز ماجرا این جاست که در شصت و پنجمین سالگرد کودتای تحت سرکردگی سیا، واشنگتن ایجاد گروهی با نام " گروه اقدام علیه ایران" را اعلام میکند تا به زعم خود با هماهنگی سیاستهای بخش مختلف خود، ایران را واردار به تغییر رفتار کند.
به گزارش گروه بین الملل ؛ پایگاه راشاتودی در مطلبی نوشت است که شصت و پنجمین سالگرد کودتای ساخته و پرداخته غرب در ایران در حالی برگزار میشود که ایرانیان از آن کودتا درس تلخی از قوانین سلطه آموختند.
در ۱۹ آگوست ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) دولت محمد مصدق، نخست وزیر وقت ایران توسط واشنگتن و لندن سرنگون شد. این اقدام با هر معیاری، هرج و مرجی بین المللی بود که با نام عملیات آژاکس توسط سازمان سیا و با همکاری ام. آی. سیکس در واکنش به تصمیم مصدق و حمایت مجلس برای ملی کردن صنعت نفت و استفاده از عواید آن در راستای منافع ملی ایران برنامه ریزی و سازماندهی شد.
تا آن زمان سهم عمده درآمدهای نفتی ایران به شرکت نفت ایران و انگلیس میرسید که در سال ۱۹۰۸ آغاز به کار کرده بود. اما مصدق با تصویب ملی شدن صنعت نفت در مجلس قرارداد با شرکت فوق را ملغی اعلام کرد.
اقدامات استعمارگرایانه لندن درباره منابع طبیعی ایران زمانی رخ داد که سوخت موتور نیروی دریایی سلطنتی از ذغال سنگ به نفت تغییر کرد. این کشور یک چهارم جهان را زیر سلطه داشت و دسترسی جهانی برای نیروی دریایی سلطنتی ضروری به شمار میآمد؛ بنابراین سلطه و بهره برداری از نفت ایران برای لندن یکی از اولویتهای مهم استراتژیک بود.
هیچکس جز وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس اهمیت نفت ایران برای لندن را به این خوبی فاش نساخت: «شانسی برای ما که هدیهای از سرزمینهای افسانهای برایمان به ارمغان آورد.»
در طول سالهای کنترل انگلیس بر نفت ایران، این کشور سهم تحقیرآمیزی از این درآمدها داشت. این قرارداد یک طرفه استعماری سبب افزایش آگاهی ملی شد و در سایه این آگاهی ملی بود که نخست وزیر و مجلس به ملی شدن صنعت نفت اقدام کردند.
مصدق با اعلام طرح ملی کردن نفت و کنترل ذخایر نفتی کشور تاسیسات نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس را مصادره و اعلام کرد: «از مذاکرات طولانی سالهای اخیر با قدرتهای خارجی نتیجهای حاصل نشد. ما با درآمد نفت میتوانیم بودجه را تامین کرده و با فقر و بیماری و عقب افتادگی مبارزه کنیم. با از بین بردن قدرت شرکت انگلیسی فساد و فتنه ناشی از آنان که امور داخلی کشورمان را تحت تاثیر قرارداده، ریشه کن میکنیم و به استقلال سیاسی و اقتصادی دست مییابیم.»
اگرچه انگلیس با اقدامات مختلف موجب تزلزل در بازار نفت ایران شد، اما با کاهش قدرت خود نیز مواجه شده بود. این ضعف سبب شد تا برای نخستین بار لندن، نگاهی به واشنگتن داشته باشد. استدلال لندن برای جلب حمایت واشنگتن دشمنی مشترک با نخست وزیر ایران بود که به زعم آنان کشور را به سوی کمونیسم سوق میداد. این استدلال ناشی از رشد روزافزون حزب توده در ایران در آن مقطع زمانی بود. واشنگتن نیز که دچار هیستری ضد شوروی و ضد کمونیسم بود با ارائه طرح عملیات آژاکس وارد معرکه شد. البته نباید نقش سیا را نادیده گرفت.
کلید موفقیت این عملیات پرداخت رشوه به مقامات ارشد ارتش و پلیس و برخی از اعضای مجلس بود. آنان مسئولیت برانگیختن احساسات ضد دولت را بر عهده داشتند.
براساس اسناد سیا، کودتا در ۱۵ آگوست با شکست مواجه شد و نیروهای امنیتی موفق به دستگیری مصدق نشده و محمدرضا پهلوی از ایران به ایتالیا گریخت. با این وجود با استفاده از برگزاری تظاهراتهایی در ۱۹ آگوست که با پول سازمان سیا افراد به خیابانها آورده شدند، مصدق و هوادارانش دستگیر شدند. شاه مخلوع ایران از تبعید بازگشت و به عنوان سرسپرده واشنگتن با خشونت و فساد بی سابقهای تا زمان انقلاب به حکمرانی ادامه داد.
بازخوانی این مقطع تاریخی، مضحک بودن ادعای واشنگتن در مورد حمایت ایران از تروریسم را ثابت میکند؛ بهانهای که ترامپ برای خروج یکجانبه از توافق هستهای با ایران و تشدید تحریمها علیه این کشور اعلام کرد.
حقیقت دقیقا برعکس این است؛ حضور ایران در مبارزه با تروریسم تحت حمایت غرب در منطقه بسیار ضروری است و این کشور به عنوان ستونی در مقابل جاه طلبیهای استراتژیک آمریکا و متحدانش مانند اسرائیل و عربستان سعودی ایستادگی میکند.
کودتای سیا و ام. آی. سیکس برای سرنگونی دولت ایران به ما یادآوری میکند که هیچ منطقه دیگری به اندازه خاورمیانه برای آمریکا و گسترش هژمونیاش اهمیت ندارد و البته این واقعه تاریخی شجاعت مقابله با غرب را نیز خاطرنشان میسازد.
طنز ماجرا این جاست که در شصت و پنجمین سالگرد کودتای تحت سرکردگی سیا، واشنگتن ایجاد گروهی با نام " گروه اقدام علیه ایران" را اعلام میکند تا به زعم خود با هماهنگی سیاستهای بخش مختلف خود، ایران را واردار به تغییر رفتار کند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *