تأمین اورانیوم ۲۰ درصدی برای رآکتور تحقیقاتی تهران و شروط آمریکا و روسیه
به آقای البرادعی گفتم: این شرطها چیست؟ تأمین سوخت چه ربطی به این شرطها دارد؟ چرا موضوع را سیاسی میکنید؟ ما یک رآکتور داریم که رادیودارو تولید میکند و از سالهای قبل هم فعال بوده است و بایستی سوخت آن تأمین شود.
خبرگزاری میزان -
اگر چه یک سال یا کمی بیشتر به اتمام سوخت مانده بود، اما این رآکتور مثل خودروی سواری، چراغ زرد بنزینش روشن شده بود و باید اقدام میکردیم تا زمینههای لازم برای تامین سوخت فراهم شود. سوخت رآکتور هم چیزی نبود که به بازار رفته و به راحتی خریداری کنیم و باید از حداقل دو سال قبل سفارش ساخت آن را میدادیم.
ضمناً تعداد رآکتورهای مشابه هم در دنیا آن قدر زیاد نیست که دائم سوخت تولید شود و الزاماً باید سفارش میدادیم، زمانی هم که سفارش میدادیم حدود دوسال طول میکشید تا این سوخت تأمین شود.
قبلا یک بار در سال ۱۳۶۶ یعنی همان سالی که از طرف سازمان انرژی اتمی در آرژانتین مأموریت علمی داشتیم از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی از این کشور سوخت خریداری کرده بودیم.
بر اساس همین سابقه، در سال ۱۳۸۸ مجدداً برای تهیه سوخت از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی اقدام کردیم. در آن زمان آقای البرادعی مدیر کل آژانس بود. البته چند هفته قبل از اینکه من مسئولیت سازمان را بر عهده بگیرم مکاتبهای توسط آقای مهندس آقازاده با آقای البرادعی مبنی بر نیاز رآکتور تهران به سوخت ۲۰ درصد انجام گرفته بود و من این نامه را پیگیری کردم.
آژانس بین المللی انرژی اتمی هر ساله اجلاسی عمومی را با حضور مجموعه اعضایش برگزاری میکند. شهریورماه آن سال بود که من به این اجلاس رفتم و موضوع را با آقای البرادعی در میان گذاشتم. با توجه به رفاقت قبلی، ایشان مرا به منزلش دعوت کرد. در گفتوگو با او در خصوص نامهای که از سازمان انرژی اتمی ایارن برای آژانس ارسال شده بود و نیز در خصوص مطالبه تأمین سوخت بیست درصدی از سوی کشورهایی که بالقوه میتوانستند این کار را انجام دهند، گفتوگوکردم.
به دنبال پیگیریهای فراوان، بالاخره روسیه و آمریکا یک پیشنهاد غیررسمی تحت عنوان non-paper دادند. پیشنهاد خیلی عجیبی بود! تعدادی شرط گذاشته بودند که مثلا شما بایستی اورانیوم غنی شده پنج درصدتان را به خارج بفرستید و خلاصه شرط وشروطی گذاشته بودند درحالی که برای اینکار هیچ دلیل و توجیه منطقی نداشتند.
در صورتی که در سال ۱۳۶۶ بدون هیچ شرطی و شروطی ما پول دادیم و از مجرای آژانس بین المللی کار تأمین سوخت را انجام دادیم. این بار هم میخواستم از همان طریق با آرژانتین یا هر کشورعلاقهمند دیگر اقدام به خرید اورانیوم غنی شده کنیم؛ اما این دفعه روسیه و آمریکا که در آن موقع روابطشان با هم خیلی خوب بود، نامهای مشترک به ما نوشتند که شما اگر این شرطها را احراز کنید ما آماد بررسی نیاز شما هستیم.
به آقای البرادعی گفتم: این شرطها چیست؟ تأمین سوخت چه ربطی به این شرطها دارد؟ چرا موضوع را سیاسی میکنید؟ ما یک رآکتور داریم که رادیودارو تولید میکند و از سالهای قبل هم فعال بوده است وبایستی سوخت آن تأمین شود.
به گزارش گروه سیاسی ، علیاکبر صالحی در صفحات ۲۸۸ تا ۲۹۰ کتاب «گذری در تاریخ» درباره تامین اورانیوم بیست درصدی برای راکتور تحقیقاتی تهران میگوید: زمانی که عهده دار مسئولیت سازمان انرژی اتمی ایران شدم با بحث تامین اورانیوم بیست درصدی برای رآکتور تحقیقاتی تهران مواجه شدم. این رآکتور ظرفیت تولید رادیو دارو را دارد و تقریبا سالی یک میلیون نفر از هموطنان که نیازمند رادیو دارو هستند از خدمات آن استفاده میکنند. سوخت این رآکتور رو به اتمام بود و در چنین شرایطی نباید صبر میکردیم که سوخت کاملا تمام شود و بعد برای تهیه و خرید سوخت آن اقدام میکردیم.
اگر چه یک سال یا کمی بیشتر به اتمام سوخت مانده بود، اما این رآکتور مثل خودروی سواری، چراغ زرد بنزینش روشن شده بود و باید اقدام میکردیم تا زمینههای لازم برای تامین سوخت فراهم شود. سوخت رآکتور هم چیزی نبود که به بازار رفته و به راحتی خریداری کنیم و باید از حداقل دو سال قبل سفارش ساخت آن را میدادیم.
ضمناً تعداد رآکتورهای مشابه هم در دنیا آن قدر زیاد نیست که دائم سوخت تولید شود و الزاماً باید سفارش میدادیم، زمانی هم که سفارش میدادیم حدود دوسال طول میکشید تا این سوخت تأمین شود.
قبلا یک بار در سال ۱۳۶۶ یعنی همان سالی که از طرف سازمان انرژی اتمی در آرژانتین مأموریت علمی داشتیم از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی از این کشور سوخت خریداری کرده بودیم.
بر اساس همین سابقه، در سال ۱۳۸۸ مجدداً برای تهیه سوخت از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی اقدام کردیم. در آن زمان آقای البرادعی مدیر کل آژانس بود. البته چند هفته قبل از اینکه من مسئولیت سازمان را بر عهده بگیرم مکاتبهای توسط آقای مهندس آقازاده با آقای البرادعی مبنی بر نیاز رآکتور تهران به سوخت ۲۰ درصد انجام گرفته بود و من این نامه را پیگیری کردم.
آژانس بین المللی انرژی اتمی هر ساله اجلاسی عمومی را با حضور مجموعه اعضایش برگزاری میکند. شهریورماه آن سال بود که من به این اجلاس رفتم و موضوع را با آقای البرادعی در میان گذاشتم. با توجه به رفاقت قبلی، ایشان مرا به منزلش دعوت کرد. در گفتوگو با او در خصوص نامهای که از سازمان انرژی اتمی ایارن برای آژانس ارسال شده بود و نیز در خصوص مطالبه تأمین سوخت بیست درصدی از سوی کشورهایی که بالقوه میتوانستند این کار را انجام دهند، گفتوگوکردم.
به دنبال پیگیریهای فراوان، بالاخره روسیه و آمریکا یک پیشنهاد غیررسمی تحت عنوان non-paper دادند. پیشنهاد خیلی عجیبی بود! تعدادی شرط گذاشته بودند که مثلا شما بایستی اورانیوم غنی شده پنج درصدتان را به خارج بفرستید و خلاصه شرط وشروطی گذاشته بودند درحالی که برای اینکار هیچ دلیل و توجیه منطقی نداشتند.
در صورتی که در سال ۱۳۶۶ بدون هیچ شرطی و شروطی ما پول دادیم و از مجرای آژانس بین المللی کار تأمین سوخت را انجام دادیم. این بار هم میخواستم از همان طریق با آرژانتین یا هر کشورعلاقهمند دیگر اقدام به خرید اورانیوم غنی شده کنیم؛ اما این دفعه روسیه و آمریکا که در آن موقع روابطشان با هم خیلی خوب بود، نامهای مشترک به ما نوشتند که شما اگر این شرطها را احراز کنید ما آماد بررسی نیاز شما هستیم.
به آقای البرادعی گفتم: این شرطها چیست؟ تأمین سوخت چه ربطی به این شرطها دارد؟ چرا موضوع را سیاسی میکنید؟ ما یک رآکتور داریم که رادیودارو تولید میکند و از سالهای قبل هم فعال بوده است وبایستی سوخت آن تأمین شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *