به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «خنثی کردن تحریمها» منتشر شده و در آن چنین آمده است: استفاده از ظرفیت هلدینگها و نهادهای عمومی از دیگر مواردی است که در بحث همافزایی در راستای تقویت تولید ملی، بسیار کارآمد است. در حال حاضر، هلدینگهای بخش خصوصی و بخشهای نیمهدولتی بهخوبی در حال فعالیت هستند که از پتانسیل عملیاتی نمودن کارهای بزرگ برخوردارند.
ضروری است که این مجموعهها با هدایت نهادهای ذیربط، فعالیتهای کوچک را حتی اگر سودآوری داشته باشند، کنار گذاشته و به عرصههای کلانی که کشور بهشدت به آنها نیازمند است وارد شوند. شورای عالی اقتصاد نیز بهعنوان یک مجموعه فرا قوهای میتواند از ظرفیت نهادهای خارج از سه قوه در کنار پتانسیل سه قوه استفاده کند و با طراحی یک نقشه راه، به هر یک از اجزای این پازل، گوشهای از کار را واگذار کرده و برای پاسخگویی به نیازهای کشور، حداکثر توان و نیروی آنها را بکار گیرد. روی دیگر سکه تحریمها، فرصتی است که از این بابت در اختیار کشور برای رفع نقصها و اشکالات ساختاری اقتصاد قرارگرفته است. تکیهبر دلار و درآمدهای نفتی، بزرگترین بیماری اقتصاد کشور محسوب میشود و چنانچه مسئولین همت کنند و سروری و آقایی دلار را بشکنند و ایران اسلامی را از وابستگی به عادت بچه پولداری ناشی از دلارهای نفتی برهانند، میتوان با اطمینان گفت که پس از شکست برنامههای براندازانه آمریکا در سالیان اخیر، «فروپاشی تحریمهای اقتصادی»، آخرین ایستگاه توطئههای دشمن و تیر خلاص بر پیکره فشارها و محدودیتهای حریف خواهد بود.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «پوپولیستها نگذاشتند آینده دیده شود» منتشر شده و در آن آمده است: دیروز و دیشب که قرار بود آقای روحانی به تلویزیون بیاید، قیمت ارز اندکی فروکش کرد. الحمد لله. کاش ایشان هر هفته به تلویزیون بیاید تا برخی مدیران تکاپو کنندو بازار به سمت تنظیم و ثبات برود. کاش فاصله گفتوگوی تلویزیونی دوم بهمن ماه ۹۶ تا ۱۵ مرداد ۹۷ دیگر تکرار نشود که مجری (رشیدپور) بپرسد «چرا دلار ۴۷۵۰ تومان است؟» و آقای روحانی پاسخ دهد «وسط دعوا نرخ تعیین نکنید! دلار ۴۷۵۰ تومان نیست؛ خیلی پایینتر است و پایینتر هم میآید». یا مجری بگوید «پس خیال مردم بابت نرخ ارز راحت باشد؟» و در پاسخ بشنود «بله خیال مردم راحت باشد». کاش قصه هفت ماه تنها گذاشتن مردم با تروریستهای اقتصادی و مفسدان و رانتطلبان زالو صفت، هرگز تکرار نشود.
این روزها در حالی که
وزیر خارجه آمریکا (رئیسقبلی سازمان سیا) ادعا میکند «از حق مردم ایران برای اعتراض علیه نظام حمایت میکنیم»، «محمد- ف» مشاور وزیر نیرو «در امور برنامهریزی راهبردی و توسعه پایدار» هم در نشست هم اندیشی روابط عمومیهای استان یزد میگوید «اعتراض حق مردم است و برای اعتراض مردم، باید ساز و کار مناسب ایجاد شود». سؤال: اگر مسئله رئیسسیا و وزیر خارجه آمریکا، و فلان مدیر یا مشاور اجرایی در داخل یکی شود، پس قرار است کدام مدیران و مشاوران به مشکلات و
گلایههای اقتصادی و معیشتی مردم رسیدگی کند؟! برخی متولیان، گویا خود را مسئول ناراضی و گلهمند کردن مردم و سپس، ادعای حمایت از حق اعتراض میدانند و نه مسئول خدمت رسانی و گرهگشایی از مشکلات مردم که ذاتا اقتدارآفرین و امنیت زاست و موجب ثبات ضروری پیشرفت و قطع امید دشمنان میشود. این را در مسائل منتهی به حوادث دی ماه و ژستهای بعدی برخی مدیران مقصر دیدیم. آقای روحانی باید ریشه این نگاه مسئولیتنشناسانه را در میان برخی مدیران بخشکاند. این رویکردها اگر برای پوپولیسم تبلیغاتی و انتخاباتی هم پذیرفته باشد -که نیست- مطلقا در مدیریت و تمشیت و تدبیرامور جواب نمیدهد.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است: مغز متفکر برجسته اصلاحطلبان و کارگزاران در حوزه سیاست خارجی، از سرلشکر قاسم سلیمانی، افتخار ملت ایران و سردار رشید اسلام خواسته است «حمایت آمریکا از تروریسم تکفیری» را برای ترامپ به اثبات برساند! شاید آقای موسویان تصور میکند ترامپ (که خود احتمالا از حمایت آمریکا از گروههای تکفیری بیخبر بوده است!) پس از چنین جلسهای با چشم گریان محل ملاقات را ترک کرده و قول میدهد دیگر از داعش و جبهه النصره و دیگر عروسکهای انفجاری دستساز آمریکا در منطقه حمایت نکند! بعد هم در پایان نشست، ایران راههای خروج آبرومندانه (!) از عراق و افغانستان را به بیآبروترین کشور و رئیسجمهور دنیا بیاموزد تا خدای ناکرده، هزینههای شکست واشنگتن در غرب آسیا و منطقه شبهقاره بیش از این افزایش پیدا نکند! براستی این تصاویر کارتونی چگونه به ذهن آقای موسویان خطور کرده است؟! آیا آقای موسویان واقعا نمیداند «ایجاد بحرانهای مزمن امنیتی در غرب آسیا و شبهقاره»، از اصلیترین گزارههای راهبردی آمریکا در حوزه سیاست خارجی این کشور محسوب شده و هر دو حزب اصلی آمریکا نیز نسبت به آن پایبند هستند؟
در نهایت اینکه شایسته است آقای موسویان به جای آنکه به فکر خروج آبرومندانه آمریکا از عراق و افغانستان باشد، به فکر خروج آبرومندانهتر خود از عالم سیاست و نظریهپردازی باشد! در هر حال، باید به اصلاحطلبان و کارگزاران بابت بهرهگیری از چنین
تئوریسین قابل و عمیق و البته وابستهای تبریک گفت!
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است: اگر آب سدهای کرج و لتیان و طالقان و لار به تهران آورده و مصرف میشود، منهای آنچه تبخیر میشود، میتوان با تصفیه فاضلاب حجم بسیار زیادی آب در اختیار داشت. طرح فاضلاب تهران سالهاست که در حال اجراست و معلوم نیست چه موقع به ثمر مینشیند. برای جلوگیری از سونامی، باید کشاورزی هر منطقه را به کشت پربازده اختصاص داد. همه اینها سرمایه و تدبیر میخواهد؛ در میان سخنان مدیران کشور و صاحبمنصبان بسیار بسیار کم این موضوع را میتوان یافت. اگر حرفی است از منتقدان و دلسوزان است و نه مقامات رسمی. شاید میخواهند خواب مردم آشفته نشود و شاید هم دل به طرحهایی مانند استخراج آبهای عمیق دادهاند. اگر هم آن آبها پیدا شود، باز برای آبادانی و بقای روستاها و شهرهای کوچک باید با منطق فازی با آن روبهرو شویم. هرچند این بیشتر به سراب میماند و دل به آن خوش کردهایم. دوست شفیق ما به دلیل بیوفایی و رفتار ناصحیح ما، ناپدید شده است. گویند حضرت عزرائیل بر فردی فرود آمد و طلب جانش را کرد؛ آن فرد متعجبانه گفت: چرا نابهنگام، خوب بود نشانههایی میفرستادی، نه آنکه ناگهانی جانم را بستانی. حضرت عزرائیل فرمود: پدرت، مادرت، برادرت و دوستانت را بردم. دندانهایت ریخته، موی سرت سپید شده، ناتوان شدهای، آیا اینها نشانه نیست؟ حکایت ما هم حکایت حضرت ملکالموت و آن مرد غافل است.
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به کنترل نقدینگی با حمایت از تولید اشاره کرده است و نوشته: در حال حاضر ناگزیر هستیم نظام حمایتی ایجاد کنیم به علت آنکه بزرگترین سرمایهای که این سالها از دست دادیم سرمایههای اجتماعی است و این لازمه بازسازی اقتصاد کشور است تا اعتماد بخش خصوصی مولد بازسازی شود و سرمایهگذار رغبت کند مجددا سرمایهگذاری کند. چرا باید دولت ترکیه اعلام کند که تقاضای ایرانیان برای تهیه مسکن در ترکیه دو برابر شده است؟ همچنین ارقام گردشگران که با ارز دولتی برای تفریح به ترکیه رفتند، قابل تامل نیست؟
چرا بیشترین
سرمایهگذاران مسکن در اسپانیا و گرجستان ایرانیان هستند؟ وقتی این جریانات اتفاق میافتد فرصت برای تولید از دست میرود.قبلتر درباره آلمان گفتیم تولید ناخالص در این کشور ٣ هزار و ٥٠٠ میلیارد دلار است و در این کشور نقدینگی دو برابر تولید ناخالص ملی است، اما تورم ایجاد نمیشود به علت اینکه این نقدینگی بیشترین بازدهی خود را در تولید به شکل سهام و... دارد که این فرصت در ایران وجود ندارد بنابراین نقدینگی انباشته شده به سمت فعالیتهای نامولد در بانکهای خصوصی و فعالیتهای قاچاق سوق داده میشود که بهشدت ضد تولید است. هرسال ٢٥٠ هزار میلیارد تومان بهره بانکی داده میشود که هرسال به
نقدینگی افزوده میشود و این یعنی فاجعه در اقتصاد که هیچ خروجی در اقتصاد نخواهد داشت؛ و در نهایت به این دلایل سرمایهگذار هدایت میشود تا سرمایه خود را از ایران خارج کند.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «۵ الزام موفقیت بسته ارزی جدید» چنین نوشته است: روز گذشته بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار ۲۴ تیر ایشان با اعضای هیئت دولت منتشر شد که در آن با اشاره به معضل نقدینگی و مشکلاتی که در نظام بانکی و بانکها موجب رشد فزاینده نقدینگی شده است، خواستار تشکیل کارگروهی ویژه برای رفع معضلات بانکها شدند. آخرین آمارهای بانکی نیز موید همین واقعیت تلخ است. طبق آخرین آمار رسمی بانک مرکزی نقدینگی کشور در پایان بهار امسال با رشد ۲۰.۴ درصدی نسبت به پایان بهار ۹۶ به رقم بی سابقه ۱۵۸۲ هزار میلیارد تومان رسیده است. یکی از مهمترین علل رشد نقدینگی خلق پول توسط نظام بانکی است.
در واقع بانکها ضمن اضافه برداشت از بانک مرکزی (افزایش پایه پولی) این پول را بارها وام داده (خلق پول) و در نتیجه از دو محل به ایجاد و تزریق نقدینگی در جامعه مبادرت میکنند. نیاز آنها به اضافه برداشت نیز ناشی از مشکلات ترازنامه ای، نیاز به نقدینگی برای پرداخت سود حسابها و ... است. به این ترتیب معضلات بانک ها، به ویژه بانکهای خصوصی که با نرخهای سود بسیار بالا در سالهای گذشته، سپرده جذب کرده اند، فشار خود را بر نظام پولی و بانکی کشور گذاشته و موجب افزایش شدید نقدینگی شده اند. نقدینگی فزایندهای که رشد شدید نرخ ارز را رقم زده است. متاسفانه تاکنون خبری مبنی بر راه اندازی کارگروه ویژه مواجهه با معضلات بانکی و نقدینگی منتشر نشده است. هرچند مجوز انتشار اوراق گواهی سپرده ریالی با نرخ ۱۸ درصد را که روز گذشته مطرح شد، میتوان با هدف مدیریت نقدینگی دانست، اما در هر صورت ضروری است، بانک مرکزی برای مواجهه با معضل بانکهای غیرمنضبطی که موجب افزایش نقدینگی شده اند، اقدامات عاجلی انجام دهد تا ریشه بحران ارزی را که در افزایش نقدینگی ناشی از معضلات بانک هاست، بخشکاند.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «سد اروپا در برابر تحریم امریکا» منتشر و در آن چنین آمده است: فعال کردن قانون مسدود کننده تحریمها راهکاری است که اروپاییها با توسل به آن میکوشند مانع از تحقق یافتن خواسته امریکا علیه ایران شوند. این طرح به وجود آورنده سد در برابر قانونی است که توسط یک نهاد خارجی اعمال شده است و به میزان زیادی بهعنوان یک تلاش برای اعمال فشار بر واشنگتن محسوب میشود تا شرکتهای اروپایی را که با کشورهای دیگر تجارت میکنند به بهانه تحریمهای امریکا، مجازات نکند.
تاریخ ایجاد چنین مقرراتی به زمانی برمیگردد که امریکا از ابزار
تحریمهای ثانویه برای تحت فشار قرار دادن برخی دولتها از جمله چین و کوبا استفاده کرد. امریکا در سال ۹۶ میلادی با تصویب تحریمهای ثانویه علیه کوبا کشورهای دیگر را مکلف کرد ضمن پیروی از مقررات تحریمی اعمال شده از سوی ایالات متحده، از تجارت و مناسبات مالی با این کشور پرهیز کنند. کشورهای اروپایی که منافع مشروع تجارت قانونی خود با کوبا را در خطر دیدند، با این استدلال که تحریمهای مجازات کننده امریکا روابط تجاری اروپا را مختل کرده و
استقلال سیاسی و
دیپلماتیک این کشورها را به بهای تأمین منافع سیاست خارجی امریکا زیر سؤال میبرد، مقررات مسدودکنندهای را تصویب و اعمال کردند که مطابق آن حکم هیچ دادگاه امریکایی و غیرامریکایی در راستای مجازات شرکتهای اروپایی حاضر در کوبا را مشروع ندانسته و تبعیت از این احکام را غیرالزام آور دانستند. با استفاده از این مقررات بود که برخی شرکتهای اروپایی توانستند
روابط تجاری خود را با چین حفظ کنند و همچنین در برخی سطوح اقتصادی، در کوبا نیز حضور داشته باشند. کشورهای اروپایی اینک با هدف حفظ برجام و حراست از مراودات مالی نهادهای اقتصادی اروپا و ایران، فعال سازی این مقررات را کلید زدهاند.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است: دولت در سطح سیاسی از سه سو زیر بار انتقاد است: حامیان و موتلفان، منتقدان و براندازان. انگیزههای هر کدام از این جریانها با یکدیگر متفاوت است. حامیان عمدتاً بهدلیل موفق نشدن سهمخواهی و تضعیف بدنه رأیشان نگرانند؛ منتقدان با چشمانی نگران، نظارهگر ناکارآمدیها و فقدان تصمیمگیریاند؛ و براندازان سرخوش از اختلافات درونی دولت و ناتوانیاش در تمشیت امور، در حال یأسپراکنی و سیاهنماییاند. دولت در برابر موتلفانش مشی «امروز و فردا کردن» را در پیش گرفته، در برابر منتقدان معرفی آنها بهعنوان رقبایش و در برابر معارضان (اپوزیسیون و نظام سلطه) مواجههای کجدارومریز؛ و همه اینها به شکلگیری نوعی عدم قطعیت در شرایط کشور انجامیده، چرا که هیچیک از سیاستهای دولتی، نمیتواند بر ضعف و کاستیهای کنونی سرپوش بگذارد. راه چاره موقت و کنونی، گفتار درمانی است که بعضاً به آن بیتوجهی میشود (خوشبختانه رییسجمهوری دیشب بعد از دو هفته سکوت با مردم سخن گفت)؛ راه میانمدت اعلام برنامه و بستههای سیاستی متنوع برای مقابله با تحریمهاست که در اتاقهای فکر متعدد کشور تولید شده و فقط نیازمند تصمیمگیری است (و بخشی از آن با ترمیم کابینه محقق میشود) و راه بلندمدت کم شدن فاصله نظر و عمل است به این معنا که اگر رییس دولت موضعی محکم اتخاذ میکند، نخبگان و مردم آن را عملی تاکتیکی و موقتی نپندارند و باور کنند که دولت به این مواضع «باور» دارد. این اعتماد است که میتواند کمککار عبور از مشکلات خطیر کنونی باشد.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.