پیامی به «سید حسن نصرالله»؛ سرلشکر سلیمانی حامل آن بود
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، در سال ۲۰۰۶ که جنگ ۳۳ روزه و یا به قول لبنانیها «حرب تموز» میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست، آرایش ژئوپلتیکی منطقه نیز دستخوش تغییر شد؛ جورج بوش پسر که در آخرین سالهای تکیه بر کرسی ریاست کاخ سفید به سر میبرد، پس از جنگ ۳۳ روزه به طور کامل فکر تهاجم نظامی به ایران را از سر بیرون راند؛ چرا که به عینه مشاهده کرد که ارتش تا بن دندان مجهز و تکنولوژیک رژیم صهیونیستی در برابر یک نیروی مقاومتی مورد حمایت ایران، زانو زده است؛ بنابراین به همراه استراتژیستها و مشاورانش به این نتیجه رسید که دست چدنی نشان دادن به ایران مساوی با به یغما رفتن تمام منافع آمریکا در منطقه خواهد بود.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به وقایع جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میان حزب الله لبنان و ارتش رژیم صهیونیستی:
حرب تموز
یازده سال پیش در چنین روزهایی سرخط رسانههای معتبر جهان، اخبار مرتبط با نبرد تمام عیار نیروهای حزبالله لبنان با ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی بود؛ نبردی که لبنانیها آن را «حرب تموز» مینامند، اما در افواه جهانیان به جنگ ۳۳ روزه معروف است؛ نبردی که برای دومین بار هیمنه پوشالی ارتش رژیم صهیونیستی را زایل کرد.
تهاجم وحشیانه صهیونیستها به لبنان
در اوایل ژوئیه ۲۰۰۶ میلادی (۱۰ تیر ۱۳۸۵) پس از کارشکنیهای رژیم جعلی صهیونیستی در آزادی اسرای لبنانی، نیروهای حزب الله، دو سرباز صهیونیست را به اسارت گرفتند؛ سید حسن نصرالله رهبر شجاع حزبالله، آزادی این دو صهیونیست را منوط به آزادی چهار رزمنده حزب الله به نامهای «سمیر قنطار»، «نسیم نصیر»، «یحیی سخاف»، و «علی فراتن» کرد؛ اما سران رژیم صهیونیستی به جای اجابت کردن یک درخواست مرسوم نظامی، تهاجم وحشیانهای را به کشور لبنان انجام دادند و علاوه بر کشتار بیرحمانه غیرنظامیان، زیرساختهای این کشور را هم نابود کردند.
لاف و گزاف سردسته سگ هار
«ایهود اولمرت» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی که از به اسارت درآمدن نیروهای ارتش این رژیم توسط حزبالله، به ستوه آمده بود، در نخستین واکنش به این اتفاق، خطاب به دولت و ملت لبنان گفت که «بهای آن را خواهید پرداخت».
صهیونیستها که در جریان دو حمله نیروهای حزب الله به نامهای «عملیات وعده صادق» و عملیات «پاسخ عادلانه» غافلگیر و عاجز شده بودند؛ راه مقابله با حزب الله را در حمله به مردم لبنان دیدند؛ از اینرو آنها در اولین گام، در ۱۳ ژوئیه ۲۰۰۶ (۲۲ تیر ۱۳۸۵) فرودگاه تجاری بیروت را بمباران کردند؛ بمباران بزرگراه بیروت- دمشق نیز اقدام دیگر صهیونیستها برای نابودی زیرساختهای لبنان بود.
انهدام ناوچه پیشرفته صهیونیستها
در شرایطی که جنگندههای رژیم صهیونیستی در نبرد ۳۳ روزه، مردم عادی و زیرساختهای لبنان را نشانه گرفته بودند، اما رزمندگان حزبالله تنها نظامیان و ادوات، تجهیزات و پایگاههای نظامی صهیونیستها را هدف قرار میدادند. در ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۶ در حالیکه دو روز از نبرد میگذشت، نیروهای حزبالله، ناوچه پیشرفته ارتش رژیم صهیونیستی را در ساحل لبنان مورد هدف قرار دادند؛ صهیونیستها بهترین پاسخ به این حمله را بمباران مدارس و بیمارستانهای لبنان دانستند! و بلافاصله پس از غرق شدن ناوچه پیشرفته شان، چند مدرسه و بیمارستان را در شهرهای مختلف لبنان بمباران کردند.
حماسه بنت الجبیل
یکی از حماسههای خلق شده از سوی رزمندگان حزب الله در خلال جنگ ۳۳ روزه، نبرد «بنت الجبیل» بود؛ بنت الجبیل روستایی در مرز میان لبنان و فلسطین اشغالی است؛ در جریان جنگ ۳۳ روزه، نظامیان صهیونیست تلاش داشتند خود را به ورزشگاه معروف این روستا برسانند و پرچم رژیم صهیونیستی را بر فراز آن برافراشته سازند.
در شرایطی که صهیونیستها خود را به یک کیلومتری ورزشگاه معروف منطقه بنت الجبیل رسانده بودند، نیروهای حزب الله لبنان به فرماندهی شهید «خالد بزی» سد راه آنان شدند و شکست سختی را به ارتش رژیم صهیونیستی در بنت الجبیل وارد آوردند.
سال گذشته روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» با انتشار اسناد نظامی جدید از آرشیو جنگ ۳۳ روزه چنین نوشت که «نبرد بنت جبیل یکی از سختترین نبردهای جنگ ۳۳ روزه بود که هیچ گاه از یاد اسرائیلیها نمیرود».
جنایت و کودککشی صهیونیستها در قانا
در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (۸ مرداد ۱۳۸۵) در شرایطی که بیش از دو هفته از تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان میگذشت، روستای قانا در جنوب لبنان مورد اصابت موشکهای صهیونیستی قرار گرفت؛ در جریان این حمله ددمنشانه ۵۴ شهروند غیرنظامی از جمله بیش از ۳۷ کودک کشته شدند و شمار زیادی هم مجروح شدند.
در شرایطی که تصاویر کودککشی صهیونیستها در قانا توسط رسانهها منتشر شده بود و اذهان عمومی جهانیان را متاثر ساخته بود، نهادهای بینالمللی مدعی حقوق بشر در قبال این فاجعه سکوتی مرگبار اتخاذ کردند.
تایید جنایت جنگی رژیم صهیوینستی توسط نهاد حقوق بشر
نبرد ۳۳ روزه سرانجام در ۱۴ آگوست ۲۰۰۶ (۲۳ مرداد ۲۰۰۶) با صدور قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل پایان یافت؛ در حالیکه اسرائیل این قطعنامه را پذیرفته بود، اما شهرها، روستاها و مراتع لبنانی پس از صدور این قطعنامه نیز همچنان با حجم زیادی از بمبهای خوشهای توسط ارتش رژیم صهیونیستی بمباران میشدند.
یکماه پس از صدور قطعنامه ۱۷۰۱، «سازمان دیدهبان حقوق بشر»، طی گزارشی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه و هدف قرار دادن شهرها و مناطق مسکونی لبنان توسط این رژیم را تأیید کرد.
«کنوانسیون منع استفاده از سلاحهای قراردادی» نیز استفاده ارتش رژیم صهیونیستی از بمبهای فسفری و خوشهای در جریان نبرد ۳۳ روزه را تایید کرد.
اذعان صهیونیستها به شکست در نبرد ۳۳ روزه
در شرایطی که سران رژیم صهیونیستی در پایان جنگ ۳۳ روزه، خود را پیروز این نبرد میدانستند، «کمیته وینوگراد» که توسط خود صهیونیستها تشکیل شده بود، طی گزارشی با برشمردن اشتباهات استراتژیک مقامات سیاسی و نظامی صهیونیستی در جریان نبرد ۳۳ روزه، تلویحا از شکست این رژیم در برابر حزب الله لبنان سخن گفت و تصریح داشت که کشته شدن ۱۲۰ نظامی در جنگ ۳۳ روزه معنای دیگری جز شکست برای صهیونیستها ندارد.
رویارویی نظامی با حزبالله در سال ۲۰۰۶، آمریکاییها را ناامید کرد
چند سال بعد از جنگ ۳۳ روزه، «الیوت آبرامز» مشاور امنیت ملی جرج بوش، طی مقالهای در پایگاه مرکز مطالعات امنیت ملی تلآویو اذعان کرد که شکست اسرائیل در رویارویی نظامی با حزبالله در سال ۲۰۰۶، آمریکاییها را ناامید کرد. او به این نکته هم تصریح کرد که «جنگ ۳۳ روزه علیه حزبالله لبنان برای تضعیف ایران برنامه ریزی شده بود».
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران امور سیاسی و نظامی معتقدند، یکی از عمده دلایل شکست مفتضحانه ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان در نبرد ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶، حمایتهای معنوی جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت بود.
پیامی از جانب مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در مطلبی به نقل از سیدحسن نصرالله آورده است: در جنگ سی و سه روزه که جنگی بود جهانی از حیث تصمیمگیری، عربی از حیث پشتیبانی و اسرائیلی از حیث اجرا -عربی یعنی برخی دولتهای عربی که در تصمیمگیری جنگ شریک بودند- و جنگی بود که عنوان آن نابودی مقاومت لبنان بود. و همگی قدرت و شدت هجوم اسرائیل را، مخصوصا در روزهای اول، دیدید. به گونهای که هر حرفی دربارهی پیروزی و بلکه نجات و خروج سالم از این جنگ شبیه جنون بود. چرا که [سرنوشت] حرکتی مقاومتی با امکانات معین، در کشوری کوچک [که] جهان علیهش توطئه کرده و چنین جنگ وحشی و سختی را به راه انداخته [معلوم است].
این را اولین بار است که میگویم. نامهای شفاهی از طریق یکی از برادران به بنده، در ضاحیهی جنوبی، رسید. در حالی که ساختمانها تحت بمبباران اسرائیل فرو میریختند. نامهای شفاهی که چند صفحه بود ولی بنده به برخی جملات مرتبط با موضوع بسنده میکنم. ایشان در آن نامهی شفاهی میگویند: برادرانم. این جنگ همچون جنگ خندق است، جنگ احزاب، که قریش، یهود مدینه، عشایر و قبایل با تمام نیرو گرد آمدند و رسول الله صلی الله علیه و آله و اصحابش را محاصره کردند و تصمیم گرفتند این جمعیت مؤمن را ریشهکن کنند. این جنگ این طور است. پس جانها به گلو خواهد رسید «وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُونَ بِاللَهِ الظُنُونَا- و جان ها به گلو رسید، و به خدا آن گمان ها را می بردید.- احزاب ۱۰» ولی به خدا توکل کنید، بنده به شما میگویم که شما پیروز هستید، حتما.» و این در روزهای اول بود. «شما پیروز هستید، حتما. حتی بیشتر از این. بنده به شما میگویم: وقتی این جنگ با پیروزی شما به پایان برسد، به قدرتی تبدیل خواهید شد که قدرت دیگری جلودارش نیست.» چه کسی میتوانست چنین برداشتی داشته باشد؟ آن هم در روزهای اول جنگ؟
آنطور که روزنامه السفیر لبنان اعلام کرده سردار قاسم سلیمانی حامل پیام شفاهی مقام معظم رهبری به سید حسن نصرالله بوده است.
بیشتر بخوانید: پیامی به نصرالله که سردار سلیمانی حامل آن بود/ ۳۳ روزِ جهنمی برای سگِ هار منطقه