خدای دورانها؛ روایتی از دیدار با وقت شناسترین مسئول جمهوری اسلامی ایران
خبرگزاری میزان - مهدی کشتدار؛ کرونا مانع شده بود. آخرین بار سال 98 توفیق حضور داشتم. حالا باز هم به حسینیه امام خمینی(ره) دعوت شدهام، البته نه به عنوان مهمان معرفی شده از طرف قوه قضائیه؛ از سوی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب اسلامی در جایگاه مسئولیتی که در رسانه دارم اینجا حضور دارم.
کرونا رفته اما هنوز از آن دیدارهایی که از فرط شلوغی جمعیت باید دو زانو بنشینی و دائم این زانو آن زانو کنی خبری نیست. مثل روال این روزها با فاصله صندلی چیدهاند و پروتکلها یک به یک رعایت میشوند. یک روحانی قبل از شروع برنامه پشت بلندگو میرود؛ «خواهران و برادران عزیز لطفا ماسکهای خود را از روی صورتتان برندارید و پروتکلها را رعایت کنید». از اول هم دست اندرکاران برگزاری مراسمات در حسینیه امام خمینی(ره) نسبت به رعایت پروتکلهای کرونایی حساس بودند. صدر آنها هم رهبر انقلاب بود.
دیدار هنوز شروع نشده. صندلیها یکی یکی پر میشوند. فقط برای اعضای شورایعالی قضایی صندلی مشخص شده و بقیه افراد هر کس هر جایی که دلش میخواهد مینشیند.
انتهای حسینیه نشستهام. آقایی خوش برخورد سمتم میآید.
-شما قاری مراسم هستید؟
.نه بنده توفیق ندارم.
-اینجا نشستید پس، جلو که جا هست. معمولا همه از جلو پر میکنند.
.بزرگتر از من خیلیها هستند. اگر بنشینم هم با توجه به کسوت و سن و سال باید بلند شم بیام عقب.
لبخندی میزند و میگوید آهان و میرود.
بنر بالای سر رهبر انقلاب را میبینم. روی آن نوشته شده «اَلْعَدْلُ ميزانُ اللّهِ في أرضِه» عدالت ترازوی خدا در زمین است. این از آن ترازوهایی است که گِرم به گِرمش هم قابل لمس و اندازه گیری است. صندلیها دارند یکی یکی پر میشوند که میبینم علی رضوانی دوست قدیمی وارد حسینیه میشود. عجله دارد و متوجه نمیشود. به سمت تصویربردارش میرود، برمیگردد به عقب و چشم توی چشم میشویم. دست بلند میکند. به سمتش میروم، میگوید بعضیها را نمیشناسم، کمکم کن. میکروفن را روشن میکند که قبل از آغاز دیدار مصاحبه بگیرد، برمیگردم که نفرات حاضر را ببینم و معرفی کنم. میبینم روبروی صندلی آقا روی دیوار یک پارچه چسباندهاند. سخنی از بنیانگذار کبیر انقلاب است، «باید ملت احساس آرامش و امنیت نماید و قوه قضائیه را در اجرای عدل در خدمت خود ببیند».
خدمتکاران ملت در اجرای عدالت جمع شدهاند، ساعت نزدیک 11 است که آقای محسنی اژهای هم میآید و در صندلی تعبیه شده مینشیند. مثل همیشه وقت شناسترین مسئول جمهوری اسلامی هم پرده را کنار میزنند و میآیند. در میان مسئولین از ایشان وقت شناستر ندیدهام. سر ساعت، بدون فوت وقت و بسیار احترام گذار به وقت مخاطب و افرادی که با ایشان جلسه دارند. قاری شروع میکند. خوش صدا و خوش نفس آیات 7 تا 11 صورت مائده را قرائت میکند.
در ترجمه آیه 8 آمده است: « ای اهل ایمان! همواره [در همه امور] قیام کننده برای خدا و گواهان به عدل و داد باشید و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیکتر است. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.»
تا اینجای جلسه تاکید عجیبی روی یک کلمه شده است. حدیث نصب شده بالای سر رهبر انقلاب، جملهای که از امام خمینی(ره) در حسینیه نصب شده و آیه قرآنی که قرائت شد همه یک واژه مشترک دارند؛ «عدالت».
حجت الاسلام والمسلمین محسنی اژهای پشت تریبون میرود. گزارش میدهد، گزارشی که با ذکر اختصار نوشته شده و بخشی از یک گزارش جامع است که به صورت مکتوب تحویل رهبر انقلاب میشود. از انگیزه بالا، روحیه جهادی و تلاش فوق العاده کارمندان و قضات دستگاه قضایی میگوید و با اشاره به تاکید همیشگی رهبر انقلاب مبنی بر حضور مسئولین بین مردم اولین آمار را قرائت میکند: «ما طی هشت ماه گذشته بیش از یک میلیون بار در سطوح مدیران عالی، میانی، استانی و شهرستانی با مردم در تماس بودهایم».
این را من که در رسانه قوه قضائیه مشغول به خدمت هستم خوب درک میکنم، روزی نیست که از استان و شهرستان خبری مبنی بر ملاقات مردمی با فلان تعداد روی خروجی خبرگزاری میزان نرفته باشد. تعداد آنقدر زیاد شده است که حتی بعضی روزهای شلوغ، همکاران من هم در زدن خبر دیدارها و ملاقاتهای مردمی با هماهنگی با معاون خبر خبرگزاری احیانا فاکتور هم گرفتهاند. یک نمونه را بگویم که آقای رحیمی معاون قضایی رئیس قوه قضائیه فقط به تنهایی 7 بار برای دیدار مردمی به مرکز ارتباطات مردمی قوه قضائیه در خیابان ولیعصر (عج) روبروی کلانتری جامی رفته است. این تازه غیر از ملاقاتهای مردمی است که حجت الاسلام والمسلمین رحیمی در محل دفتر خود انجام میدهد.
آقای اژهای هنوز گزارش میدهد. از ارتباط بیش از گذشته بین سه قوه میگوید. از اتفاقهای بسیار خوبی که در حوزه فناوریهای نوین افتاده و 225 هزار دادگاه به صورت الکترونیکی برگزار شده یا استعلامهایی که به روز شده و مردم را از صرف زمان و معطلی نجات داده است. در گزارشش میگوید در وهله اول دنبال ارزان کردن خدمات قضایی است و در عین حال برای رایگان کردن خدمات قضایی تلاش میکند، مخصوصا در مناطق محروم.
موضوع بعدی گزارش حمایت از تولید و رفع موانع کسب و کارهاست. 3500 شرکت، کارخانه، بنگاههای کوچک و بزرگ که احیانا یا با بانک مشکل داشتهاند یا با گمرکات در ترخیص و تامین مواد اولیه را نجات دادهاند و حالا این شرکت و کارخانه و بنگاه کوچک و بزرگ به جای تعطیلی، چرخشان میچرخد و نیروی انسانیشان سر کار است.
در خلال گزارش رئیس قوه قضائیه رهبر انقلاب گاها نکاتی را روی کاغذ یادداشت میکنند.
مبارزه با فساد و تکرار نشدن آن با چاشنی بازدارندگی، احیای حقوق عامه، بازگشت زمینهای ملی و منابع طبیعی به دولت، حجم کاری بالا، کمبود قاضی و کارمند، نشان دار کردن افراد در حوزه و دانشگاه برای به کار گیری در دستگاه قضا، نظارت بر حسن اجرای قوانین، لزوم پذیرش انتقاد در حوزههایی که نیاز است تذکری داده شود از دیگر مسائلی بود که در گزارش تقریبا 25 دقیقهای آقای محسنی اژهای به آنها اشاره شد.
رهبر انقلاب بیاناتشان را آغاز میکنند. روی صحبتشان از آنجایی که قوه قضائیه را مهم و اثرگذار میدانند با شخصیتهای اثرگذار نظام است. اول از گزارشی که آقای اژهای دادند تشکر میکنند و میگویند نکات خوبی در گزارش عنوان شده بود که من بعضی از آنها را یادداشت کرده بودم که تذکر بدهم اما آقای محسنی در گزارششان گفتند که کارهای خوبی انجام شده است.
یاد شهید آیتاللّه بهشتی، همه شهدایی که با ایشان شهید شدند و همچنین همه شهدای قوه قضائیه را گرامی میدارند و شهید بهشتی رضواناللّه علیه را حقاً و انصافاً شخصیت برجسته معرفی و از ایشان با عنوان استوانه انقلاب یاد میکنند و میفرمایند: استوانههایی که نگهدارنده انقلابند ارزششان قابل محاسبه نیست.
از روزهای اول انقلاب میگویند، از بیان واقعه عزل بنی صدر در مجلس که هفت روز قبل از حادثه هفتم تیر اتفاق افتاده تا به این جملات میرسند: «نیم نگاه به شرایط آن روزها معرفت آموز و راهگشاست. 41 سال از شهادت دکتر بهشتی و یاران ایشان گذشته است. در آن روزها جنگ در سختترین و بدترین شرایط بود. رژیم صدام نیروهایش را تا نزدیک شهرهای بزرگ در جنوب و غرب کشور آورده بود. بعضی شهرها هم تصرف شده بودند».
از غم میگویند، از فضای غمبار ماههای اول جنگ که خودشان به منطقه رفته بودند؛ غرب کشور. شرایط را به گونهای توصیف میکنند که من هم که سنم به جنگ قد نمیدهد احساس میکنم دارم خاطرات آن روزها را مرور میکنم. تصویر و حال و هوای آن روزهای به گونهای در ذهن ایشان نقش بسته که میگویند: «فراموش نمیکنم».
«ماههای اول جنگ تحمیلی در غرب کشور بودم و در کرمانشاه با ماشین از ارتفاعات برآفتاب میرفتیم. هیچ قدمی از راه طولانی که داشتیم امن نبود. آثار آن غم که در فضا گسترده بود هنوز در دل من هست. ابر غم فضا را گرفته بود. همه فضا غم افزا بود. نیروهای دشمن مسلط، نیروهای ما ناآماده». این بخشی از بیانات رهبر انقلاب در توصیف آن روزها و شرایط آن ساعتهای غمبار بود. توصیف عجیبی از ناامنی منطقه داشتند و برای من جالب بود که ایشان در آن مسیر ناامن حضور یافته بودند.»
شرایط مناطق جنگی با دشمن خارجی را که تشریح میکنند از جنگ داخلی صحبت به میان میآید، جنگ داخلی در تهران با صحنه گردانی منافقین کوردل. منافقینی که با تیغ موکت بری و یا هر چیز دیگری به جان مردم و پاسدار کمیته و سپاه افتاده بودند.
احراز عدم کفایت بنی صدر و عزل او، شهادت دکتر بهشتی، شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر در یک جلسه حدود دو ماه بعد از شهادت آیت الله بهشتی و حادثه هواپیمایی که منجر به شهادت فرماندهان ارشد سپاه و ارتش شده بود در کمتر از سه ماه اتفاق میافتد و جمهوری اسلامی ایران در کمتر از سه ماه محل حوادث سیاسی و نظامی تلخ و وحشتناک میشود اما سر پا میماند. آقا از جوانها میخواهند قدری به این حوادث فکر کنند.
«امام(ره) مثل کوه دماوند، سربلند ایستاد». تا به حال چنین توصیفی از امام خمینی(ره) نشنیده بودم. رهبر معظم انقلاب اسلامی دماوند را هم پای کار توصیف آن شخصیت برجسته آوردهاند.
«وقتی آن حوادث برای ما اتفاق میافتاد دشمن ذوق میکرد، دشمنان سرشوق میآمدند و امیدوار میشدند اما اوضاع 180 درجه برعکس شد و جنگ از باخت پی در پی به برد پی در پی رسید. دشمنان در آن روزها ناامید شدند و این ناامیدی 4 دهه است تکرار میشود». البته رهبر انقلاب اسلامی معتقدند دشمن در طول عمر انقلاب اسلامی در مقاطع زمانی متفاوت برای ضربه زدن امیدوار شده اما در ادامه طعم ناامیدی به کامش نشسته است و این یک سرّ دارد که آنها نمیتوانند تشخیص دهند. نمیتوانند بفهمند چرا و به چه علت جمهوری اسلامی هر دفعه از زیر بار این همه فشار بلند میشود، میایستد، سینه سپر میکند و راه خودش را ادامه میدهد.
رهبر انقلاب از محاسبات و مناسباتی گفتند که ورای محاسبات و مناسبات سیاسی است و دشمنان قادر به فهم آن نیستند، سنتهای الهی. سنتهایی که تغییرپذیر نیستند و صاحب سنتهایی که در طول زمان برای بندگانش همان رب تغییرناپذیر بوده است. جمله دلنشینی در ادامه بر زبان رهبر انقلاب جاری میشود: «خدای امسال همان خدای سال 60 است». این یعنی ما که آن روزهای سخت را پشت سر گذاشتهایم حالا هم با اتکال به خدای همان سال مسائل و مصائب پیش رو را پشت سر خواهیم گذاشت.
کیفیت و کمیت ایمان بزرگان اسلام به خداوند متعال همیشه در طول تاریخ اسلام نمود داشته و خود را نشان داده است تا جایی که خداوند صدر اسلام که در طول تاریخ و تا تاریخ 1401 بر بندههایش تغییر نکرده در آیه 173 سوره آل عمران میفرمایند: الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ.
همین آیه و شرایط آن روزها و این روزها میشود محل تفسیر رهبر انقلاب اسلامی از شرایط جامعه اسلامی. از جنگ احد گفتند و شکست سپاه اسلام در پی طمع جمع آوری غنائم جنگی، خستگی و مجروحیت سپاه اسلام در بازگشت به مدینه و قریشیانی که فکر کردند با این مجروحیت و خستگی سپاه اسلام میتوانند ضربه نهایی را هم بزنند و پیروزی را کامل کنند اما مخاطبان این هراس افکنی با اتکال به قدرت لایزال الهی با لشکر زخمیان خود وارد جنگ با قریشیان شدند و آنها را شکست دادند و مقدار زیادی غنیمت به دست آوردند. آقا گریزی هم به نوع مراودات قوم کم یقین و ترسوی بنی اسرائیل با حضرت موسی (ع) زدند. از واقعهای صحبت کردند که حضرت موسی (ع) قوم بنیاسرائیل را شبانه و با پای پیاده به طرف دریا برد که از آنجا بگریزند و بروند که این قصه با آگاهی فرعونیها همراه شده و با اسب و سواره دنبال بنی اسرائیل میافتند. ترسوهای بنی اسرائیلی آنقدر میترسند که وقتی فرعونیها را میبینند به حضرت موسی (ع) میگویند الان میآیند ما را میگیرند که حضرت موسی در آن زمان میفرمایند: کَلّا؛ هرگز! اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین؛ خدا با من است.
رهبر انقلاب همچون همیشه بر این تاکید داشتند که سنتهای الهی همانا متقن و سر جایشان هستند. این برای من که هنوز به چهل نرسیدهام و قطعا تا آخر عمرم همیشه از سن انقلاب کوچکتر خواهم بود نکتههای فراوان دارد. اینکه من به عنوان یک شخص و به عنوان جزئی از یک کل اگر خدا را با خودم ببینم و به سنتهای الهی ایمان داشته باشم نصرت و پیروزی از آن من است.
کلاس درس آمدهایم. اینجا فقط در مورد مسائل حقوقی و قضایی صحبت نمیشود. اصلا تا الان رهبر انقلاب صحبتی در مورد مسائل قضایی نکردهاند. همیشه اینگونه بوده. رهبر انقلاب در سخنرانیهایشان همیشه در آن فیشهای کوچکی که همراهشان میآورند فقط در یک مورد صحبت نمیکنند و خیلی از اوقات اینگونه تفسیر شرایط و مسائل روز را هم با توجه به مسائل گذشته و تاریخ گوشزد میکنند.
باز هم این جمله در ذهنم دور میزند: خدای سال ۶۰، همان خدای امسال است؛ خدای دورانهای سختی و دورانهای گوناگون یکی است. پیش خودم فکر میکنم که اگر ما در زندگیمان فقط همین جمله را درک کنیم چقدر خوب است.
فکرم که مشغول خدای ثابت دورانهای مختلف میشود دست از نوشتن میکشم. هنر تمرکز انجام دو کار همزمان با هم را ندارم. یک لحظه به خودم میآیم که میبینم خودکار روی کاغذ است، صحبتها ادامه دارد اما من متوجه تغییر موضوع بیانات نشدهام. رهبر انقلاب به موضوع قوه قضائیه رسیدهاند. همه امیدم به این است که با آمدن متن بیانات بتوانم عقب ماندگی از موضوع بحث را جبران کنم.
از اینکه قوه قضائیه یک رکن اساسی کشور است سخن به میان میآورند. به موضوع قوه ورود کردهاند و عدالت را مد نظر دارند. از آیه شریفه سوره حج وام میگیرند و میگویند همین موضوع زکات که در قرآن آمده به نوعی به موضوع عدالت در توزیع در جامعه اسلامی اشاره دارد.
به موضوع قدرت میرسند و به فسادی که اگر از آن سوء استفاده کرد و یا حتی استفاده نکرد با خود به همراه میآورد. محل ضربه خوردن قدرتها را هم از همین دو ناحیه تفسیر میکنند. تکلیف سوء استفاده از قدرت که مشخص است و توضیحات کاملا واضح و مبرهن اما به عدم استفاده از قدرت که میرسند عبارات برایم جالب میشوند و سعی میکنم جمله را کامل بنویسم: «(اگر) انسان از این قدرت استفاده نکند؛ اصلاً معطّل بگذارد که این هم تضییع قوّت است؛ این هم کفران نعمت الهی است؛ فرقی نمیکند. تنبلی کردن، غفلت کردن، موجب میشود که این اقتدار از بین برود».
دستگاه قضایی را عامل مهم اقتدار کشور برمیشمارند. معطل گذاشتن را اینجا میگویند و رد میشوند. فکر میکنم کارمان با معطل گذاشتن قدرت و اختیارات و اقتدار تمام شده اما اشتباه میکنم. در نکات بعدی دوباره به معطل گذاشتن میرسند و تذکر مهمی میدهند.
قبل از ورود جدی به نکاتی که از پیش یادداشت کردهاند که رهنمود بدهند در مورد شخصیت آقای اژهای صحبت میکنند. با کلمه خوشبختانه شروع میکنند. وقتی خوشبختانه را میگویند و جمله را با آقای محسنی ادامه میدهند تعاریف شروع میشود. «عنصر مؤمن، انقلابی، پرکار، مردمی و به دور از تشریفات، مانوس با مردم، آشنا با زوایای مختلف قوه، داشتن گوش شنوا حتی از منتقدین» تمام تعاریف رهبر انقلاب از سکاندار حال حاضر قوه قضائیه بود.
یک نمونهاش را به عینه و از نزدیک درک کردهام. بحث بدون تشریفات بودن است. از سفرهای بدون تشریفات بگیرید تا برخی برنامهها که دارند و هرگز اجازه انجام تشریفات را نمیدهند، خبری هم نمیشود که مردم بفهمند.
در مورد سند تحول قوه قضائیه صحبت میکنند و به بیان نکاتی در این زمینه میپردازند. معتقدند سند حالت انفعالی نباید داشته باشد و برای خوشایند کسی نوشته نشده است. نکته بعدی مبارزه جدی با فساد است. جملهای از آقای محسنی می گویند که در یکی از جلسات خصوصی گفته بوده «ما مبارزه با فساد را از درون قوه شروع کردهایم». آقا این راهبرد را درست و منطقی میدانند و البته از قاطبه قضات که پاکدست و به اصطلاح کار درست هستند دفاع میکنند اما میگویند اگر در یک جمع هزار نفره ده نفر خراب باشند باید دنبال همانها گشت و با آنها برخورد کرد. به دانش قضایی و ارتقا آن اشاره میکنند. چهارمین نکته سیاست تشویق و تنبیه در قوه است.
به نکته پنجم رسیدهاند. به کاغذ نگاه میکنند و جملات اینگونه ادامه پیدا میکند: «هیچ بخش از اختیارات و مأموریتهای قوه قضائیه که در قانون اساسی و قوانین مترتب بر آن معین شده، معطل نماند؛ هیچ بخشی معطل نماند. حالا فرض کنید در حوزه حقوق عمومی، دادستان کل وظایفی دارد، [و باید] رصد کامل نسبت به حقوق عامه داشته باشد ــ که حالا یک موردش را بعداً عرض خواهم کرد ــ که حقوق عامه تضییع نشود. هر جا احساس شد حقوق عامه دارد تضییع میشود، به طور جدی وارد میدان بشوند؛ با استناد به قانون."
بحث معطل نماندن اختیارات و ماموریتها دوباره اینجا تکرار میشود. هم موافق ترک ماموریتها و وظایف نیستند و هم بلافاصله بعد از این جملات به آفت شعارزدگی و شعاری صحبت کردن و عمل کردن ورود میکنند. از شعار زدگی و کار نمایشی همیشه انتقاد کردهاند، نمونه آخرش در دیدار با جمعی از دانشجویان بوده است. آنجایی که طبیعت دانشجو را مطالبهگری دانستند و تأکید کردند: «از مسئولان، کار جدی و واقعی مطالبه کنید و آنها را از کار نمایشی برحذر بدارید».
در دل نکته استفاده از اختیارات و انجام ماموریتها به موضوع زمین و زمینخواری و تعیین تکلیف حدود زمینها اشاره میکنند و خواستار تعیین تکلیف متر به متر زمینها در کشور هستند. برای همین هم بود که بلافاصله پس از بیانات آقا، رئیس قوه قضائیه در سازمان ثبت اسناد و املاک کشور حضور یافت تا ضمن نظارت میدانی از نزدیک در جریان روند پیشبرد اجرای کامل طرح کاداستر (حدنگار) و ساماندهی اراضی کشور قرار گیرد.
نکته بعدی نوع رابطه قوه قضائیه با ضابط قضایی است. به قوه در مورد نوع نظارت بر رفتار ضابط تذکرهایی میدهند و از آن سو هم نکاتی را در مورد کارهای کارشناسی ضابطان عنوان میکنند.
نکته هفتم، مساله مبتلابه این روزهای جامعه ایرانی است، مساله مهم امنیت روانی مردم. اینجا آن مثالی که گفته بودند بعدا بیان میکنم را میگویند. امنیت روانی مردم را از جمله حقوق عامه میدانند. معتقدند داشتن امنیت روانی از حقوق عمومی مردم است. از شایعات و هراس افکنی و دروغ پردازی در فضای مجازی گلایه دارند. میگویند قبلا هر چند روز یک بار بود حالا شده هر چند ساعت یک بار. اولین مطالبه ایشان در این زمینه استفاده از قوانین موجود است و بعد از آن میفرمایند اگر قانون نداریم سریع قانون را تهیه کنید.
نکته آخر که هشتمین نکته ایشان است پیگیری کارها و پروندهها تا انتهای آن است. مطالبه دارند که نباید پروندهای را باز رها کرد.
به خیالم سخنرانی تمام شده و دیگر وقت دعاست، دفترم را میبندم و خودکار را در جیبم میگذارم. از دور میبینم که دست خود را بالا میآورند و یک جمله را دو بار تکرار میکنند: «کارتان سخت است؛ کارتان سخت است! واقعاً یکی از کارهایی که خیلی سخت است، قوه قضائیه است». آنقدر جملات برایم واضح و روشن هستند که وقتی از نوشتنشان جا ماندم اصلا نگران نبودم چون میدانستم آنقدر مهم هستند که بعد از پایان هم یادم مانده باشد بدون کم و کاست بنویسمشان. به ادامه جملات میرسم. از مسئولیت سخت و کار سنگین قوه قضائیه صحبت به میان آمده و اینکه از اول انقلاب گفته بودند از تصدی مسائل مربوطه به قوه قضائیه میترسند و اجتناب میکنند.
معتقدند سختی و سنگینی کار اجر سنگین هم دارد. در گوشه چشمم میبینم که نفر کنار دستیام تسبیح به دست لبخندی روی لبش میآید. بعد از هفت سال توفیق خدمت داشتن در رسانه قوه قضائیه یک چیز را خوب میدانم آن هم اینکه کار قضاوت واقعا سخت است، اصلا دادگستری سخت است.
جلسه تمام میشود. آقایان سمت همدیگر میروند و با هم خوش و بش میکنند. بیرون میآیم که سریعتر به روایتم برسم. هنگام بیرون آمدن یک آقایی را هم سن و سال خودم میبینم که خنده رو جلوی در ایستاده و به افراد یک پاکت میدهد. دست دراز میکنم و پاکت را میگیرم. دفتر یادداشتم را داخل آن میاندازم و بیرون میآیم. دو کتابچه و یک کتاب داخل آن است. عنوان کتاب توجهم را جلب میکند. بالای آن نوشته شده: «راه روشن مدیران»، از نهج البلاغه امیرالمومنین(ع) است. شرح بخشهایی از نهج البلاغه در دیدارهای رمضانی رهبر انقلاب با هیات دولت که نشان میدهد وقت شناسترین مسئول ایرانی برای دیدارهایشان برنامههای مشخص هم دارند که از دیدارهای رمضانی ایشان با هیات دولتهای مختلف شرح نهج البلاغه به صورت کتاب درآمده.
انتهای پیام/