۵ راهکار برای فرونشاندن تلاطم بازار/ رد پای برجامانده از تروریستها/ چسب زخمی به نام تیم ملی
تلاطمات و نوسانات این روزهای بازار سکه و ارز که نگرانیهایی را در سطح جامعه دامن زده، نه اتفاقی غیرمنتظره و جدید در اقتصاد کشور است و نه رویدادی پیشبینینشده که نظایر آن در دنیا رخ نداده باشد.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «۵ راهکار برای فرونشاندن تلاطم بازار» منتشر شده و در آن چنین آمده است:تلاطمات و نوسانات این روزهای بازار سکه و ارز که نگرانیهایی را در سطح جامعه دامن زده، نه اتفاقی غیرمنتظره و جدید در اقتصاد کشور است و نه رویدادی پیشبینینشده که نظایر آن در دنیا رخ نداده باشد. در گذشتهای نهچندان دور شاهد چنین اتفاقاتی در کشورمان بودهایم و تدابیری کارساز برای برونرفت از آن شرایط اندیشیده شد که تغییرات سینوسی بازار را به روند باثبات خود بازگرداند.
درحالیکه کشور در تنگنای تأمین ارز قرار دارد، پرداخت ارز دولتی برای کالاهای تجملی و لوکس یا مسافرتهای تفریحی و غیرضروری، فاقد منطق و توجیه است و شایستهتر این بود که از ابتدای بحران ارزی، صرفاً دارو و کالاهای ضروری از دلار ۴۲۰۰ هزارتومانی برخوردار میشدند. برای خرید کالاهای دیگر این امکان وجود دارد که ارز موردنیاز آنها از محل صادرات غیرنفتی بهصورت توافقی تأمین شود، با این شرط که این ارز نباید به پلی برای خروج سرمایه یا واردات کالاهای غیرضروری و قاچاق تبدیل گردد و هر نوع خریدوفروش ارز حاصله از صادرات غیرنفتی از طریق سامانه نیما، ثبت و رصد شود. سیاست رها کردن بازار ارز و راهکارهای لیبرالی که برخی به دنبال اجرای آن بوده و هستند، ثمری جز موجسواری عدهای فرصتطلب و کوچکتر شدن سفره و سبد مردم نداشته و بر این مبنا، راهی جز تحت کنترل قرار دادن بازارهای ملتهب وجود ندارد. چاشنی تغییر در سیاستهای مالی – پولی کشور نیز خوشبختانه در دستور کار قرارگرفته و خبرهایی از احیای «ستاد تدابیر ویژه اقتصادی» به گوش میرسد. این ستاد که پیشتر زیر نظر شورای عالی امنیت ملی فعالیت میکرد، پشتوانه برخی از تصمیمات کلان اقتصادی بود و به نظر میرسد که در این برهه، تشکیل مجدد این مجموعه به توانبخشی اقتصاد کشور کمک شایانی خواهد کرد. اقتصاد امروز ایران اسلامی نیازمند بهبود فضای کسبوکار و حذف موانع تولید است و در صورت تحقق این مهم، زایش اقتصاد و تأمین نیازهای ارزی، خنثیسازی تحریمها نیز خودبهخود روی میدهد، اما چنانچه محدودیتهای اداری و سازمانی تولید برداشته نشود، به این دلیل که تولید روی ریل حرکت قرار نگرفته، تزریق ارز و سیاستهایی ازایندست نیز نمیتواند راهگشا باشد و تنها به پیچیدهتر شدن اوضاع منتهی خواهد شد.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «رد پای برجامانده از تروریستها» منتشر شده و در آن آمده است:سایت BBC ارگان سرویس جاسوسی و وزارت خارجه انگلیس ۱۶ اسفند ۹۶ با ادعای اینکه جنگ سوریه برای ایران پرهزینه بود و ایران نباید وارد چنین جنگی میشد، نوشت «هفت سال دخالت ایران در جنگ داخلی سوریه، برای تهران چقدر خرج داشت؟ در سالهای اخیر، این سؤال بارها در میان گروههای مخالف یا منتقد حکومت مطرح شده. در جریان اعتراضهای دی ۱۳۹۶، خرج کردن برای سوریه در شعارها شنیده شد. ایران سالی 6 میلیارد دلار برای جنگ سوریه هزینه کرده و این رقم، پول نصف یارانههای پرداختی است». اگر واقعا رژیم انگلیس، جنگ سوریه را یک جنگ داخلی میدانست، وسط این جنگ داخلی چه غلطی میکرد که با داعش و عربستان و آمریکا و رژیم صهیونیستی یک جبهه مشترک تشکیل دادند؟! صهیونیسم مسیحی، داعش را ابتدا در عراق پروراندند و سپس آن را به مانند یک سرطان بدخیم به شرق (مرزهای ایران) و غرب (عمق خاک سوریه) سرایت دادند. آنها ۳۸ سال پیش، صدام را برای حمله به ایران حمایت نمودند و حالا، ماموریت صدام را به عهده داعش گذاشته بودند.
جنگی را که ۳۸ سال پیش به واسطه رژیم صدام به ملت ایران تحمیل کردند، دستکم یک هزار میلیارد دلار خسارت برجای گذاشت؛ بنابراین اگر فرزندان غیور جبهه مقاومت، سر مار را در عراق و سوریه نمیکوبیدند، باید یک جنگ خانمانبرانداز را در خاک خود تحمل میکردیم؛ ضمن اینکه باید سالها میجنگیدیم و ویرانی و نابودی نسل و حرث را به چشم میدیدیم، خسارت چندهزار میلیاردی را هم به جان میخریدیم. میخواستند ایران را به منطقه جنگزدهای ویرانهتر از سوریه و عراق و افغانستان تبدیل کنند و حالا که پوزهشان به خاک مالیده شده، نمیتوانند درد واقعی خود را بگویند.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:جامجهانی برای ما تمام شد. البته نه آنطور که آقای گزارشگر میخواست در دقیقه ۲۰ بازی با مراکش تمام شود. بچههای تیمملی تا دقیقه ۹۸ بازی با پرتغال، تا یک قدمی صعود رفتند و البته تا چند اینچی صعود، اما انگار همانطور که کیروش گفت: در فوتبال عدالت نیست که اگر بود، این بازی تنها یک برنده داشت و آن هم ایران بود!
بامداد سهشنبه ثابت کردیم میتوانیم. میشود، میتوانیم. از این به بعد همه گروههای مرگ برای ما شوخی است. مهم این است که وقتی بخواهیم، میتوانیم. نه اینکه این روحیه را نداشتیم، اما همه این سالها تلاش کردند این روحیه را از ما بگیرند. یک عمر به طور سیستماتیک از استاد دانشگاه تا گزارشگر تلویزیون توی سرمان زدند که بازندهاید. حالا بچههای تیم ملی با مربی خوبشان با این سیستم جنگیدند و البته پیروز شدند. ما پیروز شدیم! ما با گروه مرگ جنگیدیم. با «خودکشی از ترس مرگ» جنگیدیم و فقط جنگیدیم. بچهها داخل زمین جنگیدند، بیرانوند، ابراهیمی، پورعلیگنجی، رضاییان، حاجصفی، امیری، حسینی، عزتاللهی، طارمی، آزمون، جهانبخش، محمدی، قدوس و انصاریفرد جنگیدند. کیروش روی نیمکت جنگید، سرپا جنگید، با VAR جنگید و با داور جنگید. در نشست خبری با «فیفا» جنگید و با نظمی که ایران را در مرحله بعد نمیخواست، جنگید! کیروش اگرچه یک بیگانه بود، اما به خیلیها یادآوری کرد تنها راه پیروزی جنگیدن است: «من از فرهنگی آمدهام که همیشه به دنبال پیروزی است».
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است: هماکنون اردوغان رهبران و بنیانگذاران حزب عدالت و توسعه مانند «عبدالله گل»، رئیسجمهور پیشین و «احمد داوود اوغلو»، نظریهپرداز احیای خلافت عثمانی و... را بیسروصدا کنار گذاشته و در مراسمهای رسمی دیده نمیشوند. از آنان حتی در مناصب درجه دوم حزب و دولت هم استفاده نمیکنند. قطعا چالش آنان با پرزیدنت اردوغان در این دوره بیشتر شده و مانند «فتح الله گولن»، نظریهپرداز تئوری «خیزمت» (خدمت به مردم) در برابر او قرار خواهند گرفت. با این چالشها شکاف بین جناح حزب عدالت و توسعه نیز عمیقتر میشود.
مسئله دوم، تمرکز سیاست خارجی اردوغان بر خاورمیانه و پیداکردن جای پای گذشته خلافت عثمانی در منطقه است. اردوغان حامی اخوانالمسلمین و مانند اخوانیها به سیستم خلافت معتقد است. اختلاف عمده او با سوریه و مصر، برخورد با اخوانیها در سوریه در زمان حافظ اسد و سرکوب آنان به دست عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور کنونی مصر و زندانیکردن رئیسجمهور اخوانی منتخب مردم مصر است. افزون بر این موارد، حمایت اردوغان از امیر قطر که او هم حامی اخوانیهاست، در اختلاف بین قطر و عربستان است. نباید نادیده گرفت که اختلاف اخوانیها و طرفداران آنان با جمهوری اسلامی به حدی است که رئیسجمهوری اخوانی در اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران (سال ۱۳۹۱) حتی حاضر نشد با مقامات عالی ایران مذاکره کند و تا پایان جلسه روز اول کنفرانس در تهران بماند. پس اردوغان همچنان رئیسجمهوری مسئلهساز است.
یادداشت امروز روزنامه اعتماد نیز به بازی خوب تیم مراکش در جام جهانی 2018 روسیه اشاره کرده است و نوشته: فرناندو هیرو راجع به مراکش پس از بازی تیمش مقابل این تیم گفت: «آنها تیم بسیار خوبی هستند که دو مسابقه را با نتیجه ١-٠ واگذار کردند در حالی که لیاقتشان بیش از اینها بود و باید گفت که تمام تیمشان خیلی سرسخت بودند.»، اما مساله فقط سرسختی نیست. مراکش فوتبالی بازی کرد که تمام تیمهای گروه شگفتزده شدند. صفحه رسمی فیفا در اینستاگرام به این تیم بابت اینکه جام جهانی را زیباتر کردند تبریک گفت.
شاید آنها هم مثل ایران در ادامه فراموش شوند و کسی یادش نماند یک تیم آفریقایی که بعد ازمدتها به جام جهانی رسیده بود، با چند اشتباه داوری فاحش مقابل اسپانیا و پرتغال متوقف شد و اگر میتوانست از گروه بالا بیاید، به راحتی به جمع هشت تیم برتر جام راه پیدا میکرد. انگار فیفا باید راهی جدید برای سیدبندی مسابقاتش پیدا کند. حضور لهستان در گلدان یک و حضور مراکش در گلدان چهار برای قرعهکشی، نشان میدهد که رنکینگ فیفا نمیتواند معیار خوبی برای سیدبندی باشد. سرگروهی لهستان، تیمی که در دو بازی ابتدایی جام فقط یک شوت در چارچوب داشته و به عنوان اولین تیم اروپایی حذف شده، نشاندهنده یک باگ در سیستم است. شرایط گروههای جام جهانی عادلانه نیست و قدرت گروهها به هیچوجه برابری ندارد. کازابلانکاییها برای تحقق رویایشان در این گروه سخت همه کار کردند، اما حتی کمک داور ویدئویی هم نتوانست عدالت را اجرا کند و مراکش از همه نظر قربانی شد. قربانی روند اشتباه در دستهبندی تیمها برای قرعهکشی و همچنین اشتباهات عجیب و غریب داوری.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «چسب زخمی به نام تیم ملی» چنین نوشته است:در جشن مردم برای تیم ملی خیلی از پدربزرگها و مادربزرگهایی حضور داشتند که همیشه از سروصدای دیگر اعضای خانواده حین تماشای فوتبال گریزانند و شاید قوانین ساده فوتبال مثل آفساید را هم بلد نیستند. اما همانها برای موفقیت تیم ملی دست به دعا برداشتند و با شادی نوهها خندیدند و با اشکشان غصه خوردند. بزرگان علوم اجتماعی برخی از این رفتارها را به تخطی کارناوالی تعبیر میکنند. خودمانی و ساده اش یعنی جمعی که در موقعیتهای دیگر فرصت بیان نظرش و ابراز وجود و حضورش را نداشته، پس از فرصتی کم هزینه برای حضور در صحنه استفاده میکند و گرنه هنوز بسیاری از مردمی که این روزها به عملکرد تیم ملی افتخار میکنند انتقادات جدی حتمی به برخی رفتارهای غیر فنی کی روش دارند.
مثلا خیلی از این مردم نقدهای جدی به کی روش به خصوص درباره مکانیزم بازیهای دوستانه و پاداش برد این بازیها را فراموش نکردند. آنها کم کاری فدراسیون فوتبال را نبخشیده اند. اما دوست دارند در این روزها که روند اتفاقات بر آنها سخت گرفته، تیمی را که تمام تلاشش را برای شادی مردم کرده حتی بعد از حذف تشویق کنند؛ نه فقط برای قدردانی از تلاش تیم، بلکه برای نیازهای دیگری که روح جامعه آن را طلب میکند. نیازهایی که فقط مادی نیست. زخمهایی که تیم ملی و عملکردش مثل یک چسب زخم آن را فعلاً از منظر چشم مان دور کرد.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «وقتی نقشههای کی روش جواب داد» منتشر و در آن چنین آمده است:در خط حمله، در این ۳ بازی سردار آزمون حضور داشت که از او انتقادهایی صورت گرفت، اما باید به این نکته توجه داشت که او کاری را میکرد که کادرفنی از وی خواسته بود. او با تمام وجودش بازی میکرد و به نظرم در بازی با پرتغال هم بازی بهتری را از خود به نمایش گذاشت. او هم دفاع میکرد و هم در حمله شرکت داشت، اما باید به این نکته توجه داشت که سردار بازیکنی نیست که پا به توپ باشد. او بازیکن ۱۸ قدم است و یک ضربهزن عالی است. واقعاً ما در این ۳ بازی، چند توپ از کنارهها ریختیم که سردار سر نزده باشد؟ نگاه کردن از بیرون به بازیکنان متفاوت است و باید به این موضوع توجه داشت که آنها شرایط سختی داشتهاند.
ما به شرط اینکه از فردا برنامه مشخصی داشته باشیم و مسابقات لیگ برتر هم بدرستی پیش برود، میتوانیم تیم ملی با انگیزهای داشته باشیم که در جام ملتهای آسیا نتیجه بگیرد. اینکه کیروش اصرار دارد که بازیکنان به خارج از کشور و اروپا بروند، این نیست که تمرینات در ایران خوب نیست، اما ما حتماً مثل اروپاییها تمرین نمیکنیم. بازیکنان ما در اروپا یاد میگیرند که از لحاظ فرهنگی حرفهای باشند. اینکه احساسی نباشند و زود به هم نریزند. امیدوارم تیم ملی در جام ملتها هم نتیجه بگیرد تا دیگر بازیکنان جوان تیم ملی مانند سید مجید حسینی و بقیه هم بتوانند لژیونر شوند و در فوتبال اروپا بدرخشند.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:افکار عمومی تعریف مشترکی ندارد، اما روشن است که نقش بیبدیلی در سیاست داخلی و خارجی کشورها دارد. معمولاً افکار عمومی برساخته رسانهها و گروههای مرجعی است که برای آن تولید محتوا و تعیین جهت میکنند و اگر این را بهمثابه نقشآفرینی روی صحنه جامعه تلقی کنیم، پشت صحنه یا زیر آن، از قبل آماده شده است. این بستر موجود، اقدامات عینی و واقعی کارگزاران و بازیگران حاکمیت، احزاب، فعالان مدنی، دولتهای خارجی و... است. در ماههای اخیر، جریان ضدانقلاب (متشکل از دولتهای مداخلهگر و اپوزیسیون برانداز) تلاش کردهاند تا ایده بحران دائمی یا فراگیر در ایران را جا بیندازند؛ این در شرایطی است که کشور دچار هیچ کمبودی در زمینه کالاهای راهبردی نیست و فاصله زیادی میان بازنماییهای رسانههای ضدانقلاب با واقعیت وجود دارد، ولی از سوی دیگر، ناکارآمدی دولت در اداره وضع موجود و اعلام مکرر اینکه نمیدانیم چه باید بکنیم در سطوح میانی، پازل مخرب بحرانیبودن وضعیت را تکمیل کرده و میکند و متاسفانه بعضاً مشاهده میشود که متولیان امور اجرایی، به جای پذیرفتن اشکالات خویش، همهچیز را به جنگ روانی نظام سلطه در حوزه عمومی ارجاع میدهند که قطعاً واقعی است، لیکن پیشنیازها و زمینههای آن در گفتارها و عملکردهای بخشهایی از حاکمیت وجود دارد که موجب ایجاد موجهای سیاسی میشود. متولیان امور، باید سهم واحدهای تحت فرمان خویش را در فراهم آوردن خوراک لازم برای جریانسازی دشمن مشخص و آن را با جدیت کنترل کنند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *