به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «منطق یانکیها» منتشر شده و در آن چنین آمده است:درواقع، منطق اصلی آمریکا این است که «بگیر و طلبکار باش»! بنابراین جماعت وادادهای که اخیراً مذاکره مستقیم و بدون پیششرط با آمریکا را مطرح کردهاند، باید به این سؤال پاسخ دهند که اگر رابطه با کاخ سفید، باطلالسحر مشکلات است، چرا این کشور حاضر نیست بدون مذاکره موانع را بردارد و آرزو میکند که ایران هم مثل کره شمالی پای میز مذاکره بیاید ؟! بهعبارتدیگر، چنانچه مفروض «نیاز تهران به مذاکره به جهت مسائل اقتصادی و معیشتی» صحیح باشد، این سؤال پیش میآید که در این صورت، نیاز آمریکا به مذاکره و اصرار آنها برای گفتگو با کشورمان برای چیست؟!
پاسخهای متفاوتی میتوان دراینباره ارائه کرد اما اولین دلیل تأکید همیشگی آمریکایی به مذاکره با ایران، به موقعیت برتر و قدرت جمهوری اسلامی در منطقه بازمیگردد. در شرایط کنونی، آمریکا تنها راه نجات خود از مهلکه خودساخته در غرب آسیا را خروج از این منطقه تشخیص داده که البته به این سادگی امکانپذیر نیست؛ چراکه موقعیت کشورهای همسو با غرب بهویژه امنیت رژیم صهیونیستی با خروج آمریکا در معرض خطر جدی قرار میگیرد و واشنگتن میداند که قبل از هر چیز باید مشکل خود با ایران را حل کند.بنابراین، راهبرد آمریکا در قبال کره شمالی و نظایر آن در ایران و منطقه تردیدی باقی نمیگذارد که گپ و گفت با مستأجران کاخ سفید، نهتنها بیفایده است بلکه رویکردی کاملاً مغایر با مصالح کشور است چراکه اولاً آمریکا همه کانالها و مراودات سیاسی را با عیار منافع خود میسنجد و ثانیاً پس از اطمینان از حصول به اهدافش، پلهای واسط که همان کشورهای غیرهمسو هستند را تخریب کرده و تعهداتش را به بوته فراموشی میسپارد.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «چون به گَردَش نمیرسی برگرد!» منتشر شده و در آن آمده است:اکنون از خود آقای روحانی و نه هیچکس دیگر سؤال این است که کدامیک از مشکلات کشور را حل کردهاید؟! و کدام مشکل را میتوانید آدرس بدهید که در دوران ریاست جمهوری خود، چند برابر نکردهاید؟! کافی است نگاهی گذرا به فهرست وعدههایی که داده بودید بیندازید و برای مردم -یا لااقل در پیشگاه وجدان خود- توضیح بدهید که کدام وعده است که بر زمین نمانده و دهها مشکل دیگر به آن افزوده نشده است؟! این ارزیابی به آسانی ممکن است و کار دشواری نیست، هست؟ و قضاوت نهایی نیز بر عهده خودتان!
نمیگوییم « چون به گَردَش نمیرسی، برگرد»!! چرا که جنابعالی با رای مردم بر کرسی ریاست جمهوری نشستهاید و اگرچه همخوانی وعدهها با رای مردم نیز بخشی از حقالناس است که اگر رعایت نشود حق رایدهندگان یعنی همان حقالناس ضایع شده است، ولی به صلاح خود شما، مردم، نظام و انقلاب است که دست به یک خانهتکانی اساسی و گسترده در دولت بزنید و ضمن سپردن کارها و مسئولیتها به افراد شایسته و کاردان، در انجام امور نیز از افراد دلسوز و کارآمد و آزمون داده مشورت جدی بگیرید تا لااقل بخشی از خسارتهای فراوانی که تاکنون دولت جنابعالی به ملت تحمیل کرده است جبران شود.در میان وزرا و مدیران کابینه شما، افراد کاردان و دلسوخته کم نیستند ولی سخن درباره آن عده از اعضای دولت جنابعالی است که به زندگیهای اشرافی و یا وطنفروشی در فتنه آمریکایی- اسراییلی ۸۸ آلودهاند. این عده، افراد ناشایسته و همسو با آلودگی خویش را در بدنه دولت شما نفوذ دادهاند و در نهایت برای جنابعالی نه «یار شاطر» که «بار خاطر»ند.
این نکته هم گفتنی است که این روزها مدعیان اصلاحات یعنی همانها که به صراحت دولت شما را «رحم اجارهای»! خود میدانستند نیز سخن از تغییرات در کابینه دارند ولی با دقت در نظرات آنان متوجه میشوید که در پی اخراج نیروهای کارآمد و جایگزینی آنها با مشتی دیگر از اشراف و شماری از دین به دنیا فروختهها و آلوده به وطنفروشی در فتنه ۸۸ هستند یعنی همانها که نتانیاهو از آنان با عنوان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران یاد میکرد.
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:اصلاحطلبان این روزها حال و روزی بهتر از برجام ندارند و درست مانند دستپختشان، دچار بحران هویت هستند، با این حال درست مانند برجام دوست دارند خم به ابرو نیاورند و کسی نگوید بالای چشمشان ابرو است! زمان، اما در گذر است و ناچار با آنها نیز بهتر از دستپختشان رفتار نخواهد کرد!
سوال، اما این است: حد یقف این زیست چندگانه کجاست؟ سمپاتهای اصلاحطلب تا کی باید هم از فتنهانگیزی رئیس دولت اصلاحات در ۸۸ دفاع کنند و هم او را حامی کلیت نظام تصور کنند؟ روحانی، سخنران ۲۳ تیر ۷۸ است که پیادهنظام اصلاحات را اراذل و اوباش میداند یا کاندیدای اصلاحات؟! هاشمی، عالیجناب سرخپوش بوده یا «نماد آزادی» ناشناختهای که اصلاحطلبان دیر او را کشف کردند؟ تفکر امثال ناطقنوری و عباس آخوندی به عنوان رقبایی که سال ۷۶ متحجر و ضدآزادی معرفی میشدند، بالاخره مورد تایید است یا نه؟! علی لاریجانی چطور؟ اینکه مشاور سیاسی رئیس دولت اصلاحات میگوید لاریجانی شاید در ۱۴۰۰ یکی از گزینههای اصلاحات باشد را کجای دلمان بگذاریم؟ رئیس دولت اصلاحات و دوستانش به هر حال با افشای رسوایی کنفرانس برلین توسط لاریجانی موافقند یا نه؟ با برنامههای «چراغ» و «هویت» صداوسیمای تحت مدیریت لاریجانی چطور؟ روی هم رفته، اگر بخواهیم وضعیت فعلی اصلاحطلبان را توصیف کنیم، حتما برای انتقال آن به ذهن مخاطب، واژه کم میآوریم. چنین جریانی نه ریشهای دارد و نه البته آیندهای. این خط و این نشان!
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است: دو کشور جمهورى اسلامى و عربستان که در روابط و معادلات دوجانبه در یکى از سختترین شرایط خود به سر میبرند، در اجلاس صدوهفتادوچهارم، اولین درس بزرگ سیاستها و دیپلماسى دروناوپکى را به روسیه دادند. روسیه ماهها با عربستان درباره لغو کاهش جمعى ۱.۸ میلیون بشکه در روز هماهنگی و لابى کرده بود و از طریق عربستان مىکوشید ایران را براى همکارى ترغیب کند. عربستان نیز همه قولهاى مساعد را به مسکو داده بود، اما در جلسه اوپک با ایران همسویى کرد. قطعا این اولین تجربه مهم روسیه از قوانین و قواعد دروناوپکى بود. در حقیقت، عربستان ضمن مجادله با همتاى ایرانى خود، مقاومت او را در مخالفت با افزایش سقف تولید که خواست روسیه بود، تحسین مىکرد. عربستان با دیپلماسى درونسازمانى اوپک خوب آشناست.
امروز در بخش نفت و انرژى، آمریکا و عربستان سیاستهاى متفاوتى دارند که باید جدا از دیگر روابط سیاسى و ژئواستراتژیک به آن توجه کرد. البته مشکل دیگر عربستان آنجاست که حتى در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس هم تقریبا تنهاست؛ تاجایىکه شوراى همکاریهاى خلیج فارس در آستانه فروپاشى قرار دارد. کویت، امارات متحده عربى، قطر و عمان نیازى به قیمتهاى خیلى بالاى نفت ندارند. بهعلاوه تنشهاى سیاسى هم روابط ایشان را مخدوش کرده است. کشورهاى کوچک خلیج فارس از آینده عربستان بهعنوان یک قدرت احتمالى برتر نگران هستند و یک عربستان قدرتمند و تا دندان مسلح را برنمىتابند. با توجه به آنچه بیان شد، سیاست جمهورى اسلامى ایران مبنى بر روند رشد ملایم قیمتهاى جهانى نفت در حقیقت مورد تأیید همه اعضای اوپک بود.
یادداشت امروز روزنامه اعتماد نیز به جام جهانی 2018 روسیه اشاره کرده است و نوشته:فوتبال پدیده عجیبی است؛ از «برساختههای اجتماعی»ای است مشحون از هیجان، خلاقیت، هنر فردی، کار تیمی، شانس و اتفاقات پیشبینی نشده. حضور ذهن و تمرکز بالا و حرکات خلاقانه با توپ و بدون توپِ بازیکنان، بر زیبایی این پدیده استثنایی افزوده است. کسی که خود روزگاری فوتبال بازی کرده و بر ظرایف و دقایق و چم و خمِ این بازی وقوف دارد و «ازدار آشنایی است»، میتواند به زمین مستطیلی سبزرنگ و بازیکنان پا به توپ چنان بنگرد که به نوازندگانِ یک ارکستر موسیقی؛ میتواند چنان غرق تماشای یک بازی جذاب شود و لذت برد که از شنیدن ِ. یک قطعه موسیقی یا زمزمه کردن یک شعر لطیف یا خواندن یک رمانِ دلکش یا دیدن یک تئاتر یا یک فیلم در سالن تئاتر و سینما، سرمست میگردد و وقتش خوش میشود.
اوقاتی که غرق تماشای فوتبال هستی، از فضای پیرامونی و روزمرگی و روزمرّگی و درد و رنجی که تو را در چنبره خود گرفتار کرده، برای دقایق وساعاتی غافل میشوی و طعم فراغت را زیر دندانهایت مزمزه میکنی و از خود به در میشوی و در فضایی نامتعارف قرار میگیری و مفتون و مسحور خلاقیت و هنرمندی بازیکنانی، چون مسی و رونالدو میگردی. در این دنیایی که آکنده از گیر و گرفت و ناکامی و نامرادی و نامردمی و تلخی و سردی و خونریزی و جنگ است و انسانهای گوشت و پوست و خوندار با انواع معضلات و نابسامانیها دست و پنجه نرم میکنند، چشمدوختن و زلزدنِ زن و مرد و خردسال و میانسال و کهنسال، با پیشینههای تربیتی و معرفتی متنوع و رنگارنگ، به زمین چمنِ مستطیلی سبزرنگ و اتفاقات هیجانانگیز و پیشبینیناپذیر آن را در اقصی نقاط این کره خاکی به مدت یک ماه دنبال کردن، دمی ایشان را از رنج هستی میرهاند؛ امری که در جای خود خواستنی و دلپذیر و کارآمد است.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «اردوغان در لبه پرتگاه؟» چنین نوشته است:امروز سرنوشت کشور و حزبی که بیش از ۱۶ سال یکه تاز قدرت در ترکیه بوده روشن میشود. رقابت احزاب تا دیشب سخت ونفس گیر بود. ازصلاح الدین دمیر تاش زندانی گرفته تا محرم اینجه اصلیترین رقیب اردوغان ازحزب جمهوری خواه. این یادداشت نگاه من به انتخابات ترکیه از کف خیابانهای آنکارا وبررسی نظرموافقان ومخالفانی است که بیش از هر زمان دیگر منتظر امروز بودند.
درچنین شرایطی دور به نظر میرسد اردوغان و حزب وی بتوانند آرای گذشته را به دست آورند. این درحالی است که احزاب مخالف ادعای تقلب در همه پرسی گذشته را همچنان بر زبان میراندند. درهمه پرسی سال گذشته میلادی شورای عالی انتخابات حدود دو و نیم میلیون برگۀ فاقد مهر را در پایان انتخابات معتبر اعلام کرد. درحالی که تا پیش از آن، قانون برگههای رای بدون مهر این شورا را فاقد اعتبار میدانست.به همین دلیل احزاب مخالف تمهیداتی را برای جلوگیری از هرگونه تقلب احتمالی در این انتخابات اتخاذ کرده و بر سر هر صندوق رای یک ناظر گمارده اند. محرم اینجه نامزد حزب جمهوری خواه خلق از تمام دادستانهایی که آنها را آزادی خواه دانسته، خواسته تا امروز در مقابل شورای عالی انتخابات برای هرگونه اقدام قانونی و رسیدگی به شکایات احتمالی آماده باشند.
درهرصورت روز یک شنبه برای نخستین بار در ترکیه انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به طور همزمان برگزار میشود و باید دید نظام جدید ریاستی چه دستاوردی برای ترکیه خواهد داشت هرچند حزب جمهوری خواه خلق اعلام کرده درصورت پیروزی درانتخابات نخستین کاری که خواهد کرد بازگرداندن نظام پارلمانی خواهد بود.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «انتخابات زودهنگام ترکیه؛ ماراتنی نفسگیر» منتشر و در آن چنین آمده است:انتخابات زودهنگام پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه سنگ بنای دوره جدیدی در ساخت سیاسی این کشور است. با این انتخابات، سیستم سیاسی این کشور از پارلمانی به ریاستی چرخش پیدا خواهد کرد؛ پروژهای که رجب طیب اردوغان دست کم در ۱۰ سال اخیر آن را پیگیری کرده است.
در این انتخابات احزاب رقیب اردوغان دو هدف مشترک را دنبال میکنند: ۱- تغییر آرایش سیاسی به نفع خود در انتخابات پارلمانی ۲- کشاندن انتخابات به دور دوم در انتخابات ریاست جمهوری تا در مرحله دوم بتوانند بر سر شخصی که بیشترین آرا را از بین آنها به دست میآورد، اجماع نظر کرده و او را مقابل اردوغان قرار دهند.
اما در نقطه مقابل حزب عدالت و توسعه که در ۱۵ سال گذشته سکان حکومت را در دست داشته، این بار هم تلاش میکند هم پست ریاست جمهوری و هم اکثریت پارلمانی را بهدست آورد. سیاست تهاجمی که اردوغان بخصوص در یک سال اخیر در قبال دو همسایه جنوبی خود یعنی عراق و سوریه در پیش گرفته، بهعنوان نگرشی تلقی میشود که اردوغان از طریق آن تلاش کرده، بخشی از جامعه متشکل از ملیگرایان و افراط گرایان را متوجه این موضوع کند که وجود و حضور عدالت و توسعه، میتواند عامل ثبات بخش و حافظ ثبات ترکیه و نقش منطقهای آن باشد. به همین دلیل برخی از تحلیلگران معتقدند اردوغان از مدتها پیش اسب خود را برای انتخابات ریاست جمهوری زین کرده بود. با این حال چالشهایی که احزاب رقیب برای رجب طیب اردوغان و عدالت و توسعه رقم زدهاند، ممکن است روند انتخابات را با نوسان جدی مواجه کند و آن را تبدیل به ماراتنی نفسگیر برای رئیسجمهوری ترکیه سازد.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:یکی از اصلیترین علل شکلگیری وضع کنونی در اقتصاد ملی، افزایش وابستگیهای گوناگون مدیریتی، مالی و تجاری به خارج از کشور است که خودش را در قامت افزایش واردات، خروج گسترده ارز، محدودیتهای داد و ستد جهانی و... بازتولید میکند. این اتفاق، ماحصل همه دولتها و سیاستگذاران اقتصادی در سالهای دور و نزدیک است و برای نخستینبار پنجسال قبل، تلاش شد تا در تبلیغات انتخاباتی و پس از آن برنامههای دولت آقای روحانی، چنین رویهای بهعنوان محوریترین روش حل مشکلات، معرفی شود. بدین ترتیب شاید توقع زیادی از دولت کنونی نباشد که یکدهم میزانی که برای رسیدن به برنامه اقدام مشترک با دولتهای غربی بر سر برنامه هستهای ایران -که بدان برجام گفته میشود- وقت، هزینه و انرژی صرف کرده، آن را به یک برنامه اقدام مشترک اقتصادی داخلی مبدل سازد تا در ذیل سیاست کلان اقتصاد مقاومتی، وابستگی به نفت را کاهش دهد، نظام مالیاتی را ترمیم کند، رکود تورمی ناشی از نوسانات بازار را مدیریت نماید، نقدینگی را در کنترل خود درآورده و آن را در مسیر صحیح به جریان بیندازد، برای رفع موانع مضحک صادراتی و سختکردن درگاههای سهلگیرانه واردات چارهای فوری بیندیشد، تولید ملی و خرید کالای ایرانی را تقویت و تبلیغ کند، استقراض از بانک مرکزی را کاهش دهد، سیاستهای اصل ۴۴ را بهطور واقعی اجرایی کند، چابکسازی دیوانسالاری حکومتی و کوچکسازی آن را تحقق بخشد، برای بخشهای خاص نظیر کشاورزی، مسکن و عمران طرحهای زودبازده ارائه دهد و... در نهایت به همه شعارهایی که پنج سال پیش علیه سیاستهای اقتصادی دولت قبل داد و رای آورد؛ جامه عمل بپوشاند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.