به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «امید مردم را هدف گرفتهاند» منتشر شده و در آن چنین آمده است:در برههای که تیغ تمام توطئهها و طراحیهای آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران کند شده و همه راهبردهای واشنگتن از جنگ تحمیلی گرفته تا براندازی و نفوذ به بنبست ختم شده، کاخ سفید آخرین شانس خود را در به راه انداختن نبرد اقتصادی دیده و همه همت خود را صرف تحقق این هدف شوم کرده است. «جنگ اقتصادی» راهکاری است که وزارت خزانهداری آمریکا هدایت آن را به دست گرفته و به فرموده رهبر حکیم انقلاب در خطبههای نماز عید فطر امسال، با این اقدام، «امید مردم» را هدف قرار دادهاند. در خصوص این چالش که جمهوری اسلامی نظایر آن را در برهههای مختلف از سر گذرانده است، سه نکته مهم قابل اعتناست.
در چنین شرایطی که دشمنان ما پروژه «جنگ روانی» را باهدف مخدوش کردن روحیه امید در دستور کار قرار دادهاند، طبعاً «پیشگیری» و «پیشدستی» در خنثی کردن نقطههای قابل اشتعال در جامعه، اولین و مهمترین راهکار به شمار میآید و تصمیمات و سیاستهای اجتماعی – اقتصادی باید بهگونهای باشند که اتحاد، انسجام و همدلی کشور را زیر سؤال نبرد و بهانه به دست دشمن ندهد.اعداد و ارقام و شاخصهای بینالمللی نشان میدهند که وضعیت کسبوکار کشورمان در شرایط مناسبی نیست و نیاز است که دستگاههای اجرایی و تقنینی در جهت حذف مقررات زائد و رفع موانع کسبوکار، تلاشی جدی داشته باشند. حذف مقررات دستوپا گیر، کاهش ریسک سرمایهگذاری و هزینههای تولید را به دنبال دارد و موجب میشود تا به عبارتی، چرخهای اقتصاد کشور روغنکاری شوند. این یکی از اولویتهایی است که «شورای عالی اداری» و «هیئت مقررات زدایی» باید به جد به دنبال اجرای آن باشند.
در کنار مواضع حمایتگرانه در برابر جنگ اقتصادی دشمن که جامعه موظف به رعایت آن است، افکار عمومی در تقبیح فرهنگهای مغایر با مصالح اقتصادی کشور مانند اسراف و مسرفین ارتقاء داشته که البته با نقطه مطلوب فاصله دارد و از طرفی، حمایت از کالاهای ایرانی به یک مطالبه عمومی تبدیلشده و مردم اجناس باکیفیت ایرانی را به کالاهای خارجی ترجیح میدهند. همه شرایط برای خنثی کردن و مقابله با توطئههای خارجی فراهم است و همانگونه که رئیسجمهور آمریکا برای حمایت از تولیدات داخلی، وارد کارزار تعرفهای با متحدین قدیمی و راهبردی خود میشود، شعار «آمریکایی، آمریکایی مصرف کن» سر میدهد و مردم کشورش را برای دفاع از محصولات وطنی به خط میکند، انتظار میرود که مسئولین کشورمان نیز برای زمینگیر کردن حریف در این هماورد اقتصادی، کفش آهنی به پا کرده و با حمایت صددرصدی از توان داخلی، همه ظرفیتهای کشور را برای سیلی زدن بهصورت دشمن بکار گیرند.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «جنگ حدیده، فرصت طلایی مردم یمن در دفع تجاوز» منشتر شده و در آن آمده است:جنگی که از روز دوشنبه هفته پیش با هدف و تصرف بندر الحدیده یمن آغاز شد از نظر انصارالله یک «فرصت جنگی» تلقی شده و در نقطه مقابل، ائتلاف مشترک آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، سعودی و اماراتی آن را «پیروزی طلایی» خوانده است ممکن است هر دو اتفاق بیفتد یعنی ائتلاف پنج ضلعی یاد شده با بهرهگیری از بمباران شدید و کمک بمبافکنهایی که یمنیها فاقد آن هستند، در سواحل مسطح استان الحدیده به یک پیروزی فوری و کم هزینه دست پیدا کنند و بالاخره پس از حدود ۲/۵ سال تلاش در جبهههای مختلف یمن به «یک دستاورد» برسند، اما از آن طرف همانگونه که تجربه جنگهای پیشین در مأرب، تعز، نهم و صنعا میگویند، جنگ الحدیده یک «تله ویرانگر» برای نیروهای ائتلاف میباشد کما اینکه طی حدود شش هفته اخیر که جنگ برای تصرف الحدیده آغاز شده، ائتلاف بیش از ۷۰۰ کشته داده است. در خصوص این جنگ، نکتههایی وجود دارد:
۱- جنگ یمن را میتوان بطور کلی به دو مرحله تقسیم کرد: مرحلهای که انصارالله بطور تاکتیکی از اداره جنوب منصرف شد و نیروهای خود را در ۱۲ استان منطقه شمالی متمرکز کرد و مرحلهای که انصارالله در منطقه شمالی مورد تهاجم نیروهای سعودی، اماراتی و عوامل یمنی آنها قرار داشت. مرحله اول کمتر از یک سال به درازا کشید و از مرحله دوم هم اینک ۲۷ ماه میگذرد.
2- گمان سعودیها، اماراتیها، آمریکاییها، فرانسویها و انگلیسیها که یک هندسه پنج ضلعیعملیاتی به وجود آوردهاند، این است که عملیات در ساحل هموار غربی یمن میتواند با سرعت جلو رفته و تا شمالیترین نقطه ساحل یمن امتداد یافته و ارتباط انصارالله را با دریا قطع کند و او را با محدودیت فراوان مالی و تسلیحاتی مواجه گرداند. این در حالی است که تهاجم نظامی به سواحل یک چیز است و حفظ آن یک چیز دیگر!
3- روش جنگیدن انصارالله در نبرد سنگین الحدیده، مشخص است. انصارالله گروههای پیاده دشمن را دور میزند، در بین آنها نفوذ میکند به گونهای که پشتیبانی هوایی دشمن مختل شود. در چنین شرایطی حملات هوایی بیش از آنکه از انصارالله شهید بگیرد از نیروهای ائتلاف کشته میگیرد از سوی دیگر نیروهای رزمی انصار که برخلاف اکثر نیروهای مهاجم به اجزاء منطقه اشراف دارند با تجزیه نیروهای دشمن هر گروه را به تله انداخته و تلفات سنگینی را بر آنان هموار میکنند.
عملکرد نماینده دبیر کل سازمان ملل در امور یمن در این صحنه یک عبرت مهم به حساب میآید. درست در کشاکش این جنگ «مارین گریفیس» به صنعا آمده است و به جای آنکه تهاجم نظامی پنج کشور متجاوز را محکوم نماید و براساس وظیفه حقوقی خود از حقوق مسلم مردم یمن در این تهاجم دفاع کند به مردم یمن و مهمترین مدافع آن یعنی انصارالله میگوید آیا حاضرید در قبال لغو عملیات نظامی حدیده خلع سلاح را بپذیرید! این خلاصه طرحی است که او با طمطراق از آن به عنوان تلاش برای «یافتن راهکار جامع سیاسی» یاد میکند. این غیر طبیعی هم نیست وقتی کشورهای اصلی شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه و انگلیس فرماندهی عملیات نظامی و بمبارانهای سنگین الحدیده را انجام میدهند و همه تلاش خود را در شکست مقاومت ملت یمن متمرکز کردهاند، فرستاده آنان هم باید روی خلع سلاح انصارالله تمرکز کند. اما از این گریفیس که انصارالله او را «پستچی سعودی» خوانده است در عمل کاری ساخته نیست. چه اینکه حملات این روزهای کشورهای اصلی عضو ناتو و عضو شورای امنیت به مردم مظلوم یمن نیز به جایی نمیرسد. کما اینکه این نوع اقدامات قبلاً درباره حزبالله لبنان تجربه شده و به شکست انجامیده است و این در حالی است که در مقایسه با جمعیت لبنان و نحوه حضور حزبالله در دولت این کشور، انصارالله در موقعیت مستحکمتری قرار دارد.
روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود با عنوان «دشمنی آمریکا، واقعیتی فراحزبی و نامحدود»چنین نوشته است:یکی از محورهای اصلی سخنرانیهای رهبر انقلاب بویژه در سالیان اخیر تاکید بر وجود دشمن، لزوم شناخت آن، چرایی و چگونگی آن، توجه به اهمیت مقابله با آن و رد منطقی و متقن ادعای برخی جریانهای داخلی مبنی بر وجود توهم توطئه است. در همین راستا ۳ نکته اساسی در بیانات ایشان همواره مورد تاکید قرار گرفته است؛ اول اینکه این دشمنی به هیچوجه محدود به مساله هستهای، مسائل موشکی، اتهام تروریسم و حقوق بشر نیست: «یک مساله اساسی این است که دشمنی آمریکا با ملت ایران و با جمهوری اسلامی اصلا حول محور هستهای نیست.
این خطاست اگر خیال کنیم دعوای آمریکا با ما بر سر قضیه هستهای است. نه! قضیه هستهای بهانه است. قبل از اینکه مساله هستهای مطرح باشد، همین دشمنیها، همین مخالفتها از اول انقلاب بود. اگر یک روزی هم مساله هستهای حل شد، فرض کنید جمهوری اسلامی عقبنشینی کرد، همانگونه که آنها میخواهند، خیال نکنید مساله تمام خواهد شد؛ نه! ۱۰ بهانه دیگر را بتدریج پیش میکشند؛ چرا موشک دارید؟ چرا هواپیمای بدون سرنشین دارید؟ چرا رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسید؟ چرا از مقاومت در منطقه حمایت میکنید؟» (۱۲/۸/۹۲)
دوم اینکه این دشمنی محدود به دولت فعلی یا به صورت کلیتر محدود به جمهوریخواهان نیست و متوجه کل نظام سیاسی ایالات متحده در قبال ایران است: «نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است؛ نه! دولت قبل هم که با ما نشست، صحبت کرد و وزیر خارجهاش ۱۰ روز، ۱۵ روز در اروپا پایبند جلسات بود؛ آنها هم تقریبا همین جور [بودند]». (۲/۳/۹۷) سوم اینکه نحوه مواجهه ایران با آمریکا در این دشمنی، از نوع «واکنش» است نه «کنش»؛ به عبارت دیگر این نظام سیاسی آمریکاست که این منازعه و تخاصم را آغاز کرده است نه ایران: «برخی به مبارزه سخت و جنگ دشوار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ایران با هجوم همهجانبه دشمنان معترضند و فکر میکنند جمهوری اسلامی ایران این جنگ را شروع کرده است، اما این تصور نوعی غفلت است». (۲۴/۱۲/۹۶)
در یادداشت امروز روزنامه شرق هم چنین آمده است:فوتبال همیشه با اتفاقاتی غیرمنتظره نتایجی عجیب را رقم زده است و خوشبختانه اینبار حوادث فوتبال به سود ما رقم خورد. بازی ایران و مراکش با فشار حریف شروع شد که طبیعی بود. تیم ما طبق عادت همیشگی با تکیه بر دفاع کار را شروع کرد؛ کاری که خیلی خوب بلد است و در این چند ساله بارها انجام داده و از آن نتیجه گرفته است. در بازی با مراکش هم تیم با تمرکز روی دفاعکردن وارد زمین شد. بازیکنان پس از اینکه موفق شدند حملات حریف را کنترل کنند، در اواخر نیمه کمکم فرصت ضدحملهزدن را پیدا کردند که روی یک ضدحمله هم میتوانستیم به گل برسیم. در نیمه دوم، دو تیم تقریبا هیچ موقعیتی نداشتند تا اینکه یکی از اتفاقات نادر فوتبال به سود ما رقم خورد.
بههرحال تیم ما از نظر دفاعی خوب کار کرد، خدا هم کمک کرد و مزد این دفاع خوب را گرفت. رمز موفقیت ایران در بازی با مراکش دوندگی خط میانی بود. هافبکهای ما خیلی خوب دویدند و همین دوندگی موجب شد تا فشار مراکش کم شود و هر چه از زمان بازی گذشت، بازی متعادل شد. بههرحال ما به آنچه آرزویش را داشتیم، رسیدیم ولی نباید این برد ما را فریب بدهد و انتظارات را از تیم بالا ببرد. اسپانیا و پرتغال حریفان بعدی ما هستند. اگر انصاف را رعایت کنید، کیفیت بازی اسپانیا-پرتغال با کیفیت دیدار ایران-مراکش قابل مقایسه نبود. برد مقابل مراکش نباید ما را فریب بدهد که ما میتوانیم اسپانیا را ببریم. کارلوس کیروش مطمئنا در بازی با اسپانیا با همان استراتژی همیشگی بازی خواهد کرد. تمرکز روی دفاع چندلایه و دوندگی بالا و در نهایت دلبستن به تکفرصتها. منطقی است که چنین برنامهای هم داشته باشد، اما نباید فراموش کرد این سبک بازی شاید یکبار با اقبال بالا تبدیل به برد شود و ما نباید از بازی دوم با اسپانیا توقع بالایی داشته باشیم. کیفیت نزدیک بازیکنان به هم این امکان را به سرمربی داد تا در بازی اول، تیم را با چند تغییر که دیگران انتظار نداشتند به زمین بفرستد؛ برای نمونه کسی انتظار نداشت در پست دفاع چپ میلاد محمدی بازی نکند و احسان حاجصفی به بازی گرفته شود. حاجصفی سالها دفاع چپ بوده و این امکان برای سرمربی فراهم بود چنین تغییری داشته باشد. احتمالا در بازی با اسپانیا هم درمقایسهبا بازی با مراکش یکی، دو تغییر خواهیم داشت. بههرحال در فوتبال در پایان به نتیجه نگاه میکنند. عربستان خیلی هم فوتبال بدی بازی نکرد، اما پنج گل خورد و به همین دلیل است که گفته میشود عربستان آبروی فوتبال آسیا را برد و ایران آبروداری کرد. ما باید به این نکته توجه کنیم که بازی با اسپانیا شوخیبردار نیست. بازیکنان باید با همین انگیزه و دوندگی بالا و دفاع چندلایه به فکر انجام کار دفاعی باشند. کارلوس کیروش قطعا میداند که نباید برد مقابل مراکش باعث شود بازیکنان در بازی بعدی کار را آسان فرض کنند. دو مسابقه دیگر با بازی با مراکش تفاوت زیادی دارند.
روزنامه خراسان همچنین در یادداشت امروز خود نوشت: اکنون در مرحله تشدید جنگ اقتصادی آمریکا با ایران هستیم، جنگی که با استفاده آمریکا از نقاط ضعف اقتصادی ایران صورت میگیرد. خاصیت جنگ تصمیمات سریع و اقدامات قاطع است. برای مواجهه با جنگ نیز باید سریع و قاطع تصمیم گرفت و اقدام کرد. چندی پیش رهبر انقلاب در دیدار ماه رمضان با کارگزاران نظام با اشاره به جلسهای که با حضور ایشان تشکیل شده بود، فرمودند: «ما این جا دو، سه هفته پیش جلسهای تشکیل دادیم درباره مسائل اقتصادی کشور؛ رؤسای محترم سه قوه حضور داشتند، مسئولان فعال اقتصادی در بخشهای دولت و مجلس و قوه قضاییه حضور داشتند؛ بحث نسبتاً خوبی در آن جا شد، حرفهایی زده شد. البته بنده اقتصاددان نیستم؛ حرفها متکی به حرفهای کارشناسها بود؛ مطالبی را گفتیم، یک ترتیبات شکلی قرار شد که انجام بگیرد. دوستان همینها را باید دنبال کنند؛ الان من توصیه میکنم -رؤسای سه قوه تشریف دارند، همان آقایانی که در آن جلسه حضور داشتند، الان همه این جا هستند- [اگر]همان چیزهایی را که آن شب صحبت و تصمیمگیری شد و تأکید شد، با جدیت دنبال کنید، قطعاً مسائل اقتصادی پیش خواهد رفت؛ ما تردید نداریم.» پس از آن برای پیگیری ترتیبات شکلی که رهبری فرموده بودند، در تاریخ شنبه ۵ خرداد نخستین جلسه «شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سهگانه» تشکیل شد. اکنون نیز رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز عید فطر فرموده اند: «خوشبختانه یک کانون مرکزی برای رسیدگی به این امور با حضور روسای سه قوه و فعالانِ مسئولانِ قوای سهگانه تشکیل شده است که این مسئله -مسئله مهم اقتصاد- را قدمبهقدم دنبال کنند و تصمیمهای قاطع بگیرند و اجرا کنند؛ این کار باید انشاءا... با جدیت دنبال شود.»
در این میان مشاهده میکنیم که باز هم مطالبه رهبر انقلاب، «تصمیمات قاطع» و پیگیری برای «اجرایی شدن» آن هاست؛ بنابراین لازم است تصمیماتی که از سوی این شورا برای رفع مشکلات اقتصادی اتخاذ میشود، صریح و شفاف اعلام شود و نحوه پیگیری اجرای آن، وظایف هر یک از دستگاه ها، زمان بندی اجرای اقدامات و در نهایت گزارش پیشرفت کارها اعلام شود. در حقیقت نظام تصمیم گیری اقتصادی کشور در ۳ قوه باید با استفاده از تجربه دفاع مقدس و اتاق فرماندهی مشترکی که همه هماهنگی ها، تصمیمات و اقدامات لازم برای عملیات نظامی را به سرعت و با قاطعیت انجام میداد، از مسیر بوروکراسی پیچیده و جلسات هماهنگی کم فایده و رسمی به ستادی سریع و چابک با رصد لحظهای تهدیدها و چالشهای اقتصادی و اتخاذ تصمیمات قاطع تبدیل شود.
یادداشت امروز روزنامه ایران نیز به بازی روز جمعه تیم ملی فوتبال ایران در برابر مراکش اشاره کرده است و نوشته:مردم فوتبال دوست و فوتبال آشنای ایران میدانند تا چه اندازه از تیم ملیشان انتظار داشته باشند. مطمئن باشید حتی اگر تیم ملی فوتبال دو بازی آخر را آبرومندانه ببازد بازهم مثل بازی ایران و آرژانتین که یک بر هیچ به آرژانتین باختیم مردم پایکوبی خواهند کرد. این ناکامی فوتبالی به هیچ وجه اثر مخربی روی مردم نخواهد داشت آنچه ممکن است روح و روان ما ایرانیها را به هم بریزد اتفاقاتی است که در صحنههای دیگر میافتد که نمیخواهم وارد جزئیاتش شوم. حتی اگر هر دو بازی بعدی را با باخت در عرصه جام جهانی به پایان برسانیم نگران نیستم که دچار افسردگی ملی شویم ضمن اینکه ممکن است ما به دور دوم هم راه پیدا کنیم اینها همه خوب است، ولی تا یک مدتی موجب ایجاد شادیهای لحظهای میشوند، ولی ما باید برای بهبود زخمهای جامعه کاری کنیم و از پیروزی در فوتبال نمیتوان برای همه زخمها استفاده کرد.
مسأله دیگر که لازم است به آن اشاره شود پخش شادیهای خیابانی مردم از طریق صدا و سیما بود. این برای نخستین بار بود که تلویزیون بعد از پایان بازی ایران و مراکش نشان داد مردم به خیابانها آمدند. این نوعی به رسمیت شناختن این جشنها و پایکوبیهاست. پیش از این خبرهای جشن و شادی مردم در خیابان از سوی سایتها منتشر میشد، اما این بار از تلویزیون پخش شد که نشان میدهد مدیران فرهنگی دریافته اند اینگونه بازتابها را باید نشان دهند.یکی از مشکلات جامعه ما بر سر اینکه چه چیز جدی یا شوخی و فرعی یا اصلی است دچار سوء تفاهم و مشکل میشویم و همین در سیاستگذاریها کار دستمان میدهد؛
بنابراین پخش شادی مردم در خیابان پس از پیروزی فوتبال ایران مقابل مراکش گام خوبی است چرا که مدیران رسانه و امور فرهنگی جشنها را به رسمیت میشناسند. بویژه آنکه ما در جهان تحت فشار دشمنان هستیم و به وحدت و شادی حتی لحظهای و موقت نیاز داریم. البته باید فکری بر این نوع شادیها کرد باید دید چه کسی از چه چیزی بهعنوان منبع شادی و نشاط استفاده میکند و ببینیم این نوع شادیها تا چه اندازه این قابلیت را دارند که بتوانند به رسمیت شناخته شوند و البته دولتها نیز تا چه اندازه میتوانند در سطح و میزان شادیها مداخله کنند و از سوی دیگر تا چه اندازه میتوان شادی را به مردم واگذار کرد. یکی از مشکلات ما این است که به ندرت از پارامترهای فرهنگی در سیاستگذاریها استفاده میکنیم. سیاستگذاریها عمدتاً متکی بر تجربه ادراکی مدیران و نه بر اساس تجربه زیستی شهروندان است. پیروزی تیم ملی فوتبال یک نوع یادآوری است که نشان میهد ما در عرصه تولید شادی و نشاط اجتماعی چه فرصت و تهدید و چه نقاط قوت و ضعفی داریم لذا باید حتماً در زمینههایی که چندان زیر ساختی ندارند مثل شاخص رفاهی در خصوص امر عامه پسند قدم برداریم. در این حالت شاید بتوان سریعتر و راحتتر مردم را شاد کرد. اگرچه معتقدم امر عامه پسند در امور دیگر جدا نیست یعنی معتقدم امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به همدیگر وابستهاند و به هچوجه نمیتوان موجودیت منفک و مجزایی برای اینها در نظر گرفت. شاید گفتار نابجا فراتر از شکست فوتبالی و والیبالی مردم را بشدت آزار دهد؛ بنابراین باید مقداری دقیقتر به این پدیدهها فکر کنیم.
روزنامه صبح نو نیز در یادداشت امروز خود نوشت:در دهه شصت، یکی از ابزارهای تنظیم بازار و مقابله با تحریم، مبارزه با احتکار و احتکارگران بود؛ در مبارزه با محتکر، مردم نقشی محوری داشتند و آنها بودند که با هدایت مسوولان، میتوانستند نشان دهند که چه کالاهایی به انبار فرستاده شده تا گرانیها افزایش یابد. آخرین نمونههای احتکار را همین یک ماه قبل در ماجرای کامیونداران و قیمت هندوانه شاهد بودیم که به طرز مضحکی این کالا کمیاب و به شدت گران شد. اما در دهههای برخورد با احتکار تقریباً به تمامی فراموش شده و نقش مردم در مقابله با تحریمها به پایینترین میزان خود رسیده است و حتی در برخی موارد نظیر ناپایداریهای بازار طلا و ارز، به نظر میرسد عملکرد خریداران، عمدتاً به زیان اقتصاد ملی است و آنها سکهها و دلارها را در خانههایشان احتکار کردهاند. تنزیل نقش مردم و تمرکز بر نقش دولت، نتیجهاش همانند آن چیزی میشود که در انتخابات ۹۲ رخ داد؛ یعنی وعدهای برای حل مشکلات با نگاه خارجی و اکنون بعد از پنج سال، ثابت شده است که چه ابتکار عمل پرهزینهای به کشور تحمیل شده است. نادیده گرفتن نقش آحاد جامعه در مصرف، اسراف، خارج کردن ارز، واردات اجناس غیرضروری و... موجب آن میشود که مسوولیت اجتماعی شهروندان کاهش یافته و عملاً بار اصلی بر عهده حکومت بیفتد که طبیعی است، به تنهایی توان حل مشکلات را ندارد.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.