انحصارگرایی دارویی مرگبار آمریکا؛ از آسپرین تا واکسن کرونا
خبرگزاری میزان – شیوع بیماری کرونا به عنوان بحران بهداشتی جهانی که با شیوع بیماریهای همه گیر دیگری مانند «آبله میمون» دنبال شد، بحران دیگری را نیز آشکار کرد؛ بحران انحصار دارو.
شیوع بیماری کرونا در جهان که بحرانی کم سابقه محسوب میشود، سبب شد تا دارو بیش از هر زمان دیگری در مرکز ثقل بحث پیرامون پیشگیری، درمان و مقابله با بیماری قرار گیرد. این در حالیست که مراقبتهای بهداشتی در جهان به دلیل شیوع کرونا با چالشهای جدی مواجه شده بود.
شیوع گسترده کرونا همچنین سبب شد تا کمبود، افزایش قیمت و نبود داروهای مختلف مشکلات مهمی را برای کشورهای مختلف به ویژه کشورهای فقیر ایجاد کند. پاسخ معمول به این مشکلات نیز در بهترین حالت جیره بندی دارو و در بدترین سناریو مرگ بر اثر نبود دارو بود.
اگرچه در قرنهای متمادی بشر از طریق نوآوری مشترک توسعه یافته و زندگی خود در زمینههای مختلف را ارتقا داده است، اما کالاسازی و خصوصی سازی دانش به ویژه در زمینه دارو سبب شده تا موجودیت جمعی انسانها با تهدید جدی مواجه شود.
امروزه شرکتهای بزرگ داروسازی از کمبود تولید و ایجاد انحصار در محدود کردن دسترسی به داروهای نجات دهنده سود کلانی به جیب میزنند و همزمان انسانهای زیادی به دلایل مذکور جان خود را از دست میدهند.
به گزارش « bioneers»، در سالهای 2000 تا 2018، سود ناخالص تجمعی 35 شرکت بزرگ دارویی جهان که عمدتا آمریکایی یا از کشورهای متحد آن بودند، به حدود 9 میلیون دلار رسید.
برای درک ارزش این مبلغ، باید بدانید که در همان دوره ارزش کل ذخایر طلای جهان به کمی بیش از 7 تریلیون دلار رسیده بود. محصولات دارویی تولید و عرضه شده دارای ارزش هستند اما نه به اندازه ای که از طلای استخراج شده پیشی بگیرند؛ چون علم برخلاف طلا قابل تکثیر است.
هیچ جادویی پشت این درآمد کلان شرکتهای داروسازی انحصارگر وجود ندارد؛ رمز این درآمد کلان نه دانشمندان و تکنسینها بلکه وکلای ثبت اختراع و لابیگران هستند. البته جادوی سیاسی انحصار را باید از خاطر برد.
روند شکل گیری انحصار دارویی به ویژه در هفت دهه گذشته را میتوان این گونه خلاصه کرد؛ اعطای انحصار به اختراعهای نجات بخش تا جهانی شدن این حق توسط آمریکا براساس رضایت اجباری. سرمایه میلیاردرهای فعال در عرصه بیوتکنولوژی، این انحصارگری را تغذیه میکرد و لابیگری، تبلیغات و بازاریابی چرخ این انحصار را به پیش میراند.
روایت انحصارگران دارو مبنی بر این که انحصار و سودهای کلان ناشی از آن سبب ایجاد انگیزه برای نوآوری میشوند، از دیدگاه مخالفان خطرناک و نادرست توصیف میشود.
انحصارگری آمریکا در صنعت دارو از مهم ترین عواملیست که بحرانهای درهم تنیده متعاقب شیوع کرونا را پیچیده تر میکرد. آمریکا این انحصار مرگبار را در سالهای گذشته با استفاده از شیوههای ارعاب، فریب و افزایش قیمت حفظ کرده بود.
اگرچه صنعت دارو ارتباط خود با سنت ضد انحصار خود را در پایان جنگ جهانی دوم قطع شده میدید، اما آنچه انحصارگری دارو را معمول ساخت، اقدام آمریکا در این صنعت بود. صنعت داروسازی آمریکا در دهه 1930 شاهد از بین رفتن آخرین بقایای سنت ضد انحصاری خود و غلبه تفکر «سلسله جدید اقتصادی تشنه قدرت» بود.
در پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا براساس ایده مذکور تلاش کرد تا مقر بزرگ ترین دستاوردهای تحقیقات علمی باشد که جهان به خود دیده است. ضمن این که همزمان از مفهوم عمیقا متناقض «مالکیت معنوی» در صنعت دارو استفاده ابزاری کرد. این در حالیست که دانش علمی به ویژه در زمینه غذا و دارو به عنوان یک کالای عمومی مطرح است.
- بیشتر بخوانید:
- نابرابری در توزیع واکسن کرونا
- نابرابری توزیع واکسن کرونا در کشورهای کم درآمد و ثروتمند جهان
در نتیجه به حداکثر رساندن آن سبب میشود دارو با کمترین هزینه و در کمترین زمان ممکن به ویژه در دوران همه گیری کشف، تولید و عرضه شود. اقتصاددانان نیز چنین کالاهایی را «غیررقیب» میخوانند.
اگرچه مدتها قبل از ورود داروها به بحث انحصار بسیاری از کشورها در پذیرش کلیات ایده انگلیسی – آمریکایی «مالکیت معنوی» تردید داشتند، اما آمریکا و متحدانش پس از شیرینی سود کلان صنعت دارو آن را با ابزارهای فاسد خود به دیگران قبولاندند.
اکنون جهان با انحصار دارویی شرکت های عمدتا آمریکایی مواجه شده که خروجش از شیوع کرونا را به تاخیر انداخته است.
انحصار دارو در زمان بحران همه گیری سبب شد تا کشورهای زیادی از دسترسی به واکسن کرونا محروم بمانند یا با تاخیر و در حجم کم این واکسن را دریافت کنند؛ آن هم در شرایطی که آمریکا و دیگر انحصارگران دارو که عمدتا غربی هستند، ناچار شدند بخشی از واکسنهای احتکار شده خود را معدوم کنند.
انتهای پیام/