افزایش سن ازدواج؛ معضلی پیش روی برنامه ارتقای باروری
خبرگزاری میزان _ روزنامه رسالت نوشت: تشکیل خانواده بر مسئله جمعیت تأثیرگذار است و با خروج متولدین دهه ۶۰ از سن ازدواج و افزایش آمار تجرد قطعی در کشور بیم آن می رود که برنامه ریزیهای جمعیتی به درستی محقق نشود.
سن ازدواج بهطور پیوسته بالا میرود و تجرد در میان جوانان کمتر از ۳۰ سال بهصورت یک پدیده روبهرشد درآمده، به طوری که میزان ازدواج ها از ٩٠٠ هزار در سال ٨٩ به ۵۰۰ هزار ازدواج در سال ۹۷ تنزل یافته است و براساس گزارش مرکز آمار ظرف۱۰ سال گذشته، بالغ بر ۳۶ درصد از میزان ازدواج ها کاسته شده است.
مسعود عالمی، سرپرست مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور می گوید: در کشور تعداد ۱۱.۶ میلیون مجرد در سن ازدواج وجود دارد که اگر نیمی از آنها ازدواج کنند و نیمی از کسانی که ازدواج کردند فرزند بیاورند. حدود ۱.۴۵ میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه خواهد شد.
طی یک دهه اخیر، کاهش سالانه نرخ ازدواج در کشور از جمله دلواپسی مقامهای رسمی بوده و در هر دورهای مسئولان با در اختیار گرفتن سازوکارهای تشویقی برای ازدواج تلاش کرده اند تا میل به تشکیل خانواده را در کشور افزایش دهند. آنچه کاهش نرخ ازدواج را نگرانکننده تر کرده، سالمندی جمعیت و نرخ پایین زادوولد در کشور است. کاهش ازدواج و نامعلوم بودن وضعیت اجتماعی و اقتصادی پس از بحران کرونا فرزندآوری در کشور را تا حدودی در معرض تهدید قرار داده است.
به نوشته هفتهنامه معتبر اکونومیست، عدم تشکیل خانواده به نوبه خود، یکی از دلایل کاهش میزان زاد و ولد در جوامع مختلف به شمار میآید و بر پایه آمار منتشر شده توسط سازمان ملل، در صورت عدم اصلاح الگوی کنونی باروری در ۸۳ کشور جهان که نام ایران نیز در میان آنهاست، در آینده تعداد کافی دختر برای جایگزینی مادران امروز وجود نخواهد داشت.
موانع ازدواج
جمعیت متولد دهه ۶۰، به سن میانسالی و به حدود ۴۰ سالگی رسیده اند و به زودی از سن باروری خارج می شوند. هشداری که پیش تر مدیر کل سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت داده و تأکید کرده است: اگر سال ۶۵ را ملاک قرار دهیم تعداد متولدان سال ۷۰ حدود ۲۵ درصد کمتر از سال ۶۵ است. سال ۱۳۶۰ حدود ۱۰/۵ میلیون خانم در سن باروری داشتیم و سالانه دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر متولد می شدند اما در سال ۹۸ تعداد زنان در سن باروری به ۲۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسید با یک میلیون و ۱۹۶ هزار تولد و باید بدانیم که جمعیت مولد کشور پنج سال آینده باز هم کمتر می شود زیرا تعداد زنان بارور رو به کاهش است در حالی که تاکنون رو به افزایش بوده است.
حامد برکاتی بر مسئله امنیت خاطر جوان بر مقوله ازدواج اشاره دارد و می گوید: «تا زمانی که جوان امنیت خاطر نداشته باشد که فردا تأمین خواهد بود، حتی اگر به او وام هم بدهیم تمایلی به ازدواج و فرزندآوری نخواهد داشت. اگر شغلی مطمئن داشته باشد که حداقل درآمد را برای یک زندگی خانوادگی برایش فراهم کند نسبت به ازدواج اقدام می کند.»
در جستوجوی ریشه های کاهش ازدواج و یا بالا رفتن سن تشکیل خانواده می توان به موارد بسیاری اشاره کرد. برخی جامعه شناسان در بیان این علل، تمایل به ادامه تحصیل در مقاطع عالی را از دلایل کاهش ازدواج به ویژه در سالهای اخیر عنوان می کنند.
«بررسیهای آماری توزیع جمعیتی پسران و دختران در رشتههای مختلف دانشگاهی، گویای افزایش تدریجی و گاه جهشدار نسبت جمعیتی دختران در همه رشتههاست، بهگونهای که نسبت ورود دختران به کل جمعیت دانشجویان از ۲۸ درصد در سال ۱۳۵۷ به تدریج در اواخر دهه ۸۰ به رقم ۶۳ درصدی رسید. اگر چه این نسبت در سالهای بعد کمی متعادل شد اما دختران، درصد بزرگتری از فارغ التحصیلان اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ را به نسبت پسران شکل دادند؛ این درصد، همان جامعه آماری بودند که در ۱۰ سال گذشته در سن ازدواج قرار داشته و عامل کاهش میزان ازدواج بودهاند.
در واقع فرهنگی که بالاتر بودن تحصیلات مرد را یک عامل مزیتی میپندارد، طبیعی است که تمایل کمتری برای ازدواج یک دختر با تحصیلات بالاتر از یک پسر دارد.» (خبرگزاری ایرنا)علاوه بر عوامل خارجی، دلایل ذهنی و انگیزههایی نیز وجود دارند، ازجمله دشواری زندگی دیگران و مشاهده حجم طلاق و گسترش آن منجر به کاهش ازدواج در میان جوانان شده است. گرچه در کشور آمار رسمی طلاق بالا نیست، اما همین آمارهای فعلی هم قابل پذیرش نیست و بخش بسیاری از سرمایههای اجتماعی را هدر داده و انگیزه ازدواج و زندگی مشترک را در بین جوانان کاهش میدهد.
برخی فایده هزینه- ازدواج را با توجه به تحول موقعیت زنان در جوامع امروزی مطرح می کنند. از این منظر پیشرفت احساسی، اجتماعی و اقتصادی خود را در شرایط ازدواج و تجرد مقایسه می کنندو در صورتی که هزینه آن را بیشتر ببیند از آن امتناع می ورزد، براساس این رویکرد کسانی ازدواج می کنند که با تشکیل خانواده بتوانند موقعیت خود را ارتقا دهند.
با مطرح شدن بحث ازدواج انگیزههای فردی و اجتماعی در کنار همدیگر قرار میگیرند، اصولا رفتارها و کنشهای اجتماعی نیاز به زیرساخت دارد که این زیر ساختها میتواند انگیزههای فردی و گروهی را دستکاری کرده و آن را کم و زیاد کند و امروزه در جامعه، ازدواج جوانان تحت متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و ارزشی- فرهنگی قرار میگیرد.
مرتضی پدریان، جامعهشناس و استاد دانشگاه چنین اعتقادی دارد و توضیح می دهد: اگر از منظر اقتصادی نگاه کنیم ازدواج بار مالی بسیار بالایی دارد، به عنوان مثال برای ازدواج یک دختر باید حداقل ۳۵۰ میلیون تومان به منظور خرید جهیزیه هزینه کرد یا پسری برای رهن یک خانه معمولی باید حداقل صد میلیون تومان پیش هزینه و ماهیانه سه میلیون تومان اجاره پرداخت کند، عامل دیگر ارزش فرهنگی است، در حقیقت زمانی تأهل و پدر شدن به عنوان یک مرحله گذار اجتماعی و تبدیل شدن فرد به یک شخصیت ارزشمند بود، اما در حال حاضر این پدیده مفهوم گذشته را ندارد و توصیههایی که افراد به همدیگر دارند بیشتر توصیه پرهیز از تشکیل خانواده و ازدواج است!
این همه درحالی است که یکی از عوامل اصلی کاهش فرزندآوری، بالا رفتن میانگین سن ازدواج در جامعه است. صالح قاسمی، دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت مقاله ای را در این ارتباط ارائه کرده که نشان می دهد، بالا رفتن سن ازدواج خود معلول عوامل دیگری از قبیل فردگرایی، افزایش توقعات کاذب، رسوم غلط، فرزندسالاری و تغییر سبک زندگی است.
امروزه به علت تقویت خانوادههای هستهای و برخی دشواریهای اقتصادی، متوسط سن ازدواج افزایش یافته است. بررسیهای آماری نشان میدهد که در ایران نیز میانگین سن ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت که این افزایش سن ازدواج در مورد زنان بیشتر است. در سرشماری سال ۹۰ میانگین سن ازدواج در مردان ۲۶/۷ و در زنان ۲۳/۴ سال بوده است و این ارقام در سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود ۲۸ سال برای مردان و ۲۴ سال برای زنان بوده و همچنان در حال افزایش است.
این پژوهش حاوی نکات متعددی است، از جمله اینکه در جامعه امروز ایران، سن ازدواج زنان به دلیل افزایش سطح تحصیلات دانشگاهی آنان رو به افزایش است. همچنین فشارهای اقتصادی محسوسی بر مردان وارد میشود مبنی بر اینکه قبل از ازدواج دارای شغل و مسکن پایدار و مشخصی باشند، در حالی که فرصتهای آنان برای دستیابی به این امکانات به دلیل ورود فزاینده افرادی که وارد بازار کار و مسکن در مناطق پرتراکم شهری میشوند، کاهش مییابد. همچنین از منظر فرهنگی و سبک زندگی نگرش عمومی نسبت به ازدواج دستخوش تغییرات جدی شده است به طوری که حتی خانوادههای سنتی دیگر ازدواج را تنها گزینه برای دخترانشان نمیدانند.
مشاوره های غلط مراکز مشاوره پیش از ازدواج و برخی از اطرافیان، شیوع روزافزون باورهای غلط و رسوم دست و پاگیر و برخی علل دیگر مزید علت تأخیر در ازدواج و بالا رفتن میانگین سن تشکیل خانواده شده است و طبیعی است که با بالا رفتن معدل سن ازدواج، فرصت باقیمانده از سنین باروری نیز کمتر خواهد بود و در نتیجه، بالا رفتن سن ازدواج به کاهش تعداد فرزندان یا همان نرخ باروری، کاهش بُعد خانوار و کاهش نرخ رشد جمعیت منجر خواهد شد که این تأثیر در بررسیهای آماری در دو دهه گذشته بهوضوح دیده میشود.
البته صالح قاسمی براساس یافته های مجلات و ژورنالهایی مانند«B.M.J» » و یا «پَرِنس» از مجله های علمی معتبر و رفرنس های مهم پزشکی دنیا می گوید، «سنین بارداری ایمن و در واقع سنین باروری و قدرت باروری خانم ها از سن ۱۷ سال آغاز می شود و در ۱۹ سالگی به اوج آمادگی بارداری و باروری می رسد و این آمادگی بارداری تا سن ۴۲ سالگی زن ادامه می یابد و این وضعیت تا این مقطع سنی تداوم می یابد و نکته حائز اهمیت اینجاست که بر اساس این یافته ها و تحقیقات یک زن ۴۳-۴۲ساله از بارداری منع نمی شود؛ فقط در صورت بارداری باید مراقبت های بیشتری از آنها به عمل بیاید.»
آنطور که قاسمی می گوید، برای آنکه خانم های زیر ۱۹ سال و بالای ۴۲سال از بارداری و فرزند آوری ناامید نشوند یک تعبیری در سراسر دنیا ایجاد و خلق شد که بسیار جالب توجه است و آن این است که فرزندان مادران کمتر از ۱۹ سال و بالای ۴۳ سال «گلدن بیبی» ، یا «بچه طلایی» نامیده شده اند. این تحقیقات می گوید ارزش گلدن بیبی ها نسبت به فرزندان عادی بیشتر است. چرا که این فرزندان به علت داشتن یک سری توانمندی ها از جمله توانایی های ذهنی و بازده هوشی، با ارزش و به اصطلاح طلایی محسوب شده و خوانده می شوند. اینها گزاره هایی است که از قضا آمارهای موالید سال ۱۴۰۰ به ما اعلام میکند. بنابراین نرخ رشد جمیعت در سال ۱۴۰۰ به هفت دهم درصد رسید که بخشی از این نرخ رشد متکی به موالید مادران زیر۱۹ سال و بالای ۴۵ سال است.
پژوهشی که از سوی دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت منتشر شده، نمایانگر این واقعیت است که هرم سنی کشورمان با سرعتی بالا به سمت پیری جمعیت حرکت میکند در حالی که میلیون ها جوان مجرد آماده ازدواج در حال عبور از سنین باروری و خروج از محاسبات مؤثر در افزایش جمعیت هستند. اگر مردان و زنان مطلقه را هم به این آمار اضافه کنیم با جمعیت زیادی مواجه میشویم که از چرخه فرزندآوری خارج شدهاند و این آمار قابل تأملی است که همچنان در حال افزایش است.
معضلی پیش روی برنامه ارتقای باروری در کشور
اگرچه صالح قاسمی پیش تر مطرح کرده بود، «موضوع تجرد، چندان تأثیری بر مقوله جمعیت ندارد» اما طبق پژوهشی که به قلم او منتشر شده، سهم این مسئله در موضوع جمعیت پررنگ است: «با برنامهریزیهای کلان حاکمیتی، این جمعیت هم میتواند سر و سامان یابد و هم میتواند در افزایش جمعیت کشور نقش بسزایی داشته باشد. وجوداین میزان از دختر و پسر ازدواج نکرده و در حال عبور از سنین باروری، مهمترین معضل پیش روی برنامه ارتقای باروری در کشور است که با ورود مدبرانه دولت و نخبگان میتواند زمینهساز پیشگیری از خسارات بیشتر در از دست دادن آمار قابل توجهی از جوانان آماده ازدواج و باروری باشد.»
برآوردهای آماری دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت حاکی از آن است که در تمامی گروههای سنی بالای ۱۵ سال، حدود ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر مجرد وجود دارد که این شامل افرادی می شود که یا هرگز ازدواج نکرده اند و یا ازدواج کرده اند و به دلایلی چون فوت همسر یا طلاق، مجرد هستند و به تنهایی زندگی میکنند. در سنین متعارف ازدواج، یعنی بازه سنی ۱۸ تا ۳۵ سال، ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار مجرد داریم و میتوانم بگویم که در این میان ،نزدیک به ۳۴۰ هزار نفر هم به تجرد قطعی رسیده اند یعنی افرادی که سن ۵۰ سالگی را پشت سر میگذارند و هیچ تجربه ای از ازدواج ندارند که به آنها مجرد قطعی میگوییم چرا که سن تجرد قطعی ۵۰ سال است و باید گفت که این موضوع، بین خانمها بسیار بیشتر از آقایان است. آمار افراد در بازه سنی تجرد قطعی نشان می دهد که نزدیک به ۱۹۰ یا ۲۰۰ هزار خانم در سن تجرد قطعی هستند و در این میان، سهم آقایان هم از تجرد قطعی، حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ هزار نفر است که سن این افراد از۵۰ سالگی عبور کرده و درواقع، تجربه ازدواج را ندارند.
آمار بالای مجردان، مشکل اصلی بحران جمعیت
پیمایش ارزشها و نگرشها نشانگر آن است که ۸۸درصد جوانان تمایل به ازدواج دارند و این عدد به گفته مسعود عالمی، سرپرست مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور کوچک نیست. مطابق تحلیل عالمی، یکی از مشکلات اصلی بحران جمعیت در کشور تعداد بالای مجردان است: «شاخصی با عنوان نرخ باروری کل وجود دارد که معمولا هم این شاخص مطرح میشود و عددش۱.۷ است. معنی این شاخص اینگونه در نظر گرفته میشود که خانوادهها ۱.۷ فرزند میآورند. درحالی که اینطور نیست در مخرج این کسر زنان و دختران در سن باروری نوشته میشود.در حالی که ما از دختران انتظار فرزندآوری نداریم. شاخص دیگری به نام نرخ باروری نکاحی وجود دارد که در مخرج آن زنان متأهل آورده میشود و عدد آن ۲.۷ است .
یعنی خانوادههای ما به طور میانگین ۲.۷ فرزند میآورند. درنتیجه تمایل به فرزندآوری دارند. اما مسئله اصلی تعداد زیاد مجردان است.»
مخاطبان سیاستگذاری جمعیتی شامل مجردین، خانواده های نابارور، کسانی که سقط جنین میکنند و خانواده های تک فرزند و یا بدون فرزند هستند که مسعود عالمی تأکید می کند: برای هر کدام از این ها باید سیاست مشخصی را در نظر بگیریم. اگر میخواهیم سیاستگذاری موفق شود باید موانع از سر راه برداشته شود. جامعه تمایل به ازدواج و فرزندآوری دارد. اما باید موانع برداشته شود. در کنار موانع فرهنگی موانع اقتصادی بسیار به چشم میخورد و باید برای بحث اشتغال و مسکن راهحلی در نظر گرفته شود.
انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.