ابراهیم برای همه دل میسوزاند
به گزارش گروه سیاسی ، پهلوان بسیجی «ابراهیم هادی» از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب است. بُرشهایی از زندگی این قهرمان غریب کشورمان را که در کتاب «سلام بر ابراهیم ۲» گردآوری شده است، منتشر میکند.
رفاقت
ابراهیم همه چیز را در وجود خودش از بین برد مگر آدمیت را. او یک انسان واقعی بود. یک انسانی که بندگی خدا را فقط درعبادت نمیدید، بلکه فرمان خدا را اطاعت میکرد. او مطیع فرمان خدا بود و در این راه، از هیچ سختی و مشکلی نمیترسید.
خیلی از رفقایم را دیدهام که بهخاطر دوستانشان از مسیر خدا دور شدند. یعنی تحت تأثیر دوستان، دستورات خدا را زیر پا گذاشته و .... این موضوع حتی در قرآن اشاره شده. آنجا که اهل جهنم میگویند: ای کاش با فلانی رفیق نمیَشدیم.... یعنی برخی رفاقتها انسان را به جهنم میکشاند. اما رفاقت با ابراهیم،برای تمام دوستان، زمینه هدایت را فراهم میکرد.
تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که برای تمام افراد محل، بهخصوص جوانان و دوستانش دل میسوزاند. هدایت افراد برای او بسیار اهمیت داشت. اگر میتوانست یک نفر را به هر روش ممکن هدایت کند، تمام تلاش خود را انجام میداد. او حتی از یک رفیقش که در مسیر گمراهی قرار میگرفت نمیگذشت. تلاش خود را دوچندان میکرد تا او را به مسیر خدا برگرداند.
برایم جالب بود که ابراهیم چطور با جوانها رفیق میشود. مثلاً شبها چند نفر از جوانهای محل،سر کوچه جمع میشدند و د یک پیت حلبی آتش روشن میکردند و بلند بلند میخندیدند. سروصدای آنها بقیه را اذیت میکرد. گذشت تا اینکه یک شب ابراهیم به سراغ آنها رفت و با لبخند و سلام و علیک با آنها دست داد. یکی از آنها ابراهیم را میشناخت و او را تحویل گرفت و معرفی کرد. ابراهیم هم با آنها صحبت کرد و خندید. به همین راحتی با آنها رفیق شد بعد اشاره کرد که الان آخر شب است و آرامتر صحبت کنید. شبهای بعد و صحبتهای بعدی و ...
او تلاش کرد تا آنها را از سر کوچه جمع کند. در این راه بسیار موفق بود. بعد هم تلاش خود را بیشتر کرد تا پای آنها را به مسجد باز نمود.
یکی دو تا از رفقایش رفتارهای خاص داشتند. خیلی با بچههای مذهبی رفت وآمد نداشتند. ابراهیم بعد از انقلاب خیلی تلاش کرد تا آنها را به جمع نیروهای مذهبی وارد کند اما نشد.
آنها بعد از مدتی دچار تحول شدند، میخواستند وارد جبهه و سپاه شوند، اما کسی آنها را تأیید نمیکرد. ابراهیم خیلی با آنها صحبت کرد. آنها را برای ورود به سپاه تشوی کرد و از آنها خواست تا بیش از گذشته به مسائل دینی توجه کنند. بعد هم خودش ضامن ورود آنها به سپاه شد.
کار و تلاش ابراهیم باعث شد که آنها از رزمندگان خوب دوران دفاع مقدس و از فرماندهان مؤمن و شجاع سپاه پاسداران تبدیل شوند....