آمریکا بزرگ‌ترین استفاده کننده از ابزار تحریم‌های یکجانبه

12:44 - 21 مرداد 1401
کد خبر: ۴۲۷۳۱۰۱
دسته بندی: حقوق بشر ، عمومی
ابزار مورد علاقه واشنگتن در سیاست خارجی یعنی تحریم یکجانبه در اکثر قریب به اتفاق موارد نتیجه معکوس می‌دهد.

خبرگزاری میزان - جنگ جهانی اول گذشته از تاثیرهای گسترده ای که بر روابط و سیاست بین الملل داشت، تغییراتی را در عرصه سیاسی و اقتصادی آمریکا رقم زد؛ این جنگ مرگبار سبب شد تا سیاست تجاری آمریکا از موضوعیت صرف سیاست اقتصادی خارج شده و به ابزاری مورد استفاده در سیاست خارجی به ویژه در دوران پس از جنگ سرد تبدیل شود.

اکنون تحریم‌های یکجانبه آمریکا شمار قابل توجهی از کشورها در سراسر جهان را هدف قرار داده اند. از سال 1998 تاکنون آمریکا تحریم‌های اقتصادی خود را بر بیش از 20 کشور جهان اعمال کرد؛ تحریم‌هایی که به باور کارشناسان قادر به تامین خواسته «واشنگتن» مبنی بر تغییر رفتار کشورهای هدف نبوده اند.

تحریم‌های یکجانبه آمریکا طیف گسترده ای از موضوع‌ها اعم از صادرات تسلیحات، فناوری و محدودیت‌های مالی مانند مخالفت واشنگتن با ارائه وام‌های بانک جهانی و دیگر موسسه‌های مالی بین المللی، لغو مصونیت دیپلماتیک ، ... می‌شوند.

دو سوم از 104 تحریمی که در بازه زمانی 1945 تا 1990 در سراسر جهان اعمال شد، تحریم‌های یکجانبه آمریکا بودند. این دست تحریم‌ها از سال 1990 رشد قابل ملاحظه ای داشتند و از سال 1998 آمریکا تحریم‌های اقتصادی خود را بر بیش از 20 کشور اعمال کرده است.

جایگزین تحریم‌های یکجانبه چیست؟

چین را می‌توان نمونه درستی از باور و اجرای رویکرد «تعامل اقتصادی» در جهان دانست که به خوبی توانسته است راه حلی برای اختلاف‌های اجتناب ناپذیر سیاسی بیابد. گذشته از مزایای داخلی و ملی رویکرد تعامل اقتصادی چین، می‌توان به منافع متعدد آن در عرصه‌های سیاسی و بین المللی برای «پکن» نیز  توجه داشت.

پیامدهای تحریم‌های یکجانبه آمریکا برای این کشور

اعمال تحریم‌های یکجانبه عمدتا اقتصادی آمریکا بر کشورهای مختلف سبب شده تا شرکت‌های آمریکایی از فرصت‌های اقتصادی متعدد منع شوند.

ضمن این که استفاده از تحریم‌های یکجانبه به عنوان سلاحی در سیاست خارجی، به منافع آمریکا بدون تامین ادعای افزایش امنیت ملی آسیب زده است. براساس گزارش‌ها، بیش از 40 تحریم اقتصادی آمریکا علیه 36 کشور از سال 1993، سالانه میانگین 20 میلیارد دلار برای صادرکنندگان آمریکایی زیان در پی داشته است.

ضمن این که اعتبار آن‌ها را نیز زیر سوال برده است؛ چراکه اکنون شرکت‌ها و صادرکنندگان آمریکایی شرکایی غیرقابل اعتماد دیده می‌شوند. کشورهای تحریم شده و دیگر کشورها در جهانی با اقتصاد فزاینده یکپارچه، حتی هنگامی که تحریم‌ها وجود ندارند، از تجارت با صادرکنندگان آمریکایی اجتناب می‌کنند و این امر به صادرکنندگان دیگر کشورها مزیت رقابتی می‌دهد.

اعمال این دست تحریم‌ها که غالبا با مخالفت اروپا به عنوان متحد سنتی آمریکا مواجه می‌شود، شکاف اختلاف‌های میان طرفین را تعمیق می‌کند؛ چراکه از منظر اروپا تحریم‌های یکجانبه آمریکا در راستای جنگی اقتصادی اعمال می‌شوند که یکی از اهداف آن، اقتصاد قاره سبز است.

اصلی ترین اختلاف میان آمریکا و اروپا در بحث تحریم‌های یکجانبه، نه ماهیت بلکه اجرای آن‌هاست؛ به این معنا که مسئله اصلی، اجرای تحریم‌ها و تحریم‌های ثانویه آمریکاست که به عنوان تحریم‌های فراسرزمینی نیز شناخته می‌شوند؛ این دست تحریم‌ها می‌توانند ممنوعیت هرگونه تجارت با دلار آمریکا و تجارت با کشور، افراد و سازمان‌های کشور هدف را در پی داشته باشند.

در واقع به صورت خلاصه، آن چه شکاف میان آمریکا و اروپا در موضوع تحریم‌های یکجانبه را تعمیق می‌بخشد، تحریم‌های ثانویه هستند که از منظر اروپا نوعی مداخله آمریکا در امور و منافع قاره سبز محسوب می‌شوند.

هرچه تعداد تحریم‌های ثانویه اعمال شده بیشتر شوند، نگاه اروپا به آن‌ها به عنوان نقض حاکمیت ملی و مداخله غیرقابل قبول در تصمیم گیری مستقل بیشتر می‌شود. از مهم ترین محورهای چنین تنشی می‌توان به اختلاف نظر اروپا و آمریکا در موضوع تحریم‌های یکجانبه علیه ایران و روسیه اشاره کرد.

چنین اختلاف نظرهایی در دراز مدت می‌تواند به تهدید آمریکا، انزوای تدریجی و کاهش مستمر نفوذ این کشور در جهان چند قطبی شاهد بروز و ظهور قدرت‌های مالی و اقتصادی و البته شکل گیری سیستم مالی پراکنده تر بینجامد.

پیامدهای خارجی تحریم‌های یکجانبه آمریکا

تحریم‌های یکجانبه همواره یکی از محبوب ترین ابزارهای موجود در جعبه سیاست خارجی آمریکا برای تامین منافع سلطه جویانه اش بوده است. هدف استراتژیک واشنگتن از اعمال تحریم‌های یکجانبه، سرکوب رقبا و کشورهای مخالف است.

 آمریکا در این چارچوب توجهی به اصول اخلاقی، قواعد و قوانین بین المللی، سیستم تجاری چندجانبه و حقوق بشر نداشته و در واقع قوانین داخلی خود را برتر از قوانین بین المللی قرار می‌دهد.

کشورهای در حال توسعه را باید بزرگ ترین خسارت دیدگان رویکرد تحریم‌های یکجانبه آمریکا دانست که مطرح بودن به عنوان یکی از طرفین مناقشه، بهای این تحریم‌ها را می‌پردازند؛ تحریم‌هایی که اختلالات جدی در زنجیره تامین جهانی ایجاد کرده و بیش از هر چیز قیمت کالاها و مواد غذایی را بالا می‌برند.

 در نهایت، آن چه باید به خاطر داشت، تاثیر تحریم‌های یکجانبه آمریکا بر فقیرترین قشر کشورهای هدف است.

استاد اقتصاد دانشگاه شهری نیویورک، جنبه اصلی منفی تحریم‌های یکجانبه آمریکا را بعد انسانی آن می‌داند؛ چراکه چنین تحریم‌هایی افرادی را مجازات می‌کنند که که در واقع کم ترین نقش در دلیل یا دلایل ادعایی آمریکا برای اعمال تحریم را دارند.

اثربخشی تحریم‌های یکجانبه آمریکا

به موازات افزایش استفاده ابزاری آمریکا از اهرم تحریم‌های یکجانبه و اقتصادی، بحث‌ها در مورد سودمندی و اثربخشی این ابزار بیشتر شده است. به نظر می‌رسد منطق آمریکا در استفاده از ابزار تحریم‌های یکجانبه مبنی بر این ایده است؛ از آن جا که استفاده از زور پر هزینه و دیپلماسی ناکارآمد است، پس باید از ابزار تحریم‌های یکجانبه استفاده کرد.

براساس بررسی موسسه اقتصاد بین المللی «پترسون»، تحریم‌های یکجانبه آمریکا در کمتر از 20 درصد موارد به اهداف خود رسیده اند.

در حالی که سیاستمداران آمریکایی غالبا انتظار زیادی از اثربخشی تحریم‌ها دارند، بررسی‌ها نشان می‌دهند که همبستگی ضعیفی میان تحریم‌های اقتصادی و تمایل سیاسی به تغییر در کشورهای هدف وجود دارد.

بررسی گذرای کشورهای قربانی تحریم‌های یکجانبه آمریکا نشان می‌دهد که برخلاف تصور واشنگتن، این تحریم‌ها نه تنها از طریق ایجاد بحرانی اقتصادی سبب شورش و سرنگونی دولت‌های مستقر در کشورهای هدف نمی‌شوند، بلکه همبستگی مردم با دولتشان را افزایش می‌دهند.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *