حاج محمد شهرکی؛ از آزادی زندانی حافظ قرآن تا نجات ۹ محکوم به قصاص از چوبه دار/ ۴۵۰ زندانی با تلاش این خیر گنبدی به آغوش خانواده بازگشتند
حاج محمد شهرکی میگوید: یک روز به بیمارستان شهرمان در گنبدکاووس رفتم، در آنجا افراد زیادی بستری بودند و درمانشان به دلیل نبود امکانات و یا فقر با مشکل مواجه بود. آنجا بود که یا علی گفتم و کمک به مردم را آغاز کردم و از خدا خواستم تا بتوانم به تمکن مالی برسم و به خلق خدا کمک کنم.
خبرگزاری میزان -
وی در این زمینه تصریح کرد: شورای حل اختلاف نهادی کاملا مردمی است که همه میتوانند بدون داشتن هیچ گونه استرس و نگرانی به آنجا مراجعه کنند. مردم شورا را از آن خود میدانند و به آن احساس نزدیکی میکنند. مهمترین نقش شورا ایجاد داوری و صلح و سازش بین طرفین پروندههاست. اعضای شورا از افراد صاحب نفوذ و تاثیرگذار در میان مردم میباشند. تعامل، همکاری و صمیمیت موجود بین اعضای شوراها مثال زدنی است و در هیچ اداره یا ارگان دیگری دیده نمیشود. هدف من و همه همکارانم در شورای حل اختلاف اول برقراری صلح و سازش بین مراجعه کنندگان شورا است که گاها اختلاف و دعوایشان تحت تاثیر اختلافات سلیقهای کوچک و سوءتفاهم حاصل شده که با مدیریت صحیح و دلسوزانه قابل حل است.
خاطرات حاج محمد شهرکی از رضایت خانواده مقتول در اولین پرونده قتل
حاج محمد شهرکی در بیان خاطراتش میافزاید: شش سال پیش بود که با جمعی از هیأت امنای زندان مرکزی گنبد کاووس در حال بازدید از زندانیان بودیم که وارد نمازخانه زندان شدیم. در همان لحظه متوجه یکی از زندانیان شدم که درگوشهای از نمازخانه درحال خواندن قرآن بود. ازمسئولان زندان درمورد او سوال کردم و متوجه شدم که اسمش نادر است و از ۶ سال پیش به خاطرقتل در زندان است و تا چند وقت دیگر قرار است حکم قصاصش اجرا شود.
او میگوید: تا قبل از دیدن نادر در نمازخانه فکر میکردم که تمام افرادی که دست به قتل میزنند و یک انسان را از زندگی محروم میکنند به هیچ وجه قابل بخشش نیستند، اما چیزی در وجود آن مرد بود که تمام باورهای من را به هم ریخت. مسئولان زندان میگفتند: او در این ۶ سال بیشتر اوقات را روزه گرفته و حتی توانسته بود مقداری از قرآن را حفظ کند. من که تا پیش از آن، برای نجات جان یک محکوم به قصاص قدمی برنداشته بودم تصمیم گرفتم هرطور شده او را از پای چوبه دار نجات دهم.به دیدنش رفتم و از او خواستم که ماجرای قتل همسرش را تمام وکمال برابم تعریف کند و بگوید که چگونه ناخواسته و به دلیل یک خشم آنی و عدم کنترل رفتار همسرش را به قتل رسانده است. نادر گفت که بسیار پشیمان است وهر شب کابوس میبیند.
این خیر گنبدی اضافه میکند: وقتی از ماجرای قتل همسرش و پشیمانی او آگاه شدم، تصمیم گرفتم رضایت اولیای دم یعنی خانواده همسر نادر را به هر صورت که امکان داشت بگیرم. این در حالی بود که تا قبل از آن تعدادی از همکارانم چندین بار برای گرفتن رضایت با پدر مقتوله صحبت کرده بودند، اما موفق نشده بودند.
شهرکی ادامه میدهد: قرار شد با پادرمیانی چند نفر از مسئولان و امام جمعه شهر علی آباد کتول برای گرفتن رضایت به خانه پدر مقتول که در آزاد شهر بود برویم؛ اما وقتی با آنها تماس گرفتیم گفتند که نمیخواهند ما را ببینند. خیلی ناراحت شدم چرا که تا زمان اجرای حکم فرصت زیادی نداشتیم. توکل به خدا کردم و خودم با پدرمقتول تماس گرفتم و با هر زحمتی بود توانستم مجابش کنم تا به سخنانم گوش دهد. به او گفتم میخواهم به تو کمک کنم تا قاتل فرزندت را زودتر به سزای عملش برسانند، اما یک سوال دارم. اگر فردا نوه شما بزرگ شد و شما را برای قصاص پدرش سرزنش کرد چه جوابی به اومی دهی؟پدر مقتول برای اعلام رضایت شروطی گذاشت که اولین شرطش دریافت مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان بود که توانستم این مبلغ را به ۱۵۰ میلیون تومان کاهش دهم و پرداخت کنم. بعد از مدتی نادر از زندان آزاد شد اوحالا با فرزندش زندگی میکند و هنوز گاهی با هم درتماس هستیم از اینکه میبینیم او دوباره به زندگی برگشته خیلی خوشحالم.
این پرونده و گرفتن رضایت از خانواده مقتول سرآغازی شد برای این مرد خیر و نیکوکار تا از آن تاریخ به بعد برای گرفتن رضایت از اولیای دم و نجات زندانیان از پای چوبه دار تلاشش را دو چندان کند.
این خیر میگوید: بعد از آن ماجرا سعی کردم تا به افراد دیگری که مثل نادر بدون نقشه قبلی و کینه ورزی و تنها از روی عصبانیت دست به قتل زده اند وحالا پشیمان هستند کمک کنم.
آزادی زندانی حافظ قرآن
وی یادآور میشود: دوباره با هیأت امنای زندان گنبد کاووس مشغول بازدید از زندان بودم دوباره در نماز خانه جوانی را دیدم که مشغول نماز خواندن است.بعد از کمی پرس و جو فهمیدم که اسمش سعدی و ازحافظان قرآن و مداحان زندان است. او ۱۰ سال است که به دلیل قتل یک مرد و سرقت از او در زندان است. رضایت گرفتن برای سعید بسیار دشوار بود چرا که اولیا دم ۱۶ نفر بودند و برای بخشش باید رضایت هر ۱۶ نفر را میگرفتم.
شهرکی وقتی جریان به زندان افتادن سعید را از او پرسید این طور شنید: ۱۰ سال پیش دوست داشتم راه صد ساله را یک شبه طی کنم و پولدار شوم. همیشه زندگی کردن به سبک افراد مشهور و پولدار آرزویم بود، اما نه کار مناسبی داشتم و نه خانواده پولداری که بتوانم از طریق آنها به رویاهایم برسم. فکر میکردم اگر دزدی کنم خیلی زود به آرزوهایم میرسم. یک روز میخواستم از گنبد به گرگان بروم. سوار یک خودرو شدم و درراه با راننده سر صحبت را باز کردم. سرگرم صحبت بودیم که گفت: اگر اشکالی ندارد چند دقیقهای به مرغداریش که سرراهمان بود برویم تا کار کوچکی که در آنجا دارد را انجام دهد و بعد از اتمام کارش به سمت گرگان حرکت کنیم. وقتی شنیدم راننده صاحب یک مرغداری است به سرم زد تا از او سرقت کنم. به مرغداری که رسیدیم به دنبال راننده من هم از ماشین پیاده شدم و پشت سرش راه افتادم. به محض اینکه وارد مرغداری شدیم و فهمیدم که کسی غیر از ما آنجا نیست با یک میله آهنی که روی زمین افتاده بود چند ضربه به سرش زدم و خودروی او را به سرقت بردم. حسابی ترسیده بودم و دردلم دعا میکردم که اونمرده باشد. نمیدانستم چکار کنم و کجا بروم. چند روزی در گرگان بودم و بعد تصمیم گرفتم به مشهد بروم. سوار ماشین شدم و به راه افتادم، اما از شانس بد من آن مرد به خاطر ضربات میله آهنی جانش را از دست داده بود و پلیس شماره پلاک و مشخصات ماشین را به همه پاسگاهها داده بود به این ترتیب وقتی درمسیر مشهد بودم توسط پلیس دستگیر شدم. به قتل اعتراف کردم و دادگاه رأی به قصاص داد. در این چند سال که در زندان هستم از خدا خواسته ام مرا ببخشد. میدانم اشتباه بزرگی کرده ام، اما از خدا خواسته ام تا یک فرصت دوباره به من بدهد تا جبران کنم.
محمد شهرکی میگوید: وقتی دیدم پسرجوان تا این حد نادم و پشیمان است تصمیم گرفتم به او کمک کنم. باید تلاش میکردم که اولیا دم که ۱۶ نفر بودند برای بخشش در دادگاه حضور پیدا کنند و رضایت دهند و این کار بسیار مشکل به نظر میآمد. بعد از دوندگیهای زیاد توانستم با کمک دادگستری گنبد کاووس یک صورت جلسه سیار تهیه کنم تا درهر کجا که یکی از اولیای دم مقتول را دیدم و برای رضایت گرفتن راضیشان کردم آن را امضا کنند. کار خیلی سختی بود، اما بالاخره موفق شدم.
وی میافزاید: فرزندان مقتول هر کدام در شهرها و روستاهای اطراف پراکنده بودند بنابراین مجبور بودم برای پیدا کردن هر کدام از آنها مسافت زیادی را طی کنم. سرانجام پس از گذشته چند ماه و درحالیکه تا اجرای حکم زمان زیادی باقی نمانده بود رضایت همه اولیا دم را گرفتم. سعید از زندان آزاد شد و الان برای خودش تعمیر کارماهری شده است. اگر فرد در زمان درگیری به عواقب کار خود فکر کند هرگز جرمی مرتکب نمیشود. هر فردی که جرمی مرتکب میشود هم به خود وهم به خانواده خود ظلم میکند و عواقب این کار، مشکلات زیادی را برای خود و برای خانواده اش ایجاد خواهد کرد وحتی اطرافیان و جامعه را نیز درگیر خواهد کرد.
وی خاطرنشان میکند: هدف من ازتلاش برای برقراری صلح و سازش برگرداندن حتی یک نفر به زندگی وچشاندن طعم گذشت و فداکاری به افراد است و اینکه افراد درک کنند که حتی در اوج قصاص و کینه ورزی هم میتوان گذشت کرد. امیدوارم تمام مردم در هنگام عصبانیت و قبل از هر گونه عملی فکر کنند تا خدای ناکرده با یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی برای خود و خانواده شان پیش نیاید.
تهیه جهیزیه برای نوعروسان، پرداخت قابل توجه وجه نقد برای آزاد سازی زندانیان در جشن گلریزان استان، ساخت خانه بهداشت در سطح روستاها، همکاری در جمعیت هلال احمر، کمک به خانواده زندانیان، کمک به کودکان دارالایتام، کمک به خانواده بزرگ کمیته امداد و بهزیستی، کمک در حادثه معدن زمستان یورت آزاد شهر، تلاش برای رهایی از قصاص مجرمینی که ناخواسته و سهواً مرتکب قتل شدهاند و منتج شدن ۹ فقره از پروندهها به صلح و سازش، با توجه به اینکه اولیای دم این پروندهها درشهرستانهای تهران، کرج، رامیان و مشهد ساکن بودند، برپایی دیوارمهربانی خیابان علوی گنبد کاووس که مورد استقبال اقشار نیازمند قرار گرفت در کارنامه کاری این خیر گنبدی است.
گفتنی است، در همایش ملی صبر که با حضور حجت الاسلام محسنی اژهای معاون اول قوه قضاییه و در اسفند ماه سال ۹۵ در سالن اجلاس سران برگزار شد با اهداء تندیس صبر از زحمات این خیر تجلیل بعمل آمد.
به گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی ، حاج محمد شهرکی خیرگنبدی است که این روزها به عنوان رئیس شعبه ۱۱ صلحی شورای حل اختلاف در دادگستری گنبدکاووس مشغول به خدمت رسانی است، او به واسطه سالها فعالیتش در شورای حل اختلاف، توانسته است زمینه آزادی زندانیان زیادی را که به خاطر جرائم غیر عمد پشت میلههای زندان بودند، با پرداخت دیه و یا گرفتن رضایت اولیای دم فراهم کند، تاکنون بیش از ۴۵۰ زندانی را که محکوم به پرداخت دیه یا جریمه بودند آزاد و ۹ نفر نیز از پای چوبه دار نجات رهایی یافته اند.
به گفته رئیس دادگستری شهرستان گنبد کاووس ماهانه بیش از ۲۰۰ پرونده وارد شعبه صلح و سازش میشود که بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرونده با تلاشهای اعضای این شعبه به ویژه حاج محمدشهرکی با سازش مختومه میشود.
به گفته رئیس دادگستری شهرستان گنبد کاووس ماهانه بیش از ۲۰۰ پرونده وارد شعبه صلح و سازش میشود که بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرونده با تلاشهای اعضای این شعبه به ویژه حاج محمدشهرکی با سازش مختومه میشود.
گفتوگوی خیر گنبدی حاج محمد شهرکی با خبرنگار گروه حقوقی و قضایی را به شرح زیر میخوانید:
وی در این زمینه تصریح کرد: شورای حل اختلاف نهادی کاملا مردمی است که همه میتوانند بدون داشتن هیچ گونه استرس و نگرانی به آنجا مراجعه کنند. مردم شورا را از آن خود میدانند و به آن احساس نزدیکی میکنند. مهمترین نقش شورا ایجاد داوری و صلح و سازش بین طرفین پروندههاست. اعضای شورا از افراد صاحب نفوذ و تاثیرگذار در میان مردم میباشند. تعامل، همکاری و صمیمیت موجود بین اعضای شوراها مثال زدنی است و در هیچ اداره یا ارگان دیگری دیده نمیشود. هدف من و همه همکارانم در شورای حل اختلاف اول برقراری صلح و سازش بین مراجعه کنندگان شورا است که گاها اختلاف و دعوایشان تحت تاثیر اختلافات سلیقهای کوچک و سوءتفاهم حاصل شده که با مدیریت صحیح و دلسوزانه قابل حل است.
خاطرات حاج محمد شهرکی از رضایت خانواده مقتول در اولین پرونده قتل
حاج محمد شهرکی در بیان خاطراتش میافزاید: شش سال پیش بود که با جمعی از هیأت امنای زندان مرکزی گنبد کاووس در حال بازدید از زندانیان بودیم که وارد نمازخانه زندان شدیم. در همان لحظه متوجه یکی از زندانیان شدم که درگوشهای از نمازخانه درحال خواندن قرآن بود. ازمسئولان زندان درمورد او سوال کردم و متوجه شدم که اسمش نادر است و از ۶ سال پیش به خاطرقتل در زندان است و تا چند وقت دیگر قرار است حکم قصاصش اجرا شود.
او میگوید: تا قبل از دیدن نادر در نمازخانه فکر میکردم که تمام افرادی که دست به قتل میزنند و یک انسان را از زندگی محروم میکنند به هیچ وجه قابل بخشش نیستند، اما چیزی در وجود آن مرد بود که تمام باورهای من را به هم ریخت. مسئولان زندان میگفتند: او در این ۶ سال بیشتر اوقات را روزه گرفته و حتی توانسته بود مقداری از قرآن را حفظ کند. من که تا پیش از آن، برای نجات جان یک محکوم به قصاص قدمی برنداشته بودم تصمیم گرفتم هرطور شده او را از پای چوبه دار نجات دهم.به دیدنش رفتم و از او خواستم که ماجرای قتل همسرش را تمام وکمال برابم تعریف کند و بگوید که چگونه ناخواسته و به دلیل یک خشم آنی و عدم کنترل رفتار همسرش را به قتل رسانده است. نادر گفت که بسیار پشیمان است وهر شب کابوس میبیند.
این خیر گنبدی اضافه میکند: وقتی از ماجرای قتل همسرش و پشیمانی او آگاه شدم، تصمیم گرفتم رضایت اولیای دم یعنی خانواده همسر نادر را به هر صورت که امکان داشت بگیرم. این در حالی بود که تا قبل از آن تعدادی از همکارانم چندین بار برای گرفتن رضایت با پدر مقتوله صحبت کرده بودند، اما موفق نشده بودند.
شهرکی ادامه میدهد: قرار شد با پادرمیانی چند نفر از مسئولان و امام جمعه شهر علی آباد کتول برای گرفتن رضایت به خانه پدر مقتول که در آزاد شهر بود برویم؛ اما وقتی با آنها تماس گرفتیم گفتند که نمیخواهند ما را ببینند. خیلی ناراحت شدم چرا که تا زمان اجرای حکم فرصت زیادی نداشتیم. توکل به خدا کردم و خودم با پدرمقتول تماس گرفتم و با هر زحمتی بود توانستم مجابش کنم تا به سخنانم گوش دهد. به او گفتم میخواهم به تو کمک کنم تا قاتل فرزندت را زودتر به سزای عملش برسانند، اما یک سوال دارم. اگر فردا نوه شما بزرگ شد و شما را برای قصاص پدرش سرزنش کرد چه جوابی به اومی دهی؟پدر مقتول برای اعلام رضایت شروطی گذاشت که اولین شرطش دریافت مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان بود که توانستم این مبلغ را به ۱۵۰ میلیون تومان کاهش دهم و پرداخت کنم. بعد از مدتی نادر از زندان آزاد شد اوحالا با فرزندش زندگی میکند و هنوز گاهی با هم درتماس هستیم از اینکه میبینیم او دوباره به زندگی برگشته خیلی خوشحالم.
این پرونده و گرفتن رضایت از خانواده مقتول سرآغازی شد برای این مرد خیر و نیکوکار تا از آن تاریخ به بعد برای گرفتن رضایت از اولیای دم و نجات زندانیان از پای چوبه دار تلاشش را دو چندان کند.
این خیر میگوید: بعد از آن ماجرا سعی کردم تا به افراد دیگری که مثل نادر بدون نقشه قبلی و کینه ورزی و تنها از روی عصبانیت دست به قتل زده اند وحالا پشیمان هستند کمک کنم.
آزادی زندانی حافظ قرآن
وی یادآور میشود: دوباره با هیأت امنای زندان گنبد کاووس مشغول بازدید از زندان بودم دوباره در نماز خانه جوانی را دیدم که مشغول نماز خواندن است.بعد از کمی پرس و جو فهمیدم که اسمش سعدی و ازحافظان قرآن و مداحان زندان است. او ۱۰ سال است که به دلیل قتل یک مرد و سرقت از او در زندان است. رضایت گرفتن برای سعید بسیار دشوار بود چرا که اولیا دم ۱۶ نفر بودند و برای بخشش باید رضایت هر ۱۶ نفر را میگرفتم.
شهرکی وقتی جریان به زندان افتادن سعید را از او پرسید این طور شنید: ۱۰ سال پیش دوست داشتم راه صد ساله را یک شبه طی کنم و پولدار شوم. همیشه زندگی کردن به سبک افراد مشهور و پولدار آرزویم بود، اما نه کار مناسبی داشتم و نه خانواده پولداری که بتوانم از طریق آنها به رویاهایم برسم. فکر میکردم اگر دزدی کنم خیلی زود به آرزوهایم میرسم. یک روز میخواستم از گنبد به گرگان بروم. سوار یک خودرو شدم و درراه با راننده سر صحبت را باز کردم. سرگرم صحبت بودیم که گفت: اگر اشکالی ندارد چند دقیقهای به مرغداریش که سرراهمان بود برویم تا کار کوچکی که در آنجا دارد را انجام دهد و بعد از اتمام کارش به سمت گرگان حرکت کنیم. وقتی شنیدم راننده صاحب یک مرغداری است به سرم زد تا از او سرقت کنم. به مرغداری که رسیدیم به دنبال راننده من هم از ماشین پیاده شدم و پشت سرش راه افتادم. به محض اینکه وارد مرغداری شدیم و فهمیدم که کسی غیر از ما آنجا نیست با یک میله آهنی که روی زمین افتاده بود چند ضربه به سرش زدم و خودروی او را به سرقت بردم. حسابی ترسیده بودم و دردلم دعا میکردم که اونمرده باشد. نمیدانستم چکار کنم و کجا بروم. چند روزی در گرگان بودم و بعد تصمیم گرفتم به مشهد بروم. سوار ماشین شدم و به راه افتادم، اما از شانس بد من آن مرد به خاطر ضربات میله آهنی جانش را از دست داده بود و پلیس شماره پلاک و مشخصات ماشین را به همه پاسگاهها داده بود به این ترتیب وقتی درمسیر مشهد بودم توسط پلیس دستگیر شدم. به قتل اعتراف کردم و دادگاه رأی به قصاص داد. در این چند سال که در زندان هستم از خدا خواسته ام مرا ببخشد. میدانم اشتباه بزرگی کرده ام، اما از خدا خواسته ام تا یک فرصت دوباره به من بدهد تا جبران کنم.
محمد شهرکی میگوید: وقتی دیدم پسرجوان تا این حد نادم و پشیمان است تصمیم گرفتم به او کمک کنم. باید تلاش میکردم که اولیا دم که ۱۶ نفر بودند برای بخشش در دادگاه حضور پیدا کنند و رضایت دهند و این کار بسیار مشکل به نظر میآمد. بعد از دوندگیهای زیاد توانستم با کمک دادگستری گنبد کاووس یک صورت جلسه سیار تهیه کنم تا درهر کجا که یکی از اولیای دم مقتول را دیدم و برای رضایت گرفتن راضیشان کردم آن را امضا کنند. کار خیلی سختی بود، اما بالاخره موفق شدم.
وی میافزاید: فرزندان مقتول هر کدام در شهرها و روستاهای اطراف پراکنده بودند بنابراین مجبور بودم برای پیدا کردن هر کدام از آنها مسافت زیادی را طی کنم. سرانجام پس از گذشته چند ماه و درحالیکه تا اجرای حکم زمان زیادی باقی نمانده بود رضایت همه اولیا دم را گرفتم. سعید از زندان آزاد شد و الان برای خودش تعمیر کارماهری شده است. اگر فرد در زمان درگیری به عواقب کار خود فکر کند هرگز جرمی مرتکب نمیشود. هر فردی که جرمی مرتکب میشود هم به خود وهم به خانواده خود ظلم میکند و عواقب این کار، مشکلات زیادی را برای خود و برای خانواده اش ایجاد خواهد کرد وحتی اطرافیان و جامعه را نیز درگیر خواهد کرد.
وی خاطرنشان میکند: هدف من ازتلاش برای برقراری صلح و سازش برگرداندن حتی یک نفر به زندگی وچشاندن طعم گذشت و فداکاری به افراد است و اینکه افراد درک کنند که حتی در اوج قصاص و کینه ورزی هم میتوان گذشت کرد. امیدوارم تمام مردم در هنگام عصبانیت و قبل از هر گونه عملی فکر کنند تا خدای ناکرده با یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی برای خود و خانواده شان پیش نیاید.
تهیه جهیزیه برای نوعروسان، پرداخت قابل توجه وجه نقد برای آزاد سازی زندانیان در جشن گلریزان استان، ساخت خانه بهداشت در سطح روستاها، همکاری در جمعیت هلال احمر، کمک به خانواده زندانیان، کمک به کودکان دارالایتام، کمک به خانواده بزرگ کمیته امداد و بهزیستی، کمک در حادثه معدن زمستان یورت آزاد شهر، تلاش برای رهایی از قصاص مجرمینی که ناخواسته و سهواً مرتکب قتل شدهاند و منتج شدن ۹ فقره از پروندهها به صلح و سازش، با توجه به اینکه اولیای دم این پروندهها درشهرستانهای تهران، کرج، رامیان و مشهد ساکن بودند، برپایی دیوارمهربانی خیابان علوی گنبد کاووس که مورد استقبال اقشار نیازمند قرار گرفت در کارنامه کاری این خیر گنبدی است.
گفتنی است، در همایش ملی صبر که با حضور حجت الاسلام محسنی اژهای معاون اول قوه قضاییه و در اسفند ماه سال ۹۵ در سالن اجلاس سران برگزار شد با اهداء تندیس صبر از زحمات این خیر تجلیل بعمل آمد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *