گیج می زنند!
مساله براندازی از سوی دولت ترامپ چیزی جز جنگ روانی با هدف تاثیرگزاری بر افکارعمومی و حتی ذهن برخی مسئولان کشورمان نیست. براندازی، آرزویی است که به گور خواهند برد.
خبرگزاری میزان -
برای پاسخ، باید به چند سال قبلتر بر گردیم. استفاده از ادبیات براندازی و تغییر حکومت در ایران از سوی آمریکاییها سابقهای به اندازه عمر انقلاب اسلامی دارد و در چهل سال گذشته همه دولتهای آمریکایی به نوعی این مساله را هم طرح کرده و هم دنبال کرده اند، ولی اوج آن در فتنه سال ۸۸ بود.
به عنوان نمونه در سال ۸۸ و بعد از انتخابات ریاست جمهوری، مرکز سابان وابسته به اندیشکده آمریکایی بروکینگز (اتاق فکر و مشاوره دموکراتها)، گزارشی ۱۶۰ صفحهای منتشر کرد که آشکارا نشان میداد آمریکا تغییر حکومت در ایران را از طریق کودتای مخملی دنبال میکند. گزارشی مبسوط که توسط استراتژیستهای نام و نشان دار بروکینگز همچون «کنت ام پولاک»، «مارتین ایندیک»، «دانیل ال بای من»، «سوزان مالونی»، «مایکلای اوهانلون»، «بوروس ریدل» و ... تدوین، تهیه و طراحی شده بود.
نکته قابل تامل این است که یکسال پس از فتنه ۸۸ که خط براندازی نظام جمهوری اسلامی را دنبال میکرد؛ مرکز سابان در اواخر سال ۸۹ طی یک گزارش تحلیلی که در وب سایت مؤسسه بروکینگز منتشر شد به صراحت و عجزآلود اعتراف کرد که؛ "وقوع براندازی در جمهوری اسلامی ایران غیرممکن است. "
اینجا بود که پس از ناکامی بزرگ و شکست در فتنه ۸۸، آمریکا و چند کشور غربی همسو با آن، از آنچه که تحت عنوان "براندازی و تغییر حکومت در ایران" نام میبردند به موضوع "تغییر رفتار ایران" نزول کردند!
طرفه آنکه در همین موضوع "تغییر رفتار ایران "هم، موفقیتی بدست نیاوردند و اندیشکده بروکینگز در گزارشی به قلم سوزان مالونی در فروردین ۱۳۹۱، نوشت: "واشنگتن آنجا که باید کم آورده است: ایجاد تغییرات اساسی در رفتار ایران. " همچنانکه تام دونیلون، مشاور امنیت ملی دولت اوباما نیز به صراحت گفت: " واشنگتن در تغییر اساسی رفتار ایران ناموفق بوده است. "
خب؛ دولت ترامپ وقتی تجربه تغییر رفتار ایران در دولت قبل از خود را ناموفق دیده، به مساله براندازی و تغییرحکومت در ایران روی آورده است، ولی اشکال کار در اینجاست که این رویکرد براندازی هم در عالیترین سطح ممکن در فتنه ۸۸ تجربه شده و طعم شکست آن را آمریکاییها فراموش نکرده اند؛ بنابراین واقعیت مساله این است که مساله براندازی از سوی دولت ترامپ چیزی جز جنگ روانی با هدف تاثیرگزاری بر افکارعمومی و حتی ذهن برخی مسئولان کشورمان نیست. براندازی، آرزویی است که به گور خواهند برد و در واقع ترامپ هم نهایتا همان رویکرد اوباما در افزایش تحریمها و فشار اقتصادی را دنبال میکند و مساله براندازی بلوفی بیش نیست، چون در ایران اسلامی، خودِ مردم حافظ نظام و حکومت اسلامی هستند. نمونه عملی و خارج از شعار آن هم صحنه محشری بود که مردم در ۹ دی ۸۸ آفریدند؛ و بالاخره باید گفت؛ اینکه آمریکاییها از مساله تغییر حکومت و براندازی به تغییر رفتار و سپس از تغییر رفتار به تغییر حکومت و براندازی روی میآورند ناشی از این است که در محاسبات دچار خطای در تحلیل هستند و گرفتار یک تسلسل باطل و استراگیجی شده اند و از همه مهمتر اینکه همه گزینهها را تجربه کرده و چیز تازهای هم در چنته ندارند و نتایج همه سناریوهای ضدایرانی این شده که امروز نه تنها با حربه تحریمهای وحشیانه برای جدایی مردم از نظام، ناکام مانده اند؛ بلکه خاورمیانه آمریکایی به دلیل مانع بزرگی، چون جمهوری اسلامی شکل نگرفته و از سوی دیگر؛ پایان سیطره داعش هم با نقش آفرینی جمهوری اسلامی بوده است. خب؛ با این وضعیت، باید هم به جنگ روانی و رسانهای روی بیاورند و بلوف فروپاشی سر بدهند تا شاید کمی شکست راهبردها و سیاست هایشان را تحت الشعاع قرار بدهند.
به گزارش گروه فضای مجازی ، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «حسامالدین برومند» نوشت:این روزها به موازات جنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی که اتاق فرمان آن در وزارت خزانه داری آمریکاست؛ درقامت یک جنگ روانی و رسانهای این گزاره پمپاژ میشود که دولت ترامپ به دنبال براندازی در ایران است. این موضوع مشخصا پس از سخنان اخیر مایک پمپئو بالاگرفته که به اصطلاح از راهبرد جدید واشنگتن در قبال ایران رونمایی کرد و از اعمال شدیدترین تحریمهای ضدایرانی پس از خروج آمریکا از برجام، خبر داد.
رسانههای بیگانه و معاند هم در دستور کار مشترکی، این رویکرد دولت ترامپ را نشانه سوگیری و پیگیری براندازی در کشورمان تحلیل و تفسیر کردند. البته پیش از این، عنصری مانند جان بولتون که همواره موضوع براندازی در ایران را مطرح کرده، این بار در مقام مشاور امنیت ملی رییس جمهوری آمریکا و در گفت و گو با شبکه تلویزیونی "ای بی سی "می گوید: "مواضع قبلی من در مقام فردی آزاد بوده و الان تغییر رژیم- بخوانید حکومت- در دستور کار دولت ترامپ نیست. "، ولی به هرحال براساس آنچه که شواهد و قرائن نشان میدهد دولت ترامپ، طرح فشار جامع اقتصادی علیه کشورمان را با بیشترین و شدیدترین حجم و دریک بازه زمانی کوتاه مدت در دستور کار قرار داده است. سوال این است که آیا رویکرد ترامپ، نسبت به دولت قبلی آمریکا تفاوت کرده است؟ موضوع پمپاژ براندازی در شرایط فعلی بر چه مبنایی و طرحی استوار است؟
برای پاسخ، باید به چند سال قبلتر بر گردیم. استفاده از ادبیات براندازی و تغییر حکومت در ایران از سوی آمریکاییها سابقهای به اندازه عمر انقلاب اسلامی دارد و در چهل سال گذشته همه دولتهای آمریکایی به نوعی این مساله را هم طرح کرده و هم دنبال کرده اند، ولی اوج آن در فتنه سال ۸۸ بود.
به عنوان نمونه در سال ۸۸ و بعد از انتخابات ریاست جمهوری، مرکز سابان وابسته به اندیشکده آمریکایی بروکینگز (اتاق فکر و مشاوره دموکراتها)، گزارشی ۱۶۰ صفحهای منتشر کرد که آشکارا نشان میداد آمریکا تغییر حکومت در ایران را از طریق کودتای مخملی دنبال میکند. گزارشی مبسوط که توسط استراتژیستهای نام و نشان دار بروکینگز همچون «کنت ام پولاک»، «مارتین ایندیک»، «دانیل ال بای من»، «سوزان مالونی»، «مایکلای اوهانلون»، «بوروس ریدل» و ... تدوین، تهیه و طراحی شده بود.
نکته قابل تامل این است که یکسال پس از فتنه ۸۸ که خط براندازی نظام جمهوری اسلامی را دنبال میکرد؛ مرکز سابان در اواخر سال ۸۹ طی یک گزارش تحلیلی که در وب سایت مؤسسه بروکینگز منتشر شد به صراحت و عجزآلود اعتراف کرد که؛ "وقوع براندازی در جمهوری اسلامی ایران غیرممکن است. "
اینجا بود که پس از ناکامی بزرگ و شکست در فتنه ۸۸، آمریکا و چند کشور غربی همسو با آن، از آنچه که تحت عنوان "براندازی و تغییر حکومت در ایران" نام میبردند به موضوع "تغییر رفتار ایران" نزول کردند!
طرفه آنکه در همین موضوع "تغییر رفتار ایران "هم، موفقیتی بدست نیاوردند و اندیشکده بروکینگز در گزارشی به قلم سوزان مالونی در فروردین ۱۳۹۱، نوشت: "واشنگتن آنجا که باید کم آورده است: ایجاد تغییرات اساسی در رفتار ایران. " همچنانکه تام دونیلون، مشاور امنیت ملی دولت اوباما نیز به صراحت گفت: " واشنگتن در تغییر اساسی رفتار ایران ناموفق بوده است. "
خب؛ دولت ترامپ وقتی تجربه تغییر رفتار ایران در دولت قبل از خود را ناموفق دیده، به مساله براندازی و تغییرحکومت در ایران روی آورده است، ولی اشکال کار در اینجاست که این رویکرد براندازی هم در عالیترین سطح ممکن در فتنه ۸۸ تجربه شده و طعم شکست آن را آمریکاییها فراموش نکرده اند؛ بنابراین واقعیت مساله این است که مساله براندازی از سوی دولت ترامپ چیزی جز جنگ روانی با هدف تاثیرگزاری بر افکارعمومی و حتی ذهن برخی مسئولان کشورمان نیست. براندازی، آرزویی است که به گور خواهند برد و در واقع ترامپ هم نهایتا همان رویکرد اوباما در افزایش تحریمها و فشار اقتصادی را دنبال میکند و مساله براندازی بلوفی بیش نیست، چون در ایران اسلامی، خودِ مردم حافظ نظام و حکومت اسلامی هستند. نمونه عملی و خارج از شعار آن هم صحنه محشری بود که مردم در ۹ دی ۸۸ آفریدند؛ و بالاخره باید گفت؛ اینکه آمریکاییها از مساله تغییر حکومت و براندازی به تغییر رفتار و سپس از تغییر رفتار به تغییر حکومت و براندازی روی میآورند ناشی از این است که در محاسبات دچار خطای در تحلیل هستند و گرفتار یک تسلسل باطل و استراگیجی شده اند و از همه مهمتر اینکه همه گزینهها را تجربه کرده و چیز تازهای هم در چنته ندارند و نتایج همه سناریوهای ضدایرانی این شده که امروز نه تنها با حربه تحریمهای وحشیانه برای جدایی مردم از نظام، ناکام مانده اند؛ بلکه خاورمیانه آمریکایی به دلیل مانع بزرگی، چون جمهوری اسلامی شکل نگرفته و از سوی دیگر؛ پایان سیطره داعش هم با نقش آفرینی جمهوری اسلامی بوده است. خب؛ با این وضعیت، باید هم به جنگ روانی و رسانهای روی بیاورند و بلوف فروپاشی سر بدهند تا شاید کمی شکست راهبردها و سیاست هایشان را تحت الشعاع قرار بدهند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *