قواعد پیروزی در جنگ اقتصادی/ جنگ غیرنظامی ترامپ علیه ایران/ درس های ضد تحریمی از معمار تحریم ها
اقتصاد مقاومتی یک شیوه تهاجمی در مصاف با توپخانه اقتصادی حریف و طرحی مبتکرانه برای کاهش آسیبپذیری و مقاومسازی اقتصاد کشور در مقابل تهدیدهای خارجی به شمار میآید.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان قواعد پیروزی در جنگ اقتصادی است؛ که در بخشی از این سرمقاله آمده است:داغ دردناکی که جمهوری اسلامی با گذار از حدود ۴۰ سال از عمر با برکتش همچنان بر پیشانی نظام سلطه قرار داده، آنچنان تازه است که به تعبیر قرآن کریم، «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»، «دشمنى از لحن و سخنشان آشکار است؛ و آنچه سینههایشان نهان مىدارد، بزرگتر است.» (آلعمران - آیه ۱۱۸). روزی نیست که مقامات آمریکایی و شرکایش در منطقه، زبان به دشمنی علیه ملت ایران نگشایند و از برنامههای جدیدشان برای بهاصطلاح بهزانو درآوردن ایران اسلامی، رونمایی نکنند که البته توطئههای مخفی آنان به مصداق کلام وحی، قطعاً بیشتر از جنجال تبلیغاتی و رسانهای آنهاست.
جنگ در عرصه اقتصاد، پس از عقیم ماندن جنگ نظامی و بر هم خوردن آرایش چندلایه استکبار در جنگ نرم، کلیدیترین راهکاری است که این روزها در سیاستهای ضد ایرانی آمریکا مشاهده میشود.اینکه چرا دشمنان اقتصاد را هدف گرفتهاند،دلایلی همچون پالسهای وادادگی از داخل، شیفتگی برخی به غرب و ... دارد، اما به هر دلیلی که باشد، کار بهجایی رسیده که همه گروهها و جناحها، «اقتصاد مقاومتی» را باطلالسحر خصومتهای برنامهریزیشده دشمن میدانند.با این نگاه، اقتصاد مقاومتی یک شیوه تهاجمی در مصاف با توپخانه اقتصادی حریف و طرحی مبتکرانه برای کاهش آسیبپذیری و مقاومسازی اقتصاد کشور در مقابل تهدیدهای خارجی به شمار میآید.
لذا باید بهصورت عینی بررسی کنیم اقتصاد مقاومتی از چه مؤلفههایی برای به شکست کشاندن توطئهها بهره میبرد. اولین برداشت در این خصوص، به روحیه ایثارگری مردم انقلابی ایران بازمیگردد. یاس و سردرگمی ایادی آمریکا در جنگ تحمیلی از این بابت بود که زرادخانههای مملو از تسلیحات اهدایی غرب در مقابل جانفشانی جوانان ایرانزمین، جواب نمیداد و بمباران و عملیاتهای بیشتر، به تقویت روحیه جانبازی آنها منجر میشد. طبیعی است که وقتی مردمی از بذل جان در دفاع از خاک و ناموس و اعتقاداتش دریغ نمیکنند، بهطریقاولی، تسلیم شعب ابوطالبهای معاصر نخواهند شد. از ملتی که شهادت را افتخار خود میدانند، انتظار تسلیم شدن در برابر فشارهای اقتصادی خندهدار است. برداشت دوم به خصوصیات اقتصاد مقاومتی که به مطالبه عمومی تبدیلشده، بازمیگردد. مردم نشان دادهاند که در درک شرایط موجود، از برخی خواص جلوترند و این بزرگترین سرمایه در جهت تأمین امنیت کشور بهحساب میآید. نظام اسلامی در عرصههای سیاسی توانسته با استفاده از این ظرفیت، بسیاری از مسائل و مشکلات را حل کند، اما در عرصه اقتصاد هنوز آنگونه که باید، از ظرفیت مردم برای تولید و رشد کشور استفادهنشده و درنتیجه، یکی از مهمترین علل وجود مشکلات اقتصادی کشور، عدم شناخت ظرفیت مردمی و عدم استفاده از این ویژگی مهم است. درصورتیکه بتوان اقتصاد کشور را بر پایه مشارکت حداکثری مردم شکل داد، تهدیدها کم اثر و تب آوری در برابر آنها افزایش خواهد یافت.
افزون بر این، ایران اسلامی از منظر منابع اولیه تولیدی، غنی و سرشار از معادن و سرمایههای طبیعی است و از حیث بازار مصرف هم جمعیت هشتادمیلیونی، یک بازار بزرگ برای تولید مقرونبهصرفه و اقتصادی به شمار میآید؛ لذا رونق بخشی به اقتصادی که چه ازنظر منابع اولیه و چه ازنظر بازار مصرف به خارج وابسته نباشد، امری شدنی و ممکن است. علاوه بر این، ظرفیتهای یادشده به شرطی که بر پایه دانش نضج بگیرند، این مجال را به دست میدهند که زنجیره تولید تا آخرین حلقههای آن در کشور شکلگرفته و حداکثر ارزشافزوده را نصیب تولیدکننده و کارگر ایرانی کند. ویژگی ممتاز آخر در اقتصاد مقاومتی، عبارت است از ایجاد ساختارها و سازوکارهایی بهمنظور استقلال از سیستمهای مالی جهانی. بهعنوان نمونه، پیمانهای دوجانبه با کشورهای همراه و همسو میتوانند جایگزین پیوستن به پیمانهای جهانی شوند و استفاده از پول کشورهای دو طرف برای تعاملات تجاری جای خود را به محوریت دلار در اقتصاد دنیا بدهد. در این صورت، آمریکا برای فشار بر ایران، این حربه را نیز تا حد زیادی از دست میدهد؛ لذا با اتخاذ تدابیر ذکرشده میتوان از فرصت تحریمها برای ایجاد یک اقتصاد متفاوت و متناسب با اقتضائات جمهوری اسلامی بهره گرفت، معاش و کسبوکار مردم را از آسیبپذیری در مقابل دشمنان مصون داشت و اتاق جنگ حریف را با این استراتژی با خاک یکسان کرد.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «پیروزی جبهه مقاومت در عراق و لبنان» منتشر شده است که در آن میخوانیم:انتخابات پارلمانی عراق از نظر نتیجه شباهت بسیار زیادی به انتخابات پارلمانی لبنان داشت، اما در عین حال بعضی از جریانات شناخته شده داخلی با هدف بد دل کردن مردم ایران و ایجاد یأس نسبت به آینده «جبهه مقاومت» شروع به حاشیهسازی، دروغپراکنی و تحلیلهای توهمآمیز کردند که البته اینها، چون غباری که در لحظهای برمیخیزد و بعد فرو مینشیند و آفتاب حقیقت نور خود را حاکم میکند، قادر به پوشاندن حقیقت نیستند در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱- انتخابات ۲۲ اردیبهشت عراق، چهارمین انتخابات پارلمانی عراق از زمان شکلگیری «نظام جدید» و اولین کارکرد آن به نوعی تثبیت بیشتر نظام سیاسی عراق بود. بر این اساس میتوان گفت: سیستم عراقی در یک فراگرد فعال داخلی بار دیگر تأیید مردم این کشور از نظامی که در سال ۲۰۰۴ و با تصویب قانون اساسی جدید پدید آمده را بدست آورده است.
۲- وضع کیفی آراء شیعیان در این انتخابات نیز شباهت بسیار زیادی به آراء آنان در انتخابات چهار سال قبل مجلس دارد. در انتخابات سال ۱۳۹۳ لیستهای سکولار شیعه - که فهرست ایاد علاوی بارزترین آن بود - نتوانستند آراء زیادی کسب کرده و به پارلمان و دولت منبعث از آن شکل خاصی بدهند در این انتخابات نیز همینگونه شد و سکولارهای شیعه شکستی سنگینتر از شکست سال ۱۳۹۳ تجربه کرده و عملا به حاشیه رانده شدند.
۳- آراء دو گروه در این میان توجهبرانگیز است. در این انتخابات افراد و طیفهای مبارز و انقلابی -که هویتی جهادی داشته و نقش موثری در دفع اشغال نظامی عراق و نیز دفع تروریستهای تحتالحمایه تکفیری داشتند- از اقبال بیشتری برخوردار شدند. سائرون و فتح اساسا هویتی ضداستعماری دارند و در این راه مجاهدت زیادی کردهاند مجموع آرای این دو نزدیک به ۱۰۰ نفر یعنی قریب یک سوم کرسیهای پارلمان عراق است و این درحالی است که در لیستهای دیگر نظیر دولت قانون، نصر و تبارالحکمه نیز افراد جهادی وجود دارند.
۴-انتخابات عراق یک سنگ محک بود که نشان دهد آیا اغراض کینهورزانهای که داعشیها با نسخهای آمریکایی، اسرائیلی، سعودی در عراق به اجرا گذاشتند و به واسطه آن هزاران سنی و شیعه عراقی به کام مرگ رفتند محقق شده است یا خیر. انتخابات به این سوال پاسخ داد.
انتخابات عراق و انتخابات لبنان آئینه وضع منطقه ما هستند و چشمانداز منطقه را هم مشخص میکند اگر میخواهیم ببینیم آینده منطقه چگونه رقم میخورد باید به این وقایع توجه کنیم. جبهه مقاومت در صحنه امنیتی پیروزی درخشان بدست آورده و در جبهه سیاسی لبنان به ۷۳ کرسی از ۱۲۸ کرسی و در جبهه سیاسی عراق به ۲۲۰ کرسی دست یافته است.
روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود به برجام اروپایی پرداخته و نوشته:حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سخنان هوشمندانه چهارشنبه ۲ خرداد در دیدار مسؤولان نظام اسلامی، دولتهای اروپایی را به صورت صریح خطاب قرار داده و بر عدم اعتماد به آنها (بر اساس رفتار تروئیکای اروپایی در طول ۱۵ سال اخیر) تاکید فرمودند. اما براستی دلیل بیاعتمادی نسبت به اروپا و متعاقباً توافقی که با محوریت طرف اروپایی «حفظ»، «بازتعریف» یا «منعقد» شود، چیست؟ فارغ از مردود شدن تروئیکای اروپایی در آزمون «صیانت از برجام» که از سال ۲۰۱۵ میلادی تاکنون شاهد آن بوده ایم، موضوعات دیگری نیز وجود دارد که مؤید رویکرد سلبی و غیرقابل اعتماد دلسوزان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نسبت به اتحادیه اروپایی [بویژه ۳ کشور انگلیس، آلمان و فرانسه]است.
۱- «برونو ترترایس» تحلیلگر غربی در مطلبی که اخیرا در «گاردین» به رشته تحریر در آورده، «طلاق درون آتلانتیکی» میان آمریکا و اروپا را ناممکن دانسته است. فراتر از آن، طی روزهای اخیر مقامات ارشد اروپایی از جمله «امانوئل مکرون»، «آنگلا مرکل» و «ترزا می» بر لزوم حفظ پیوندهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی در ۲ سوی آتلانتیک تاکید کرده اند.
۲- تروئیکا نهتنها از سال ۲۰۰۳ میلادی تا سال ۲۰۱۵ (زمان به توافق رسیدن بر سر برجام) بلکه از سال ۲۰۱۵ تاکنون نیز هرگز «توافق» را به عنوان یک «متغیر مستقل حقوقی» در نظام بینالملل نپذیرفته و مورد شناسایی قرار نداده است.
۳- سؤال اصلی و مبنایی اینجاست: آیا اتخاذ مواضع چندگانه و شکل گیری بازی پارادوکسیکال کشورهای اروپایی در قبال توافق هستهای با ایران، برخاسته از نوعی «سردرگمی راهبردی- تاکتیکی» است یا مصدر آن، «شیوه بازی خاص اروپا در نظام بینالملل» است؟ بر خلاف آنچه طرفداران «توافق اروپایی» سعی در القای آن دارند، گزینه دوم صحیح است. افرادی مانند مکرون و مرکل، سیاست «هدایت هدفمند پارادوکسها» را در قبال توافق هستهای با تهران در پیش گرفته اند.
روزنامه خراسان همچنین در یادداشت امروز خود نوشت: اظهارات ریچارد نفیو، معمار تحریمهای ایران در دولت اوباما که به تازگی در قالب یک کتاب تحت عنوان «هنر تحریم» منتشر شده است و خلاصهای از آن در صفحات ۷ روز پنج شنبه و امروز منعکس شد روشن کننده درسهای واضحی برای ما مردم و همچنین مسئولان است. اما آن چه مهم است این است که شناخت رویکرد تحریم کنندگان آمریکایی و به ویژه رویکرد های روانی و حتی گاه غیر اقتصادی برای پیشبرد اهداف تحریمها میتواند ابزارهای توانمندی به ما برای مقابله با آنها بدهد.
اتحادیه اروپایی در طول یک سال و نیم اخیر (از ابتدای حضور ترامپ تاکنون) به آمریکا اثبات کرده در راستای «بازی منفعتمحور» با «برگ برنده برجام» از هیچگونه اقدام و همراهیای دریغ نمیکند. نباید فراموش کرد تا حدود یک ماه قبل، مذاکرات مخفیانه دیپلماتهای ۳ کشور اروپایی و آمریکا بر سر «تغییر کامل برجام» در جریان بود و حتی طرف اروپایی در این مذاکرات، با همه خواستههای رئیسجمهور آمریکا در قبال ماندن در سند توافق هستهای موافقت کرده بود. در حال حاضر با گذشت بیش از ۲ هفته از خروج «دونالد ترامپ» از برجام، نه ماهیت آمریکا و اروپا و نه مناسبات «استراتژیک» و «راهبردی» این دو دچار کمترین تغییری نشده است؛ حتی اروپا آماده است در مراسم جشن «بازتعریف ایجابی مناسبات ۲ سوی آتلانتیک»، «برجام» را پای ترامپ، «جان بولتون» و «مایک پمپئو» قربانی کند! در شرایطی که اروپا رویکرد «معاملهمحور» خود با آمریکا را تغییر نداده، ابراز خوشبینی نسبت به حفظ برجام از سوی طرف اروپایی، چیزی جز حرکت به سوی یک «سراب دیپلماتیک» نیست؛ سرابی که چشم برخی مسؤولان ما بویژه دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رئیسجمهور محترم فعلی از سال ۸۲ خورشیدی/ ۲۰۰۳ میلادی تاکنون، بدان دوخته شده است!
در یادداشت امروز روزنامه شرق با عنوان «پاشنه آشیل یک شورا» آمده است:شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سهگانه در شرایطی با حضور رؤسای قوا، نخستین جلسه خود را برگزار کرد که نیاز به اجماع برای عبور از تنگناهای اقتصادی کشور از هر زمانی جدیتر است. نفس این را که مباحث در حضور همه مسئولان و تصمیمگیران این حوزه بهشکل هماندیشی و نه در مواضع یا اظهارنظرهای رسانهای دنبال شود، باید به فال نیک گرفت. درعینحال، این شورا برای موفقیت و بهنتیجهرسیدن اقدامات خود، نیازمند توجه به چند نکته ضروری است. نگارنده امیدوار است اعضای شورا درعین توجه به رفع نیازهای فوری کشور در حوزه اقتصاد، بهویژه با خروج ایالات متحده از برجام و افزایش احتمالی فشارهای اقتصادی بر مردم، خود را لزوما در شرایط اضطرار تصور نکنند. تجربه نشان داده اگر چنین نگاهی در میان اعضای این شورای مهم رواج پیدا کند، بررسی و واکاوی مسائل بنیادی کشور جای خود را به چارهاندیشی برای مسائل جاری میدهد و کار اصولی و بنیادی به محاق میرود.
این کمیته باید بهدور از اعمال نظر افرادی باشد که اقتصاددانانی محترماند، اما کشور در سالهای گذشته با وجود حضور آنان در اتاق فکر دولتها، به رشد و توسعه دست پیدا نکرده است. نهادگرایان احتمالا بهترین گزینه برای چنین کمیتهای هستند. علاوه بر نداشتن وابستگی دستگاهی، اعضای کمیته نباید وابستگی حزبی نیز داشته باشند؛ چراکه یکی از احزاب در سالهای اخیر، پیشنهادهای دربست لیبرالیای به دولت داده است و اجرائی نیز شده که متأسفانه دستاورد خاصی نداشته است.
شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا میتواند در دستورالعملی صریح، اعضای این کمیته را متوجه نوع مأموریت سطح بالای خود کند و از هرگونه وفاداری به مسئولیتهای احتمالی گذشته یا گرایشهای جریانی و منفعتی بازدارد. اگر مصلحت امروز و آینده کشور با نگرش سیستمی به نیازها، مخاطرات، فرصتها و تهدیدهای کشور سنجیده شود و شکل اجرائی به خود بگیرد، حتما میتوان توسعه پایدار ایران و رفاه ایرانیان را در سطح قابلقبولی انتظار داشت.
شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا میتواند در دستورالعملی صریح، اعضای این کمیته را متوجه نوع مأموریت سطح بالای خود کند و از هرگونه وفاداری به مسئولیتهای احتمالی گذشته یا گرایشهای جریانی و منفعتی بازدارد. اگر مصلحت امروز و آینده کشور با نگرش سیستمی به نیازها، مخاطرات، فرصتها و تهدیدهای کشور سنجیده شود و شکل اجرائی به خود بگیرد، حتما میتوان توسعه پایدار ایران و رفاه ایرانیان را در سطح قابلقبولی انتظار داشت.
روزنامه اعتماد نیز در یادداشت امروز خود نوشت:اصلیترین عوامل ایجاد تورم که به شدت تحت کنترل و در اختیار حاکمیت است را میتوان به ترتیب تورم ساختاری، تورم وارداتی و تورم انتظاری دانست. در رابطه با تورم ساختاری باید گفت: از آنجا که تکنولوژی مورد استفاده در فرآیندهای تولیدی اقتصاد ما عمدتا مستهلک است لذا بهای تمام شده کالاها و خدمات تولیدی در اقتصاد ما فزاینده بوده و تمایل به افزایش دارد و منجر به شکلگیری تورمهای مزمن شده است. همین کالاهای تولید شده با تکنولوژیهای فرسوده و مستهلک در داخل کشور عمدتا کم کیفیت بوده و توان رقابت با کالاهای مشابه خارجی را ندارد. در شرایط فعلی و با توجه به روند سیاستهای اتخاذ شده در حوزههای سیاسی و اقتصادی قابلیت دستیابی به تکنولوژیهای جدید برای صنایع و بنگاهها به شدت محدود است، در این صورت افزایش در قیمت تمام شده کالاها و خدمات تولید شده ناگزیر خواهد بود.
نفیو در بخشهایی از این کتاب به وضوح بر ضعف و ناکارآمدی تحریمها در بخشهایی که انگیزه، توان و اراده جمعی ایرانیان بر استقامت در مقابل تحریمها بوده است اشاره میکند.شاید ما ایرانیها از آن جا که خودمان را باور نداریم یا بعضی مفاهیم برای ما کلیشه شده است، با مشاهده کلمه «استقامت» یاد صحبتهای تکراری شده بیفتیم، اما حقیقت این است که در ادبیات تحریم، آمریکایی ها، رفتار ما ایرانیها را در مقابل تحریم، صرفاً از منظر این عینک میسنجند.تجربه سالیان تحریم که در کتاب یادشده آمده، به خوبی گویای این نکته است که سیاست گذاران تحریم ایران در آمریکا تا چه حد تک تک وقایع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران را به دقت زیر نظر دارند.
این کتاب همچنین در خصوص تحریمهای ایران به نکات دیگری اشاره کرده است که شاید اگر آنها را از زبان مسئولان و سیاست گذاران داخلی میشنیدیم، کلیشهای میدانستیم. به عنوان مثال به صراحت ذکر شده که آمریکا واردات کالاهای تجملی را برای تهی کردن منابع ارزی کشور و ترویج حس نابرابری باز گذاشت. یا این که این کشور برای انتشار ویروس یاس و بیان نارضایتی عمومی از وضع اقتصادی کشور، حتی ورود فناوریهای ارتباطی مرتبط با فضای مجازی به کشور را تسهیل کرد تا مردم از این طریق به مقایسه شرایط خود با جهان پرداخته و اصطلاحا احساس درد بیشتری از تحریمها داشته باشند.
در خاتمه باید عرض کرد که همان گونه که دشمن در طراحی نقشههای شوم خود، مبتنی بر یک سیاست سیستمی، در پی اعمال مجموعهای هماهنگ از ضربات برای وارد ساختن درد به مردم و تغییر رفتار و انتخابهای آن هاست، به همان میزان، ضرورت تدبیر سیستمی، چابک و هماهنگ در درون دولت بیش از پیش احساس میشود. شاید هر کدام از خوانندگان محترم که این کتاب را هم ملاحظه کرده باشند، با نگارنده این یادداشت متفق القول باشند که میتوان راهکار عمومی، بومی و مردمی در مقابل همه اقدامات خباثت آمیز دشمن در حوزه تحریمها را در خلقیات حسن اجتماعی و فردی طبق آن چه در تعالیم ادیان توحیدی آمده، یافت. موضوعی که اساساً بهترین مدل پیشرفت و توسعه پایدار کشور به شمار میرود.
یادداشت امروز روزنامه ایران نیز به بد عهدی آمریکا اشاره کرده و نوشته:ایالات متحده امریکا که خود را طلایهدار دموکراسی و حقوق بشر در جهان میداند و برای نقض حقوق بشر در سراسر دنیا اشک تمساح میریزد، خود از بین ۶۵ معاهده بینالمللی و منطقهای در حوزه حقوق بشر تنها و تنها ۱۷ معاهده آن را تصویب کرده است!
عدم تصویب یک معاهده بینالمللی به این کشور اجازه میدهد آزادانه اقدام به نقض حقوق بینالملل و حقوق بشر کند بدون آنکه پاسخگوی جامعه جهانی باشد. هم اکنون امریکا از برجام خارج شده است و همان گونه که دونالد ترامپ در سخنرانیهای انتخاباتی خود نیز تأکید داشت تصمیم دارد از تمامی معاهداتی که در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما به تصویب این کشور رسیده است، خارج شود، زیرا به نظر او این معاهدات منافع امریکا را تضمین نمیکند!
عدم تصویب یک معاهده بینالمللی به این کشور اجازه میدهد آزادانه اقدام به نقض حقوق بینالملل و حقوق بشر کند بدون آنکه پاسخگوی جامعه جهانی باشد. هم اکنون امریکا از برجام خارج شده است و همان گونه که دونالد ترامپ در سخنرانیهای انتخاباتی خود نیز تأکید داشت تصمیم دارد از تمامی معاهداتی که در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما به تصویب این کشور رسیده است، خارج شود، زیرا به نظر او این معاهدات منافع امریکا را تضمین نمیکند!
جمهوری اسلامی ایران از زمان تحقق، و تثبیت خود تاکنون مورد تحریمهای یکجانبه ایالات متحده و کشورهای غربی قرار داشته و در طی ۴۰ سال حیات خود، طی فرآیندی پلکانی و تدریجی در معرض سختترین و جامعترین تحریم نظام بینالمللی قرار گرفته است. تحریمها گرچه به اراده ملت بزرگ ایران خللی وارد نساخته و عزم ما را برای پایداری، خودکفایی و مقاومت بیش از پیش کرده است، ولی از بعد حقوقی، این تحریمهای گسترده و سهلالتصویب در عرصه بینالملل که اخیراً علیه ملت و دولت فدراتیو روسیه نیز اعمال شده است، رفتارهای جنگی ظاهراً غیرنظامی محسوب میشوند که تمام قواعد حقوق بینالملل و حقوق بشر را متزلزل کرده و آن به معنای سقوط منشور و نظم مبتنی بر قانون و برابری عادلانه کشورها است. چنین اقداماتی کل جهان را با وضعیت جنگی روبرو میکند. چرا که تمامی اصول حقوق بینالملل بخصوص اصل برابری و حق تعیین سرنوشت ملتها را زیر سؤال برده و همه آنچیزی که به عنوان حقوق بشر غیرقابل تعلیق از جمله حق حیات و امرار معاش یک ملت در فضای آزاد بینالمللی است را به عنوان قاعده عام پذیرفته شده نقض میکند. اکنون این سؤال اساسی فرا روی ماست که در برابر یکجانبهگرایی و تحریمهای ظالمانه امریکا که نقض آشکار حقوق بشر و حقوق بینالملل است چه باید کرد. دیوژن همزاد اسکندر بود و برخلاف اسکندر که راه سیاست را برگزید، او راه فلسفه و خردورزی را در پیش گرفت و تاوان خردورزی خود را پرداخت آنگاه که به او گفتند تو محکومی که از این شهر بروی و او در پاسخ گفت: من هم شما را محکوم میکنم که در شهر بمانید. ظاهراً ما را در این راه گریزی نیست که با مقاومت و اتحاد و انسجام داخلی و با تکیه بر اقتصاد مقاومتی تحریمهای یکجانبه ایالات متحده را تحریم و اراده مصمم خود را برای مقابله با آن در پرتو دکترین مقاومت به نمایش گذاریم.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *