انسداد تحريمها راهکار اروپا مقابل آمريکا / خدعه اروپا با ایران / فهرست تیم ملی و جرقه های ناامیدی اجتماعی
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت را دکتر اصغر زارعی نوشته است؛ در بخشی از این سرمقاله که با عنوان "مردان مقاومت در پارلمان عراق" منتشر شده، آمده است:انتخابات عراق ازجمله تحولات مهمی در غرب آسیا به شمار میآید که مداخله آمریکا برای لغو آن، از کارکرد ویژه این ماراتن سیاسی بر تحولات منطقه حکایت دارد. پس از فروکش کردن تروریسم تکفیری در عراق، کاخ سفید طرحهایی را برای انتخابات اخیر در نظر داشت تا ملت و دولت این کشور را از به قدرت رساندن هواداران مقاومت بر حذر دارد. به همین منظور، سناریوهایی از قبیل، عدم برگزاری انتخابات در موعد مقرر و تشکیل دولت موقت و وابسته به واشنگتن در صورت لغو و تعلیق انتخابات را در سر میپروراند. آمریکاییها سعی بلیغی کردند با بزرگنمایی حضور داعش در عراق و افزایش موج تهدیدات امنیتی در شهرهای بزرگ، عملیات تروریستها را به سمت مراکز اخذ رأی هدایت کنند و درنتیجه، برگزاری انتخابات زیر موج بمبگذاریها و حملات انتحاری را امری باطل و غیر عقلایی جلوه دهند که به سبب عملیاتهای گسترده حشدالشعبی در مناطق مختلف، خاک این کشور در سال گذشته از لوث وجود تروریستهای اجارهای پاک شد و بقایای آنها با حمایت آمریکا به مناطق بیابانی گریختند.
آمریکا و شرکای صهیونیست و سعودیاش را باید بزرگترین بازنده انتخابات عراق دانست، چراکه جریانهای پیروز و پیشتاز، رویکرد و برنامههای ضدآمریکایی دارند. شایع شده که جریان صدر که بیشترین سهم را در پارلمان به دست آورده (54 کرسی)، مخالف سیاستهای ایران است تا از این رهگذر، این پیروزی را به نفع آمریکا مصادره کنند؛ درحالیکه بر اساس شواهد و قرائن متقن، تجمعات کوچکی که در گوشه و کنار عراق علیه ایران برگزار میشود، ارتباطی با این گروه نداشته و کار بعثیها، کمونیستها و برخی افراد فریبخورده است؛ ضمن اینکه جریان صدر، همواره خواستار خروج نظامیان آمریکایی و متوقف شدن دخالت غرب در عراق بوده است. هنوز نام «جیش المهدی» و «جیش المقتدی» برای اشغالگران وحشتآفرین است و آمریکاییها علیرغم این هیاهو بهخوبی میدانند که جز در رسانه، هیچ محصولی را از خرمن انتخابات عراق برداشت نکردهاند. صدریها ممکن است با برخی از احزاب اختلافاتی داشته باشند که طبیعی است، اما ذرهای حاضر به مصالحه با کاخ سفید نیستند و نمیتوانند بپذیرند که به آلت دست واشنگتن تبدیلشده و با آنها پالوده بخورند، چراکه صدر از سلسلهای اصیل و بانفوذ در عراق برخوردار بوده و محبوبیت وی و جریانش به دلیل تضاد دیرینه آنها با آمریکاییها بر سر زبانها افتاده است. این نکته نیز مخفی نماند که برخی از کشورهای مغرض با اشاره به اختلاف اندک لیست «سائرون» با دیگر گروهها، در توهم نشان دادن پیروزی مطلق جریان سیاسی صدر، نزدیک شدن عراق به عربستان و آغاز سیاستهای ضد ایرانی در دولت آینده این کشور هستند، درحالیکه قدرت پارلمانی، با ائتلاف نهایی یا فراکسیون اکثریت تثبیت میشود. مهمتر از سائرون، ائتلاف «فتح» است که حشدالشعبی را نمایندگی میکند و در رتبه دوم قرار دارد. رهبران این ائتلاف، نقش برجسته و بسیار ممتازی در شکست تروریسم دست پرورده غرب داشته و خواستار ابطال پیمان نظامی و خروج نیروهای آمریکایی از عراق شدهاند. جالب است که بدانیم، مهمترین لیستی که آمریکاییها داعیهدار حمایت از آن بودند، ائتلاف «نصر» به رهبری «حیدر العبادی»، نخست وزیر عراق بود که رتبه سوم را به دست آورد، حال آنکه وی هرگونه احتمال تقابل با ایران را قویاً رد کرده است. رسانهها و محافل آمریکایی از چند هفته پیش از برگزاری انتخابات، این فرضیه را مطرح میکردند که نخست وزیر عراق، بهترین گزینه غرب در راستای ایجاد موازنه در برابر ایران است اما العبادی با تصریح به اینکه «اگر فرمانروایی جهان را به ما بدهند، حاضر به دشمنی با ایران نخواهیم شد»، آب سردی بر سر استراتژیست های نظام سلطه ریخت. اکنون با نتایج به دست آمده، آمریکاییها شاهد به قدرت رسیدن جریانهایی هستند که نه فقط برخلاف خواست واشنگتن حرکت میکنند، بلکه در پی تدوین نقشه راهی برای قطع ید استکبار از عرصههای سیاسی و اقتصادی عراق هستند و همین امر موجب شده تا کاخ سفید دست بکار شده و درصدد رایزنی برای تشکیل فراکسیونهای موازی با مقاومت برآید. برای فهم تقلای پسا انتخاباتی آمریکا و شرکایش در عراق، پیروزی قاطع حزب الله لبنان در انتخابات پارلمانی اخیر کافی است، به این دلیل که فرو ریختن ابهت پوشالی نظام سلطه افزون بر ساحت نظامی، در سپهر سیاسی نیز رخ داده و این یعنی، آغاز اضمحلال قدرت نرم و سخت آمریکا بهصورت توأمان در منطقه راهبردی غرب آسیا.
یادداشت امروز روزنامه کیهان را محمدهادی صحرایی نوشته:مذاکره با آمریکا، تخم افکندن در شوره زار است و تنها، شیوه امام حسین پاسخ میدهد؛ تنذیر و تحذیر و مقاومت در کربلا. آمریکا دشمن است و در اظهار دشمنی حیا نمیکند و سران وابسته و وارفته کشورها را با تهدید و تطمیع و تنبیه، ساکت میکند. مگر زمان پهلویها اینگونه نبود؟ مگر نتیجه رفاقت آمریکا با کشورهای همپیمانش را ندیده ایم؟ سه طرف اروپایی ما در مذاکرات هم همینگونهاند. اگر اینها قول و قرار داشتند، عاقبت حکومت مصدق کودتا و تبعیدش نبود. عاقبت رضاشاه آن نمیشد. چه کسی مثل محمدرضای پهلوی برایشان چاکری کرد؟ عاقبت صدام و قذافی و بن علی و عبدالله صالح و مبارک و... را باید به خاطر داشت. آنها تابع منافع خود هستند وگرنه آقازادگان و مسئول زادگان ایرانی را به جای پُست دادن، اخراج و تحریم میکردند. آنچه برای اینها مهم است منفعت است نه اخلاق و قول و قرار. آن هم قول شفاهی وزیرخارجه آمریکا که به یک کیلو سیب زمینی نمیارزد.
شعار ابتدایی 15 سال، اقتصاد،اشتغال، تولید، کالای ایرانی و... بود که به سربرگ نامهها و بنرنویسی اکتفا شد. 10 سال پیش که واژه «جنگ اقتصادی» متولد شد گفته شد که چه باید کرد، که نکردند. اقتصاد مقاومتی را جدی نگرفتیم. مسئولین معنی سوئیفت را نفهمیدند. خوشبینانه این است که خیال کردند شفافیت در جهان و در برابر دشمن نشانه شخصیت است و پنهان کردن فکت شیت و برجام و قرار دادهای نفتی و خرید هواپیما و متن مذاکرات و... از مردم و مجلس نشانه کاربلدی است. پیمانهای پولی دوجانبه با کشورها را سَرسری گرفتند و امروز با لب و لوچه جنباندن ترامپ، دلار دوبرابر میشود. برایاشتباه مهلک خام فروشی نفت حرکت مؤثری نشد. اهمیت نفوذ درک نشد تا وقتی که در تیم مذاکره جاسوس درآمد و در میان مسئولین کلان اقتصاد، مدیر دوتابعیتی و.... غلام حکمت آن پیرم که هرچه گفت شد.
امیرالمؤمنین فرمود: «اعتماد به دشمن مقدمه فریب خوردن از اوست» و دولت، پنج سال از عمر خدمت را صرف اعتماد سازی و سازش با کسانی کرد که جنون جنگ دارند و اقتصادشان با فروش سلاح میچرخد و به پدر خود هم اعتماد ندارند. امروز هم اگر خواب باشیم یا بیدار، اتاق جنگ دشمن وزارت خزانهداری آمریکاست. باید آرایش جنگی گرفت و متناظر چید. فرصت کهدهی زدست غصه ات میآید. اگر زمانی گفته میشد بعد از دیپلماتها نوبت به نظامیان میرسد، امروز میبینیم که پشت دیپلماتها، اقتصاد دانهای دشمن قرارداد و پیشنهاد به دست، آرایش جنگی گرفتهاند. دولت ما در میانه آزمون تاریخیِ عزت است و باید دید میتواند همچون مدافعان حرم و سربازان وطن، اینبار در مقابل یأجوج و مأجوج اقتصادی، سد ذوالقرنین بسازند؟ و آیا صفآرایی امروز بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و وزارت جهاد و سازمان برنامه و بودجه و نهادهای اقتصادی ما آماده این مصاف است یا هنوز سر به آسمان خیال خود کردهاند و در اتاق خود، دنبال آفتاب تابان برجام و در میان به دردنخورها به دنبال «تقریباً هیچ» میگردند؟
روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود با عنوان "خدعه اروپا با ایران" نوشته:اطلاعاتی که این روزها در دسترس است موفقیت پروژه گرفتن تضمین از اروپا درباره برجام را تقریبا به طور کامل منتفی میکند.اروپاییها در روزهای گذشته روشن کردهاند دستور کار مذاکرات با ایران از دید آنها نه حفظ برجام، بلکه گسترش آن و تبدیل برجام به توافقی است که از سوی آمریکا هم قابل امضا باشد.
این مسالهای نیست که میان اروپا و آمریکا درباره آن اختلافی باشد. اروپا شریک آمریکا در پروژه گسترش دادن برجام است و راهبرد آمریکا برای عملی کردن این هدف هم متمرکز کردن فشارها بویژه فشار اقتصادی بر ایران در یک بازه زمانی کوتاه است. معنا ندارد که اروپا شریک آمریکا در پروژه گسترش دادن برجام باشد اما با ارائه تضمینهای اقتصادی به ایران، فشار اقتصادی به عنوان مهمترین اهرم تحقق این پروژه را کند یا تخریب کند.
لابهلای بحثها درباره اصلاح برجام این موضوع روشن شد که برجام حتی اگر پایدار بماند یک توافق بیآینده است و حتی اگر ایران به همه تعهداتش پایبند بماند، روزی که توافق به پایان میآید و نوبت به گسترش برنامه هستهای ایران میرسد، غربیها دوباره فشارها و تحریمها را احیا خواهند کرد تا ایران قادر به استفاده از مزایای حضور چندین ساله در برجام نباشد.
اما گذشته از اختلاف جزئی که درباره موضوع بندهای غروب وجود دارد، درباره بقیه امتیازهایی که باید از ایران گرفت هیچ اختلافی میان اروپا و آمریکا نیست. ماموریت اصلی اروپا هم این است که ایران را به بحث تضمین مشغول کرده و در این مدت فشار آمریکا را به فرمولهای سازش سر میز مذاکره ترجمه کند.
آمریکا درصدد است فاز اول فشار بر ایران را تا میتواند با ابزارهای عملیات روانی برجسته کند. این چیزی است که پس از سخنرانی پمپئو با جزئیات بیشتری درباره آن سخن خواهیم گفت. منتها فعلا درک این مساله حیاتی است که اروپا در این بازی سمت آمریکا ایستاده و توقع تخریب پروژه فشار به ایران درست مثل این است که انتظار داشته باشیم آمریکا به دنبال راهی برای کاهش فشار بر ایران باشد.
در یادداشت امروز روزنامه شرق نیز به راهکارهای اروپا برای مقابله با آمریکا در مسئله تحریمهای ایران پرداخته و چنین نوشته:با خروج آمريکا از برنامه اقدام مشترک که برخلاف تعهدات بينالمللي کشورها صورت گرفت، مسئله تداوم برجام بين ايران و ديگر اعضای گروه 1+5 و اتحاديه اروپا و سازمان ملل به بحث روز تبديل شد.
انسداد تحریمها اتحاد و توافق کشورهای اروپایی با یکدیگر در مقابل اعمال مجازاتهایی است که دولت آمریکا علیه دولتها و شرکتهایی که برخلاف تحریمهای آمریکا علیه ایران عمل میکنند درصدد اجراکردن است، شاکله تحریمهای آمریکا علیه ایران جلوگیری از صادرات نفت و نیز عملیات بانکی ایران است؛ بهگونهای که در امر صادرات نفت و انتقال پول به ایران خلل وارد آورد. اروپاییان دنبال این هستند که تضمین لازم به ایران داده شود که صادرات نفت ایران حفظ شود و بانکهای اروپایی هم بتوانند معامله با ایران را پوشش دهند. خانم موگرینی در اظهارات خود پس از دیدار با آقای ظریف و وزرای امور خارجه گروه باقیمانده ۱+۵ با قاطعیت گفت: «ما مشغول کار بر تدابیری هستیم که میتوانیم در آینده به اجرا بگذاریم و محتویات چنین تدابیری را بررسی خواهیم کرد». یک موضوع کاملا قطعی است؛ اینکه اتحادیه اروپا برای حفظ توافق مصمم است؛ توافقی که برای امنیت ما و امنیت منطقه ضروری است. بوریس جانسون، وزیر امور خارجه انگلیس، هم بعد از نشست وزرای امور خارجه گفت: «ما گزینههای بالقوهای برای حمایت از ادامه معافیت ایران از تحریم را بررسی خواهیم کرد تا تعهداتمان نسبت به توافق نقض نشود». طرح انسداد تحریمها بهعنوان گزینه عملی اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای اروپایی میتواند علاوه بر آنکه برجام را حفظ کند، روند معاملات با ایران را تضمین و حفاظت کند. به باور نگارنده طرح «انسداد تحریم» گزینهای است که اروپا را به استقلال در مقابل تندرویهای دولت ترامپ خواهد رساند. ترامپ با عملکرد خود دست به تحقیر اروپا هم زده است؛ نه اینکه به تعهدات بینالمللی پایبند نیست؛ بلکه اتحادیه اروپا و کشورهای گروه ۱+۵ را وزنهای در مقابل آمریکا نمیبیند. خروج ترامپ از برجام تنها بههمزدن قواعد بازی توافق بینالمللی بحثشده نیست؛ بلکه رفتار نخوتآمیز ترامپ در برابر اروپاست که با طرح «انسداد تحریمها» این اروپاییان هستند که باید استقلال خود را از آمریکا نشان دهند و از نخوت ترامپ بکاهند. ایران در این بازی میتواند نقش خود را بهعنوان کشوری تاریخی با رفتاری متمدنانه و پایبند اصول قواعد بینالمللی ایفا کند.
روزنامه صبح نو نیز در یادداشت امروز خود به روابط ایران و روسیه پرداخته و نوشت:این یک سؤال مهم است که به راستی چگونه باید به رابطه ایران-روسیه نگریست؟ آیا باید بهواسطه اینکه روسیه بهعنوان متحد ایران از حکومت بشار اسد دفاع کرد، ارزشها و سیاستهای دستگاه دیپلماسی مسکو را مشابه ایران دانست و آیا باید از آن روی که نمایندهای از دستگاه دولتی روسیه خواستار خارج شدن نیروهای ایرانی شده است از مسکو ناامید شد و روابط تهران-مسکو را تیره و تار دید؟ پاسخ منفی است. نه باید از آن همکاری و اتحاد مشعوف شد و نه از این زیادهگویی افسرده و ناراحت. برخلاف برخی منتقدان سیاست خارجی جمهوری اسلامی که ایران را دنبالهرو روسیه میدانند و بر نه «شرقی» شعار «نه شرقی، نه غربی» در دیپلماسی ایران نقد دارند، اما همین قبض و بسط در روابط ایران-روسیه نشان میدهد که ایران بخشی از سیاست خارجی روسیه نیست و در صورت و سیرت از این کشور استقلال دارد. نمیتوان کتمان کرد که سیاستهای ایران و روسیه در مقابل آمریکا و برخی مسائل در منطقه دارای همپوشانی است اما این همپوشانی معنای «این همانی» نمیدهد.این اصل باید پذیرفته شود که ایران و روسیه دو حکومت متفاوت با ویژگیها، ارزشها و سیاستهای خاص خود هستند. طبیعتاً گاهی اولویتهای این دوکشور باهم در تضاد قرار میگیرد مانند روزهایی که در اولویتها برخی اوقات توافق دارند.پذیرفتن این واقعیتها آغاز فهم درست ظرافتها و پیچدگیهای سیاست خارجی است. در سیاست خارجی دوست و دشمن ثابت وجود ندارد بلکه منافع، اولویت و اصالت دارد. اگر روزی نفع روسیه در همکاری با ایران در حفظ اسد بود امروز منفعت این دولت شاید به بیرون رفتن ایران از این کشور باشد.
این نه به معنای آن است که ما به خواسته روسیه تن دهیم نه اینکه به سمت دشمنی با روسیه برویم. وظیفه دیپلماسی مخرجمشترک گرفتن میان منافع دولتهاست. باید منافع این دوکشور توسط دیپلماتها بههم نزدیک شود. ایران و روسیه نه دوستان ابدی بودند نه باید دشمنان ابدی باشند. سیاست خارجی عرصه منافع ملی است.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان"فهرست تیم ملی و جرقه های ناامیدی اجتماعی" نوشت:
روز گذشته و دقایقی بعد از اعلام فهرست تیم ملی فوتبال برای شرکت در اردوی تدارکاتی ترکیه، که گام آخر آماده سازی تیم برای حضور در جام جهانی است فضای مجازی پر شد از تصویر سید جلال حسینی و وریا غفوری دو ستاره تیم های قرمز و آبی پایتخت که به دلیل درخشش های اخیر و نبود چهره شاخص در پست هایشان، گزینه های اصلی تیم ملی برای جام جهانی محسوب می شدند اما کی روش آن ها را از فهرست 24 نفره خارج و به فهرست استندبای اضافه کرده بود.
این قاعده که هر مربی می تواند بازیکنان مدنظرش را بر اساس تاکتیک تیمی انتخاب کند پذیرفته شده و بدیهی است اما حذف چند چهره شاخص و تاثیرگذار لیگ برتر، در حالی است که بعضی از لژیونرهای فهرست ماه هاست در تیم خود نیمکت نشین هستند یا هیچ بازی نداشته اند؛ اگر دلایل فنی داشته باشد که بعید به نظر می رسد باید از سوی کی روش برای افکار عمومی تشریح شود تا لااقل بخشی از نگرانی ها برطرف شود.
در این وضعیت باید به انتظار بنشینیم و ببینیم کی روش انعطاف لازم برای اصلاح فهرست تیم ملی را به خرج می دهد یا با لجاجت های منحصربه فردش تیم ملی را روانه بازی برابر سه تیم قدرتمند گروهمان می کند؟
یادداشت امروز روزنامه ایران به فایده حضور در کنوانسیونهای بینالمللی پرداخته است و نوشت: مجلس شورای اسلامی این روزها تصویب لوایح مرتبط با موضوعات و قوانین بینالمللی را در دستور کار خود دارد. دو لایحه منع تأمین مالی تروریسم و مبارزه با پولشویی که چنانچه تصویب شود، قوانین متناظری با دو لایحه دیگر پیوستن به کنوانسیون مبارزه با پولشویی (کنوانسیون پالرمو) و الحاق به کنوانسیون منع حمایت مالی تروریسم خواهد بود.
نکته مهمی که مخالفان پیوستن ایران به توافقات و نهادهای مهم بینالمللی باید مورد توجه قرار دهند، این است که زیانهای کنارهگیری ایران از قوانین و مقررات مهم بینالمللی به مراتب از حضور و مشارکت در آن بیشتر است. مقامهای ایرانی میتوانند با بررسیهای تخصصی، روند پیوستن کشور به نهادها و توافقات بینالمللی را هزینه- فایده کرده و با طراحی تمهیداتی، مجاری نفوذ اطلاعاتی به سیستمهای مالی کشور را مسدود کرده و در عین حال با بهرهگیری از مزایای این توافقات، زیانهای آن را به حداقل ممکن برسانند.
به عنوان مثال قریب به اکثریت کشورهای دارای اقتصاد بزرگ دنیا عضوی از گروه ویژه اقدام مالی به شمار میآیند و مراودات مالی و اقتصادی خود را ذیل رصد چنین نهادی مورد پیگیری قرار میدهند بدون آنکه تحت سلطه و نفوذ آنها قرار گرفته باشند.
بنابراین راه پیگیری منافع ملی و اهدافی که جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف خارجی دنبال میکند، کنارهگیری از قوانین و مقررات پذیرفته شده دنیا نیست بلکه تبعیت قانونی و مشارکت مؤثر در آنها در کنار نگاه تخصصی و طراحی تمهیدات لازم برای مصون ماندن از خطرات احتمالی، میتواند راه مؤثر برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی باشد.
روزنامه اعتماد نیز در یادداشت امروز خود نوشت:امروزه ورزش در دنیا تبدیل به ابزار مهمی شده و کشورهایی که تعریف جامعی از آن دارند استفادههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از آن میبرند. ورزش یک حرکت اجتماعی است که در دنیا نقشآفرین است. در حوزه اقتصادی حدود ٧٠٠ میلیارد یورو گردش پولی ورزش در دنیا است که نشاندهنده اهمیت آن در عرصه اقتصادی و تولید ناخالص داخلی کشورها است. در کشورهای توسعه یافته بین ٤ تا ٥ جی دی پی تولید ناخالص داخلی از راه ورزش وجود دارد و ...
با وجود جامعه جوانی که داریم برنامهریزیهای مدونی در این راستا صورت نگرفته است. اگر بنا است از این فرصتها استفاده کنیم، دستگاهها و مسوولان باید متفقالقول باشند. ما هنوز تعریف جامعی از ورزش نداریم. باید مشخص کنیم ورزش برایمان ابزار است یا هدف. متاسفانه مسوولان ما در دولتهای مختلف و از جمله دولت فعلی به ورزش اولویت نمیدهند. حتی میبینیم، فردی که از کابینه جا مانده وزیر ورزش میشود. ورزش پتانسیل بسیار خوبی دارد که میتواند ناهنجاریهای اجتماعی را کم کند، در اشتغال نقش مهمی را ایفا کند. در تولید ثروت میتواند نقش بازی کند.
از این ابزار کارآمد نباید غافل بمانیم. به خصوص که در شرایط کنونی التهاباتی در جامعه وجود دارد و باید توجه بیشتری به این حوزه داشته باشیم. دیدار رییسجمهور با تیم فوتبال بسیار خوب است به شرط اینکه این دیدارها مستمر باشد و از نیروهای کارآمد در عرصه برنامهریزی استفاده شود.