موج تکراری سکانس پلان در سینمای ایران/معنای وارونه سینمای تجربی
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، فیلم سینمایی "برداشت دوم از قضیه اول" به کارگردانی "پویان باقرزاده" پس از گذشته نزدیک به دو ماه از اکران خود نتوانسته نظرات و نقدهای چندان مثبتی را از آن خود نماید.
این فیلم به نوعی به شدت درگیر فضاهای سکانس پلان و مرسوم این روزهای سینمای ایران است که پایه گذارش شهرام مکری در فیلم ماهی و گربه بود. این فضا بیش از آنکه به ساختار یک فیلم کمک کند می خواهد باعث ارعاب و تعجب بیننده شود.
سکانس پلان که در سینمای جهان نیز در برخی مواقع خاص و در آثاری که نیازشان این باشد دیده می شود اما موجی از این نوع فرم در فیلمسازی در ایران شدت گرفته که باعث شده جوانان بدون توجه به اینکه آیا این نوع از ساخت به فیلمنامه شان مطابقت دارد اصرار بر سکانس پلان دارند.
پویان باقرزاده، هاله خلدی، مهران میری، مینا زمان، عاطفه جمالی و پدرام انصاری نام شش نویسنده ای است که فیلمنامه این اثر را نگارش کرده اند. اتفاقی که در ابتدای امر به شدت مثبت است اما باید دید در بخش نهایی بین این شش نگاه متفاوت همخوانی به وجود آمده است یا نه.
سینمای هنر و تجربه در طی این سالها آزمون و خطاهای فراوانی انجام داده که در کل می توان آن را قدمی مثبت در بدنه سینما دانست. این سینما هر چند آثار متوسطی را گاهاً به مخاطب عرضه کرده اما نباید فراموش کرد که بسیاری آثار شاخص و کارگردانان جوان از این گروه به سینمای حرفه ای معرفی شده اند و فیلم هایی مانند خواب تلخ، پرویز، ماهی و گربه، احتمال باران اسیدی و ... از دستاوردهای این سینما هستند.
با این وجود در این میان تب تجربه گرایی گاهاً در این سینما کمی اغراق آمیز پیش می رود و مانند فیلم برداشت دوم از قضیه اول کمی بیش از حد به این تجربه فکر می کنند. البته تجربه ذکر شده در مورد فیلم پویان باقرزاده کمی دست خورده و قدیمی است و بارها مخاطب در آثار دیگر آن را تجربه کرده اما انگار برای کارگردان تجربه ای تازه است.
کارگردان کمی در راستای فیلمنامه گیج و گنگ قدم بر میدارد. هسته اصلی اثر و به نوعی گفته آن اصلاٌ مشخص نیست. کارگردان و کلیت اثر نمی داند که چه چیزی را باید به عنوان ایده مرکزی به مخاطب ارائه کند و همین از فیلم اتفاقی گنگ می سازد.
از طرف دیگر روابط بین بازیگران اثر به هیچ وجه شکل نگرفته که دلیل اصلی آن را باید جدا از بازی های نسبتاً متوسط در فیلمنامه و عمق شخصیت پردازی ها دانست. زیرا در فیلمنامه شخصیت ها و روابطشان تعریف نشده است و همین باعث شده تا بازیگران هم در میان صحنه ها سرگردان باشند.
هو الصدیق؟ همین؟ آره دیگه.الان فیلم شروع شد. روز فیلمبرداری است. گروه در خانهای قدیمی مشغول آماده کردن صحنه هستند. گروهی از دوستان تئاتریاش پس از ماهها تمرین، امروز قرار است اولین فیلم بلند خود را بسازند. اما ساختن فیلم سختتر از آن چیزیست که آنها تصور میکنند.
این بخشی از خلاصه داستان برداشت دوم از قضیه اول است و شما در فیلم بیش از همین خلاصه دو خطی چیز دیگری نمی بینید. کارگردان جادوی سینما را فراموش کرده و صرفاً در پی نشان دادن توانایی های شخصی خود است. اتفاقی که از این فیلم اثری نامفهوم و متوسط ساخته است.