قطار صلح دو کره به کدام سو میرود؟
به گزارش گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم حسین کنعانی مقدم می خوانید: پایان وضعیت جنگی میان دو کره و توافق سران این شبهجزیره بر خلع سلاح هستهای، از این منظر که بدون دخالت قدرتهای خارجی و صرفاً بر اساس حسن تفاهم شکلگرفته است را باید یکی از نقاط عطف منطقه شرق آسیا به شمار آورد.
در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۷ میلادی، رئیس وقت کره شمالی با رئیسجمهور وقت کره جنوبی ملاقات کرده بود، اما دیدار اخیر رئیسجمهور کره جنوبی این بار در پیونگیانگ، پایتخت کره شمالی انجام شد. ماجرای اختلافات عمیق این دو همسایه به سال ۱۹۵۰ میلادی بازمیگردد؛ سالی پر محنت که آمریکا با دمیدن آتش در جنگ بین دو کره، تلفات سنگینی را به هر دو طرف وارد کرد.
این جنگ که نتیجه آن تقسیم دو کره پس از جنگ جهانی دوم بود، با امضای توافق آتشبس در سال ۱۹۵۳ پایان یافت، اما معاهده صلح بین دو کره به امضاء نرسید تا اینکه بالاخره روز جمعه، سران دو کشور پس از دیدار تاریخی در روستای مرزی «پانمونجوم»، بیانیهای مشترک صادر کرده و توافق آتشبس به توافق صلح تبدیل شد.
با توجه به عقبه تنشی که بیش از نیمقرن بین دو کشور وجود داشته، اولین سؤال این است که چقدر میتوان به نتایج این توافق امیدوار بود و با در نظر گرفتن رویکرد آمریکا، چشمانداز مصالحه پیونگیانگ و سئول تا چه اندازه پایدار است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که فرایند مصالحه دو کره از زمان روی کار آمدن ترامپ، دچار کشوقوسهای فراوانی شد تا اینکه در روزهای اخیر به نقطه اوج خود رسید؛ لذا در گام اول باید چالشهایی که حول این تحول وجود دارد، احصاء شود. کلاف سردرگم شبهجزیره کره را میتوان به ۴ سطح مختلف تفکیک کرد: «روابط دو کره»، «روابط کره شمالی با آمریکا»، «روابط پیونگیانگ با چین» و «ارتباط با ژاپن». بااینکه سطوح ذکرشده، در نگاه اول پیچیده هستند، اما به نظر میرسد که ابتکار صلح دو کره، این بار شانس بیشتری برای پیشرفت دارد، چراکه مقامات این دو کشور، هر دو برای رفع اختلافات میان خود در گام نخست، اشتراک نظر دارند.
نکته بسیار مهم اینکه قطار صلح با ابتکار دو رئیسجمهور در شمال و جنوب به راه افتاده و در این میان، آمریکاییها از قافله عقبماندهاند و به همین دلیل است که میبینیم، هفته گذشته «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا را شتابان به دیدار با رهبر کره شمالی میفرستند تا بلکه جایی در این قطار رزرو کنند.
به یاد داشته باشیم آمریکاییها در خلال یک سال گذشته که تمام سعی خود را بر افزایش تنش مصروف کردند، همواره تأکید داشتند هر نوع گفتگو با پیونگیانگ، شروطی دارد، اما امروز شاهدیم که نهتنها برای گفتگو با کره شمالی پیششرطی نگذاشتند، بلکه درصددند در مذاکرات آتی، جایگاهی برای خود دستوپا کنند.
ابتکار رهبران دو کره، افزون بر خنثی کردن توطئه تنش و درگیری در این منطقه، آنقدر برای کاخ سفید حائز اهمیت بود که ترامپ با رو کردن برگ برنده ملاقات «پمپئو» با «کیم جونگ اون»، بالاخره توانست نظر مجلس سنا را برای وزارت وی کسب کند.
آمریکاییها – چه جمهوریخواه و چه دموکرات – همیشه آتش بیار معرکه این مناقشه بودهاند و در این میان، ترامپ بیش از اسلاف خود، منطقه شرق آسیا را به سمت جنگ هستهای سوق داد. بااینحال، ترامپ از بهبود روابط سئول و پیونگیانگ استقبال کرده و آن را مقدمه «اتفاقات خوب» برشمرده است، اما این بدان معنا نیست که وی از آب شدن یخ روابط دو کشور، خشنود است.
خیز اقتصادی چین و کشورهای متحد پکن، میطلبد تا کاخ سفید برای حفظ برتری خود در این منطقه و تداوم «اقتصاد نظامی» از طریق فروش سلاح به کشورهای متحد، همیشه یک استخوانلایزخم در منطقه داشته باشد و چه کشوری بهتر از کره شمالی؟ کاخ سفید از فضای غبارآلود این منطقه، برای استقرار سامانههای ضدموشکی پاتریوت و بالا بردن نرخ حضورش در پیمان «ترانس پاسیفیک» استفاده کامل برد؛ ضمن اینکه بحث رزمایش مشترک با کره جنوبی را بهطورجدی در دستور کار قرارداد، اما روند تحولات میان دو کشور، بهقدری سریع بود که آمریکاییها چارهای جز همراهی نداشتند.
از سوی دیگر، کره شمالی توانست از همه فرصتهای موجود برای نشان دادن حسن نیتش به همسایه جنوبی خود استفاده کند و سیاستهای مخرب کاخ سفید را خنثی نماید. آنها المپیک زمستانی کره جنوبی را برای حضور ورزشکاران خود مغتنم شمرده، به این وسیله روابط را تلطیف کرده و چهرهای کاملاً صلحطلب از خود در جهان به نمایش گذاشتند.
کره شمالی با استفاده از ظرفیتهای داخلی خود موفق شد پاسخ تهدیدات آمریکا را در ترازی دیگر نیز بدهد؛ به این صورت که با تأکید بر حفظ تواناییهای هستهای، تعطیلی آزمایشهای موشکی و اتمی خود را اعلام کرد. پیونگیانگ با این تصمیم، ازیکطرف آمریکاییها را خلع سلاح و آنها را که مدعی بودند کره شمالی در مورد موشک بالستیک یا قدرت هستهای خود بلوف میزند، وادار به عقبنشینی کرد و از طرف دیگر، با توقف آزمایشات هستهای خود، نشان داد که برای استفاده یا عدم استفاده از سلاح هستهای، منتظر تعیین تکلیف آمریکا نمیماند. بنابراین، اگر مذاکرهای بین رهبران کره شمالی و آمریکا روی دهد، قطعاً پیونگیانگ دست برتر را خواهد داشت.
افزون بر این، آنچه آمریکاییها را سراسیمه به روند صلح دو کره کشانده اولاً به دلیل نگرانی رو به فزونی آنها برای حل بحران موجود منهای کاخ سفید است و ثانیاً تعیین تکلیف ۸۰ هزار نیروی نظامی مستقر در کره جنوبی و ژاپن، موضوعی نیست که آمریکا رضایت دهد بهتنهایی در میز مذاکره شبهجزیره کره حلوفصل شود. علیرغم اینکه شیب تحولات اخیر تند بود، اما اگر بنا باشد که مذاکرات دو، سه یا چند جانبه با حضور آمریکا، چین، کره شمالی و جنوبی و یا احتمالاً ژاپن برگزار شود، باید منتظر فرایندی طولانی باشیم.
پیونگیانگ معتقد است مسئله خلع سلاح در کره شمالی الزاماً باید بهصورت کلانتر و در تمام شبهجزیره کره برقرار شود. در حال حاضر، سپر امنیت هستهای آمریکا، کره جنوبی و ژاپن را در برابر حملات احتمالی کره شمالی در برگرفته و این امر بدین معنی است که آمریکا هم باید بساط سامانههای ضدموشکی خود را در همسایه جنوبی پیونگیانگ برچیند و سازوکار امنیتی جدیدی در منطقه تعریف شود؛ و بالاخره باید گفت: عزم این دو کشور برای گام نهادن در مسیر صلح، ثبات و امنیت، نشان داد که همه کشورها میتوانند بدون مدخلیت و عاملیت کاخ سفید، به تفاهم برسند، حتی اگر روابطشان در پیچوخم خصومتها رو به جنگ رود. آمریکا هیچگاه خواستار صلح و ثبات در هیچ نقطهای از جهان نبوده چراکه اقتصاد این کشور با تنش و درنتیجه فروش سلاح درهمتنیده است؛ بنابراین، صلح دو کره در صورت تحقق و تداوم، میتواند تأثیرات قابلتوجهی بر کاهش حضور سیاسی - اقتصادی آمریکا بر مناسبات شرق آسیا داشته باشد.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.