جنگ پیچیده اطلاعاتی
آمریکا و غرب مدتهاست که به دنبال به اصطلاح مهار جمهوری اسلامی و تضعیف و مقابله با آن در مقوله «جنگ نرم» هستند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان و کارکنان وزارت اطلاعات «ما در میانه یک میدان بزرگ جنگ قرار داریم که یکطرف آن، نظام جمهوری اسلامی و طرف دیگر آن، جبهه وسیع و قدرتمندی از دشمنان است» و هدف اصلی از تدارک آتش تهیه این جنگ، متوقف کردن پیشرفت و دستیابی کشورمان به اهداف از پیش تعیینشده است.
خبرگزاری میزان -
طرح این مباحث در جمع عناصر خدوم اطلاعاتی و طلایهداران بینامونشان این نبرد از این زاویه قابل ارزیابی است که این مجموعه ارزشی، از خطوط مواصلاتی پنهانی و تسهیلکننده اهداف مورداشاره غرب، آگاهی دارند و همچون دیدبانانی هوشیار، قادرند تا پیشاهنگان این حرکت خزنده را شناسایی و با به صدا درآوردن زنگ خطر، دیگران را نسبت به تهدیدات پیش رو هوشیار سازند.
تغییرات موردنظر به این شکل اتفاق میافتند که بناست در مسئولین و مردم این شبهه به وجود آید که اساساً مفاهیمی همچون «استقلال»، «خودکفایی» و «استکبارستیزی» تابهحال به چهکار آنها آمده و آیا واقعی، قابلاجرا و مفید هستند یا خیر؟ زمانی که این شبهات شکل گرفت، بهواسطه فعال کردن گسلهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، فاز بدبینی نسبت به این آرمانهای ارزشی، کلید زده میشود و ترتیباتی اتخاذ میگردد که فتح قلههای افتخار مدنظر انقلاب، اموری تخیلی، ناشدنی و حتی مضر به حال کنونی و آینده کشور به شمار آیند. چنانچه بدخواهان نظام اسلامی به مرحله تشکیک سازی در میان مسئولین و بدبین کردن آحاد مردم نسبت به محکمات انقلاب دست یابند، آنگاه استقلالطلبی با تحریم در یک کفه ترازوی قضاوت قرار میگیرد، خودکفایی با انزوا و عزلت جهانی برابر میشود و استکبارستیزی با فلاکت و بیچارگی معنا و مفهوم پیدا میکند.
تلاشهایی که تاکنون صورت گرفته، در قالب جنگ «روانی» و با استمداد از شبکههای ماهوارهای و مجازی و حتی به کمک برخی رسانههای داخلی و افراد صاحب تریبون که اجزای پازل نفوذ را تشکیل میدهند، به مرحله اجرا درآمده است. افزون بر این، نظام زمینخورده غرب، کوشیده است که با اخلال در بازار اقتصادی و اجرای پروژههای امنیتی، نظیر آنچه در بازار ارز و ناآرامیهای زمستان سال گذشته شکل گرفت، نوعی از «جنگ ترکیبی» را در سطح داخلی علیه ایران اسلامی آغاز کند. منظور از جنگ ترکیبی یا «نبرد هیبریدی»، بکارگیری ترکیبی از ابزارهای مختلف متعارف و غیرمتعارف ازجمله جنگ اطلاعاتی و پروپاگاندا، حمایت از نابسامانیها و شورشها، جنگ اقتصادی و حملات سایبری است تا انرژیهای حاصل از آن، صرف ایجاد موجی از ناامیدی بهمنظور ناکارآمد جلوه دادن نظام شود.
همانند جنگ روانی، صحنه نبردی که دشمن در این نوع جنگ تعریف کرده، عمدتاً بر تغییر ذهنیت و محاسبات مقامات تصمیمساز معطوف است تا تأثیراتی مانند القای تردید و دو دلی در اصول انقلاب یا تأخیر در تصمیمگیری در بزنگاهها را بر مسئولین بگذارد. بهبیاندیگر، این جنگ بهمنظور انتقال اطلاعات و نشانههای مدنظر غرب به دستاندرکاران کشور طرحریزیشده و بر احساسات، انگیزهها و قدرت تحلیل آنها و درنهایت رفتار نهادها، سازمانها، گروهها و افراد هدف تأثیر میگذارد که روی دیگر مؤلفههای ذکرشده، مبحث «نفوذ» است. «مسئولان آماج این نفوذند؛ برای چه؟ هدف چیست؟ هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظه هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛ نفوذ برای این است به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود.» (۲۰ اسفند ۹۴- دیدار رهبر انقلاب با رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى)
طراحی آشفتگیهای امنیتی و فرهنگی، همچون غائله دراویش و شیعه انگلیسی و ترویج بیحجابی نیز در چارچوب ابزارهای جنگ ترکیبی غرب در مقابل نظام مقتدر جمهوری اسلامی روی داد تا در کنار ناآرامیهای ارزی و اغتشاشات پیادهنظام دشمن، انرژی موردنیاز برای بهاصطلاح از نفس انداختن انقلاب را در دو فاز میانمدت و بلندمدت فراهم کند. هدف میانمدت، عبارت است از فرصتطلبی از نقاط ضعف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، القای ناکارآمدی نظام و نهایتاً، قرار دادن مردم در مقابل حکومت و هدف بلندمدت نیز ناظر به تضعیف نظام جمهوری اسلامی در راستای قبولاندن سیاستهای کلان خود ازجمله حقوق بشر غربی، سکولاریزه کردن کشور و جدا نمودن دین از حکومتداری است. ایران اسلامی نیز برای مواجه با این نوع از جنگها، با برنامهریزی، انتخاب استراتژیهای سیال و تغییرات تاکتیکی در عرصههای گوناگون، توان خود را برای دفاع پرقدرت افزایش داده و به فضل پروردگار، این تهدیدات را خنثی کرده است، اما دفاع صرف، چاره کار نیست، بلکه اولاً باید تدابیری برای تهاجم متقابل اندیشیده شود و ثانیاً در مقام پالایش، چنانچه صاحبمنصبی به ویروس نفوذ آلودهشده است و یا بدون صلاحیتهای لازم، قصد ورود به مصادر کشور را دارد، باید حسب نظر دستگاههای اطلاعاتی از ورود و نفوذ وی ممانعت به عمل آید تا سد محکم اقتدار جمهوری اسلامی، در برابر آسیبهای خارجی و داخلی مصون و محفوظ باقی بماند.
به گزارش گروه فضای مجازی ، محمد صادق کوشکی در یادداشت روزنامه حمایت نوشت: آمریکا و غرب مدتهاست که به دنبال به اصطلاح مهار جمهوری اسلامی و تضعیف و مقابله با آن در مقوله «جنگ نرم» هستند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان و کارکنان وزارت اطلاعات «ما در میانه یک میدان بزرگ جنگ قرار داریم که یکطرف آن، نظام جمهوری اسلامی و طرف دیگر آن، جبهه وسیع و قدرتمندی از دشمنان است» و هدف اصلی از تدارک آتش تهیه این جنگ، متوقف کردن پیشرفت و دستیابی کشورمان به اهداف از پیش تعیینشده است. راهکارهایی که دشمن برای نیل به این مقصود شوم از منظر سکاندار انقلاب در نظر دارد، عبارت است از «نفوذ و سرقت اطلاعات»، «تغییر محاسبات تصمیم گیران»، «تغییر باورهای مردم»، «ایجاد نابسامانی مالی و اقتصادی» و «طراحی آشفتگیهای امنیتی»، اما به نظر میرسد آنچه در میانه جنگ نرم ایران اسلامی با غرب، بیش از دیگر توطئهها از حمایت و پشتیبانی همهجانبه برخوردار است، به حوزه «تغییر محاسبات نهادهای تصمیم گیر و تصمیمساز» و «ایجاد خلل و انحراف در باورهای مردم» بازمیگردد.
طرح این مباحث در جمع عناصر خدوم اطلاعاتی و طلایهداران بینامونشان این نبرد از این زاویه قابل ارزیابی است که این مجموعه ارزشی، از خطوط مواصلاتی پنهانی و تسهیلکننده اهداف مورداشاره غرب، آگاهی دارند و همچون دیدبانانی هوشیار، قادرند تا پیشاهنگان این حرکت خزنده را شناسایی و با به صدا درآوردن زنگ خطر، دیگران را نسبت به تهدیدات پیش رو هوشیار سازند.
تغییرات موردنظر به این شکل اتفاق میافتند که بناست در مسئولین و مردم این شبهه به وجود آید که اساساً مفاهیمی همچون «استقلال»، «خودکفایی» و «استکبارستیزی» تابهحال به چهکار آنها آمده و آیا واقعی، قابلاجرا و مفید هستند یا خیر؟ زمانی که این شبهات شکل گرفت، بهواسطه فعال کردن گسلهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، فاز بدبینی نسبت به این آرمانهای ارزشی، کلید زده میشود و ترتیباتی اتخاذ میگردد که فتح قلههای افتخار مدنظر انقلاب، اموری تخیلی، ناشدنی و حتی مضر به حال کنونی و آینده کشور به شمار آیند. چنانچه بدخواهان نظام اسلامی به مرحله تشکیک سازی در میان مسئولین و بدبین کردن آحاد مردم نسبت به محکمات انقلاب دست یابند، آنگاه استقلالطلبی با تحریم در یک کفه ترازوی قضاوت قرار میگیرد، خودکفایی با انزوا و عزلت جهانی برابر میشود و استکبارستیزی با فلاکت و بیچارگی معنا و مفهوم پیدا میکند.
تلاشهایی که تاکنون صورت گرفته، در قالب جنگ «روانی» و با استمداد از شبکههای ماهوارهای و مجازی و حتی به کمک برخی رسانههای داخلی و افراد صاحب تریبون که اجزای پازل نفوذ را تشکیل میدهند، به مرحله اجرا درآمده است. افزون بر این، نظام زمینخورده غرب، کوشیده است که با اخلال در بازار اقتصادی و اجرای پروژههای امنیتی، نظیر آنچه در بازار ارز و ناآرامیهای زمستان سال گذشته شکل گرفت، نوعی از «جنگ ترکیبی» را در سطح داخلی علیه ایران اسلامی آغاز کند. منظور از جنگ ترکیبی یا «نبرد هیبریدی»، بکارگیری ترکیبی از ابزارهای مختلف متعارف و غیرمتعارف ازجمله جنگ اطلاعاتی و پروپاگاندا، حمایت از نابسامانیها و شورشها، جنگ اقتصادی و حملات سایبری است تا انرژیهای حاصل از آن، صرف ایجاد موجی از ناامیدی بهمنظور ناکارآمد جلوه دادن نظام شود.
همانند جنگ روانی، صحنه نبردی که دشمن در این نوع جنگ تعریف کرده، عمدتاً بر تغییر ذهنیت و محاسبات مقامات تصمیمساز معطوف است تا تأثیراتی مانند القای تردید و دو دلی در اصول انقلاب یا تأخیر در تصمیمگیری در بزنگاهها را بر مسئولین بگذارد. بهبیاندیگر، این جنگ بهمنظور انتقال اطلاعات و نشانههای مدنظر غرب به دستاندرکاران کشور طرحریزیشده و بر احساسات، انگیزهها و قدرت تحلیل آنها و درنهایت رفتار نهادها، سازمانها، گروهها و افراد هدف تأثیر میگذارد که روی دیگر مؤلفههای ذکرشده، مبحث «نفوذ» است. «مسئولان آماج این نفوذند؛ برای چه؟ هدف چیست؟ هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظه هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛ نفوذ برای این است به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود.» (۲۰ اسفند ۹۴- دیدار رهبر انقلاب با رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى)
طراحی آشفتگیهای امنیتی و فرهنگی، همچون غائله دراویش و شیعه انگلیسی و ترویج بیحجابی نیز در چارچوب ابزارهای جنگ ترکیبی غرب در مقابل نظام مقتدر جمهوری اسلامی روی داد تا در کنار ناآرامیهای ارزی و اغتشاشات پیادهنظام دشمن، انرژی موردنیاز برای بهاصطلاح از نفس انداختن انقلاب را در دو فاز میانمدت و بلندمدت فراهم کند. هدف میانمدت، عبارت است از فرصتطلبی از نقاط ضعف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، القای ناکارآمدی نظام و نهایتاً، قرار دادن مردم در مقابل حکومت و هدف بلندمدت نیز ناظر به تضعیف نظام جمهوری اسلامی در راستای قبولاندن سیاستهای کلان خود ازجمله حقوق بشر غربی، سکولاریزه کردن کشور و جدا نمودن دین از حکومتداری است. ایران اسلامی نیز برای مواجه با این نوع از جنگها، با برنامهریزی، انتخاب استراتژیهای سیال و تغییرات تاکتیکی در عرصههای گوناگون، توان خود را برای دفاع پرقدرت افزایش داده و به فضل پروردگار، این تهدیدات را خنثی کرده است، اما دفاع صرف، چاره کار نیست، بلکه اولاً باید تدابیری برای تهاجم متقابل اندیشیده شود و ثانیاً در مقام پالایش، چنانچه صاحبمنصبی به ویروس نفوذ آلودهشده است و یا بدون صلاحیتهای لازم، قصد ورود به مصادر کشور را دارد، باید حسب نظر دستگاههای اطلاعاتی از ورود و نفوذ وی ممانعت به عمل آید تا سد محکم اقتدار جمهوری اسلامی، در برابر آسیبهای خارجی و داخلی مصون و محفوظ باقی بماند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *