کالبد شکافی شکستهای سیاسی و میدانی معارضه سوریه
درحالی که بنظر می رسد تحولات سوریه یک بحران منطقهای است لیکن همزمان با مجموعهای از سناریوها و فرضیههای گستردهای مواجه هستیم که ابعاد بینالمللی آنرا در قیاس با ابعاد منطقهای آن برجستهتر میکند. پیچیدگی، تداخل منافع بازیگران مختلف و متغیر بینالمللی بحران، از جمله ویژگیهای تحولات جاری در سوریه است.
به گزارش گروه سیاسی ، محمدرضا رئوفشیبانی سفیر پیشین ایران در سوریه و لبنان و معاون پیشین وزیر خارجه، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی IPIS در یادداشتی با عنوان «کالبد شکافی شکستهای سیاسی و میدانی معارضه سوریه» در تارنمای شورای راهبری روابط خارجی نوشت صحنه سوریه در ماههای اخیر شاهد تحولات سریع و تعیین کنندهای است. سرعت این تحولات از یکسو و تداخل مولفهها و متغیرهای مختلف در آن از سوی دیگر، پیش بینی تحولات سیاسی و میدانی آنرا برای بسیاری از تحلیلگران با دشواری مواجه کرده است.
درحالی که بنظر می رسد تحولات سوریه یک بحران منطقهای است لیکن همزمان با مجموعهای از سناریوها و فرضیههای گستردهای مواجه هستیم که ابعاد بینالمللی آنرا در قیاس با ابعاد منطقهای آن برجستهتر میکند. پیچیدگی، تداخل منافع بازیگران مختلف و متغیر بینالمللی بحران، از جمله ویژگیهای تحولات جاری در سوریه است.
در حال حاضر مهمترین موضوعات در دستور کار و چالشهای موجود در بحران سوریه را میتوان موارد زیر بیان کرد:
استمرار حضور عناصر گروههای تروریستی بویژه القاعده، داعش، جبهه النصره،
تجدید رویکرد نظامی امریکا در منطقه بویژه سوریه. در این رابطه تقویت حضور نظامی، سازماندهی گروههای مسلح محلی، و تجدیدی آرایش نظامی این کشور در سوریه جهت طراحی عملیات نظامی گسترده قابل ذکر است،
تلاش رژیم صهیونیستی در ابعاد نظامی علیه دولت مرکزی سوریه و نیروهای هم پیمان آن، حرکت بسمت زمینه سازی برخورد نظامی با ایران، تلاش برای بومی سازی حضور خود در سوریه از طریق آموزش و تسلیح گروههای محلی،
حضور نظامی و تصرفات غیر قاعدهمند ترکیه در خاک سوریه به بهانه مبارزه با تروریسم و با هدف یافتن دست برتر برای خود در هر معادله سیاسی آینده در منطقه و سوریه،
معلق ماندن تلاشهای روسیه برای شکل دهی به یک روند حل و فصل سیاسی بدلیل مخالفت بازیگران داخلی، منطقه ای و بین المللی،
تمایل برخی کشورهای اروپایی جهت ورود به معادله رقابت در منطقه،
شکستهای میدانی گروههای مسلح و معارضه و بدست اوردن سرزمینهای بیشتر از سوی دولت مرکزی سوریه،
تحت الشعاع قرار گرفتن امیدهای ایجاد شده برای حل سیاسی بحران بدلیل ناکامیهای معارضه در میدان نبرد از یکسو و عدم آمادگی دولت مرکزی سوریه در اعطای امتیاز به معارضه بدلیل موفقیتهای میدانی،
بازسازی سوریه و عدم آمادگی و تمایل بسیاری از کشورها بویژه اروپا برای مشارکت در این موضوع،
سرنوشت آینده سوریه در معادله مقاومتی در منطقه و رویکرد روسیه در قبال این موضوع،
مسئله استقلال خواهی اکراد در کلان آن و جایگاه اکراد سوریه در این معادله بزرگ،
چگونگی مواجهه با خطر تقسیم طائفی و جغرافیایی سوریه در هرگونه راه حل آتی.
اما آنچه که در حال حاضر در صحنه تحولات خودنمایی مینماید و بسیاری از بازیگران تاثیر گزار در این بحران بر آن اعتراف دارند، ناکامی و به بن بست رسیدن گروههای معارض مسلح در دستیابی به اهداف خود از طریق بکارگیری سلاح است، بدون شک معارضه در سرنگونی حکومت سوریه از طریق نظامی به شکست رسیده و هرگونه تلاش آنها برای دستیابی به اهداف خود از طریق نظامی نه تنها محکوم به شکست است که بر پیچیدگی و طولانیتر شدن بحران خواهد افزود.
جدیدترین ناکامی معارضه در میدان نبرد، از دست دادن غوطه شرقی دمشق بعنوان یکی از راهبردیترین اماکن استقرار معارضه بود که طی نبردی کوتاه، ولی تاثیر گذار، ارتش سوریه و نیروهای همپیمان آن موفق شدند فرماندهان و عناصر مسلح این گروهها را وادار به ترک منطقه و انتقال به مناطق شمالی سوریه نمایند. در این رابطه سخنگوی فیلق الرحمن یکی از گروههای مسلح، اعلام کرده است که درمجموع سی هزار نفر از افراد این گروه و خانواده هایشان غوطه شرقی را ترک خواهند گفت.
آزادسازی غوطه شرقی دمشق توسط ارتش سوریه در امتداد تحولات میدانی گستردهای صورت میگیرد که متعاقب آزاد سازی حلب خود را بر تحوات میدانی تحمیل نمود. آزاد سازی حلب از سوی ارتش سوریه و همپیمانان آن (ایران و روسیه و حزب الله) دو تحول مهم و استرتژیک بر صحنه تحولات سوریه وارد نمود؛
اول تحول میدانی به این معنا که متعاقب آزاد سازی حلب شاهد سقوط دومینو وار گروههای مسلح در نقاط مختلف سوریه بوده ایم که آزاد سازی غوطه جدیدترین و نه آخرین منطقه آزاد شده بدست ارتش و حکومت سوریه است،
دوم تحول سیاسی که همزمان به تغییر اولویتهای ترکیه در سوریه از سرنگون کردن حکومت سوریه به مقابله با خطر کردی علیه حاکمیت و تمامیت ارضی ترکیه و ورود این کشور به پروسه حل وفصل سیاسی بحران در چهارچوب گفتگوهای آستانه و اخیرا گفتگوهای دولت و معارضه در سوچی منجر گردید.
از جمله دلایل شکستهای پی در پی معارضه در میدان نبرد و صحنه سیاست را میتوان اشتباه رویکرد این مجموعه در قبال حوادث جاری در سوریه ذکر نمود. در تحلیل دقیق و کالبد شکافانه عملکرد معارضه در بیش از هفت سال نبرد میتوان به نکات زیر اشاره نمود:
کوتاه ساختن عمر اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی، و چرخش سریع معارضه بسمت درگیریها و جنگ مسلحانه (برخی بر این اعتقادند که معارضه با اشتباه تحلیل، عملا خود را در دام پهن شده توسط دولت مرکزی گرفتار نمود)،
بی اعتمادی و بی توجهی به مردم بعنوان پشتوانه اعتراضات، و دعوت از نیروها و کشورهای خارجی بعنوان پشتوانهای مطمئن تر،
عدم مدیریت تحولات مسلحانه در داخل بدنه معارضه که منجر به رشد جریانهای تروریستی در درون معارضه شد،
پیش گرفتن سیاست زمین سوخته و خارج از تصور بودن هر گونه احتمال سازش و شراکت با دولت مرکزی،
اعتماد بیش از حد به بازیگران خارجی، بگونهای که منافع مردم سوریه در این تحولات تحت الشعاع منافع بازیگران منطقهای و بین المللی قرار گرفت،
قرار دادن کشور در برابر گزینههای بسیار سخت از جمله؛ دخالت نظامی مستقیم و غیر قانونی کشورهای خارجی در خاک سوریه، خطر تقسیم جغرافیایی و حاکمیتی سوریه، خطر نابودی هویتی سوریه در سایه طرحهای استعماری قدرتهای بزرگ منطقهای و بین المللی، استمرار بحران و هدر رفت داراییهای مردم سوریه،
تصلب و عدم همراهی گفتگو کننده معارض با پروسههای سیاسی برای حل بحران از جمله طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، روند آستانه و گفتگوهای سوچی و قرار دادن پیش شرطهای تعجیزی برای این مذاکرات و اعلام آن از ریاض.
متاسفانه معارضه همچنان سیاست برد – باخت را در سوریه دنبال میکند و امیدوار است که در نبردهای میدانی و گفتگوهای سیاسی با پشتوانه خارجی، طرف برنده این نبرد بی پایان باشد، معارضه چشم خود را بر روی واقعیات جاری در میدان نبرد و صحنه سیاست بسته و منافع و امنیت مردم کشورش را در برابر طوفانهای سهمگین بحران به حراج گذاشته است و بیش از آنکه در تلاش برای کسب حداقل حقوق از دست رفته خود و مردم سوریه از طریق راه حلهای منطقی و معقول باشد، همچنان شیوه تعامل خود با تحولات را بدون توجه به منافع مردم سوریه با ساز بازیگران خارجی کوک مینماید که این خود شکستهای جدید را برای معارضه در صحنه سیاسی و نیرد میدانی نوید میدهد.
درحالی که بنظر می رسد تحولات سوریه یک بحران منطقهای است لیکن همزمان با مجموعهای از سناریوها و فرضیههای گستردهای مواجه هستیم که ابعاد بینالمللی آنرا در قیاس با ابعاد منطقهای آن برجستهتر میکند. پیچیدگی، تداخل منافع بازیگران مختلف و متغیر بینالمللی بحران، از جمله ویژگیهای تحولات جاری در سوریه است.
در حال حاضر مهمترین موضوعات در دستور کار و چالشهای موجود در بحران سوریه را میتوان موارد زیر بیان کرد:
استمرار حضور عناصر گروههای تروریستی بویژه القاعده، داعش، جبهه النصره،
تجدید رویکرد نظامی امریکا در منطقه بویژه سوریه. در این رابطه تقویت حضور نظامی، سازماندهی گروههای مسلح محلی، و تجدیدی آرایش نظامی این کشور در سوریه جهت طراحی عملیات نظامی گسترده قابل ذکر است،
تلاش رژیم صهیونیستی در ابعاد نظامی علیه دولت مرکزی سوریه و نیروهای هم پیمان آن، حرکت بسمت زمینه سازی برخورد نظامی با ایران، تلاش برای بومی سازی حضور خود در سوریه از طریق آموزش و تسلیح گروههای محلی،
حضور نظامی و تصرفات غیر قاعدهمند ترکیه در خاک سوریه به بهانه مبارزه با تروریسم و با هدف یافتن دست برتر برای خود در هر معادله سیاسی آینده در منطقه و سوریه،
معلق ماندن تلاشهای روسیه برای شکل دهی به یک روند حل و فصل سیاسی بدلیل مخالفت بازیگران داخلی، منطقه ای و بین المللی،
تمایل برخی کشورهای اروپایی جهت ورود به معادله رقابت در منطقه،
شکستهای میدانی گروههای مسلح و معارضه و بدست اوردن سرزمینهای بیشتر از سوی دولت مرکزی سوریه،
تحت الشعاع قرار گرفتن امیدهای ایجاد شده برای حل سیاسی بحران بدلیل ناکامیهای معارضه در میدان نبرد از یکسو و عدم آمادگی دولت مرکزی سوریه در اعطای امتیاز به معارضه بدلیل موفقیتهای میدانی،
بازسازی سوریه و عدم آمادگی و تمایل بسیاری از کشورها بویژه اروپا برای مشارکت در این موضوع،
سرنوشت آینده سوریه در معادله مقاومتی در منطقه و رویکرد روسیه در قبال این موضوع،
مسئله استقلال خواهی اکراد در کلان آن و جایگاه اکراد سوریه در این معادله بزرگ،
چگونگی مواجهه با خطر تقسیم طائفی و جغرافیایی سوریه در هرگونه راه حل آتی.
اما آنچه که در حال حاضر در صحنه تحولات خودنمایی مینماید و بسیاری از بازیگران تاثیر گزار در این بحران بر آن اعتراف دارند، ناکامی و به بن بست رسیدن گروههای معارض مسلح در دستیابی به اهداف خود از طریق بکارگیری سلاح است، بدون شک معارضه در سرنگونی حکومت سوریه از طریق نظامی به شکست رسیده و هرگونه تلاش آنها برای دستیابی به اهداف خود از طریق نظامی نه تنها محکوم به شکست است که بر پیچیدگی و طولانیتر شدن بحران خواهد افزود.
جدیدترین ناکامی معارضه در میدان نبرد، از دست دادن غوطه شرقی دمشق بعنوان یکی از راهبردیترین اماکن استقرار معارضه بود که طی نبردی کوتاه، ولی تاثیر گذار، ارتش سوریه و نیروهای همپیمان آن موفق شدند فرماندهان و عناصر مسلح این گروهها را وادار به ترک منطقه و انتقال به مناطق شمالی سوریه نمایند. در این رابطه سخنگوی فیلق الرحمن یکی از گروههای مسلح، اعلام کرده است که درمجموع سی هزار نفر از افراد این گروه و خانواده هایشان غوطه شرقی را ترک خواهند گفت.
آزادسازی غوطه شرقی دمشق توسط ارتش سوریه در امتداد تحولات میدانی گستردهای صورت میگیرد که متعاقب آزاد سازی حلب خود را بر تحوات میدانی تحمیل نمود. آزاد سازی حلب از سوی ارتش سوریه و همپیمانان آن (ایران و روسیه و حزب الله) دو تحول مهم و استرتژیک بر صحنه تحولات سوریه وارد نمود؛
اول تحول میدانی به این معنا که متعاقب آزاد سازی حلب شاهد سقوط دومینو وار گروههای مسلح در نقاط مختلف سوریه بوده ایم که آزاد سازی غوطه جدیدترین و نه آخرین منطقه آزاد شده بدست ارتش و حکومت سوریه است،
دوم تحول سیاسی که همزمان به تغییر اولویتهای ترکیه در سوریه از سرنگون کردن حکومت سوریه به مقابله با خطر کردی علیه حاکمیت و تمامیت ارضی ترکیه و ورود این کشور به پروسه حل وفصل سیاسی بحران در چهارچوب گفتگوهای آستانه و اخیرا گفتگوهای دولت و معارضه در سوچی منجر گردید.
از جمله دلایل شکستهای پی در پی معارضه در میدان نبرد و صحنه سیاست را میتوان اشتباه رویکرد این مجموعه در قبال حوادث جاری در سوریه ذکر نمود. در تحلیل دقیق و کالبد شکافانه عملکرد معارضه در بیش از هفت سال نبرد میتوان به نکات زیر اشاره نمود:
کوتاه ساختن عمر اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی، و چرخش سریع معارضه بسمت درگیریها و جنگ مسلحانه (برخی بر این اعتقادند که معارضه با اشتباه تحلیل، عملا خود را در دام پهن شده توسط دولت مرکزی گرفتار نمود)،
بی اعتمادی و بی توجهی به مردم بعنوان پشتوانه اعتراضات، و دعوت از نیروها و کشورهای خارجی بعنوان پشتوانهای مطمئن تر،
عدم مدیریت تحولات مسلحانه در داخل بدنه معارضه که منجر به رشد جریانهای تروریستی در درون معارضه شد،
پیش گرفتن سیاست زمین سوخته و خارج از تصور بودن هر گونه احتمال سازش و شراکت با دولت مرکزی،
اعتماد بیش از حد به بازیگران خارجی، بگونهای که منافع مردم سوریه در این تحولات تحت الشعاع منافع بازیگران منطقهای و بین المللی قرار گرفت،
قرار دادن کشور در برابر گزینههای بسیار سخت از جمله؛ دخالت نظامی مستقیم و غیر قانونی کشورهای خارجی در خاک سوریه، خطر تقسیم جغرافیایی و حاکمیتی سوریه، خطر نابودی هویتی سوریه در سایه طرحهای استعماری قدرتهای بزرگ منطقهای و بین المللی، استمرار بحران و هدر رفت داراییهای مردم سوریه،
تصلب و عدم همراهی گفتگو کننده معارض با پروسههای سیاسی برای حل بحران از جمله طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، روند آستانه و گفتگوهای سوچی و قرار دادن پیش شرطهای تعجیزی برای این مذاکرات و اعلام آن از ریاض.
متاسفانه معارضه همچنان سیاست برد – باخت را در سوریه دنبال میکند و امیدوار است که در نبردهای میدانی و گفتگوهای سیاسی با پشتوانه خارجی، طرف برنده این نبرد بی پایان باشد، معارضه چشم خود را بر روی واقعیات جاری در میدان نبرد و صحنه سیاست بسته و منافع و امنیت مردم کشورش را در برابر طوفانهای سهمگین بحران به حراج گذاشته است و بیش از آنکه در تلاش برای کسب حداقل حقوق از دست رفته خود و مردم سوریه از طریق راه حلهای منطقی و معقول باشد، همچنان شیوه تعامل خود با تحولات را بدون توجه به منافع مردم سوریه با ساز بازیگران خارجی کوک مینماید که این خود شکستهای جدید را برای معارضه در صحنه سیاسی و نیرد میدانی نوید میدهد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *