روایتی از روزهای سخت زنان و دختران ایزدی در زندان‌های داعش/ برای نجات از نگاه‌های ناپاک، دست و پاهایمان را می‌شکستیم!

14:05 - 19 فروردين 1397
کد خبر: ۴۱۰۱۴۳
شیرین دیگر هیچ امیدی به زندگی نداشت، می‌گفت که داعش پس از اعدام پدر و برادرم، بدن آن‌ها را جلوی درب خانه رها کرده بودد تا سگ‌ها آن‌ها را تکه پاره کنند.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *