روایت شکست خودخواسته ابراهیم هادی به یک کشتی‌گیر

2:05 - 19 فروردين 1397
کد خبر: ۴۰۹۷۹۸
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
من از بالای سکو‌ها پریدم پایین. با عصبانیت سمت ابراهیم آمدم. داد زدم و گفتم: آدم عاقل، این چه وضع کشتی بود؟ بعد هم از زور عصبانیت با مشت زدم به بازوی ابراهیم و گفتم: آخه اگه نمی‌خوای کشتی بگیری بگو، ما رو هم معطل نکن. ابراهیم خیلی آرام و با لبخند همیشگی گفت: اینقدر حرص نخور!


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *