آیا «بولتون» جنگ دیگری در خاورمیانه راه میاندازد؟
دولت ترامپ با تهدیدسازی از ایران قصد دارد کشورمان را حلقه وصل دو تهدید جهانی علیه آمریکا نشان دهد: تروریسم و ظهور قدرتهای شرقی.
خبرگزاری میزان -
خلاصه ماجرا
ترامپ طی سخنانش پیرامون لزوم اصلاح برجام یا خروج از آن در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۶ میلادی، ایران را حامی تروریسم نامید و در اقدامی بیسابقه مدعی شد تهران «به القاعده کمک میرساند». هفته بعد، مایک پمپئو رئیس وقت سیا که حالا گزینه وزارت خارجه و جاگزین تیلرسون شده است، ادعا کرد «این یک راز برملاشده و اطلاعاتی است که از طبقهبندی خارج شده و نشان میدهد رابطهای وجود داشته و تعاملاتی شکل گرفته... بارها ایرانیها همدوش القاعده اقدام کردهاند».
پمپئو این سخنان را در بنیاد دفاع از دموکراسیها گفت، همان جایی که دوستش هوان زاراتی و همکارانش برای چگونگی مقابله با ایران نقشه میکشند و بار دیگر با همان ادعایی که بوش در دوران ریاستجمهوریاش داشت، یعنی گسترش آزادی و دموکراسی در کشورهای استبدادزده به دنبال گسترش حقوق بشر و در واقع توجیه دخالتهای آمریکا هستند. او در کتابش به کاخ سفید توصیه میکند باید جهت اقناع متحدان برای همکاری در سیاست تحریمی فراگیر علیه ایران، آن را به موارد مقبول عموم مثل مقابله با تروریسم و نقض حقوق بشر و مانند آن مستند کرد تا «سیاسی» جلوه نکند.
حالا بولتون به صحنه آمده، همان که ماهها پیش سناریو چهارمرحلهای برای خروج از برجام را پیشنهاد کرده بود و نوشته بود واشینگتن باید همه توان داخلی و متحدان خارجیاش را برای مقابله با ایران از طریق مانور سیاسی و رسانهای بر «طیف گستردهای از نقض مستمر هنجارهای بینالمللی» از سوی تهران بسیج کند.
اما اتهامات ایران (!) به همینجا ختم نمیشود. ژانویه سال جاری جیمز متیس وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد آمریکا دیگر مبارزه با تروریسم را اولویت نخست سیاست خارجی خود نمیداند. این بدان معنا است که در کنار آن یا مهمتر از آن، مقابله با قدرتهای نوظهور در شرق یعنی چین و روسیه (و کره شمالی) در اولویت قرار گرفته است. اما نکته قابل تأمل آن است که ایران به سبب همکاریاش با روسیه در سوریه و تبادلات اقتصادیاش با چین (و اتهاماتش در همکاری موشکی با کره شمالی) حتی با این تغییر اولویت راهبرد امنیتی آمریکا باز هم از دستور کار واشینگتن خارج نشده و نمیشود.
بر این اساس به نظر میرسد ایران به عنوان مهمترین حلقه وصل دو تهدید جهانی علیه آمریکا یعنی تروریسم و ظهور قدرتهای شرقی در هندسه سیاست خارجی ترامپ که اضلاع آن به تدریج آشکارتر میشود، باید تهدیدنمایی شود.
ترامپ چگونه از ایران یک تهدید میسازد؟
کار پیچیدهای نیست. کافی است به داستان گزارشی اشاره کنیم که در سال ۲۰۰۱ میلادی آغازگر جنگ در خاورمیانه شد، جنگی که ۱۷ سال است ادامه دارد و طی این مدت میلیونها انسان را به کام مرگ فرستاده یا آواره کرده است. تولید گزارشهای ساختگی مشابه (که هماکنون نیز شروع شده و لینک نمونهای از آن در انبیسی را در منابع همین گزارش آوردهایم) در شرایطی که آمریکا بر مقدرات ناتو حاکم است کار دشواری نیست.
آن گزارش در سال ۲۰۰۱ میلادی توسط فرانک تیلور فرستاده وزارت خارجه آمریکا به نشست ناتو در ۲ اکتبر (یک ماه پس از واقعه حمله به برجهای دوقلو) نوشته شده بود و در حالی که تا سال ۲۰۰۸ میلادی محتویاتش محرمانه باقی ماند، مدرک کشورهای غربی برای آغاز حمله به افغانستان و عراق شد. لرد رابستون دبیر کل وقت ناتو در جمعبندی آن نشست گفت: «بر پایه خلاصهای که ارائه شد، اکنون قطعی شده که حمله به ایالات متحده در ۱۱ سپتامبر از خارج مدیریت شده و بنابر این باید به عنوان اقدامی ذیل فصل ۵ پیمان واشینگتن قرار گیرد که بیان میکند هر حمله مسلحانه به یک یا چند تن از متحدان در اروپا و آمریکا شمالی باید به مثابه حملهای به همه اعضا تلقی شود».
به گزارش گروه فضای مجازی ، «جان بولتون» را باید مسئول سیاست خارجی آمریکا علیه ایران به شمار بیاوریم، کمااینکه آیت الله مایک مسئول میز ایران در سیا نیز وظیفه نفوذ و ایجاد بیثباتی در داخل ایران را بر عهده گرفته است.
«مایک پمپئو» وزیر خارجه جدید این دو را همراهی میکند و رفیق سناریونویسش زاراتی در بنیاد دفاع از دموکراسیها برای ایران نقشه کشیده است، زیرا تهدیدسازی از ایران به عنوان حلقه وصل دو تهدید جهانی علیه آمریکا جزئی از هندسه سیاست خارجی ترامپ است که به تدریج از درون گردوغبار ابهام و تغییر، رخ مینماید. متیس به عنوان مهمترین بازمانده از میانهروهای تیم ترامپ با این تیم چه خواهد کرد؟
«مایک پمپئو» وزیر خارجه جدید این دو را همراهی میکند و رفیق سناریونویسش زاراتی در بنیاد دفاع از دموکراسیها برای ایران نقشه کشیده است، زیرا تهدیدسازی از ایران به عنوان حلقه وصل دو تهدید جهانی علیه آمریکا جزئی از هندسه سیاست خارجی ترامپ است که به تدریج از درون گردوغبار ابهام و تغییر، رخ مینماید. متیس به عنوان مهمترین بازمانده از میانهروهای تیم ترامپ با این تیم چه خواهد کرد؟
خلاصه ماجرا
ترامپ طی سخنانش پیرامون لزوم اصلاح برجام یا خروج از آن در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۶ میلادی، ایران را حامی تروریسم نامید و در اقدامی بیسابقه مدعی شد تهران «به القاعده کمک میرساند». هفته بعد، مایک پمپئو رئیس وقت سیا که حالا گزینه وزارت خارجه و جاگزین تیلرسون شده است، ادعا کرد «این یک راز برملاشده و اطلاعاتی است که از طبقهبندی خارج شده و نشان میدهد رابطهای وجود داشته و تعاملاتی شکل گرفته... بارها ایرانیها همدوش القاعده اقدام کردهاند».
پمپئو این سخنان را در بنیاد دفاع از دموکراسیها گفت، همان جایی که دوستش هوان زاراتی و همکارانش برای چگونگی مقابله با ایران نقشه میکشند و بار دیگر با همان ادعایی که بوش در دوران ریاستجمهوریاش داشت، یعنی گسترش آزادی و دموکراسی در کشورهای استبدادزده به دنبال گسترش حقوق بشر و در واقع توجیه دخالتهای آمریکا هستند. او در کتابش به کاخ سفید توصیه میکند باید جهت اقناع متحدان برای همکاری در سیاست تحریمی فراگیر علیه ایران، آن را به موارد مقبول عموم مثل مقابله با تروریسم و نقض حقوق بشر و مانند آن مستند کرد تا «سیاسی» جلوه نکند.
حالا بولتون به صحنه آمده، همان که ماهها پیش سناریو چهارمرحلهای برای خروج از برجام را پیشنهاد کرده بود و نوشته بود واشینگتن باید همه توان داخلی و متحدان خارجیاش را برای مقابله با ایران از طریق مانور سیاسی و رسانهای بر «طیف گستردهای از نقض مستمر هنجارهای بینالمللی» از سوی تهران بسیج کند.
اما اتهامات ایران (!) به همینجا ختم نمیشود. ژانویه سال جاری جیمز متیس وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد آمریکا دیگر مبارزه با تروریسم را اولویت نخست سیاست خارجی خود نمیداند. این بدان معنا است که در کنار آن یا مهمتر از آن، مقابله با قدرتهای نوظهور در شرق یعنی چین و روسیه (و کره شمالی) در اولویت قرار گرفته است. اما نکته قابل تأمل آن است که ایران به سبب همکاریاش با روسیه در سوریه و تبادلات اقتصادیاش با چین (و اتهاماتش در همکاری موشکی با کره شمالی) حتی با این تغییر اولویت راهبرد امنیتی آمریکا باز هم از دستور کار واشینگتن خارج نشده و نمیشود.
بر این اساس به نظر میرسد ایران به عنوان مهمترین حلقه وصل دو تهدید جهانی علیه آمریکا یعنی تروریسم و ظهور قدرتهای شرقی در هندسه سیاست خارجی ترامپ که اضلاع آن به تدریج آشکارتر میشود، باید تهدیدنمایی شود.
ترامپ چگونه از ایران یک تهدید میسازد؟
کار پیچیدهای نیست. کافی است به داستان گزارشی اشاره کنیم که در سال ۲۰۰۱ میلادی آغازگر جنگ در خاورمیانه شد، جنگی که ۱۷ سال است ادامه دارد و طی این مدت میلیونها انسان را به کام مرگ فرستاده یا آواره کرده است. تولید گزارشهای ساختگی مشابه (که هماکنون نیز شروع شده و لینک نمونهای از آن در انبیسی را در منابع همین گزارش آوردهایم) در شرایطی که آمریکا بر مقدرات ناتو حاکم است کار دشواری نیست.
آن گزارش در سال ۲۰۰۱ میلادی توسط فرانک تیلور فرستاده وزارت خارجه آمریکا به نشست ناتو در ۲ اکتبر (یک ماه پس از واقعه حمله به برجهای دوقلو) نوشته شده بود و در حالی که تا سال ۲۰۰۸ میلادی محتویاتش محرمانه باقی ماند، مدرک کشورهای غربی برای آغاز حمله به افغانستان و عراق شد. لرد رابستون دبیر کل وقت ناتو در جمعبندی آن نشست گفت: «بر پایه خلاصهای که ارائه شد، اکنون قطعی شده که حمله به ایالات متحده در ۱۱ سپتامبر از خارج مدیریت شده و بنابر این باید به عنوان اقدامی ذیل فصل ۵ پیمان واشینگتن قرار گیرد که بیان میکند هر حمله مسلحانه به یک یا چند تن از متحدان در اروپا و آمریکا شمالی باید به مثابه حملهای به همه اعضا تلقی شود».
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *