راهبرد سوریه در غوطه شرقی
به گزارش گروه فضای مجازی ، جعفر قناد باشی در یادداشت روزنامه حمایت نوشته است که پس از اینکه تروریستهای غوطه شرقی دمشق، در هفتههای گذشته زیر آتش سنگین ارتش سوریه قرار گرفتند و تجهیزات و قوایی که از سال 2013 تاکنون در این منطقه کلیدی جمع آوری کرده بودند، تا حد زیادی تحلیل رفت، حامیان بینالمللی تروریستها، بار دیگر برای نجات آنها دست بکار شده و طرح آتشبس سراسری 30 روزه در سوریه را به این بهانه در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رساندند.
غوطه شرقی دمشق، منطقهای است که تروریستها علیرغم شکستهای پیدرپی و سنگین در سایر نقاط سوریه، با صرف هزینههای هنگفت و پشتیبانیهای گسترده آمریکا و ارتجاع منطقه، از آن بهعنوان کریدوری برای نفوذ و حمله به پایتخت سوریه استفاده میکنند و کاخ سفید، حساب بسیار ویژهای برای حفظ آن به هر قیمتی بازکرده است.
بسیاری از ناظران، حمله اخیر ارتش سوریه به غوطه شرقی را که بین 350 تا 400 هزار نفر از جمعیت گروههای مسلح و خانوادههایشان در آنجا ساکن هستند، بزرگترین و قویترین حمله ارتش سوریه از سال 2015 تاکنون توصیف کردهاند و بیتردید این حملات، مقدمه بزرگترین حمله زمینی پس از پایان آتشبس به این نقطه راهبردی خواهد بود؛ جایی که سنگر دستکم پانزده هزار تروریست است و تکفیریهای القاعده و جبهه النصره در میان آنان حضور دارند.
به دنبال حمله بیسابقه ارتش سوریه به این منطقه و درست زمانی که میرفت این منطقه از دست تروریستها خارج شود، واشنگتن سه اقدام را در دستور کار خود قرار داد.
اول، تجمیع و انتقال تروریستهای فراری داعش به غوطه شرقی بهمنظور عقیم کردن طرح پاکسازی ارتش سوریه در این نقطه.
دوم، زیر سؤال بردن ابتکار همپیمانان سوریه در تشکیل نشستهای «سوچی» و «آستانه» و در صدر نشاندن راهحلهای آمریکایی بهدستآمده در اجلاسهای ژنو. «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه آمریکا زمانی که تروریستهای اجارهای واشنگتن در شرف هزیمت قرار داشتند، در این خصوص گفته بود: «آنچه در غوطه شرقی رخ میدهد نشانگر شکست مذاکرات آستانه است و لازم است که هر چه سریعتر به روند مذاکرات ژنو بازگردیم. به نظر میرسد که روسیه برای جلوگیری از اتفاقی که در سوریه میافتد اهتمامی ندارد!»
سوم، به راه انداختن پروپاگاندای گسترده جهانی علیه دولت سوریه، انتشار تصاویر کودکان مجروح که گفته میشود در این منطقه حضورداشتهاند و درنتیجه، ترسیم چهرهای مظلوم از تروریستهایی که بیش از پنج سال است از غوطه شرقی، حملات خمپارهای، انتحاری و بمبگذاری در شهر 8 میلیون نفری دمشق را سازماندهی میکنند و خانوادههای بهاصطلاح آواره خود را بهعنوان چتری در مواقع خطر، در مقابل دوربینهای رسانههای مغرض بینالمللی قرار میدهند.
بمباران خبری و اغفال افکار عمومی جهان مبنی بر اینکه ارتش سوریه در حال بمباران مناطق غیرنظامی است، اجماع برقراری آتشبس 30 روزه را شکل داد ولی این اتفاقات از باب اینکه «عدو شود سبب خیر اگر خواهد»، عاملی شد تا سوریه و حامیانش از این فرصت برای هدف قرار دادن تروریستهای مخفیشده تکفیری در این منطقه استفاده کنند، چراکه در قطعنامه اخیر شورای امنیت، داعش، القاعده، جبهه النصره و دیگر گروههای تروریستی که در لیست سیاه سازمان ملل قرار دارند، از آتشبس مستثنی شدهاند.
از سوی دیگر، در این منطقه، علاوه بر خانوادههای تروریستها، خانوادههای دیگری نیز ساکن هستند که مشابه عملیات آزادسازی موصل، تکفیریها از آنها بهعنوان سپر انسانی استفاده میکنند و ارتش سوریه با برقراری آتشبس و از طریق باز کردن معبرهایی، مجال خروج آنها از مهلکه را فراهم میکند.
جالب اینجاست که روسیه در ماه مارس سال گذشته در درج نام غوطه شرقی در فهرست «مناطق کاهش» تنش در سوریه نقش جدی داشت و طی هفتههای گذشته هم تلاش کرد برای خروج هزاران نفر از معارضین از غوطه شرقی و انتقال آنها به ادلب میانجیگری کند، اتفاقی که دولت بشار اسد هم خواستار آن است، اما به دلیل اهمیت بالای این منطقه، تروریستها نهتنها با این پیشنهاد مخالفت کردند، بلکه قدرتهای منطقهای و جهانی حامی آنها درصدد انتقال تکفیریهای داعش به غوطه شرقی برآمدهاند. لذا سوریه، روسیه و ایران با پذیرش قطعنامه شورای امنیت، حداکثر فضا را برای گرفتن بهانه از دست جبهه مقابل فراهم کردهاند تا پس از اتمام مهلت دادهشده، بهانهای برای مظلومنمایی باقی نماند.
به نوشته روزنامه «ایندیپندنت»، «پیام ارتش سوریه با حضور چندین یگان زرهی و پیاده در اطراف غوطه، کاملاً روشن است. غوطه سقوط خواهد کرد. دولت سوریه جدیت خود را برای نبرد جدید در غوطه شرقی نشان داده و ماهیت نیروی نظامی بزرگی که برای این نبرد اختصاص دادهشده این واقعیت را ثابت میکند، نبردی که سرتیپ «سهیل الحسن»، ملقب به «ببر»، مسئول نظامی مشهور ارتش سوریه فرماندهی آن را بر عهده دارد.» بر این اساس، هیچکدام از گروههای مسلح محاصرهشده نمیتوانند بهطور نامحدود تاب آورده و مبارزه کنند، چراکه دیر یا زود مجبور خواهند شد میان «عقبنشینی» یا «کشته شدن»، یکی را انتخاب کنند. بنابراین، تروریستها، دو راه بیشتر ندارند. یا از فرصت پیشآمده مثل اواخر سال 2016 در جریان محاصره حلب استفاده میکنند و جان خود را برداشته از مهلکه میگریزند و یا بهوسیله آتش سنگینی که برای آنها تدارک دیدهشده، هلاک و نابود میشوند.
تنها گزینهای که ممکن است بازگشت غوطه شرقی به آغوش نظام سوریه را به تعویق اندازد، هماینک در بین رهبران گروههای تروریستی در حال بررسی جدی است. گزینه مذکور این است که مابقی گروههای مسلح با کمک طرفهای منطقهای، شرایط نظامی را در جبهههای محدود باقیمانده در سوریه بار دیگر مشتعل کنند؛ در غیر این صورت، آزادی غوطه و متعاقب آن عقبنشینی یا کشته شدن تروریستها، حتمی و قریبالوقوع خواهد بود.
نکته پایانی در خصوص یک بام و دوهوای غرب در ماجرای سوریه و یمن است. چرا شورای امنیت با «ادعای» کشته شدن چند زن و کودک در غوطه شرقی بلافاصله تشکیل جلسه میدهد درحالیکه چشم خود را به مدت سه سال روی جنایات عربستان علیه مردم یمن بسته است؟ با کدام استدلال محکمهپسند، ارتش سوریه برای عملیات علیه کسانی که در لیست گروههای تروریستی بینالمللی قرار دارند و خود را در بین زنان و کودکان جایدادهاند باید محکوم شود؟
ارتش سوریه پیش از آتشبس، در اقدامی صلحطلبانه به تروریستها فرصت داده بود بدون هیچ استثنایی و بهطور کامل، غوطه شرقی را ترک کنند تا حملات خمپارهای و موشکپرانیها به دمشق متوقف شود اما این اقدام هم مثل بسیاری از رویکردهای بشردوستانه و صلحطلبانه دولت و ارتش سوریه، نادیده گرفته شد.
در عوض، شلیک موشکهای کوتاه برد با قدرت تخریب بالا از سوی تروریستها بهسوی پایتخت سوریه در نگاه مدعیان دروغین حقوق بشر، مثل همیشه مشمول استانداردهای دوگانه آنها شده است؛ همان استانداردهایی که به سعودیهای کودک کش حق میدهد در یمن از سلاحهای ممنوعه و کشتارجمعی برای قتلعام و تخریب زیرساختهای این کشور استفاده کنند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.