دلیل جذب ایرانی ها به ادبیات خارجی چیست؟
رضی هیرمندی از دلایل این موضوع میگوید که چرا مخاطبان ما بیشتر جذب ادبیات خارجی شدهاند.
این مترجم ادبیات کودک و نوجوان درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه نسبت به آثار تألیفی اظهار کرد: این موضوع دلایل متعددی دارد؛ اما دلیل خیلی روشن و ابتدایی، این است که گستره انتخاب برای ترجمه خیلی بیشتر از تألیف است؛ یعنی ما تعداد زیادی مترجم و تعداد زیادی آثار تألیفی به زبانهای خارجی از کشورهای مختلف داریم که مترجمان موجود و فعال در کشور ما از میان این کتابها میتوانند انتخاب کنند، پس طبیعی است زمانی که با صدها کتاب خوب از زبانهای مختلف مواجه هستیم، مترجمان گزیدهکار باشند و کتابهای بهتری را انتخاب کنند و به ناشران تحویل دهند.
او افزود: این واقعیت را باید بپذیریم که ادبیات کودک و نوجوان کشورهای غربی کیفیت بالاتری از ادبیات کودک داخلی ما دارد. ادبیات کودک و نوجوان در کشورهای غربی طی ۱۵۰ سال اخیر رشد چشمگیرتری، چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ تصویرگری، داشته است، بنابراین جاذبههای آنها بیشتر است.
هیرمندی دلیل دیگر این موضوع را اینگونه بیان کرد: ممیزهای ما با آثار ترجمه با اغماض و رواداری بیشتری برخورد میکنند، چون استدلال نانوشته و ناگفتهای وجود دارد که آنچه از نظر ممیزها بدآموزی دارد و اگر مقداری از این بدآموزیها از فیلتر سانسور عبور کند برای ادبیات خارج است، زیرا فرضشان بر این است که مخاطبان میگویند اینها مربوط به خارجیها است و دلیلی ندارد که تحت تأثیر آنها قرار بگیریم.
او با بیان اینکه سختگیریهایی که برای آثار داخلی وجود دارد برای آثار خارجی وجود ندارد، خاطرنشان کرد: از نظر ممیزها اگر واقعیت و نارسایی جامعه خارجی در ادبیات کودک منعکس شود، چون مربوط به خارج است، تأثیر سوئی بر مخاطبان ایرانی نمیگذارد. اگر بگوییم در جامعه خارجی همهجور مسئلهای وجود دارد قابل بخشش است، اما درباره خودمان اگر کوچکترین جنبه انتقادی یا بیان واقعیتهای جامعه باشد مساوی بدآموزی و ایجاد آثار مخرب است.
این مترجم در ادامه بیان کرد: دلیل دیگر استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه مسئله اقتصادی برای ناشران ما است. اگر ناشران بخواهند اثر تألیفی چاپ کنند باید حق تألیف بپردازند و مسلما حق تألیف بیشتر از حق ترجمه است. همچنین برای تصویرگری و مسائل فنی کتاب مانند صفحهبندی، تعیین قطع و کارهای گرافیکی باید هزینه جدایی بپردازند. این در حالی است که این هزینهها پیشاپیش در آثار ترجمه در کشورهای خارجی پرداخت شده است و اینجا فقط کپی میکنند.
او دلیل دیگر را محدودیتها برای انتشار ادبیات ایرانی دانست و گفت: این موضوع واقعا جای تأسف دارد. به خاطر محدودیتهایی که برای ادبیات به صورت عام و ادبیات کودک به صورت خاص قائل شدهایم ذائقه خوانندههای ما با ادبیات غربی دمسازتر و هماهنگتر شده است، و به دلیل اینکه مجالی به تولید داخلی ندادهایم مخاطب ما بیشتر جذب ادبیات خارجی شده است.
هیرمندی درباره تأثیر نویسندههای ایرانی بر استقبال مخاطبان از آثار ترجمه، با مقایسه کالای ایرانی و خارجی گفت: در صورتی کالای داخلی ما میتواند با کالای خارجی رقابت کند که تولیدکننده سطح کیفیت کالای خود را بالا ببرد طوری که بتواند با کالای خارجی رقابت کند. تولید از نظر اقتصادی در دنیای امروز که سرمایه در کار است، یک موضوع رقابتی است. رقابت در بطن کار تولید است. در وهله اول تولیدکننده باید سطح تولید خود را بالا ببرد و از طرف دیگر دولت باید از تولیدگر داخلی حمایت کند تا تولیدکنندهها بتوانند در مقابل کالاهای باکیفیت خارجی رقابت کنند.
او با بیان اینکه کتاب مانند یک کالاست افزود: آیا تولیدکنندهای ما در حوزه کتاب با کالاهای باکیفیت خارجی میخواهند رقابت کنند و سطح کیفت خود را بالا ببرند؟ آیا از تولید داخلی کتاب حمایت میشود یا برعکس جلو آنها سد و مانع گذاشته میشود؟ گاه این مانعها بیش از اینکه قانونی باشند سلیقهای هستند و نمیگذارند دست و دل تولیدگر داخلی ما به کار برود. اینها میتواند عوامل بازدارنده باشد که کالای داخلی ما توان رقابت با کالای خارجی را ندارد. ما در حوزههای مختلف مانند پلیسی و بازنویسی آثار تاریخی نویسنده داریم. اما آیا از آنها حمایت میشود؟
این مترجم تأکید کرد: مهمترین وجه حمایت دولت رفع سانسور از ادبیات است؛ ما انتظار پول از دولت نداریم. مهمترین حمایت در وهله اول رفع سانسور از ادبیات و عیبجویی از سر راه ادبیات کودک و دوم فراهم کردن زمینه کتاب و کتابخوانی در بطن سیستم آموزش و پرورش است.
رضی هیرمندی با تأکید بر اینکه از نویسندههای داخلی ما حمایتی صورت نمیگیرد، گفت: مسئلهای که وجود دارد تیراژ کتابهای ما است. من در سال ۵۴ که جمعیت ایران حدود ۳۰ میلیون بود، با انتشارات امیرکبیر قراردادی داشتم. آن زمان به عنوان یک مترجم تازهکار که دومین کتابم را به آنها داده بودم، تیراژش ۲۰۰۰ نسخه بود. اما حالا بعد از حدود ۴۰ سال کار ترجمه و افزایش سهبرابری جمعیت کشور، تیراژ کتابم ۱۵۰۰ نسخه است. چه اتفاقی برای ما افتاده است که با وجود افزایش جمعیت و افزایش تعداد تحصیلکردگان، تیراژ کتابهایمان اینقدر پایین است؟ تیراژ برخی کتابها زیر ۱۰۰۰ نسخه است. شما میخواهید در مقابل تیراژ ۱۰۰۰تایی ما، مخاطبان جذب کتابی که در دنیا تیراژ چندده میلیونی دارد و دامنههای تبلیغش همهجا را پر کرده است، نشوند؟
او درباره تأثیر رسانهها بر استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه نیز گفت: رسانهها خیلی تأثیر داشتهاند، اما تأثیرشان منفی بوده است. رسانههای ما عمدتا سیاسی شدهاند. چند رسانه اعم از صوتی و تصویری و یا کتبی میشناسید که صفحهای برای گسترش کتاب و کتابخوانی داشته باشند؟ صدا و سیمای ما آنچنان دید محدودی دارد که راه به جایی نمیبرد و تأثیر مثبتی بر کتاب و کتابخوانی ندارد.
این مترجم افزود: روزنامههای ما نیز همه چیز را از دریچه سیاست نگاه میکنند و فکر میکنند اگر همه صفحههایشان پر از سیاست نباشد و یا اگر نویسنده کودک را در صفحه اولشان قرار دهند یا رویداد مهم حوزه کودک را در صفحه اولشان بیاورند نماز و روزهشان باطل میشود. هیچکدام از روزنامههای ما به وظایف خود در زمینه ادبیات کودک و نوجوان، آنطور که باید و شاید، عمل نکردهاند.
او افزود: این واقعیت را باید بپذیریم که ادبیات کودک و نوجوان کشورهای غربی کیفیت بالاتری از ادبیات کودک داخلی ما دارد. ادبیات کودک و نوجوان در کشورهای غربی طی ۱۵۰ سال اخیر رشد چشمگیرتری، چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ تصویرگری، داشته است، بنابراین جاذبههای آنها بیشتر است.
هیرمندی دلیل دیگر این موضوع را اینگونه بیان کرد: ممیزهای ما با آثار ترجمه با اغماض و رواداری بیشتری برخورد میکنند، چون استدلال نانوشته و ناگفتهای وجود دارد که آنچه از نظر ممیزها بدآموزی دارد و اگر مقداری از این بدآموزیها از فیلتر سانسور عبور کند برای ادبیات خارج است، زیرا فرضشان بر این است که مخاطبان میگویند اینها مربوط به خارجیها است و دلیلی ندارد که تحت تأثیر آنها قرار بگیریم.
او با بیان اینکه سختگیریهایی که برای آثار داخلی وجود دارد برای آثار خارجی وجود ندارد، خاطرنشان کرد: از نظر ممیزها اگر واقعیت و نارسایی جامعه خارجی در ادبیات کودک منعکس شود، چون مربوط به خارج است، تأثیر سوئی بر مخاطبان ایرانی نمیگذارد. اگر بگوییم در جامعه خارجی همهجور مسئلهای وجود دارد قابل بخشش است، اما درباره خودمان اگر کوچکترین جنبه انتقادی یا بیان واقعیتهای جامعه باشد مساوی بدآموزی و ایجاد آثار مخرب است.
این مترجم در ادامه بیان کرد: دلیل دیگر استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه مسئله اقتصادی برای ناشران ما است. اگر ناشران بخواهند اثر تألیفی چاپ کنند باید حق تألیف بپردازند و مسلما حق تألیف بیشتر از حق ترجمه است. همچنین برای تصویرگری و مسائل فنی کتاب مانند صفحهبندی، تعیین قطع و کارهای گرافیکی باید هزینه جدایی بپردازند. این در حالی است که این هزینهها پیشاپیش در آثار ترجمه در کشورهای خارجی پرداخت شده است و اینجا فقط کپی میکنند.
او دلیل دیگر را محدودیتها برای انتشار ادبیات ایرانی دانست و گفت: این موضوع واقعا جای تأسف دارد. به خاطر محدودیتهایی که برای ادبیات به صورت عام و ادبیات کودک به صورت خاص قائل شدهایم ذائقه خوانندههای ما با ادبیات غربی دمسازتر و هماهنگتر شده است، و به دلیل اینکه مجالی به تولید داخلی ندادهایم مخاطب ما بیشتر جذب ادبیات خارجی شده است.
هیرمندی درباره تأثیر نویسندههای ایرانی بر استقبال مخاطبان از آثار ترجمه، با مقایسه کالای ایرانی و خارجی گفت: در صورتی کالای داخلی ما میتواند با کالای خارجی رقابت کند که تولیدکننده سطح کیفیت کالای خود را بالا ببرد طوری که بتواند با کالای خارجی رقابت کند. تولید از نظر اقتصادی در دنیای امروز که سرمایه در کار است، یک موضوع رقابتی است. رقابت در بطن کار تولید است. در وهله اول تولیدکننده باید سطح تولید خود را بالا ببرد و از طرف دیگر دولت باید از تولیدگر داخلی حمایت کند تا تولیدکنندهها بتوانند در مقابل کالاهای باکیفیت خارجی رقابت کنند.
او با بیان اینکه کتاب مانند یک کالاست افزود: آیا تولیدکنندهای ما در حوزه کتاب با کالاهای باکیفیت خارجی میخواهند رقابت کنند و سطح کیفت خود را بالا ببرند؟ آیا از تولید داخلی کتاب حمایت میشود یا برعکس جلو آنها سد و مانع گذاشته میشود؟ گاه این مانعها بیش از اینکه قانونی باشند سلیقهای هستند و نمیگذارند دست و دل تولیدگر داخلی ما به کار برود. اینها میتواند عوامل بازدارنده باشد که کالای داخلی ما توان رقابت با کالای خارجی را ندارد. ما در حوزههای مختلف مانند پلیسی و بازنویسی آثار تاریخی نویسنده داریم. اما آیا از آنها حمایت میشود؟
این مترجم تأکید کرد: مهمترین وجه حمایت دولت رفع سانسور از ادبیات است؛ ما انتظار پول از دولت نداریم. مهمترین حمایت در وهله اول رفع سانسور از ادبیات و عیبجویی از سر راه ادبیات کودک و دوم فراهم کردن زمینه کتاب و کتابخوانی در بطن سیستم آموزش و پرورش است.
رضی هیرمندی با تأکید بر اینکه از نویسندههای داخلی ما حمایتی صورت نمیگیرد، گفت: مسئلهای که وجود دارد تیراژ کتابهای ما است. من در سال ۵۴ که جمعیت ایران حدود ۳۰ میلیون بود، با انتشارات امیرکبیر قراردادی داشتم. آن زمان به عنوان یک مترجم تازهکار که دومین کتابم را به آنها داده بودم، تیراژش ۲۰۰۰ نسخه بود. اما حالا بعد از حدود ۴۰ سال کار ترجمه و افزایش سهبرابری جمعیت کشور، تیراژ کتابم ۱۵۰۰ نسخه است. چه اتفاقی برای ما افتاده است که با وجود افزایش جمعیت و افزایش تعداد تحصیلکردگان، تیراژ کتابهایمان اینقدر پایین است؟ تیراژ برخی کتابها زیر ۱۰۰۰ نسخه است. شما میخواهید در مقابل تیراژ ۱۰۰۰تایی ما، مخاطبان جذب کتابی که در دنیا تیراژ چندده میلیونی دارد و دامنههای تبلیغش همهجا را پر کرده است، نشوند؟
او درباره تأثیر رسانهها بر استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه نیز گفت: رسانهها خیلی تأثیر داشتهاند، اما تأثیرشان منفی بوده است. رسانههای ما عمدتا سیاسی شدهاند. چند رسانه اعم از صوتی و تصویری و یا کتبی میشناسید که صفحهای برای گسترش کتاب و کتابخوانی داشته باشند؟ صدا و سیمای ما آنچنان دید محدودی دارد که راه به جایی نمیبرد و تأثیر مثبتی بر کتاب و کتابخوانی ندارد.
این مترجم افزود: روزنامههای ما نیز همه چیز را از دریچه سیاست نگاه میکنند و فکر میکنند اگر همه صفحههایشان پر از سیاست نباشد و یا اگر نویسنده کودک را در صفحه اولشان قرار دهند یا رویداد مهم حوزه کودک را در صفحه اولشان بیاورند نماز و روزهشان باطل میشود. هیچکدام از روزنامههای ما به وظایف خود در زمینه ادبیات کودک و نوجوان، آنطور که باید و شاید، عمل نکردهاند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *