اعتراف های جدید زن همسرکش پای چوبه دار/ حکم اعدام برای زنوشوهر صاحب موسسه عرفان قلابی/ همسرکشی در تهران و دستگیری در مشهد
به گزارش گروه فضای مجازی در اخبار حوادث امشب اخباری می خوانیم که بیشتر مرتبط با همسرکشی است و از جریان دادگاه زن و شوهر صاحب موسسه عرفان قلابی آگاه می شویم.
پایان ربایش دختربچه 5 ساله در زاهدان
میزان نوشت: ادم رباهای خشن بعد از دو هفته دختر بچه 5 ساله را رها کرده و متواری شدند.
دختر بچه پنج سالهای که قربانی اختلافات مالی پدرش و آدم ربایان شده بود، سرانجام بعد از دو هفته سالم به خانواده بازگردانده شد.
بر اساس گزارش پلیس آگاهی زاهدان، به دنبال ربایش دختر بچه پنج سالهای در شهرک جهاد این شهرستان در تاریخ هفتم بهمن ماه به علت اختلافات مالی پدر کودک و آدم ربایان، سرانجام این کودک به وسیله آنها در یکی از خیابانهای شهر رها شد.
تلاش پلیس برای دستگیری آدم ربایان ادامه دارد.
مردهمسرکش در یکقدمی قصاص
روزنامه ایران نوشت: بیست و پنجم خرداد سال 92 گزارش ناپدید شدن زن 22سالهای به نام «سولماز» به پلیس آگاهی استان البرز اعلام شد. پدربانوی گمشده به مأموران گفت: روز گذشته قرار بود دخترم با دامادم به مراسم عروسی بیایند اما از دیروز بهطور ناگهانی ناپدید شده است و شوهرش نیز از او خبر ندارد.
با اعلام این گزارش، در حالی که جست و جوهای پلیسی برای کشف ردپای زن گمشده آغاز شده بود، مأموران کلانتری باغستان جسد زن ناشناسی را نزدیکی منطقه آتشگاه کرج پیدا کردند که با ضربات مهلک کشته شده بود.
خانواده زن گمشده نیزبا حضوردرپزشکی قانونی، جسد را شناسایی کردند. کارآگاهان درگام بعدی تحقیقات، ابتدا سراغ پرویز، -همسر 30 ساله مقتول- رفتند وازاو بازجویی کردند. اما این مرد که از ابتدا، خانواده همسرش را در جست و جوها همراهی کرده بود خود را بیگناه دانست.
اوکه یک سال سکوت کرده بود سرانجام لب به اعتراف گشود وبه قتل همسرش اعتراف کرد و گفت:
« شب حادثه هنگام رفتن به مراسم عروسی یکی ازبستگان داخل خودرو با هم جروبحثمان شده و دعوایمان بالا گرفته بود که کنار جاده آتشگاه توقف کردم. وقتی پیاده شدیم او گفت تحت هیچ شرایطی به مراسم عروسی نمیآید. من هم که بشدت عصبانی شده بودم همین که او پشتش را به من کرد، تکه فلزی را از روی زمین برداشتم وضربهای به سرش زدم و بعد هم از ترس فرار کردم. از آنجا که میترسیدم لو بروم با پدر همسرم به کلانتری رفتم وخبر گمشدن سولماز را گزارش کردیم.»
پس از اعترافهای متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبر ارسال شد.در جلسه محاکمه، والدین مقتول خواستار قصاص دامادشان شدند.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و ضمن اعتراف دوباره به قتل همسرش، تقاضای بخشش کرد. با این حال حکم قصاص متهم صادرشد و با وجود تلاشهای وکیل تسخیری اش، حکم در شعبه 32 دیوانعالی کشور نیز به تأیید رسید.
بدینترتیب عامل جنایت درصورت پافشاری خانواده همسرسابقش به دارآویخته میشود.
سابقه کیفری داری؟ هرگز.
شغلت قبل از دستگیری چه بود؟ راننده تاکسی بودم و زندگی آرامی داشتیم.
چرا همسرت را کشتی؟ آن شب از ناسزاگویی و لجبازیهایش یک لحظه عصبانی شدم و دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد.
چند کلاس درس خوانده ای؟ دیپلم دارم.
بچه هم دارید؟ نه.
چرا با همسرت اختلاف داشتی؟ باورکنید همه چیز در یک لحظه عصبانیت وخشم اتفاق افتاد ودستم به خون همسربیگناهم آلوده شد و روزگارمان را با دست خودم سیاه کردم. کاش هیچ وقت این اتفاق نیفتاده بود... نزدیک به چهار سال از عمرم را در زندان گذراندهام وحالا هم سرنوشتم چیزی جز مرگ نیست وهرشب کابوس اعدام را میبینم.
چرا خیلی دیر به قتل همسرت اعتراف کردی؟ مادرم بیماری قلبی داشت برای همین ترسیدم که اگراعتراف کنم او را هم ازدست بدهم .
به نظرت بخشیده میشوی؟ نمیدانم همه چیز دست خداست البته خانواده همسرم میدانند که بشدت پشیمان هستم. حالا هم امیدوارم به خاطر رضای خدا مرا ببخشند و زندگی دوبارهای به من بدهند.امیدوارم بتوانم ذرهای ازاشتباه بزرگم را جبران کنم .
همسرکشی در تهران و دستگیری در مشهد
میزان نوشت: مرد همسرکش پس از قتل همسرش به مشهد متواری شده بود،سرانجام دستگیر شد
ساعت ۲۳ بیشت و هشتم دی ماه، از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ وقوع یک فقره قتل در خیابان محلاتی – خیابان میرهاشمی به کلانتری ۱۳۲ نبرد اعلام شد.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، پرونده در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل جنایت مشخص شد جسد خانمی ۵۶ ساله به هویت مشخص، توسط فرزند پسرش در داخل خانه پیدا شده است که با حضور اورژانس در محل و انجام معاینات اولیه به مأموران اعلام میشود که این خانم بر اثر اصابت ضربات جسم تیز به ناحیه گردن و قفسه سینه به قتل رسیده است.
پسر مقتول در اظهاراتش به کارآگاهان گفت:زمانی که وارد خانه شدم، ناگهان مادرم را غرق خون دیدم؛ بلافاصله به اورژانس و ۱۱۰ زنگ زدم؛ مادرم را جهت انتقال سریع به بیمارستان به بیرون ساختمان آوردم، اما زمانی که تیم اورژانس در محل حاضر شد، در همان معاینه اولیه اعلام شد که او فوت کرده است.
با انجام تحقیقات میدانی، کارآگاهان متوجهی غیبت همسر مقتول به نام نادر 56 ساله در محل شدند. بلافاصله تحقیقات برای دستگیری وی به عنوان متهم پرونده در دستور کار قرار گرفت و با بررسی صحنه جنایت، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که وی از محل سکونتش (محل جنایت) متواری شده است.
تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه و دستگیری متهم در دستور کار کارآگاهان قرار داشت تا نهایتا کارآگاهان اداره دهم موفق به شناسایی مخفیگاه نادر در شهرستان مشهد شدند. بلافاصله هماهنگی لازم انجام و کارآگاهان اداره دهم با اخذ نیابت قضایی به شهرستان مشهد اعزام شدند. سرانجام در ساعت ۱۶:۵۰ روز چهارشنبه نادر در شهرستان مشهد و در داخل مخفیگاهش دستگیر شد.
نادر در همان تحقیقات اولیه صراحتا به ارتکاب جنایت و قتل همسرش اعتراف کرد و در خصوص انگیزه جنایت به کارآگان گفت: غروب بود که با همسرم درگیری لفظی پیدا کردم؛ او قهر کرد و میخواست به خانهی خواهرزاده اش برود؛ من قبلا با خواهرزادهی همسرم درگیر شده بودم و آنها برای من چاقو کشیده بودند؛ از او خواستم که آنجا نرود، اما او قبول نکرد؛ عصبانی شدم و مجددا با او درگیر شدم؛ به سمت آشپزخانه رفتم و چاقو برداشتم و با چاقوی میوه خوری چند ضربه به او زدم.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس محترم پرونده صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
حکم اعدام برای زنوشوهر صاحب موسسه عرفان قلابی
ایران نوشت: مرد میانسال که با دایر کردن یک مؤسسه عرفان قلابی در تهران و با کمک همسرش، زنان و دختران گرفتار را به خلوتگاه شیطانی کشانده و نقشههای سیاهش را اجرا میکرد با حکم دادگاه انقلاب اسلامی، به دارمجازات آویخته شد.
این زن و شوهر که خود را صاحب کمالات عرفانی و خارقالعاده میدانستند زنان و دختران جوان مبتلا به مشکلات روحی و سایر گرفتاریهای خانوادگی را برای درمان به دفترخود واقع در خیابان گاندی میکشاندند و ضمن دریافت شهریه هنگفت، ابتدا زن فریبکار بهعنوان رمال و شکننده طلسمهای جادویی، زنان جوان را برهنه میکرد و پس از خواندن کلماتی نامفهوم و با خوراندن داروهای خواب آور و بیهوشی، طعمهها را در اختیار شوهر تبهکارش قرار میداد و به آنها تلقین میکرد که این مرحله هم بخشی از مراحل درمان افسردگی وگره گشایی از مشکلات شخصی و خانوادگی آنهاست.
زن شیاد با عارف قلابی (شوهرش) توافق کرده بود که پولها را برای خود بردارد و در عوض زنان و دختران را دراختیار همسرش قرار دهد.پرونده این زن و شوهر تبهکار به دلیل حساسیت موضوع ابتدا در دادگاه انقلاب مورد بررسی قرار گرفت و هر دو متهم به اعدام محکوم شدند. این زن و شوهر همچنین به اتهام تجاور به عنف در شعبه ششم دادگاه کیفری استان تهران نیز به صورت غیر علنی مورد محاکمه قرار گرفتند و مرد شیطان صفت به اعدام محکوم شد. این حکم چندی قبل به اجرا درآمد و حکم همسرش نیز پس از تأیید نهایی اجرا می شود.
زن همسرکش چند روز قبل از تایید حکم قصاص: دوباره محاکمهام کنید؛ حرفهای تازهای دارم
ایران نوشت:سحرگاه دوم فروردین سال 94 مرد جوانی که از ناحیه سینه چاقو خورده بود پس از انتقال به بیمارستان صفاییان تهران، بهدلیل خونریزی شدید جان باخت.
با اعلام مرگ این مرد به بازپرس کشیک قتل، تحقیقات در این باره آغاز شد و همسر مقتول بهعنوان مظنون اصلی پرونده بازداشت شد.«نرگس» 34 ساله در نخستین بازجوییها به کارآگاهان گفت: من و شوهرم بهخاطر آمدن یکی از اقوام او با هم درگیر شدیم و او در اوج عصبانیت با چاقو به من حمله کرد. خیلی ترسیده بودم اما وقتی چاقو از دستش افتاد من آن را برداشتم و پنهان کردم. اما او چاقوی دیگری از آشپزخانه آورد و در سینهاش فرو کرد. وقتی این صحنه را دیدم آنقدر جیغ کشیدم تا همسایهها به کمکم آمدند و اورژانس را خبر کردند.
از آنجا که اظهارات این زن از نظر کارآگاهان مشکوک بود بازجوییهای فنی از او ادامه یافت اما متهم در هیچ مرحله تحقیق قتل را نپذیرفت. این شرایط ادامه داشت تا اینکه نظریه پزشکی قانونی ادعای زن مبنی بر خودزنی همسرش را رد کرد و مشخص شد نحوه ورود چاقو نشان میدهد فرد دیگری بهمقتول حمله کرده است.
به این ترتیب پرونده تکمیل و برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی منتقل شد. سال گذشته «نرگس» در برابر قضات قرار گرفت و خانواده شوهرش برای او قصاص خواستند.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و در حالی که گریه میکرد گفت: بهخاطر مشکلی که همسرم داشت، نمیتوانستیم بچه دار شویم اما همیشه خانواده همسرم مرا تحقیر میکردند. هشت سال با هم زندگی کردیم. با اینکه او کمی عصبی بود اما اگر خانوادهاش دخالتی نمیکردند هیچ مشکلی نداشتیم.آن روز حدود ساعت 9 صبح از خواب بیدار شده بودیم که خواهرشوهرم تماس گرفت و گفت که به خانه ما میآیند. ما قرار بود مسافرت برویم و چیزی در خانه نداشتیم. به همین دلیل از شوهرم خواستم گوشت و میوه بخرد. او وقتی فهمید برادرش هم قرار است بیاید عصبانی شد و از من خواست که با آنها تماس بگیرم و عذرخواهی کنم. سر همین موضوع هم با هم درگیر شدیم. سپس آن اتفاق افتاد. او حتی خواست مرا خفه کند که من از دستش در رفتم. هنوز هم نمیدانم چه شد که او زخمی روی زمین افتاد. باور کنید همسرم خودزنی کرد.
در پایان این جلسه قضات شعبه چهارم وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود زن جوان را به قصاص محکوم کردند. این حکم بهدیوان عالی فرستاده شد
اما در یکقدمی تأیید،متهم ادعا کرد مدرکی برای اثبات بیگناهیاش دارد و با وکیلش درخواست محاکمه دوباره کرد. با این شرایط پرونده به دادگاه کیفری بازگشت و بزودی در دادگاه کیفری بار دیگر مورد رسیدگی قرار میگیرد.