راهبرد هسته ای دولت ترامپ
انتشار «راهبرد جدید هستهای» آمریکا پس از هشت سال با رویکرد نوسازی تسلیحات اتمی در سه سطح هوایی، زمینی و دریایی به منظور مقابله با چالشهای امنیتی و افزایش قدرت بازدارندگی، از نقش آفرینی بیشتر این دسته از سلاحهای کشتار جمعی در دکترین نظامی واشنگتن و نگاه قلدرمآبانه آنها به دنیا نشان دارد.
خبرگزاری میزان -
با نگاهی به بندهای مختلف این راهبرد، آنچه بیش از همه جلب توجه میکند، کاهش آستانه پاسخ هستهای آمریکا به تهدیدات امنیتی است که دقیقاً با رجزخوانیهای ترامپ علیه دیگر کشورها به خصوص کره شمالی همخوانی داشته و نشان میدهد که ترامپ به این ابزار، بیش از مؤلفههای دیگر برای به اصطلاح زهر چشم گرفتن از رقبا و دشمنانش تکیه دارد. در این میان، گویا آمریکاییها حساب ویژهای روی روسها و برقراری توازن در معادلات منطقهای و جهانی با مسکو باز کرده و تسلیحات هستهای روسیه بزرگترین تهدید موجود برای آمریکا ارزیابی شدهاند، هرچند بخشهایی به چین و ایران نیز اختصاص یافته است.
مطابق این سند، افزایش توان هستهای با صرف هزینه هنگفت ۱.۲ تریلیون دلاری، با هدف به اصطلاح «ارتقاء توان بازدارندگی» صورت میگیرد و رئیس جمهور آمریکا از اختیار صدور دستور «حمله هستهای» در پاسخ به «حملات غیر هستهای» برخوردار است؛ به این ترتیب که اگر طرف مقابل، هجمه غیر هستهای بزرگی را علیه آمریکا و متحدانش در ناتو صادر کند، پنتاگون مجاز به برخورد همسطح نیست و باید حمله هستهای در دستور کار قرار گیرد، در حالی که در سند تدوین شده قبلی در سال ۲۰۱۰، حمله هستهای به عنوان آخرین راه حل مدنظر قرار داشت.
این در حالی است که به نوشته نشریه «تایم»، رئیس جمهور آمریکا در اواخر سال گذشته میلادی، به وزارت انرژی این کشور دستور داده بود برای یک «آزمایش جدید هستهای» آماده باشد که به قول یک مقام دولتی، «هدف چنین آزمایشی، که دولت ترامپ آن را یک «آزمایش ساده» توصیف میکند، نه محک زدن سطح آمادگی عملیاتی تسلیحات هستهای آمریکا بلکه هدفی سیاسی خواهد بود» و هشداری است به روسیه، ایران و کره شمالی!
البته مستنداتی نیز وجود دارد که نشان میدهد ترامپ همچنان به حفظ راهبرد «ضربه نخست» و نگه داشتن سایه تهدید هستهای علیه دیگر کشورها به عنوان یک گزینه اصلی تأکید دارد، چراکه به گفته «مایکلا داج»، تحلیلگر بنیاد «هریتج»؛ «در این سند در خصوص زمان و چگونگی اقدام تلافیجویانه احتمالی آمریکا ابهام عمدی ایجاد شده است.» به تعبیر دیگر، ترامپ میتواند با استناد به مفاد این راهبرد، به هر کشوری در هر زمانی و به هر بهانه ای، حمله «پیشدستانه» اتمی کرده و آن را با توجیه رفع چالشها و تهدیدات امنیتی لاپوشانی کند.
ترامپ همچنین برای اولین باز از سال ۱۹۸۴، دستور ساخت یک کلاهک جدید هستهای را صادر کرده است که در صورت استقرار یا آزمایش آن، توافق هستهای ۳۰ ساله واشنگتن – مسکو را نقض میکند و به این ترتیب، باید شاهد آغاز یک جنگ سرد دیگر با همه تبعات آن باشیم. افزون بر این، آمریکا با کاهش آستانه استفاده از تسلیحات هستهای، چارچوب خلع تسلیحات هستهای را به طور کلی نادیده گرفته است، در حالی که همه قدرتهای هستهای، بر اساس بند چهارم «پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» (ان پی تی)، به خلع سلاح تدریجی موظف شدهاند. واقعیت آن است که با ارتقای توان هستهای آمریکا، کاخ سفید بار دیگر اشتباهات گذشته خود را تکرار کرده و با به روز رسانی سرعت، دقت و میزان تخریب تسلیحات اتمی، رقابت جدید تسلیحاتی با روسیه و چین را کلید زده است، به نحوی که این دو کشور نیز چارهای نمیبینند، جز اینکه تسلیحاتی را تولید کنند که از فاکتور بازدارندگی «متقابل» در برابر زرادخانه آمریکا برخوردار باشند.
پیش از انتشار این سند، البته مقدماتی نیز چیده شده بود. حدود دو هفته قبل از انتشار راهبرد جدید هستهای آمریکا، «بولتن دانشمندان اتمی» که میزان فاصله بشر با جنگ اتمی را بررسی کرده و آن را به صورت نمادین با ساعت موسوم به «ساعت روز قیامت» نمایش میدهد، دست بکار شده و با توجه به وقایع اخیر در دنیا، احتمال نزدیک شدن جهان به جنگ اتمی ویرانگر را نیم دقیقه جلو کشیده و از دو نیم دقیقه به نیمه شب، روی دو دقیقه تنظیم کردند. عقربه این ساعت کذایی با دوری یا نزدیکی دنیا به نبرد هستهای، به ساعت ۲۴ نزدیک و یا از آن دور میشود و دستاندرکاران این گروه که حالا اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده و جاده صاف کن سیاستهای هستهای ترامپ شدهاند، اعلام کردهاند امنیت جهان در مقایسه با سال قبل، کمتر و خطرناکتر شده و شباهت زیادی به اوضاع پیش از کلید خوردن جنگ جهانی دوم دارد.
در این سند، به تشریح راهبرد بازدارنده آمریکا در قبال ایران نیز پرداخته شده و آمده است: «راهبرد بازدارنده ما طوری طراحی شده تا اطمینان حاصل شود مسئولان ایرانی بدانند که هر گونه حمله راهبردی غیر هستهای علیه ایالات متحده، متحدان و شرکایش، به شکست منجر خواهد شد و اقدامی است که هزینههایش بالاتر از مزایای آن خواهد بود». در این خصوص باید به آمریکاییها یادآور شد که جمهوری اسلامی، هیچگاه آغازکننده جنگی نبوده و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در دکترین نظامی کشورمان جایی ندارد، اما چنانچه روزی دشمن بخواهد پای خود را از گلیمش بیشتر دراز کند، یقیناً پاسخی دریافت خواهد کرد که اولاً با پیروزی قاطع همراه خواهد بود و نه شکست و ثانیاً با معکوس کردن معادله هزینه – فایده برای حریف، هزینهها و خسارات زیادی را به تفنگداران آمریکا تحمیل میکند؛ و بالاخره باید گفت؛ میلیتاریسم، راهبردی است که همه رؤسای جمهور آمریکا کم و بیش به دنبال آن بودهاند و لذا تهدیدات اخیر هستهای آمریکا مندرج در سند فوقالذکر، باید در چارچوب حرکت کاخ سفید در جهت احیای «جهان تک قطبی» تفسیر و تأویل شود؛ اقدامی که با توجه به تجارب گذشته، دوران آن به سر آمده و نتیجهای جز ترویج تهدید و ناامنی در جهان و شکست برای سیاستمداران متوهم آمریکا نخواهد داشت.
به گزارش گروه فضای مجازی ،حسین کنعانی مقدم در یادداشت روزنامه حمایت نوشت: انتشار «راهبرد جدید هستهای» آمریکا پس از هشت سال با رویکرد نوسازی تسلیحات اتمی در سه سطح هوایی، زمینی و دریایی به منظور مقابله با چالشهای امنیتی و افزایش قدرت بازدارندگی، از نقش آفرینی بیشتر این دسته از سلاحهای کشتار جمعی در دکترین نظامی واشنگتن و نگاه قلدرمآبانه آنها به دنیا نشان دارد.
با نگاهی به بندهای مختلف این راهبرد، آنچه بیش از همه جلب توجه میکند، کاهش آستانه پاسخ هستهای آمریکا به تهدیدات امنیتی است که دقیقاً با رجزخوانیهای ترامپ علیه دیگر کشورها به خصوص کره شمالی همخوانی داشته و نشان میدهد که ترامپ به این ابزار، بیش از مؤلفههای دیگر برای به اصطلاح زهر چشم گرفتن از رقبا و دشمنانش تکیه دارد. در این میان، گویا آمریکاییها حساب ویژهای روی روسها و برقراری توازن در معادلات منطقهای و جهانی با مسکو باز کرده و تسلیحات هستهای روسیه بزرگترین تهدید موجود برای آمریکا ارزیابی شدهاند، هرچند بخشهایی به چین و ایران نیز اختصاص یافته است.
مطابق این سند، افزایش توان هستهای با صرف هزینه هنگفت ۱.۲ تریلیون دلاری، با هدف به اصطلاح «ارتقاء توان بازدارندگی» صورت میگیرد و رئیس جمهور آمریکا از اختیار صدور دستور «حمله هستهای» در پاسخ به «حملات غیر هستهای» برخوردار است؛ به این ترتیب که اگر طرف مقابل، هجمه غیر هستهای بزرگی را علیه آمریکا و متحدانش در ناتو صادر کند، پنتاگون مجاز به برخورد همسطح نیست و باید حمله هستهای در دستور کار قرار گیرد، در حالی که در سند تدوین شده قبلی در سال ۲۰۱۰، حمله هستهای به عنوان آخرین راه حل مدنظر قرار داشت.
این در حالی است که به نوشته نشریه «تایم»، رئیس جمهور آمریکا در اواخر سال گذشته میلادی، به وزارت انرژی این کشور دستور داده بود برای یک «آزمایش جدید هستهای» آماده باشد که به قول یک مقام دولتی، «هدف چنین آزمایشی، که دولت ترامپ آن را یک «آزمایش ساده» توصیف میکند، نه محک زدن سطح آمادگی عملیاتی تسلیحات هستهای آمریکا بلکه هدفی سیاسی خواهد بود» و هشداری است به روسیه، ایران و کره شمالی!
البته مستنداتی نیز وجود دارد که نشان میدهد ترامپ همچنان به حفظ راهبرد «ضربه نخست» و نگه داشتن سایه تهدید هستهای علیه دیگر کشورها به عنوان یک گزینه اصلی تأکید دارد، چراکه به گفته «مایکلا داج»، تحلیلگر بنیاد «هریتج»؛ «در این سند در خصوص زمان و چگونگی اقدام تلافیجویانه احتمالی آمریکا ابهام عمدی ایجاد شده است.» به تعبیر دیگر، ترامپ میتواند با استناد به مفاد این راهبرد، به هر کشوری در هر زمانی و به هر بهانه ای، حمله «پیشدستانه» اتمی کرده و آن را با توجیه رفع چالشها و تهدیدات امنیتی لاپوشانی کند.
ترامپ همچنین برای اولین باز از سال ۱۹۸۴، دستور ساخت یک کلاهک جدید هستهای را صادر کرده است که در صورت استقرار یا آزمایش آن، توافق هستهای ۳۰ ساله واشنگتن – مسکو را نقض میکند و به این ترتیب، باید شاهد آغاز یک جنگ سرد دیگر با همه تبعات آن باشیم. افزون بر این، آمریکا با کاهش آستانه استفاده از تسلیحات هستهای، چارچوب خلع تسلیحات هستهای را به طور کلی نادیده گرفته است، در حالی که همه قدرتهای هستهای، بر اساس بند چهارم «پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» (ان پی تی)، به خلع سلاح تدریجی موظف شدهاند. واقعیت آن است که با ارتقای توان هستهای آمریکا، کاخ سفید بار دیگر اشتباهات گذشته خود را تکرار کرده و با به روز رسانی سرعت، دقت و میزان تخریب تسلیحات اتمی، رقابت جدید تسلیحاتی با روسیه و چین را کلید زده است، به نحوی که این دو کشور نیز چارهای نمیبینند، جز اینکه تسلیحاتی را تولید کنند که از فاکتور بازدارندگی «متقابل» در برابر زرادخانه آمریکا برخوردار باشند.
پیش از انتشار این سند، البته مقدماتی نیز چیده شده بود. حدود دو هفته قبل از انتشار راهبرد جدید هستهای آمریکا، «بولتن دانشمندان اتمی» که میزان فاصله بشر با جنگ اتمی را بررسی کرده و آن را به صورت نمادین با ساعت موسوم به «ساعت روز قیامت» نمایش میدهد، دست بکار شده و با توجه به وقایع اخیر در دنیا، احتمال نزدیک شدن جهان به جنگ اتمی ویرانگر را نیم دقیقه جلو کشیده و از دو نیم دقیقه به نیمه شب، روی دو دقیقه تنظیم کردند. عقربه این ساعت کذایی با دوری یا نزدیکی دنیا به نبرد هستهای، به ساعت ۲۴ نزدیک و یا از آن دور میشود و دستاندرکاران این گروه که حالا اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده و جاده صاف کن سیاستهای هستهای ترامپ شدهاند، اعلام کردهاند امنیت جهان در مقایسه با سال قبل، کمتر و خطرناکتر شده و شباهت زیادی به اوضاع پیش از کلید خوردن جنگ جهانی دوم دارد.
در این سند، به تشریح راهبرد بازدارنده آمریکا در قبال ایران نیز پرداخته شده و آمده است: «راهبرد بازدارنده ما طوری طراحی شده تا اطمینان حاصل شود مسئولان ایرانی بدانند که هر گونه حمله راهبردی غیر هستهای علیه ایالات متحده، متحدان و شرکایش، به شکست منجر خواهد شد و اقدامی است که هزینههایش بالاتر از مزایای آن خواهد بود». در این خصوص باید به آمریکاییها یادآور شد که جمهوری اسلامی، هیچگاه آغازکننده جنگی نبوده و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در دکترین نظامی کشورمان جایی ندارد، اما چنانچه روزی دشمن بخواهد پای خود را از گلیمش بیشتر دراز کند، یقیناً پاسخی دریافت خواهد کرد که اولاً با پیروزی قاطع همراه خواهد بود و نه شکست و ثانیاً با معکوس کردن معادله هزینه – فایده برای حریف، هزینهها و خسارات زیادی را به تفنگداران آمریکا تحمیل میکند؛ و بالاخره باید گفت؛ میلیتاریسم، راهبردی است که همه رؤسای جمهور آمریکا کم و بیش به دنبال آن بودهاند و لذا تهدیدات اخیر هستهای آمریکا مندرج در سند فوقالذکر، باید در چارچوب حرکت کاخ سفید در جهت احیای «جهان تک قطبی» تفسیر و تأویل شود؛ اقدامی که با توجه به تجارب گذشته، دوران آن به سر آمده و نتیجهای جز ترویج تهدید و ناامنی در جهان و شکست برای سیاستمداران متوهم آمریکا نخواهد داشت.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *