مردم را نشانه گرفته اند!
عرصه مناسبات ایران اسلامی و غرب در طول چهار دهه گذشته، مشحون از چالشها و تنشهایی بوده است که نوع نگاه استکباری آمریکا و متحدانش باعثوبانی آن بوده و در این میان، «تحریم»، یکی از پرکاربردترین و نامآشناترین ابزارهای سیاسی دشمنان انقلاب اسلامی برای تحمیل خواستههای خود بوده است.
خبرگزاری میزان -
اغتشاشات اخیر کشورمان، از آن دست موضوعاتی است که موردتوجه ویژه آمریکاییها قرارگرفته و حساسیت آنها از خیز جدید واشنگتن برای اعمال تحریمهای حقوق بشری ذیل تحریمهای ... ستهای حکایت دارد، ولی غالباً از این نکته غفلت میشود که تمدید و تصویب هر نوع تحریمی از سوی هر کشوری بهخصوص از سوی آمریکا که بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان به شمار میآید، برخلاف حقوق اساسی ملت ایران و درواقع نقض آشکار حقوق بشر است. بهبیاندیگر، جوهره و جانمایه همه تحریمهایی که تاکنون علیه کشورمان وضعشده، زیر پا گذاشتن اصول انسانی - اخلاقی از رهگذر اعمال تحریمهاست که درنتیجه، به نقض فاحش حقوق بشر منتهی میشود. بهعنوان نمونه، آمریکاییها ادعا میکردند برای عدم تأثیرگذاری تحریمها بر مردم کوچه و بازار تلاش زیادی کردهاند، درحالیکه کارشکنی آنها در تعاملات تجاری سایر کشورها با کشورمان، بخشهای آسیبپذیر همچون دارو، درمان و مراقبتهای بهداشتی کودکان را در معرض خطر جدی قرار داد و به دلیل عدم دسترسی به برخی از نیازهای اولیه، افراد عادی، بیشترین آسیبها را از ناحیه سیاستهای ضد حقوق بشری آمریکا و غرب متحمل شدند.
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر اینکه در راستای تعالیم دینی، اصرار و تأکید فراوانی بر حفظ کرامت و حقوق انسانها دارد، با سازوکارهایی که در سطح جهانی برای شفافسازی در این حوزه ارائه شده که نمونه بارز آن، مکانیسم «یو پی آر» است؛ موافقت کامل داشته است. این سازوکار همه کشورها را ملزم به ارائه گزارش و مشخص کردن وضعیت حقوق بشری خود در سازمان ملل میکند. بنابراین، جمهوری اسلامی، نهتنها به لحاظ اخلاقی و شرعی به ارزشهای انسانی پایبند است بلکه یکی از حامیان اصلی چارچوبی است که سابقه حقوق بشری کشورهای مدعی را در معرض قضاوت و ارزیابی قرار میدهد.
حتی اگر معیارها و ضوابط موردپذیرش غرب را هم در خصوص وضع تحریمها مدنظر قرار دهیم، بازهم آمریکا محکوم است، چراکه چنین اقدامات خصمانهای حداقل با چهار سند مهم بینالمللی ازجمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، «قطعنامههای متعدد در خصوص ممنوعیت اقدامات یکجانبه و تقویت همکاریهای بینالمللی در زمینه حقوق بشر»، «منشور ملل متحد» و «اعلامیه سازمان ملل درباره اصول حقوق بینالملل ناظر بر روابط و همکاریهای دوستانه بین دولتها» منافات دارد.
از سوی دیگر، آمریکا و متحدانش درکی از فرهنگ انقلابی ایران ندارند و در این توهم به سر میبرند که تحریمها به ارتقاء شرایط حقوق بشری کمک خواهد کرد. تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشری که از سوی منافقین و ضدانقلاب خارجنشین، تغذیه اطلاعاتی شده و گزارشهای او دستمایه تحریمها در این حوزه است، نهتنها هیچ تأثیری در بهاصطلاح تغییر یا کنترل رفتار نظام اسلامی نداشته، بلکه از یکسو آستانه مقاومت و تحمل کشور را در برابر فشارها مضاعف کرده و از سوی دیگر، عزم و اراده ملت را در مقابله با تحریمها افزایش داده است. گفتنی است؛ مطابق یک تحقیق، فقط یک تحریم از هر سه تحریم بعد از جنگ جهانی دوم موفق به دستیابی به اهداف پیشبینیشده سیاسی خود شده و از ۱۰۳ تحریم اعمالی بعد از جنگ دوم جهانی تا سال ۱۹۹۶، بین ۶۷ الی ۶۹ درصد ناموفق بودهاند؛ به این معنی که هیچ تأثیری بر رفتار کشورهای هدف نداشته یا تأثیر کمی داشتهاند.
اگر نگوییم تحریمها بر ایران بیتأثیر بوده، تردیدی وجود ندارد که فشارها بر ایران به اهداف مدنظر غرب منتهی نشده است؛ ضمن اینکه تجربه ثابت کرده هر جا کمیت آمریکا در منطقه، بخشهای مختلف دنیا و اقتصادش لنگ مانده، ایران اسلامی را بهعنوان یکی از کانون فرافکنیهای خود انتخاب کرده و برای جبران ناکامیها کوشیده است تا کشورمان را مقصر معرفی کند.
این نکته را نیز نباید ازنظر دور داشت که تحریمهایی حقوق بشری آمریکا، به معنای تحریم دستگاهها و نهادهایی است که با اغتشاشگران برخورد کرده و امنیت را عمدتاً در دو حوزه «ملی» و «سایبری» تأمین میکنند. از این منظر، حقوق بشر آمریکایی، حربه و بهانهای برای برهم زدن آرامش و نفوذ دادن اخلالگران برای ضربه به امنیت ملی ارزیابی میشود و لذا تحریمهای حقوق بشری، مستقیماً بر حق برخورداری عامه مردم از آسایش و آرامش تأثیر میگذارد. تحمیلها و فشارها برای تغییر سبک زندگی ایرانی – اسلامی را هم باید به سیاهه نقض حقوق بشر غربی افزود، اما نه آمریکا و غرب، بلکه هیچ کشور دیگری نمیتواند فرهنگ خود را به مردم مسلمان کشورمان تحمیل کرده و به نام حقوق بشر، حقوق اساسی آنها را لگدمال کند.
بنابراین، ابزار تحریم و فشار، با هر مقیاسی، چه با مبانی حقوق بشری و قوانینی که در سازمانهای تابعه نظام بینالملل سلطه ساری و جاری است و چه با ارزشهای اخلاقی و انسانی، مغایرت تام و تمام دارد و سندی است غیرقابل خدشه بر رسوایی مدعیان و حامیان دروغین حقوق انسانها.
به گزارش گروه فضای مجازی ، حسین کنعانی مقدم در یادداشت رونامه حمایت نوشت: عرصه مناسبات ایران اسلامی و غرب در طول چهار دهه گذشته، مشحون از چالشها و تنشهایی بوده است که نوع نگاه استکباری آمریکا و متحدانش باعثوبانی آن بوده و در این میان، «تحریم»، یکی از پرکاربردترین و نامآشناترین ابزارهای سیاسی دشمنان انقلاب اسلامی برای تحمیل خواستههای خود بوده است. از موضعگیریهای مقامات آمریکایی از ابتدا تاکنون اینگونه برمیآید که تحریمها اساساً برای تغییر محاسبات و رفتار جمهوری اسلامی اعمال میشوند و بکارگیری یک تیم حقوقی متشکل از افراد کهنهکار در این امر، نشان میدهد که واضعان تحریمها به دنبال توجیه حقوقی آنها هستند.
اغتشاشات اخیر کشورمان، از آن دست موضوعاتی است که موردتوجه ویژه آمریکاییها قرارگرفته و حساسیت آنها از خیز جدید واشنگتن برای اعمال تحریمهای حقوق بشری ذیل تحریمهای ... ستهای حکایت دارد، ولی غالباً از این نکته غفلت میشود که تمدید و تصویب هر نوع تحریمی از سوی هر کشوری بهخصوص از سوی آمریکا که بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان به شمار میآید، برخلاف حقوق اساسی ملت ایران و درواقع نقض آشکار حقوق بشر است. بهبیاندیگر، جوهره و جانمایه همه تحریمهایی که تاکنون علیه کشورمان وضعشده، زیر پا گذاشتن اصول انسانی - اخلاقی از رهگذر اعمال تحریمهاست که درنتیجه، به نقض فاحش حقوق بشر منتهی میشود. بهعنوان نمونه، آمریکاییها ادعا میکردند برای عدم تأثیرگذاری تحریمها بر مردم کوچه و بازار تلاش زیادی کردهاند، درحالیکه کارشکنی آنها در تعاملات تجاری سایر کشورها با کشورمان، بخشهای آسیبپذیر همچون دارو، درمان و مراقبتهای بهداشتی کودکان را در معرض خطر جدی قرار داد و به دلیل عدم دسترسی به برخی از نیازهای اولیه، افراد عادی، بیشترین آسیبها را از ناحیه سیاستهای ضد حقوق بشری آمریکا و غرب متحمل شدند.
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر اینکه در راستای تعالیم دینی، اصرار و تأکید فراوانی بر حفظ کرامت و حقوق انسانها دارد، با سازوکارهایی که در سطح جهانی برای شفافسازی در این حوزه ارائه شده که نمونه بارز آن، مکانیسم «یو پی آر» است؛ موافقت کامل داشته است. این سازوکار همه کشورها را ملزم به ارائه گزارش و مشخص کردن وضعیت حقوق بشری خود در سازمان ملل میکند. بنابراین، جمهوری اسلامی، نهتنها به لحاظ اخلاقی و شرعی به ارزشهای انسانی پایبند است بلکه یکی از حامیان اصلی چارچوبی است که سابقه حقوق بشری کشورهای مدعی را در معرض قضاوت و ارزیابی قرار میدهد.
حتی اگر معیارها و ضوابط موردپذیرش غرب را هم در خصوص وضع تحریمها مدنظر قرار دهیم، بازهم آمریکا محکوم است، چراکه چنین اقدامات خصمانهای حداقل با چهار سند مهم بینالمللی ازجمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، «قطعنامههای متعدد در خصوص ممنوعیت اقدامات یکجانبه و تقویت همکاریهای بینالمللی در زمینه حقوق بشر»، «منشور ملل متحد» و «اعلامیه سازمان ملل درباره اصول حقوق بینالملل ناظر بر روابط و همکاریهای دوستانه بین دولتها» منافات دارد.
ازاینرو، چنانچه آنگونه که سیاستمداران آمریکایی معتقدند، ملاک عمل در قبال کشورها بر پایه استانداردهای جهانی باشد، اسناد ذکرشده، بر خودداری از توسل به تحریم و احترام به حقوق بشر تصریح کردهاند. افزون بر اینکه «کمیته حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی» سازمان ملل طی مصوبهای از کشورهای تحریمکننده خواسته است که به این حقوق سهگانه در جوامعی که مورد تحریم قرار میگیرند، احترام گذاشته و در خصوص رعایت آنها تضمین بدهند. بنابراین، اگر تحریمها به این حقوق اساسی لطمه وارد کنند، طبیعتاً هر نوع تحریمی، غیرانسانی و ناقض اصول بهاصطلاح بینالمللی است، زیرا یکی از اهداف نهچندان پنهان آمریکا، هجمه به فرهنگ ایرانی – اسلامی و اقتصاد کشور است.
از سوی دیگر، آمریکا و متحدانش درکی از فرهنگ انقلابی ایران ندارند و در این توهم به سر میبرند که تحریمها به ارتقاء شرایط حقوق بشری کمک خواهد کرد. تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشری که از سوی منافقین و ضدانقلاب خارجنشین، تغذیه اطلاعاتی شده و گزارشهای او دستمایه تحریمها در این حوزه است، نهتنها هیچ تأثیری در بهاصطلاح تغییر یا کنترل رفتار نظام اسلامی نداشته، بلکه از یکسو آستانه مقاومت و تحمل کشور را در برابر فشارها مضاعف کرده و از سوی دیگر، عزم و اراده ملت را در مقابله با تحریمها افزایش داده است. گفتنی است؛ مطابق یک تحقیق، فقط یک تحریم از هر سه تحریم بعد از جنگ جهانی دوم موفق به دستیابی به اهداف پیشبینیشده سیاسی خود شده و از ۱۰۳ تحریم اعمالی بعد از جنگ دوم جهانی تا سال ۱۹۹۶، بین ۶۷ الی ۶۹ درصد ناموفق بودهاند؛ به این معنی که هیچ تأثیری بر رفتار کشورهای هدف نداشته یا تأثیر کمی داشتهاند.
اگر نگوییم تحریمها بر ایران بیتأثیر بوده، تردیدی وجود ندارد که فشارها بر ایران به اهداف مدنظر غرب منتهی نشده است؛ ضمن اینکه تجربه ثابت کرده هر جا کمیت آمریکا در منطقه، بخشهای مختلف دنیا و اقتصادش لنگ مانده، ایران اسلامی را بهعنوان یکی از کانون فرافکنیهای خود انتخاب کرده و برای جبران ناکامیها کوشیده است تا کشورمان را مقصر معرفی کند.
این نکته را نیز نباید ازنظر دور داشت که تحریمهایی حقوق بشری آمریکا، به معنای تحریم دستگاهها و نهادهایی است که با اغتشاشگران برخورد کرده و امنیت را عمدتاً در دو حوزه «ملی» و «سایبری» تأمین میکنند. از این منظر، حقوق بشر آمریکایی، حربه و بهانهای برای برهم زدن آرامش و نفوذ دادن اخلالگران برای ضربه به امنیت ملی ارزیابی میشود و لذا تحریمهای حقوق بشری، مستقیماً بر حق برخورداری عامه مردم از آسایش و آرامش تأثیر میگذارد. تحمیلها و فشارها برای تغییر سبک زندگی ایرانی – اسلامی را هم باید به سیاهه نقض حقوق بشر غربی افزود، اما نه آمریکا و غرب، بلکه هیچ کشور دیگری نمیتواند فرهنگ خود را به مردم مسلمان کشورمان تحمیل کرده و به نام حقوق بشر، حقوق اساسی آنها را لگدمال کند.
بنابراین، ابزار تحریم و فشار، با هر مقیاسی، چه با مبانی حقوق بشری و قوانینی که در سازمانهای تابعه نظام بینالملل سلطه ساری و جاری است و چه با ارزشهای اخلاقی و انسانی، مغایرت تام و تمام دارد و سندی است غیرقابل خدشه بر رسوایی مدعیان و حامیان دروغین حقوق انسانها.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *