زلزله تهران و نکاتی که زمان وقوع باید به آن توجه کرد!
بلندترین شب سال به جای یلدا یک شب قبل از آن برای تهرانیها رقم خورد تا در هجوم آلودگی هوا و سرما، مردم دلهره زلزلهای را به دل داشته باشند که با قدرت۵/۲ ریشتر در بیخ گوش آنها به وقوع پیوست.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی ، این زلزله که حدود یکچهارم کشور را درگیر خود کرد، حکایت از آن داشت که دومینوی زلزله در کشور به راه افتاده است و هر روز باید شاهد لرزهای جدید با وسعت و عمقی متفاوت در گوشهای از کشور باشیم. اما این بار زلزله با زلزلههای دیگر کمی متفاوت بود؛ زلزله درست در مهمترین و بزرگترین کلانشهر کشور یعنی تهران با جمعیتی بالغ بر پنج میلیون نفر رخ داد تا نگاههای ترسآلود به دنبال رصد اخبار جدید از زلزله باشند تا نکند بار دیگر رنگ مشکی به قلب و ذهن مردم افشانده شود و داغی عظیم گریبانگیر این دیار شود.
این زلزله را شاید بتوان مهمترین و حقیقیترین مانور زلزله نامید که در پس آن چند نکته اساسی نهفته است که در صورت عدم اتخاذ تدبیری مناسب برای آنها بحرانی فراگیر گریبانگیر کشور خواهد شد.
عدم آشنایی با اصول اولیه برخورد با زلزله
آمارهای رسمی حکایت از عدم وجود تلفات جانی از زلزله داشت، اما همین آمار در بخشی دیگر حاکی از مصدوم شدن چیزی در حدود ۴۰ نفر از شهروندان بود. شهروندانی که در حین خارج شدن از ساختمانها به دلیل تراکم خروج نفرات دچار سانحه شدند و همین موضوع باعث شد تا پای آنها به مراکز درمانی باز شود.
شاید یکی از مهمترین علل وقوع چنین موضوعی عدمآگاهی شهروندان تهرانی در مواجهه با پدیدهای همچون زلزله است. توجه به افراد کمتوان، سالمندان و زنان باردار و در نهایت خردسالان در این ثانیههای اندک دارای اهمیت بسیاری است چراکه این دسته از افراد توانایی و سرعت عمل کمتری نسبت به دیگران داشته و از سطح آسیبپذیری بالاتری برخوردار هستند.
مشاهدات و تحقیق میدانی حکایت از آن داشت که در زمان وقوع زلزله برخی از شهروندان برای خروج از ساختمان از آسانسور استفاده کردهاند؛ این در حالی است که در بروز حادثه زلزله آسانسور مرگبارترین ابزار به حساب میآید.
با توجه به این موارد ضروری است مسئولان مدیریت بحران کشور فکری به حال آموزش اصول مواجهه با زلزله بکنند چراکه بیش از زلزله ترس از آن میتواند برای شهروندان خسارتآفرین و تلفاتزا باشد و باعث شود آن دسته از افراد که توانایی و سرعت عمل پایینتری دارند در زیر دست و پا مانده و جانشان به مخاطره بیفتد.
گره خوردن خیابانهای شهر
همانطور که تمامی مردم به وضوح دیدند، یکی از مهمترین چالشهای پس از زلزله قفل شدن خیابانها در همان دقایق اول بود. سرازیر شدن حجم بالایی از خودروها به خیابانها و تراکم بیش از حد در اطراف پمپ بنزینها هشدار را به مرز خطر رساند و کار را تا جایی تنگ کرد که برخی از مردم برای فرار از غائله زلزله از خطوط ویژه استفاده میکردند.
یقینا اگر حادثه زلزله در تهران، حد و وسعت بیشتری داشت، همین هجوم مردم به خیابانها و مسدود شدن شریانهای حملونقل شهری خود اولین عامل بروز فاجعه انسانی و مرگ بسیاری از شهروندان در زیر آوارها میشد چراکه با این رویکرد امکان جابهجایی و داشتن سرعت عمل از نیروهای امدادی گرفته شده و نمیتوانستند در زمان مقتضی خود را به حادثه دیدگان برسانند.
از سوی دیگر حضور این تعداد از خودرو در خیابانها خود از پتانسیلی بالا برای بروز حادثه برخوردار است چراکه در صورت ریزش یک ساختمان یا یکی از عناصر شهری تعداد زیادی از افراد را دچار سانحه میکرد و باعث افزوده شدن مشکلی بر مشکلات دیگر میشد.
مردم به کجا پناه ببرند
یکی از سوالاتی که در حین و بعد از وقوع زلزله بین مردم مطرح میشد، این بود که باید به کجا پناه ببرند. این سوال حکایت از این داشت که شهروندان و ساکنان هر منطقه از مکان پناهگاهها و سولههای مدیریت بحران بیخبر هستند. یقینا پارکها و خیابانها در شرایط بحرانی نمیتوانند نقاطی امن برای مردم به حساب آیند. بر همین اساس در هر منطقه و محله باید مراکزی جهت مدیریت بحران ایجاد و آدرسهای این اماکن به صورت مرتب به مردم ارائه شود.
مشخص بودن تعداد مراکز مدیریت بحران در هر منطقه و راهنمایی درست مردم برای اسکان در این مناطق در شرایط بحران یکی از رویکردهایی است که میتواند در کنترل دو مورد ذکر شده کمک شایانی کند و عملا روند امدادرسانی و مدیریت جمعیت هراسان از زلزله را آسانتر کند.
نکته پایانی
به هر صورت این بار زلزله تا بیخ گوش تهران آمد و توانست هیبت خود را به مدیران و مردم این کلانشهر نشان دهد. هر چند این زلزله همچون بادی آمد و رفت، اما برای موارد بعدی نمیتوان دلخوش به این بود که این بار هم زلزله بیاید و برود و خسارتی از خود به جای نگذارد. با توجه به تجربه بهدست آمده از زلزله تهران دولتمردان، مدیران شهری و تمامی نیروهای امدادی از همین امروز باید خود را برای چالشی بزرگ آماده کنند چراکه در صورت عدم آمادگی و عدم توجه به سهگانههای مطرح شده فوق، تهران مهمترین فاجعه را در طول تاریخ خود به نظاره خواهد نشست.
این زلزله را شاید بتوان مهمترین و حقیقیترین مانور زلزله نامید که در پس آن چند نکته اساسی نهفته است که در صورت عدم اتخاذ تدبیری مناسب برای آنها بحرانی فراگیر گریبانگیر کشور خواهد شد.
عدم آشنایی با اصول اولیه برخورد با زلزله
آمارهای رسمی حکایت از عدم وجود تلفات جانی از زلزله داشت، اما همین آمار در بخشی دیگر حاکی از مصدوم شدن چیزی در حدود ۴۰ نفر از شهروندان بود. شهروندانی که در حین خارج شدن از ساختمانها به دلیل تراکم خروج نفرات دچار سانحه شدند و همین موضوع باعث شد تا پای آنها به مراکز درمانی باز شود.
شاید یکی از مهمترین علل وقوع چنین موضوعی عدمآگاهی شهروندان تهرانی در مواجهه با پدیدهای همچون زلزله است. توجه به افراد کمتوان، سالمندان و زنان باردار و در نهایت خردسالان در این ثانیههای اندک دارای اهمیت بسیاری است چراکه این دسته از افراد توانایی و سرعت عمل کمتری نسبت به دیگران داشته و از سطح آسیبپذیری بالاتری برخوردار هستند.
مشاهدات و تحقیق میدانی حکایت از آن داشت که در زمان وقوع زلزله برخی از شهروندان برای خروج از ساختمان از آسانسور استفاده کردهاند؛ این در حالی است که در بروز حادثه زلزله آسانسور مرگبارترین ابزار به حساب میآید.
با توجه به این موارد ضروری است مسئولان مدیریت بحران کشور فکری به حال آموزش اصول مواجهه با زلزله بکنند چراکه بیش از زلزله ترس از آن میتواند برای شهروندان خسارتآفرین و تلفاتزا باشد و باعث شود آن دسته از افراد که توانایی و سرعت عمل پایینتری دارند در زیر دست و پا مانده و جانشان به مخاطره بیفتد.
گره خوردن خیابانهای شهر
همانطور که تمامی مردم به وضوح دیدند، یکی از مهمترین چالشهای پس از زلزله قفل شدن خیابانها در همان دقایق اول بود. سرازیر شدن حجم بالایی از خودروها به خیابانها و تراکم بیش از حد در اطراف پمپ بنزینها هشدار را به مرز خطر رساند و کار را تا جایی تنگ کرد که برخی از مردم برای فرار از غائله زلزله از خطوط ویژه استفاده میکردند.
یقینا اگر حادثه زلزله در تهران، حد و وسعت بیشتری داشت، همین هجوم مردم به خیابانها و مسدود شدن شریانهای حملونقل شهری خود اولین عامل بروز فاجعه انسانی و مرگ بسیاری از شهروندان در زیر آوارها میشد چراکه با این رویکرد امکان جابهجایی و داشتن سرعت عمل از نیروهای امدادی گرفته شده و نمیتوانستند در زمان مقتضی خود را به حادثه دیدگان برسانند.
از سوی دیگر حضور این تعداد از خودرو در خیابانها خود از پتانسیلی بالا برای بروز حادثه برخوردار است چراکه در صورت ریزش یک ساختمان یا یکی از عناصر شهری تعداد زیادی از افراد را دچار سانحه میکرد و باعث افزوده شدن مشکلی بر مشکلات دیگر میشد.
مردم به کجا پناه ببرند
یکی از سوالاتی که در حین و بعد از وقوع زلزله بین مردم مطرح میشد، این بود که باید به کجا پناه ببرند. این سوال حکایت از این داشت که شهروندان و ساکنان هر منطقه از مکان پناهگاهها و سولههای مدیریت بحران بیخبر هستند. یقینا پارکها و خیابانها در شرایط بحرانی نمیتوانند نقاطی امن برای مردم به حساب آیند. بر همین اساس در هر منطقه و محله باید مراکزی جهت مدیریت بحران ایجاد و آدرسهای این اماکن به صورت مرتب به مردم ارائه شود.
مشخص بودن تعداد مراکز مدیریت بحران در هر منطقه و راهنمایی درست مردم برای اسکان در این مناطق در شرایط بحران یکی از رویکردهایی است که میتواند در کنترل دو مورد ذکر شده کمک شایانی کند و عملا روند امدادرسانی و مدیریت جمعیت هراسان از زلزله را آسانتر کند.
نکته پایانی
به هر صورت این بار زلزله تا بیخ گوش تهران آمد و توانست هیبت خود را به مدیران و مردم این کلانشهر نشان دهد. هر چند این زلزله همچون بادی آمد و رفت، اما برای موارد بعدی نمیتوان دلخوش به این بود که این بار هم زلزله بیاید و برود و خسارتی از خود به جای نگذارد. با توجه به تجربه بهدست آمده از زلزله تهران دولتمردان، مدیران شهری و تمامی نیروهای امدادی از همین امروز باید خود را برای چالشی بزرگ آماده کنند چراکه در صورت عدم آمادگی و عدم توجه به سهگانههای مطرح شده فوق، تهران مهمترین فاجعه را در طول تاریخ خود به نظاره خواهد نشست.
منبع:فرهیختگان
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *