تفاوت پاداش های الهی در کلام حضرت علی (ع)
به گزارش گروه فضای مجازی ، نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود .
سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
شرح و تفسير حکمت 232 نهج البلاغه
امام علی (عليه السلام) فرمودند:مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ. (قالَ الرَّضِىُّ وَمَعنى ذلِكَ أنَّ ما يُنْفِقُهُ الْمَرْءُ مِنْ مالِهِ فِي سَبيلِ الْخَيْرِ وَالْبِرِّ وَإنْ كانَ يَسيراً فَإنَّ اللهَ تَعالى يَجْعَلُ الْجَزاءَ عَلَيْهِ عَظيماً كَثيراً وَالْيَدانِ هاهُنا عِبارَةٌ عَنِ النِّعْمَتَيْنِ فَفَرَّقَ(عليه السلام) بَيْنَ نِعْمَةِ الْعَبْدِ وَنِعْمَةِ الرَّبِّ تَعالى ذِكْرُهُ بِالْقَصيرَةِ وَالطَّويلَةِ فَجَعَلَ تِلْكَ قَصيرَةً وَهذِهِ طَويلَةً لاِنَّ نِعَمِ اللهِ أبَداً تَضْعُفُ عَلى نِعَمِ الْمَخْلُوقِ أضْعافاً كَثيرَةً إذْ كانَتْ نِعَمِ اللهِ أصْلُ النِّعَمِ كُلُّها فَكُلُّ نِعْمَة إلَيْها تَرْجِعُ وَمِنْها تَنْزِعُ).
كسى كه با دست كوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشيده مى شود. مرحوم سيد رضى مى گويد: «معناى اين كلام اين است كه آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيكى انفاق مى كند هرچند كم باشد خداوند جزا و پاداش او را بسيار مى دهد و منظور از دو دست (دست كوتاه و بلند) در اينجا دو نعمت است كه امام(عليه السلام) ميان نعمت پروردگار و نعمت انسان را با كوتاهى و بلندى فرق گذاشته است; نعمت و بخشش از سوى بنده را كوتاه و آنچه را از ناحيه خداوند است بلند شمرده است و اين بدان جهت است كه نعمت خدا همواره چندين برابر نعمت مخلوق است، زيرا نعمت هاى الهى اصل و اساس تمام نعمت هاست; تمام نعمت ها به او باز مى گردد و از سوى او سرچشمه گرفته مى شود (حتى نعمتى كه انسان آن را به ديگرى مى بخشد آن هم از سوى خداست و با توفيق الهى بذل و بخشش مى شود»
امام علی(عليه السلام) در اين گفتار نورانى اشاره به تفاوت پاداش الهى نسبت به اعمال بندگان كرده مى فرمايد: «كسى كه با دست كوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشيده مى شود»; (مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ). اشاره به اين كه عطاى بندگان هرقدر زياد باشد در مقابل عطاى الهى و پاداش هاى بسيار عظيمش كم و كوچك است.
قرآن مجيد مى فرمايد: «(مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا); هر كس كار نيكى را به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد». در جاى ديگر مى فرمايد: «(مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ كَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنْبُلَة مِّائَةُ حَبَّة وَاللهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ); كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند; كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد و خدا آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته باشد)، دو يا چند برابر مى كند; و لطف خدا گسترده، و او (به همه چيز) داناست».
در اين آيه ملاحظه مى كنيم كه پاداش الهى هفتصد برابر و گاهى دو يا چند برابر اين مقدار است كه قابل مقايسه با كار نيك بندگان نيست. سرانجام در آيه ديگرى خداى متعال به بندگان عطاى «غير مجذوذ» (بخشش هميشگى و جاويدان) را نويد مى دهد. البته جاى تعجب نيست; عظمت خداوند و وسعت رحمت او و جود و بخشش چنين اقتضايى را دارد و همه اينها جزو برنامه اى تشويقى براى ايجاد انگيزه هاى قوى تر در بندگان براى انجام كارهاى خير است. تعبير به «يَد طَويله» (دست بلند) و «يَد قَصيره» (دست كوتاه) كنايه از نعمت هاى بزرگ و كوچك است، زيرا انسان معمولا چيزى را كه مى بخشد با دست خود مى بخشد.
در حديثى كه مسلم در كتاب صحيح خود نقل كرده است مى خوانيم كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به همسرانش فرمود: «أسْرَعُكُنَّ لِحاقاً بي أطْوَلُكُنَّ يَداً; از ميان شما كسى زودتر به من ملحق مى شود كه دستش از همه بلندتر باشد» همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) معناى اين سخن را نفهميدند و گمان كردند اشاره به همين عضو مخصوص است و گاه طول دست خود را با هم مقايسه مى كردند تا اين كه «زينب بنت جحش» (همسر پيامبر(صلى الله عليه وآله)) از دنيا رفت و نخستين كسى از همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود كه به آن حضرت ملحق شد و او زنى بود كه بسيار در راه خدا صدقه مى داد و كارهاى خير فراوانى مى كرد حتى وسائلى با دست خود مى ساخت و مى فروخت و بهاى آن را در راه خدا انفاق مى كرد اينجا بود كه آنها مراد پيامبر(صلى الله عليه وآله) را فهميدند. علامه شوشترى(رحمه الله) بعد از نقل اين سخن در شرح نهج البلاغه خود از عايشه چنين نقل مى كند كه زينب (بنت جحش) به مقامى رسيد كه هيچ كس به آن نرسيد; پيامبر(صلى الله عليه وآله) به او بشارت داد كه به زودى به وى ملحق مى شود و همسرش در بهشت خواهد بود. مرحوم «مغنية» تفسير ديگرى براى اين گفتار گرانبهاى مولا كرده و «يَد قَصيره» را اشاره به جهاد در راه خدا و شهادت و امثال آن مى داند در حالى كه اين تفسير مناسبتى با تعبير «يد» ندارد به خصوص اين كه تعبير به «يد» در مورد بخشش در راه خدا در روايات ديگر نيز آمده است.
اضافه بر اين چنين تفسيرى سبب مى شود كه «يد طويلة» و «يد قصيرة» با يكديگر هماهنگ نباشند در حالى كه در تفسيرى كه در بالا آمد و مرحوم سيد رضى نيز بعداً ذكر مى كند اين دو يد با يكديگر هماهنگ اند و هر دو به معناى بخشش نعمت اند. مرحوم سيد رضى در اينجا بر خلاف روش معمولى خود، شرح نسبتاً مفصلى براى اين سخن آورده، مى گويد: «معناى اين كلام اين است كه آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيكى انفاق مى كند هرچند كم باشد خدا پاداش او را بسيار مى دهد و منظور از دو دست (دست كوتاه و بلند) در اينجا دو نعمت است كه امام(عليه السلام) ميان نعمت پروردگار و نعمت انسان را با كوتاهى و بلندى فرق گذاشته است; نعمت و بخشش از سوى بنده را كوتاه و آنچه را از ناحيه خداوند است بلند شمرده است و اين بدان جهت است كه نعمت خدا همواره چندين برابر نعمت مخلوق است، زيرا نعمت هاى الهى اصل و اساس تمام نعمت هاست; تمام نعمت ها به او باز مى گردد و از سوى او سرچشمه گرفته مى شود (حتى نعمتى كه انسان آن را به ديگرى مى بخشد آن هم از سوى خداست و با توفيق الهى بذل و بخشش مى شود)»; (قالَ الرَّضِىُّ وَمَعنى ذلِكَ أنَّ ما يُنْفِقُهُ الْمَرْءُ مِنْ مالِهِ فِي سَبيلِ الْخَيْرِ وَالْبِرِّ وَإنْ كانَ يَسيراً فَإنَّ اللهَ تَعالى يَجْعَلُ الْجَزاءَ عَلَيْهِ عَظيماً كَثيراً وَالْيَدانِ هاهُنا عِبارَةٌ عَنِ النِّعْمَتَيْنِ فَفَرَّقَ(عليه السلام) بَيْنَ نِعْمَةِ الْعَبْدِ وَنِعْمَةِ الرَّبِّ تَعالى ذِكْرُهُ بِالْقَصيرَةِ وَالطَّويلَةِ فَجَعَلَ تِلْكَ قَصيرَةً وَهذِهِ طَويلَةً لاِنَّ نِعَمِ اللهِ أبَداً تَضْعُفُ عَلى نِعَمِ الْمَخْلُوقِ أضْعافاً كَثيرَةً إذْ كانَتْ نِعَمِ اللهِ أصْلُ النِّعَمِ كُلُّها فَكُلُّ نِعْمَة إلَيْها تَرْجِعُ وَمِنْها تَنْزِعُ).
نكته: اهميت صدقه و كمك به نيازمندان در اسلام در آيات و روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان شده كه در كمتر چيزى اين گونه تأكيد وارد شده است. اهميت اين مسئله به اندازه اى است كه در قرآن مجيد هنگامى كه به پرهيزگاران نويد بهشت برين را با وسعتى كه به اندازه آسمانها و زمين است مى دهد اولين صفت آنها را انفاق در هر حال مى شمارد، مى فرمايد: «(وَسارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَالاَْرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ * الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَالْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ); و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است * (همان) كسانى كه در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى كنند; و خشم خود را فرو مى برند; و از (خطاى) مردم درمى گذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد». در جاى ديگر به كسانى كه آشكارا و پنهان در راه خدا انفاق مى كنند وعده مى دهد كه هيچ ترس و اندوهى (در قيامت) در برابر عذاب هاى الهى نخواهند داشت: «(الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ); آنها كه اموال خود را، شب يا روز، پنهان يا آشكار، انفاق مى كنند، مزدشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است; نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى شوند».
مرحوم كلينى در كتاب كافى در آغاز جلد چهارم، چندين باب با روايات بسيار ذكر مى كند درباره اهميت صدقه و اين كه تأثير عميقى در دفع بلا دارد و موجب افزايش و بركت اموال مى شود از جمله در حديثى از امام باقر(عليه السلام)مى خوانيم: «الْبِرُّ وَالصَّدَقَهُ يَنْفِيانِ الْفَقْرَ وَيَزيدانِ فِي الْعُمْرِ وَيَدْفَعانِ تِسْعينَ ميتَةَ السّوءِ; نيكى و صدقه فقر را از انسان دور مى كند و سبب طول عمر مى شود و نود (و در بعضى از نسخه هاى سبعين به معناى هفتاد) نوع مرگ بد را دور مى سازد». در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است كه فرمود: «وَلاََنْ اَعْوَلَ أهْلَ بَيْت مِنَ الْمُسْلِمينَ أشْبَعُ جَوْعَتَهُمْ وَأكْسُوَ عَوْرَتَهُمْ وَأكُفَّ وُجُوهَهُمْ عَنِ النّاسِ أحَبُّ إلَىَّ مِنْ أنْ اَحُجَّ حَجَّةً وَحَجَّةً وَحَجَّةً حَتَّى انْتَهى إلى عَشْر وَعَشْر وَعَشْر وَمِثْلَها وَمِثْلَها حَتَّى انْتَهى إلى سَبْعينَ; اگر خانواده اى از مسلمانان را كه فقيرند تكفل كنم، گرسنگى آنها را برطرف سازم، برهنگان آنها را بپوشانم و آنها را از اين كه دست نياز به سوى مردم دراز كنند باز دارم براى من محبوب تر از آن است كه يك حج و يك حج و يك حج، و همچنان امام(عليه السلام) ادامه داد تا ده حج و ده حج و ده حج تا به هفتاد حج رسيد به جا آورم».
احاديث در اين زمينه بسيار است. با حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) اين سخن را پايان مى دهيم، فرمود، «بَكِّرُوا فِي الصَّدَقَةِ وَارْغَبُوا فِيها فَما مِنْ مُؤْمِن يَتَصَدَّقُ بِصَدَقَة يُريدُ بِها ما عِنْدَاللهِ لِيَدْفَعَ اللهُ بِها عَنْهُ شَرَّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إلَى الاْرْضِ في ذلِكَ الْيَوْمِ إلاّ وَقاهُ اللهُ شَرَّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إلَى الاْرْضِ في ذلِكَ الْيَوْمِ; صبحگاهان صدقه دهيد و به آن علاقه مند باشيد. هيچ مؤمنى نيست كه براى خدا به نيازمند صدقه دهد تا شر بلاهايى كه از آسمان به زمين نازل مى شود در آن روز ازاو باز دارد مگراين كه خداوند چنين خواهد كرد و اين شرور را از او دفع مى كند».
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان