تنهایی چه عوارض دارد؟
آیا تاکنون درباره عوارض جانبی تنهایی چیزی شنیده اید؟ اگرچه تنهایی می تواند برخی فواید را برای شما به همراه داشته باشد، اما خالی از عیب نیز نیست.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی ، اما آیا تنهایی طولانی مدت برای ما خوب است؟ اگر فردی هستید که زندگی در تنهایی و انزوا را ترجیح میدهید، احتمالا تاکنون فردی به شما گفته است که این شرایط میتواند برای سلامت شما مضر باشد. این گونه نیست؟
آیا تاکنون درباره عوارض جانبی تنهایی چیزی شنیده اید؟ اگرچه تنهایی میتواند برخی فواید را برای شما به همراه داشته باشد، اما خالی از عیب نیز نیست. همه ما به زمانهایی برای تنها بودن نیاز داریم تا وضعیت فعلی خود را ارزیابی کرده و تصمیم گیریهای درستی در آرامش داشته باشیم.
این که تحت تاثیر برخی رویدادها و شرایط قرار بگیریم، مسالهای شایع است. هنگامی که آنها به پایان برسند، ممکن است دریابید آنجایی که قصد داشته اید قرار بگیرد، حضور ندارید. این به دلیل کمبود فضا برای تامل و اندیشه کافی درباره آنچه در زندگی شما رخ میدهد، شکل میگیرد.
اما زمانی که تنهایی طولانی مدت را تجربه میکنید و به علائمی که نشان میدهند چیزی منفی و مضر در حال رخ دادن است توجهی نداشته باشید، عوارض جانبی این شرایط میتواند پیامدهای جدی برای شما به همراه داشته باشد. در ادامه با برخی از عوارض جانبی تنهایی بیشتر آشنا میشویم.
تحریف واقعیت
زمانی که با دیگران صحبت میکنید، آنچه انجام میدهید مبادله دیدگاههای مختلف است. این به شما کمک میکند آنچه را که درک میکنید با آنچه دیگران میبینند و درک میکنند، مورد مقایسه و سنجش قرار دهید.
اگر فرد پر حرفتری باشید، ممکن است متوجه شوید که بسیاری مواقع عقاید و نظرات خارجی به شما در داشتن قضاوت متعادلتر کمک کرده اند.
اما کمبود اطلاعات آن چیزی است که در زمان تنهایی تجربه میکنید. این شرایط موجب میشود تا هرچه بیشتر بر ایدههای خود متکی باشید، تا جایی که دیدگاهی تحریف شده از دنیای اطراف خود شکل میدهید. بر همین اساس ممکن است سختگیرانهترین و شدیدترین شرایط را درباره زندگی خود مد نظر قرار دهید و به تعمیم دادن آن تمایل داشته باشید.
به عنوان مثال، اگر دوستتان در مسیر رفتن به سر کار با شما خداحافظی نکند، اجازه میدهید این احساس در تمام طول روز شما را آزار دهد و در نهایت این گونه نتیجه گیری کنید که وی در کنار شما احساس راحتی و خوشحالی نمیکند.
با این وجود، اگر با دوستان خود به صورت مستقیم صحبت کنید، ممکن است توضیحاتی قانع کننده را دریافت کنید.
اضطراب
مثال پیشین تنها یک نمونه از بسیاری مواردی است که میتوان مد نظر قرار داد. اکنون، درباره تمام شرایطی که ممکن است طی تنها یک روز برای شما رخ دهند فکر کنید. این شرایط را در طول روزهای هفته، و این که چند بار فکر میکنید فردی ممکن است موجب آزار و اذیت شما شود، ضرب کنید. این حالت بدگمانی در نهایت به وضعیتی که در بر گیرنده اضطراب خفیف یا شدید است، منجر میشود.
افزون بر این، شدت این شرایط زمانی که ایدههای تحریف شده به خودتان اشاره دارند، بیشتر میشود.
شما ممکن است اشتباهی را در خانه یا محیط کار انجام دهید، و به ناگاه عباراتی مانند "تو بی ارزش هستی" در ذهن شما نقش ببندند.
از این رو، شما به دیگران اعتماد ندارید، به خودتان اعتماد ندارید، و با هیچ کس که میتواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند یا احساس شما نسبت به عوامل بیرونی را تغییر دهید، صحبت نمیکنید. در این شرایط، اضطراب پدیدار میشود و تحریف هرچه بیشتر شما را در موقعیتی دشوار قرار میدهد که توقف آن بسیار دشوار است.
افسردگی
هنگامی که انزوا، سوء ظن و اضطراب را به هم پیوند میخورند، نتیجه آن فقدان امید و از دست رفتن معنای زندگی میشود.
هنگامی که نگاه شما به همه چیز منفی است و هیچ محرک مثبتی را نمیتوانید بیابید، زندگی بسیار پیچیده و دشوار میشود.
اگر چه کارتان برای شما اهمیت دارد، شادی و خوشبختی با رابطه شما با دنیا پیوند خورده است.
بر همین اساس است که شبکههای اجتماعی در دنیای امروز از موفقیت بالایی برخوردار شده اند. شما نیاز دارید درباره آنچه برای شما رخ میدهد، این که چقدر به شما در یک مهمانی خوش گذشته است، این که حضور در یک رستوان چقدر جذاب بوده است، و حتی موارد بدی که برای شما رخ میدهند، صحبت کنید.
تجربه مجدد رویدادهای گذشته برای لذت بردن دوباره از آنها، یا این که احساس تنهایی نکنید، یکی از نیازهای پایه و اساسی انسان است.
با این وجود، پدیدار شدن عوارض جانبی تنهایی اغلب حالت انتخابی ندارد، بلکه بیشتر به شما تحمیل میشود.
بر همین اساس، ترکیب فعالیتهایی مانند مدیتیشن، تامل و اندیشه، یا کارهای انفرادی با تعاملات اجتماعی خارج از محیط کار و خانه ایده خوبی است.
آیا تاکنون درباره عوارض جانبی تنهایی چیزی شنیده اید؟ اگرچه تنهایی میتواند برخی فواید را برای شما به همراه داشته باشد، اما خالی از عیب نیز نیست. همه ما به زمانهایی برای تنها بودن نیاز داریم تا وضعیت فعلی خود را ارزیابی کرده و تصمیم گیریهای درستی در آرامش داشته باشیم.
این که تحت تاثیر برخی رویدادها و شرایط قرار بگیریم، مسالهای شایع است. هنگامی که آنها به پایان برسند، ممکن است دریابید آنجایی که قصد داشته اید قرار بگیرد، حضور ندارید. این به دلیل کمبود فضا برای تامل و اندیشه کافی درباره آنچه در زندگی شما رخ میدهد، شکل میگیرد.
اما زمانی که تنهایی طولانی مدت را تجربه میکنید و به علائمی که نشان میدهند چیزی منفی و مضر در حال رخ دادن است توجهی نداشته باشید، عوارض جانبی این شرایط میتواند پیامدهای جدی برای شما به همراه داشته باشد. در ادامه با برخی از عوارض جانبی تنهایی بیشتر آشنا میشویم.
تحریف واقعیت
زمانی که با دیگران صحبت میکنید، آنچه انجام میدهید مبادله دیدگاههای مختلف است. این به شما کمک میکند آنچه را که درک میکنید با آنچه دیگران میبینند و درک میکنند، مورد مقایسه و سنجش قرار دهید.
اگر فرد پر حرفتری باشید، ممکن است متوجه شوید که بسیاری مواقع عقاید و نظرات خارجی به شما در داشتن قضاوت متعادلتر کمک کرده اند.
اما کمبود اطلاعات آن چیزی است که در زمان تنهایی تجربه میکنید. این شرایط موجب میشود تا هرچه بیشتر بر ایدههای خود متکی باشید، تا جایی که دیدگاهی تحریف شده از دنیای اطراف خود شکل میدهید. بر همین اساس ممکن است سختگیرانهترین و شدیدترین شرایط را درباره زندگی خود مد نظر قرار دهید و به تعمیم دادن آن تمایل داشته باشید.
به عنوان مثال، اگر دوستتان در مسیر رفتن به سر کار با شما خداحافظی نکند، اجازه میدهید این احساس در تمام طول روز شما را آزار دهد و در نهایت این گونه نتیجه گیری کنید که وی در کنار شما احساس راحتی و خوشحالی نمیکند.
با این وجود، اگر با دوستان خود به صورت مستقیم صحبت کنید، ممکن است توضیحاتی قانع کننده را دریافت کنید.
اضطراب
مثال پیشین تنها یک نمونه از بسیاری مواردی است که میتوان مد نظر قرار داد. اکنون، درباره تمام شرایطی که ممکن است طی تنها یک روز برای شما رخ دهند فکر کنید. این شرایط را در طول روزهای هفته، و این که چند بار فکر میکنید فردی ممکن است موجب آزار و اذیت شما شود، ضرب کنید. این حالت بدگمانی در نهایت به وضعیتی که در بر گیرنده اضطراب خفیف یا شدید است، منجر میشود.
افزون بر این، شدت این شرایط زمانی که ایدههای تحریف شده به خودتان اشاره دارند، بیشتر میشود.
شما ممکن است اشتباهی را در خانه یا محیط کار انجام دهید، و به ناگاه عباراتی مانند "تو بی ارزش هستی" در ذهن شما نقش ببندند.
از این رو، شما به دیگران اعتماد ندارید، به خودتان اعتماد ندارید، و با هیچ کس که میتواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند یا احساس شما نسبت به عوامل بیرونی را تغییر دهید، صحبت نمیکنید. در این شرایط، اضطراب پدیدار میشود و تحریف هرچه بیشتر شما را در موقعیتی دشوار قرار میدهد که توقف آن بسیار دشوار است.
افسردگی
هنگامی که انزوا، سوء ظن و اضطراب را به هم پیوند میخورند، نتیجه آن فقدان امید و از دست رفتن معنای زندگی میشود.
هنگامی که نگاه شما به همه چیز منفی است و هیچ محرک مثبتی را نمیتوانید بیابید، زندگی بسیار پیچیده و دشوار میشود.
اگر چه کارتان برای شما اهمیت دارد، شادی و خوشبختی با رابطه شما با دنیا پیوند خورده است.
بر همین اساس است که شبکههای اجتماعی در دنیای امروز از موفقیت بالایی برخوردار شده اند. شما نیاز دارید درباره آنچه برای شما رخ میدهد، این که چقدر به شما در یک مهمانی خوش گذشته است، این که حضور در یک رستوان چقدر جذاب بوده است، و حتی موارد بدی که برای شما رخ میدهند، صحبت کنید.
تجربه مجدد رویدادهای گذشته برای لذت بردن دوباره از آنها، یا این که احساس تنهایی نکنید، یکی از نیازهای پایه و اساسی انسان است.
با این وجود، پدیدار شدن عوارض جانبی تنهایی اغلب حالت انتخابی ندارد، بلکه بیشتر به شما تحمیل میشود.
بر همین اساس، ترکیب فعالیتهایی مانند مدیتیشن، تامل و اندیشه، یا کارهای انفرادی با تعاملات اجتماعی خارج از محیط کار و خانه ایده خوبی است.
منبع:عصر ایران
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *