رمزگشایی از بگیر و ببندها در عربستان
در خبرها آمده بود که «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان بافرمان پادشاهی برای تشکیل «کمیته مبارزه با فساد» که از جانب پدر خود «ملک سلمان» دریافت کرده، دستور بازداشت ۱۱ شاهزاده و شمار زیادی از مقامات و مسئولان سابق و فعلی آل سعود را صادر نموده است.
خبرگزاری میزان -
همچنین، نیروها و شخصیتها و جریانهای وابسته به این شاهزادگان نیز از موج فراگیر دستگیریها در امان نمانده و برخورد با آنها با مستمسک «فساد مالی» در دستور کار قرارگرفته است؛ گرچه ممکن است که عضو خاندان سلطنتی نباشند. در این میان، میتوان به طیفی از فرماندهان نظامی، شخصیتها و فعالان حوزههای مختلف اشاره کرد که در لیست شاهزاده سعودی برای مهار قرارگرفتهاند ولی، بیشترین واهمه شاهزاده جاهطلب سعودی از فعالان «اقتصادی» و «رسانهای» به جهت نفوذ و محبوبیت آنها در این کشور و دیگر کشورهای عربی است.
در بین دستگیرشدگان، نام سه شخصیت رسانهای به چشم میخورد که یکی از آنها، «ولید بنطلال»، صاحب امپراتوری رسانهای «روتانا» است. گروه روتانا یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهای در زمینه موسیقی و سرگرمی در جهان عرب است و از پوشش وسیعی برخوردار است. دو شخصیت دیگر، یکی «ولید الابراهیم»، مسئول منظومه رسانهای «امبیسی» است که تقریباً اولین شبکه اخبار عربی، قبل از ظهور «العربیه»، «الجزیره» و «الاخباریه» به شمار میآید و دیگری، «محیالدین صالح کامل» مدیر سابق شبکه پربیننده «ایآرتی» است. بنابراین، افرادی که امکان جوسازی آنها در داخل و خارج سوریه علیه «بن سلمان» وجود دارد، تحت پیگرد قرارگرفتهاند تا فضای رسانهای، کاملاً همسو و همقدم با تحولات آتی رقم بخورد.
در حوزه برخورد با فعالان اقتصادی که تهدید سلطنت سعودی به شمار آمدهاند، سیاست اعلامی ولیعهد عربستان بر برخورد با شبکه مافیای فساد مالی مبتنی است و اینگونه عنوانشده که اموال برخی از سرمایهداران و متمولین، غصبی است و باید به بیتالمال بازگردد؛ درحالیکه در بین دستگیرشدگان، افرادی هستند که تا پیشازاین، خبری از فساد مالی آنها نبود، ولی بهمحض اینکه، ولیعهد عربستان، آماده جلوس بر تخت پادشاهی شد، مورد غضب قرار گرفتند. این اقدامات که برخی از شاهزادهها و شخصیتهای مطرح سعودی را هدف قرار داده، منجر به تغییر قواعد بازی در عربستان میشود و حکایت از آن دارد که «بن سلمان»، قصد سیطره بر تمام عرصههای سرمایهگذاری و اقتصادی از طریق پروندههای فسادی را دارد که میتواند تمام رقبایش را درگیر کند، زیرا رقمی که از مافیای اقتصادی عربستان محاسبهشده، بین ۲ الی ۳ تریلیون دلار است. بهاینترتیب، ولیعهد سعودی در تلاش است که تمام شریانهای اقتصادی را برای تأمین امنیت پادشاهی خود به بهانه مبارزه با فساد در دست گیرد.
تاختوتاز ولیعهد عربستان از منظر «منطقهای» نیز قابل واکاوی است. وی همه تلاش خود را بکار گرفته است تا شرایط را بهگونهای رقم بزند که سیاستها و دولتهای منطقه، پذیرای حکمرانی و پدرخواندگی عربستان در عصر پادشاهی «بن سلمان» باشند. این امر مستلزم آن است که باقدرت عمل کند و همانگونه که هرروز در رسانهها میبینیم، پسر «ملک سلمان»، بازی با آتش ایران را بهعنوان بهترین راه، برگزیده تا از این طریق به خیال خود، برای خود وجاهت و جایگاهی دستوپا کند. خشونتهای لفظی فزاینده علیه ایران و یمن در کنار تغییر ادبیات رسانههای سعودی در جهت حمله نظامی به کشورمان ازجمله اینکه، «ایران را باید سر جای خود بنشانیم و تنبیه کنیم» یا «تشکیل یک جبهه متحد عربی علیه ایران، بسیار ضروری است»، در راستای بهاصطلاح زهرچشم گرفتن از کشورمان انجام میشود و شباهت بسیاری به اتهامات سه هفته پیش ترامپ و نطق ضدایرانی «سعد حریری»، نخستوزیر لبنان دارد.
تازهترین اقدامی که تیم جنگ روانی سعودیها انجام دادند تا یکقدم به باز کردن درب کاخ سلطنتی به روی این شاهزاده بلندپرواز نزدیکتر شوند، این بود که ایران را بهعنوان مباشر تولید و شلیک موشک انصار الله یمن به ریاض معرفی کرده و اعلام کنند که حق پاسخگویی را برای خود محفوظ میدانند!
در اینجا این سؤال مطرح شود که حاکمیت عربستان و شخص «بن سلمان» با چه پشتوانه و با کدام پشتیبانی پای خود را از گلیم خود فراتر گذاشته و اینگونه شمشیر را از رو بستهاند؟ قطعاً یک خط ارتباط ویژه بین درباره آل سعود و کاخ سفید ایجادشده که به آنها جرأت گزافهگویی علیه ایران اسلامی را داده است. قلعوقمعی که در عربستان در میان نیروهای مسلح، وزارتخانهها و دیگرها نهادها در بخشهای رسانهای و اقتصادی در حال شکلگیری است و با رجزخوانی علیه ایران و حزبالله لبنان همراه شده، قطعاً با هماهنگی کاخ سفید صورت گرفته، چراکه عربستان، پیشازاین، برای تضمین یاوهگوییها خود بهای سنگینی به آمریکا پرداخته است. در اولین سفر خارجی رئیسجمهور آمریکا به عربستان، مقامات سعودی متعهد شدند که حدود ۵۰۰ میلیارد دلار برای جلب حمایت واشنگتن بپردازند که از این مبلغ، ۱۱۰ میلیارد دلار به خرید تسلیحاتی و مابقی به سرمایهگذاری در زیرساختهای آمریکا اختصاص یافت.
در آنسوی دریای مدیترانه، شرکای اروپایی عربستان هم در مقابل بگیروببندهای ولیعهد سعودی سکوت اختیار کردهاند و عکسالعملی در برابر محاکمههای صوری و حتی ترورهای مشکوک مقامات برجسته عربستان، نشان نمیدهند. روز گذشته، «منصور بن مقرن بن عبدالعزیز»، پسرعموی «بن سلمان»، معاون امیر منطقه «عسیر» و مشاور سابق «محمد بن نایف»، ولیعهد برکنار شده عربستان، به همراه شماری از مسئولان این کشور در نزدیکی مرز یمن و بر فراز منطقهای حفاظتشده در شهر «ابها»، به طرز مشکوکی در سانحه سقوط بالگرد کشته شدند. این در حالی است که «مقرن بن عبدالعزیز»، یکی از مغضوبین بنسلمان بود و اولین نفری که در مظان اتهام قرار دارد، طبعاً شخص ولیعهد است، اما ازآنجاکه وی وعده داده اسلام بهاصطلاح «میانهرو» را در عربستان حاکم کند، تکتازیهای او هم مورد اعتراض غرب واقع نمیشود و تحت حمایت نیز قرار میگیرد.
با در نظر گرفتن مجموع تحولاتی که در حال حاضر در ارکان حاکمیت قرونوسطایی عربستان صورت گرفته، این نتیجه حاصل میشود که فضای امنیتی به وجود آمده و موضعگیریهای تند منطقهای علیه ایران اسلامی، در راستای محکمکاری و از بین بردن هر عاملی است که تاجوتخت پادشاه متوهم آینده را به خطر بیندازد. اما از بعد تهدیدی که سعودیها علیه ایران صورت دادهاند، باید گفت: عربستان بسیار حقیرتر از آن است که بتواند به بهانه پاسخ موشکی انصار الله یمن، آتش در انبار باروت بیندازد، افزون بر اینکه موضعگیری اخیر رئیسجمهور آمریکا در حمایت از عربستان نیز در چارچوب سیاست تمهید سلطنت «محمد بن سلمان» و القای قدرت پوشالی وی قرار میگیرد.
به گزارش گروه فضای مجازی ، سید هادی سید افقی در یادداشت روزنامه حمایت نوشت: علت اصلی و عامل کلیدی تحولات اخیر عربستان و بازداشت شاهزادهها و مقامات این کشور را باید در بسترسازی و تهیه مقدمات پادشاهی «محمد بن سلمان» جستجو کرد. باوجود رقبای جدی و سرسختی که در میان اعضای خاندان سلطنتی آلسعود حضور دارند، تکیه زدن ولیعهد به اریکه پادشاهی، ابداً میسر نیست و نیازمند مقدمهچینی است. یکی از مقدمات آن است که تمام فرصتها، ظرفیتها و سازوکارهایی که ممکن است به نحوی مانع، چالش و یا خطری برای تصدیگری پست پادشاهی «بن سلمان» به شمار آیند، مهار و کنترلشده و چنانچه تهدیداتی وجود داشته باشند که مخاطراتی را متوجه این هدف کنند، نابود و از سر راه برداشته شوند.
همچنین، نیروها و شخصیتها و جریانهای وابسته به این شاهزادگان نیز از موج فراگیر دستگیریها در امان نمانده و برخورد با آنها با مستمسک «فساد مالی» در دستور کار قرارگرفته است؛ گرچه ممکن است که عضو خاندان سلطنتی نباشند. در این میان، میتوان به طیفی از فرماندهان نظامی، شخصیتها و فعالان حوزههای مختلف اشاره کرد که در لیست شاهزاده سعودی برای مهار قرارگرفتهاند ولی، بیشترین واهمه شاهزاده جاهطلب سعودی از فعالان «اقتصادی» و «رسانهای» به جهت نفوذ و محبوبیت آنها در این کشور و دیگر کشورهای عربی است.
در بین دستگیرشدگان، نام سه شخصیت رسانهای به چشم میخورد که یکی از آنها، «ولید بنطلال»، صاحب امپراتوری رسانهای «روتانا» است. گروه روتانا یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهای در زمینه موسیقی و سرگرمی در جهان عرب است و از پوشش وسیعی برخوردار است. دو شخصیت دیگر، یکی «ولید الابراهیم»، مسئول منظومه رسانهای «امبیسی» است که تقریباً اولین شبکه اخبار عربی، قبل از ظهور «العربیه»، «الجزیره» و «الاخباریه» به شمار میآید و دیگری، «محیالدین صالح کامل» مدیر سابق شبکه پربیننده «ایآرتی» است. بنابراین، افرادی که امکان جوسازی آنها در داخل و خارج سوریه علیه «بن سلمان» وجود دارد، تحت پیگرد قرارگرفتهاند تا فضای رسانهای، کاملاً همسو و همقدم با تحولات آتی رقم بخورد.
در حوزه برخورد با فعالان اقتصادی که تهدید سلطنت سعودی به شمار آمدهاند، سیاست اعلامی ولیعهد عربستان بر برخورد با شبکه مافیای فساد مالی مبتنی است و اینگونه عنوانشده که اموال برخی از سرمایهداران و متمولین، غصبی است و باید به بیتالمال بازگردد؛ درحالیکه در بین دستگیرشدگان، افرادی هستند که تا پیشازاین، خبری از فساد مالی آنها نبود، ولی بهمحض اینکه، ولیعهد عربستان، آماده جلوس بر تخت پادشاهی شد، مورد غضب قرار گرفتند. این اقدامات که برخی از شاهزادهها و شخصیتهای مطرح سعودی را هدف قرار داده، منجر به تغییر قواعد بازی در عربستان میشود و حکایت از آن دارد که «بن سلمان»، قصد سیطره بر تمام عرصههای سرمایهگذاری و اقتصادی از طریق پروندههای فسادی را دارد که میتواند تمام رقبایش را درگیر کند، زیرا رقمی که از مافیای اقتصادی عربستان محاسبهشده، بین ۲ الی ۳ تریلیون دلار است. بهاینترتیب، ولیعهد سعودی در تلاش است که تمام شریانهای اقتصادی را برای تأمین امنیت پادشاهی خود به بهانه مبارزه با فساد در دست گیرد.
تاختوتاز ولیعهد عربستان از منظر «منطقهای» نیز قابل واکاوی است. وی همه تلاش خود را بکار گرفته است تا شرایط را بهگونهای رقم بزند که سیاستها و دولتهای منطقه، پذیرای حکمرانی و پدرخواندگی عربستان در عصر پادشاهی «بن سلمان» باشند. این امر مستلزم آن است که باقدرت عمل کند و همانگونه که هرروز در رسانهها میبینیم، پسر «ملک سلمان»، بازی با آتش ایران را بهعنوان بهترین راه، برگزیده تا از این طریق به خیال خود، برای خود وجاهت و جایگاهی دستوپا کند. خشونتهای لفظی فزاینده علیه ایران و یمن در کنار تغییر ادبیات رسانههای سعودی در جهت حمله نظامی به کشورمان ازجمله اینکه، «ایران را باید سر جای خود بنشانیم و تنبیه کنیم» یا «تشکیل یک جبهه متحد عربی علیه ایران، بسیار ضروری است»، در راستای بهاصطلاح زهرچشم گرفتن از کشورمان انجام میشود و شباهت بسیاری به اتهامات سه هفته پیش ترامپ و نطق ضدایرانی «سعد حریری»، نخستوزیر لبنان دارد.
تازهترین اقدامی که تیم جنگ روانی سعودیها انجام دادند تا یکقدم به باز کردن درب کاخ سلطنتی به روی این شاهزاده بلندپرواز نزدیکتر شوند، این بود که ایران را بهعنوان مباشر تولید و شلیک موشک انصار الله یمن به ریاض معرفی کرده و اعلام کنند که حق پاسخگویی را برای خود محفوظ میدانند!
در اینجا این سؤال مطرح شود که حاکمیت عربستان و شخص «بن سلمان» با چه پشتوانه و با کدام پشتیبانی پای خود را از گلیم خود فراتر گذاشته و اینگونه شمشیر را از رو بستهاند؟ قطعاً یک خط ارتباط ویژه بین درباره آل سعود و کاخ سفید ایجادشده که به آنها جرأت گزافهگویی علیه ایران اسلامی را داده است. قلعوقمعی که در عربستان در میان نیروهای مسلح، وزارتخانهها و دیگرها نهادها در بخشهای رسانهای و اقتصادی در حال شکلگیری است و با رجزخوانی علیه ایران و حزبالله لبنان همراه شده، قطعاً با هماهنگی کاخ سفید صورت گرفته، چراکه عربستان، پیشازاین، برای تضمین یاوهگوییها خود بهای سنگینی به آمریکا پرداخته است. در اولین سفر خارجی رئیسجمهور آمریکا به عربستان، مقامات سعودی متعهد شدند که حدود ۵۰۰ میلیارد دلار برای جلب حمایت واشنگتن بپردازند که از این مبلغ، ۱۱۰ میلیارد دلار به خرید تسلیحاتی و مابقی به سرمایهگذاری در زیرساختهای آمریکا اختصاص یافت.
در آنسوی دریای مدیترانه، شرکای اروپایی عربستان هم در مقابل بگیروببندهای ولیعهد سعودی سکوت اختیار کردهاند و عکسالعملی در برابر محاکمههای صوری و حتی ترورهای مشکوک مقامات برجسته عربستان، نشان نمیدهند. روز گذشته، «منصور بن مقرن بن عبدالعزیز»، پسرعموی «بن سلمان»، معاون امیر منطقه «عسیر» و مشاور سابق «محمد بن نایف»، ولیعهد برکنار شده عربستان، به همراه شماری از مسئولان این کشور در نزدیکی مرز یمن و بر فراز منطقهای حفاظتشده در شهر «ابها»، به طرز مشکوکی در سانحه سقوط بالگرد کشته شدند. این در حالی است که «مقرن بن عبدالعزیز»، یکی از مغضوبین بنسلمان بود و اولین نفری که در مظان اتهام قرار دارد، طبعاً شخص ولیعهد است، اما ازآنجاکه وی وعده داده اسلام بهاصطلاح «میانهرو» را در عربستان حاکم کند، تکتازیهای او هم مورد اعتراض غرب واقع نمیشود و تحت حمایت نیز قرار میگیرد.
با در نظر گرفتن مجموع تحولاتی که در حال حاضر در ارکان حاکمیت قرونوسطایی عربستان صورت گرفته، این نتیجه حاصل میشود که فضای امنیتی به وجود آمده و موضعگیریهای تند منطقهای علیه ایران اسلامی، در راستای محکمکاری و از بین بردن هر عاملی است که تاجوتخت پادشاه متوهم آینده را به خطر بیندازد. اما از بعد تهدیدی که سعودیها علیه ایران صورت دادهاند، باید گفت: عربستان بسیار حقیرتر از آن است که بتواند به بهانه پاسخ موشکی انصار الله یمن، آتش در انبار باروت بیندازد، افزون بر اینکه موضعگیری اخیر رئیسجمهور آمریکا در حمایت از عربستان نیز در چارچوب سیاست تمهید سلطنت «محمد بن سلمان» و القای قدرت پوشالی وی قرار میگیرد.
منبع:روزنامه حمایت
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *