بحران مهاجرت در کهگیلویه/ هنر ۲۵۰ ساله در آستانه فراموشی/ فریدونکنار؛ سیاهچالهای برای پرندگان مهاجر
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، بحران مهاجرت در کهگیلویه، هنر 250 ساله در آستانه فراموشی، فریدونکنار؛ سیاهچالهای برای پرندگان مهاجر و ... از جمله اخباری است که بسته خبری «در استان ها چه خبر» میزان امروز به آن ها پرداخته است.
فریدونکنار؛ سیاهچالهای برای پرندگان مهاجر
مهر: سالانه بیش از ۴ میلیون پرنده مهاجر به مرزهای سرزمینی ایران وارد میشوند و تعدادی از آنان هرگز زنده بازنمیگردند پرندگانی که ایران برایشان پایان زندگی است .یکی از نقاط پرخطر برای پرندگان مهاجر که چند سالی است آوازه زیادی پیداکرده است فریدونکنار یکی از شهرهای ساحلی مازندران است که از آن بهعنوان قتلگاه پرندگان مهاجر یاد میکنند. تالاب بینالمللی فریدونکنار در جنوب شرقی این شهر واقعشده است و همهساله میزبان انواع نادری از پرندگان است؛ درنای سیبری ، غاز پیشانیسفید کوچک، قوی فریادکش، قوی گنگ و انواع دیگر آن از پرندگان در معرض انقراضی هستند که سالانه راهی این تالاب میشوند؛ سرنوشت شوم این پرندگان این است که توسط دامگاه داران و یا مالکان زمین شکار و یا زنده گیری شوند و در بازار سیاه پرندگان باقیمتهایی گزاف به فروش برسند. به گفته شاهدان محلی همهساله شاید حدود یکمیلیون قطعه پرنده به فریدونکنار بیایند و اگر خوششانس باشند دوباره به مبدأ اصلی خود بازمیگردند .سیاهچالهای که اداره حفاظت محیطزیست مازندران هنوز در گیرودار کاهش آمار کشتار پرندگان آن مستاصل مانده است. باید به این نکته اشاره کرد که زمینهایی که بهعنوان تالاب بینالمللی فریدونکنار، سرخرود و ازباران ثبتشدهاند مالکان خصوصی دارد و دامگاه داران همان افرادی که آمادهسازی ، صید و شکار عرصه میزبانی برای پرندگان مهاجر را بر عهدهدارند کلیه هزینه هارا خود تقبل میکنند و نگهبانی و برقراری امنیت تالاب را بر عهدهدارند کاری که انجام آن توسط نیروهای حفاظت محیطزیست و یا مأموران دیگر بسیار مشکل به نظر میرسد. به گفته نماینده شورای هماهنگی شبکه تشکلهای مردمنهاد مازندران معضل شکار پرندگان مهاجر در فریدونکنار این منطقه بهعنوان سیاهچاله پرندگان است؛ این معضل یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی در سطح کشور است که فعالان محیطزیست را وادار به واکنش کرده است و این مؤسسات امیدوارند باهم افزایی جامعه مدنی و مطالبات مردمی در این بخش نقش بسزایی در کاهش میزان تلفات پرندگان در تالاب بینالمللی فریدونکنار داشته باشند.
بحران مهاجرت در کهگیلویه؛ 60 روستا خالی از سکنه شد
ایرنا: شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد 430 روستا دارد که از این تعداد، ساکنان 60 روستای آن به دلایل مختلف به شهرها مهاجرت کردهاند. کارشناسان، مسئولان و روستاییان دلایل مختلفی را از جمله کمبود امکانات، سختی زندگی، بیکاری و درآمد پایین را برای گسترش این پدیده عنوان میکنند. یکی از روستاهای معروف بخش چاروسا در شهرستان کهگیلویه، روستای تاریخی «تارب» بوده که در یک سال و نیم با بیش از 70 خانوار خالی از سکنه شد. این روستا که بیش از 10 هکتار زمین کشاورزی آبی داشته به گفته اهالی، تنها به دلیل نبود راه ارتباطی مناسب خالی از سکنه شده و مردم روستا به شهرهای دهدشت، یاسوج، شیراز و بوشهر برای زندگی بهتر کوچ کردند. با بررسیهای انجام شده تعدادی از مردم روستا با راه اندازی شرکتهای پیمانکاری به شهرهای شیراز، اهواز و بوشهر مهاجرت کردند. برخی کارشناسان معتقدند که مسئولان باید با نسبت به تولید شغل و ایجاد اشتغال پایدار در روستاها و گسترش صنایع تبدیلی با توجه به استعداد منطقه از روند روبه رشد مهاجرت در کهگیلویه جلوگیری کنند. مهمترین عامل مهاجرت جوانان روستاها به شهرها بیکاری و کمبود زیرساختهای عمرانی و بهداشتی است. تا زمانی که بیکاری بهعنوان معضل اصلی در روستاها حل نشود هیچ تضمینی برای ماندگاری جمعیت در روستاها وجود ندارد. روستا محل تولید محصولات کشاورزی و دامی است اما به دلیل درآمد پایین در این بخشها مردم به شهرها مهاجرت میکنند. تاکنون 60 روستای این شهرستان خالی از سکنه شده است. ایجاد درآمد پایدار، بدست آوردن رفاه بهتر، نبود شغل مناسب و کمبود امکانات از دلایل اصلی مهاجرت روستائیان این شهرستان است. تعدادی از روستاهای شهرستان نیز بهواسطه حوادث طبیعی و رانش زمین به روستاهای اطراف الحاق و یا خالی از سکنه شدند. علاوه بر بیکاری، توسعه و پیشرفت ناگهانی فناوری ارتباطات نیز فرهنگ و اصالت روستاییان همه نقاط کشور بهخصوص شهرستان کهگیلویه را تحت تأثیر خود قرار داده است. بهگونهای که جوانان و نوجوانان روستا تمایلی به زندگی روستایی نداشته و علاقهمند به رفاه شهرها میشوند و مهاجرت به کانونهای شهری را به هر قیمت در اولویت کار خود قرار میدهند.
هنر 250 سالهی نمدمالی ابرکوه در آستانه فراموشی
ایسنا: نمدمالی یکی از صنایعدستی کهن شهرستان ابرکوه است؛ «نمد» زیرانداز از پشم است که براساس پژوهشهای انجام شده، قدیمیترین نوع زیرانداز شناخته شده تاکنون محسوب میشود. ایجاد فشار، رطوبت و حرارت، موجب درهم رفتن الیاف پشمی به یکدیگر شده و دو خاصیت جعدیابی و پوستهای شدنِ پشم، امکان تولید نمد را فراهم میکند. استادکاران نمدمالی پشم خریداریشده را با کمان یا دستگاه، حلاجی میکنند و با استفاده از رنگهای طبیعی و ماندگار مانند بادمجانی، قرمز، سبز، زرد و صورتیرنگ آمیزی میکنند. در ادامه طرحهای بته بادامی، بتهجقهای و آهویی را که از قبل بر روی پارچه کرباس یا زیلو ترسیم شده است، بهصورت قرینهای روی نمد در کنار هم قرار میدهند و در مرحله بعد با ریختن آب جوش بر روی آن و فشار مداوم، نمد را تولید میکنند. البته برای در هم آمیختن پشم باید محیط قلیایی باشد تا نوک رشتهها به چند رشته تبدیل شوند تا بهتر به هم گره بخورند که استادکاران نماد مال برای این منظور از صابون یا مایع ظرفشویی استفاده میکنند. مقاومت، دوام، قیمت ارزان، انعطافپذیری و سهلالوصول بودن از جمله مزایای نمد است؛ نمد، رطوبت را از خود عبور نمیدهد و عایق بسیار مناسبی در برابر سرما، گرما و صدا است، ضمن اینکه به علت کارگر نبودن نیش گزندگان و چنگ و دندان درندگان در آن، خاصیت محافظتی بالایی هم دارد. در مناطق مرطوب از نمد برای مبتلا نشدن به بیماریهای رماتیسمی و عضلانی، در صنعت خودرو سازی برای کف ماشینها، در سنگبریها جهت جلا دادن به سنگهای تزئینی، تزئین خانه، عروسک و کیف سازی و غیره استفاده میکنند. قدمت نمد مالی در ابرکوه به بیش از 250 سال میرسد؛ در گذشته قریب به 40 نفر در همین شهر به شغل نمدمالی مشغول بودند ولی اکنون این تعداد انگشتشمار است. در حال حاضر استاد «حسن اکرمی» بیش از 70 سال است که در ابرکوه به کار نمدمالی مشغول است و این هنر اصیل را به فرزندش نیز آموزش داده است، به طوری که این پدر و پسر هماکنون تنها استادکاران نمدمالی در ابرکوه به شمار میآیند. اکرمی و فرزندش در حال حاضر محصولاتی همچون فرش، پادری، نمدکول و کلاه را برای عشایر استان فارس تولید میکنند که قیمت فرشهای نمدی آنان از 50 تا 250 هزار تومان است.
تالاب هامون کاملا خشک شده است/ فرصتی که تهدید شد
راه دانا: سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و ارومیه و هفتمین تالاب بین المللی جهان که نامی به درازی تاریخ ایران را با خود یدک می کشد و روزگاری ایستگاه زمستانگذرانی 186گونه پرنده مهاجر بود امروز به بیابانی به وسعت 570هزار هکتار تبدیل شده و خبرها حاکی از خشک شدن کامل آن دارد به گونه ای که به گفته نیره پورملایی مدیرکل محیط زیست سیستان وبلوچستان در حال حاضر آبی داخل تالاب هامون وجود ندارد. علی ای حال اگر چه بیشتر از هفت سال است که هامون به طور کامل خشک میشود اما با این اوضاع نفسگیر و خسته هامون که مرده است زندگی و معیشت سیستانی ها که نسل اندر نسل شان با هامون گره خورده است چه خواهد شد؟ آیا همچون هامون که میمیرد زندگی هم در سیستان رنگ خواهد باخت؟ این سخن بدین جهت است که اکنون آبی نیست که نیزاری باشد و صیدی، دامی باشد و علوفه ای؛ گرچه خیل عظیمی از هامون نشینان به شهرهای دور و نزدیک دیگری مهاجرت کرده اند اما دلشان با هامون است و از خشک شدن کامل آن ماتم گرفته اند و آنهایی هم که مانده اند چشم به آسمان دوخته زیرا نه از باران خبری در راه است نه از حقابه به طوری که افغانها هم راه را بر حقابه هامون سد کردهاند. در سالیان اخیر در حالی شاهد مرگ هزاران بچه ماهی و گونه های متفاوت پرنده در این منطقه بودیم که مدیرکل محیط زیست سیستان و بلوچستان گفته بود: تالاب هامون به یاری مسئولین به مرحله تکمیلی احیا رسیده است؛ اما دو ماه بعد سریال غمانگیز خشک شدن هامون تکرار شد و ماهیان زیادی در تالاب تلف شدند. اواخر فروردین سال 95 بود که سیلابی وارد تالاب بینالمللی هامون شد و مدتی ادامه یافت، یک ماه بعد محیط زیست اعلام کرد طبق گزارشات به عمل آمده وضعیت تالاب هامون نسبت به ۲ سال اخیر بهتر شده است و از میزان گرد و غبار و طوفانهای شن کاسته شده است و ۳۵ درصد تالاب هامون آبگیری شده است. مدیرکل پیشین حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان گفته بود؛ به برکت لطف خداوند و یاری مسئولین بخش اعظمی از برنامههای مورد پیشبینی برای حفظ و احیای تالاب هامون به سرانجام رسیده و در مسیر انجام اقدامات حفظ و احیای تالاب از مرحله پایه عبور کرده و شرایط برای ورود به مرحله انجام اقدامات تکمیلی فراهم آمده است، هم اینک ثبت ذخیره گاه زیست کره هامون با تلاش های همه مسئولان محلی و منطقهای انجام گرفته که این رویداد مهم برای نجات سیستان است و این یک فرصت خوب برای شناسایی بیشتر تالاب هامون در سطح ملی و بینالمللی است و زین پس اکوسیستم تالاب هامون در چارچوب قوانین و همکاری های بینالمللی و زیر ذره بین UNESCO ادامه حیات میدهد. اما ازاین اظهار نظرات محیط زیست دو ماه نگذشت که بخش قابل توجهی از هامون خشکید، بر اساس گزارشهای غیررسمی این خشک شدن نابهنگام تالاب هامون سبب شد تا میلیونها ماهی در بستر تالاب تلف شوند.